💠دکتر احمد رضا بیضائی :
🌷پیکرمحمودرضا، سر تا پا غرق خون بود. پیکر آمد بهشت زهرا(س) و لباسهای رزم از تنش خارج شد.
بازوی چپ از کتف جدا بود و با چند عضله به بدن بند بود.
روی بازو، در اثر ترکشها و موج انفجار، تا روی مچ بشدت آسیب دیده بود. #پهلوی #چپ پر از جراحت بود.
بعدا شمردم، روی پهلوی پیراهن ۲۵ جای اصابت ترکش بود.
سر یکی از ترکشهایی که اصابت کرده بود از زیر کتف راست خارج شده بود. ساق پای چپ شکسته بود و ترکش کوچکی هم به سرش گرفته بود.
با همه جراحاتی که جلوی چشمانم بر پیکرش میدیدم، زیبا بود.
زیباتر از این نمىشد که بشود.
غبطه میخوردم به وضعی که پیکرش داشت. توی دلم گذشت و زیر لب گفتم ماشاءالله داداش! ای والله!
حقا #شبیه #حسین (ع) شدهای.
اما نه !
#شبیه #زهرا (س) بیشتر...
چه میگویم؟...
هیچکس نمیدانست حرف آخری داشته یا نه؟!
آنهایی که بالای سرش رسیده بودند میگفتند :
نفسهای آخرش بود و حرف نمی زد.
نمىدانم ...
شاید وقتی با موج انفجار به دیوار کانال خورد، #یا #زهرا گفته باشد.
🕊| @dosteshahideman
1_33903810.mp3
2.83M
🎼 #مداحی_شهدایی
🔸 آی شهدا دلای ما تنگہ براتون
🎤🎤مجتبی رمضانی
🌹| @dosteshahideman
May 11
💠شهید علی یزدانی :
ایشون (شهید بیضائی) یه پیشونی بندی داشت
یا# فاطمه الزهرا"س" روش نوشته بود،
بهش گفتم:
از این پیشونی بندت خیلی می ترسم
توی کوچه(زمان شهادت)براش تله گذاشتن...
🕊| @dosteshahideman
تقدیم به مدافع حرم
🌹شهید محمودرضا بیضائی
شهر شام وشهر پیکرهای بی سر وای من
شهر خونین از کبوترهای پرپر وای من
🌷
بار دیگر خون وخنجر،ابن سعد وحرمله
پیش چشم خواهری نعش برادر وای من
🌷
بار دیگر لشکری با نام تو یا ✨فاطمه✨
می دهد سرها وبازوها به خنجر، وای من
🌷
قاسم و عباس و اکبر ، بار دیگر کربلا
انفجار یک طپش در قلب خواهر وای من
🌷
ناله های مادران از داغ فرزندان ،خدا
می زند بر سینه های خلق اخگر، وای من
🌷
پر کشیدند از سر گلدسته ها صدها ملک
جویباری جاری از خون کبوتر وای من
🌷
یار و مولای غریبان!یاور سبزینه پوش
خون چکید از چشمهامان جای گوهر وای من
🌷
🌷محمودرضا
@dosteshahideman
#دعای_پرفیض_کمیل
#شهیدمدافع_حرم
#محمودرضابیضایی
اوایل دهه هفتاد وقتی تازه به محل آمده بودیم، پنجشنبه شبها یک دستگاه اتوبوس میآمد جلوی مسجدنمازگزارها را سوار میکرد میبرد مسجد جامع برای دعای کمیل راه دوری بود از این سر شهر تا آن سر شهر من بیشتر وقتها «درس دارم» را بهانه میکردم و توفیق پیدا نمیکردم شرکت کنم ولی محمودرضا هر هفته میرفت یادم هست بار اولی که رفت و بعد از دعا به خانه برگشت گریه کرده بود پرسیدم: چطور بود؟! گفت: «حیف است آدم این دعا را بخواند بدون اینکه بداند دارد چه میگوید.» این حرفش از همان شب توی گوشم است و هیچوقت یادم نرفته هر وقت دعای کمیل میخوانم یا صدای خوانده شدنش به گوشم میخورد محمودرضا میآید جلوی چشمم .
#شهید_محمودرضا_بیضائی
#علمدار_دمشق
🕊| @dosteshahideman
💠ساعت وصل...
▪️قرائت دسته جمعی سوره مبارکه یس .... همزمان با لحظات شهادت آقامحمودرضا
🌷ساعت ۲۰ : ۱۵
▪️زمان شهادت ۱۵:۳۵
🕊| @dosteshahideman
1_26862538.mp3
8.76M
حکایتِ کربلایی ها
آنها که با خونشاندرس کلنا عباسک یا زینب را مشق کردند
حکایتِ گُلها و گلوله ها ..
ازتولد تا شهادت شهید محمودرضا بیضائی
🌷با تشکر از گروه هنری"رها،بنی الزهرا "
بسیجِ دانشگاه پردیسِ دانشگاه تهران
🕊| @dosteshahideman