فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
خدا می ماند و همه چی میرود🌸🍃
شهید حاج قاسم سلیمانی ❤️
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
5.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘﷽⚘
#شیر_روز_و_زاهدشب
●مجموعه کلیپ #روایت_سلیمانی برشهایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی حاج قاسم سلیمانی
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی ❤️
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت چهل و هشت :: تابیکران جبهه جنگ نرم قسمت چهل و هشت - حدود ساعت 8 شب بود که رفت بیمارستان ..
⚘﷽⚘
چهل و نه
لالا دیگه نمی تونست حرف بزنه ... فقط گریه می کرد ... می لرزید و اشک می ریخت ...
با هر کلمه ای که از دهانش خارج شده بود ... درد رو بیشتر از قبل حس می کردم ... جای ضربات چاقو روی بدن خودم آتیش گرفته بود ...
- من ترسیده بودم ... اونقدر که نتونستم از جام تکون بخورم... مغزم از کار افتاده بود ...
اون که رفت دویدم جلو ... کریس هنوز زنده بود ... یه خط خون روی زمین کشیده شده بود و اون بی حال ... چشم هاش داشت می رفت و می اومد ... نمی تونست نفس بکشه ... سعی کردم جلوی خونریزی رو بگیرم ... اما همه چی تموم شد ... کریس مرد ...
تنفس مصنوعی هم فایده ای نداشت ... قلبش ایستاد ... دیگه نمی زد ...
چند دقیقه فقط اشک می ریخت ... گریه های عمیق و پر از درد ... و اون در این درد تنها نبود ...
اوبران با حالت خاصی به من نگاه می کرد ... انگار فهمیده بود حس من فرای تاسف، ناراحتی و همدردی بود ... انگار حس مشترک من رو می دید ...
نمی دونستم چطور ادامه بدم ... که حاضر به بردن اسم قاتل بشه ... ضعف و بی حسی شدیدی داشت توی بدنم پیش می رفت و پخش می شد ...
- توی همون حال بودم که یهو از دور دوباره دیدمش ... داشت برمی گشت سراغ کریس ... منم فرار کردم ... ترسیدم اگر بمونم من رو هم بکشه ...
اون موقع نمی دونستم چقدر قدرت داره ... بعد از مرگ کریس فهمیدم اون واقعا کی بود ...
- تو رو دید؟ ...
- فکر می کنید اگه منو دیده بود یا می فهمید من شاهد همه چیز بودم ... الان زنده جلوی شما نشسته بودم؟ ... اون روز هم توی خیابون ترسیدم ... فکر کردم شاید من رو دیده و تو رو فرستاده سراغم ...
دستم رو گذاشتم روی میز ... تمام وزنم رو انداختم روش و بلند شدم ... سعی می کردم خودم رو کنترل کنم اما ضعف شدید مانع از حرکت و گام برداشتنم می شد ... آروم دستم رو به دیوار گرفتم و از اتاق بازجویی خارج شدم ...
تنها روی صندلی نشسته بودم ... کمی فرصت لازم داشتم تا افکارم رو جمع کنم ...
اوبران هم چند لحظه بعد به من ملحق شد ...
- توماس ... بدجور رنگت پریده ... همه ماجرا رو شنیدی ... با لالا هم که حرف زدی ... برگرد بیمارستان و بقیه اش رو بسپار به ما ... تو الان باید در حال استراحت ... زیر سرم و مسکن باشی ... نه با این شکم پاره اینجا ...
چند لحظه بهش نگاه کردم ... چطور این همه رفاقت و برادری رو توی تمام این سال ها ندیده بودم؟ ... حالا که قصد رفتن و تموم کردن همه چیز رو داشتم ... اوبران فرق کرده بود؟ ... یا من تغییر کرده بودم؟ ...
نفس عمیقی کشیدم و دوباره از جا بلند شدم ... آخرین افکارم رو مدیریت کردم و برگشتم توی اتاق بازجویی
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ چهل و نه لالا دیگه نمی تونست حرف بزنه ... فقط گریه می کرد ... می لرزید و اشک می ریخت ... با
⚘﷽⚘
قسمت پنجاه
چند لحظه با تعجب بهم نگاه کرد ... فکر می کنم هرگز آدمی رو ندیده بود که توی این شرایط هم به کارش ادامه بده ...
پام از شدت درد پهلوم حرکت نمی کرد ... مثل یه جسم سنگین، دنبال من روی زمین کشده می شد ... از روی دیوار ... تکیه ام رو انداختم روی میز ... و نشستم مقابلش ... زخم هام تیر کشید ... برای یه لحظه چشم هام سیاهی رفت و نفسم حبس شد ...
- حالت خوبه کارآگاه؟ ...
قطره عرق از کنار پیشونیم، غلت خورد و روی گونه ام افتاد ... چشم هام رو باز کردم و برای چند لحظه محکم و مصمم بهش نگاه کردم ...
- یه راه خیلی خوب به نظرم رسید ... ازت سوال می کنم ... بدون اینکه به اسم کسی اشاره کنی فقط جواب سوالم رو بده ... فقط با بله یا خیر ...
- کسی که کریس رو کشته ... رئیس باند جدید اون منطقه است؟ ...
