eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
938 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘﷽⚘ 🌹: محمد غفاری 🍃 : حسین 🌷 : همدان 🌼: ۱۳۹۰/۶/۱۳ 🌸 : ۱۳۶۳/۱۰/۳۰ ☘: سردشت و در تپه جاسوسان 🌺: ۲۷ سال 💐 : گلزار شهدای همدان 📚: پرواز در سحرگاه 🍃 🌷شهید محمد غفاری در ۱۳ بهمن سال ۱۳۶۷ ( و چند روز بعد از ایام فاطمیه) به دنیا آمد. وقتی به تقویم نگاه می اندازیم او درست مصادف با شهادت (علیه السلام ) به دنیا آمد و بر همین اساس نام او را محمدهادی می گذارند. عجیب است که او و امام هادی (علیه السلام) شد.🌷 ❤️❤️ •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ 🌹 ( )🌹 🌷شب عمليات خيبر بود. داشتيم بچه‌ها را براي رفتن به آماده مي‌كرديم. حاجي هم دور بچه‌ها مي‌گشت و پا به پاي ما كار مي‌كرد. درگيري شروع شده بود. عراقي‌ها روي منطقه بود. هر چي مي‌گفتيم «! شما برگردين عقب يا حداقل برين توي سنگر.» مگر راضي مي‌شد؟ از آن طرف،‌ شلوغي منطقه بود و از اين طرف،‌ دل‌نگراني ما براي حاجي. دور تا دورش حلقه زده بودند. اين‌جوري يك سنگر درست كرده بودند براي او. حالا خيال همه راحت‌تر بود. وقتي فهميد بچه‌‌ها براي حفظ او چه نقشه‌اي كشيده‌اند،‌ بالاخره شد. چند متر آن‌طرف‌تر،‌ چند تا نفربر بود. رفت پشت آن‌ها.🌷 ❤️❤️ •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ 🌷بعد از بنده، هرگز از خط خارج نشوید، بسیار مواظب باشید که گاه به نام ولایت در پی خواهند بود که شما را در مقابل ولایت قرار دهند. هرگز فکر نکنید که نسبت به سایر مردم، حق بیشتری نسبت به دارید، هر چه بوده، وظیفه بوده است.🌷 ❤️❤️ •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ 🍃 ( ) سر تا پاش‌ خاكي‌ بود. چشم‌هاش‌ سرخ‌ شده‌ بود؛ از سوز سرما. دو ماه‌ بود نديده‌ بودمش‌. ـ حداقل‌ يه‌ دوش‌ بگير، يه‌ غذايي‌ بخور. بعد بخون‌. سر سجاده‌ ايستاد. آستين‌هاش‌ را پايين‌ كشيد و گفت‌ «من‌ با عجله‌اومده‌م‌ كه‌ از دست‌ نره‌.» كنارش‌ ايستادم‌. حس‌ مي‌كردم‌ هر آن‌ ممكن‌ است‌ بيفتد زمين‌. شايداين‌جوري‌ مي‌توانستم‌ نگهش‌ دارم‌.🌷 ❤️❤️ •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :7⃣1⃣2⃣ #فصل_شانزدهم شام بچه ها را که دادم، طفلی ها خوابیدند. اما نمی دانم
‍ ❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :9⃣1⃣2⃣ یک هفته ای گذشته بود. شینا حالش خوش نبود. نمی توانست کمکم کند. می نشست بالای سرم و هی خودش را نفرین می کرد که چرا کاری از دستش برنمی آید. حاج آقایم این وضع را که دید، شینا را فرستاد قایش. خواهرها هم دو سه روز اول ماندند و رفتند سر خانه و زندگی شان. فقط خانم آقا شمس الله پیشم بود، که یکی از همسایه ها آمد و گفت: «حاج آقایتان پشت تلفن است. با شما کار دارد.» معصومه، زن آقا شمس الله، کمکم کرد و لباس گرمی تنم پوشاند و چادرم را روی سرم انداخت. دستم را گرفت و رفتیم خانه همسایه. گوشی تلفن را که برداشتم، نفسم بالا نمی آمد. صمد از آن طرف خط گفت: «قدم جان تویی؟!» گفتم: «سلام.» تا صدایم را شنید، مثل همیشه شروع کرد به احوال پرسی؛ می خواست بداند بچه به دنیا آمده یا نه؛ اما انگار کسی پیشش بود و خجالت می کشید. به همین خاطر پشت سر هم می گفت: «تو خوبی، سالمی، حالت خوب است؟!» من هم از او بدتر چون زن همسایه و معصومه کنارم نشسته بودند، خجالت می کشیدم بگویم: ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :0⃣2⃣2⃣ «آره، بچه به دنیا آمده.» می گفتم: «من حالم خوب است. تو چطوری؟! خوبی؟! سالمی؟!» معصومه با ایما و اشاره می گفت: «بگو بچه به دنیا آمد، بگو.» از همسایه خجالت می کشیدم. معصومه که از دستم کفری شده بود، گوشی را گرفت و بعد از سلام و احوال پرسی گفت: «حاج آقا! مژده بده. بچه به دنیا آمد. قدم راحت شد.» صمد آن قدر ذوق زده شده بود که یادش رفت بپرسد حالا بچه دختر است یا پسر. گفته بود: «خودم را فردا می رسانم.» از فردا صبح چشمم به در بود. تا صدای تقه در می آمد، به هول از جا بلند می شدم و می گفتم حتماً صمد است. آن روز که نیامد، هیچ. هفته بعد هم نیامد. دو هفته گذشت. از صمد خبری نشد. همه رفته بودند و دست تنها مانده بودم؛ با پنج تا بچه و کلی کار و خرید و پخت و پز و رُفت و روب. خانم دارابی تنها کسی بود که وقت و بی وقت به کمکم می آمد. اما او هم گرفتار شوهرش بود که به تازگی مجروح شده بود. صبح زود بنده خدا می آمد کمی به من کمک می کرد. بعد می رفت سراغ کارهای خودش. گاهی هم می ایستاد پیش بچه ها تا به خرید بروم. آن روز صبح، خانم دارابی مثل همیشه آمده بود کمکم. داشتم به بچه ها می رسیدم. آمد، نشست کنارم و کمی درددل کرد. شوهرش به سختی مجروح شده بود. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ دلم بهانه می‌گیرد بیا و امشب بهانه دل بیقرارم باش 🌙 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ 📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: دوشنبه - ۱۵ شهریور ۱۴۰۰ میلادی: Monday - 06 September 2021 قمری: الإثنين، 28 محرم 1443 🌹 امروز متعلق است به: 🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام 🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام 💠 اذکار روز: - یا قاضِیَ الْحاجات (100 مرتبه) - سبحان الله و الحمدلله (1000 مرتبه) - یا لطیف (129 مرتبه) برای کثرت مال ❇️ وقایع مهم شیعه: ا 🔹وفات حذیفه بن یمان رحمة الله علیه 🔹تبعید امام جواد علیه السلام از مدینه به بغداد، 200÷ه-ق 🔹ورود کاروان اسراء به بعلبک، 61ه-ق 📆 روزشمار: ▪️6 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها ▪️21 روز تا اربعین حسینی ▪️29 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام ▪️30 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام ▪️35 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیها السلام •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ هر لذتی که ... لذت دیدار تـ❤️ـو ؛ نمی شود سلام حضرت دلبـ❤️ـر .... •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ از شهیدان مانده تنها جامه ای .... نام و امضا و وصیت‌نامه ای.... گر وصیتنامه ها را خوانده ایم.... پس چرا بین دوراهی مانده ایم؟! •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ 🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ 🌸🍃 ۲۲۵ ڪلام حق امروز هدیہ به روح: •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ ⭕️ 🔸امام کاظم (ع): 🔹کسی که مزه رنج و سختی را نچشیده، نیکی و احسان در نزد او جایگاهی ندارد. (اعلام الدین فی صفات المؤمنین ص ۳۰۵) •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•