چند لحظه نگام کرد و به علامت نه سرش رو تکان داد ... خیالم راحت شد ... حالا به راحتی می تونستیم نقشه ام رو عملی کنیم ... فقط کافی بود لالا قبول کنه ... اینطوری هیچ خطری هم جان این دختر رو تهدید نمی کرد ...
- اون مرد از اعضای اصلی بانده؟ ...
با علامت سر تایید کرد ... به حدی ترسیده بود که این بار هم حاضر نشد با زبانش جواب بده ... حق داشت ... اون فقط یه دختر 15، 16 ساله بود ...
- فکر می کنی اینقدر برای رئیس باند اهمیت داشته باشه ... که حس کنه نمی تونه کسی رو جایگزین اون کنه و نبود اون یه ضربه بزرگه؟ ...
با حالت خاصی توی چشم هام زل زد ... به آشفتگی قبلیش، آشفتگی جدیدی اضافه شد ...
جواب سوالم رو نمی دونست ... نمی دونست تا چه حدی ممکنه رئیس برای اون آدم مایه بزاره ... پس قطعا از خانواده اش نیست ... و فقط یکی از نیروهای رده بالاست ... اما چقدر بالا؟ ...
هر چند این که خودش مستقیم کریس رو به قتل رسونده ... یعنی اونقدر رده بالا نیست که کسی حاضر باشه به جای اون ... دست به قتل بزنه ...
هر چقدر هم رده بالا ... فقط یه زیر مجموعه رده بالاست ... و نهایتا پخش کننده اصلی اون منطقه است ... یه پخش کننده تر و تمییز ... با یه کاور شیک ...
نگاهم مصمم تر از قبل برگشت روی لالا ...
- من یه نقشه دارم ... نقشه ای که اگر حاضر به همکاری بشی هم می تونیم قاتل کریس رو گیر بندازیم ... هم کاری می کنم یه تار مو هم از سرت کم نشه ... فقط کافیه محبتی که گفتی به کریس داشتی ... حقیقی بوده باشه ...
کریس برای کمک به بقیه ... و افرادی مثل خودت ... جونش رو از دست داد ... می خواست اونها هم مثل خودش فرصت یه زندگی دوباره رو داشته باشن ... و هر چقدر هم که زندگی سخت باشه ... درست زندگی کنن ...
من ازت می خوام مثل کریس شجاع باشی ... این شجاعت رو داشته باشی ... و از فرصتی که کریس حتی بعد از مرگش برات مهیا کرده ... درست استفاده کنی ... حاضری زندگیت رو از اول بسازی؟ ..
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 💌 هر جای این کره خاکی که هستید دعوتید به پویش: 🔸 #استغاثه_به_امام_زمان_ارواحنا_فداه 🌷هر شب به
⚘﷽⚘
💌 هر جای این کره خاکی که هستید دعوتید به پویش:
🔸 #استغاثه_به_امام_زمان_ارواحنا_فداه
🌷هر شب به نیابت از یک شهید.
🔸شب ششم
🌹#شهید_والامقام
🌹#هادی_ذوالفقاری
📖 قرائت دعای الهی عظم البلاء
#استغاثه_جهانی_طلب_منجی
#طلب_منجی_موعود
#به_تو_محتاجیم
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: سه شنبه - ۲۶ فروردین ۱۳۹۹
میلادی: Tuesday - 14 April 2020
قمری: الثلاثاء، 20 شعبان 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام
🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام
🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا اَرْحَمَ الرّاحِمین (100 مرتبه)
- یا الله یا رحمان (1000 مرتبه)
- یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️10 روز تا آغاز ماه مبارک رمضان
▪️19 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام
▪️24 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
▪️27 روز تا اولین شب قدر
▪️28 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
🌼عاقبت او #ظهور خواهــــــد کرد
🌿خاک را غرق نور💫 خواهد کرد
🌼روزے از این کویر این برهــوت
🌿ابر #رحمت عبور خواهــد کرد
🌼دل ما♥️را که خشک و پژمرده است
🌿همــچو باغ #بلور خواهد کرد
🌼آه سوگند میـــــخورم✋ اے دل
🌿عاقبت او #ظهور خواهــــــد کرد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
خنده هـايت
آنچنان جادو كند #جانِ_مرا
هر چه غـم💔 آيد سرم
#هرگــــز نبينم آفتى
#شهید_محمود_رضا_بیضائی
#سلام_صبحت_بخیر_علمدار ❤️
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
سلام 🤚
وقتتون بخیر.روزتون پر برکت و سرشار از انرژی .😘
ببخشید امروز کانال با تاخیر شروع شد 😔
امروز رو هم شروع کردیم به امید گوشه چشمی از پسر حضرت مادر 😭
در خدمتتون هستیم .
و خوش آمد میگم به کسایی که تازه اومدن خوش اومیدن انشاءلله بتونیم نظرتون رو جلب کنیم شما هم در کنار ما باشید 🙏😊
و عرض ادب و احترام دارم خدمت همراهان همیشگی کانال که در کنارمون بودن کلی انرژی دادن ممنون از لطفتون 🌺
امروزم یه کلیپ خوشگل دیگه از اقا محمودرضا تقدیم شما عزیزان میکنم 😍
21.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘﷽⚘
کلیپ آقا #محمودرضا
تقدیم به شما ❤️
#دانلود
همونیه که قولش رو داده بودم 😍
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•