eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
933 دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
دوست شــ❤ـهـید من
#به_نام_خالق_هستی #عشق_پاک_من #قسمت۲۵ #نویسنده مریم.ر نه دیگه فرصت فکرکردن ندارم😣 من با خدا عهد
۲۶ مریم.ر امید زد روی ترمز و جلوی من ایستاد _مریم سلام کجا میری؟؟ _اسمه منو صدا نکن پرو چه خودمونیم شدی😡 _عصبانیتتم قشنگه😍 _برو جلو میخوام تاکسی بگیرم _من باشم 😎و خوشگلترین دختر دانشگاهمون با تاکسی بره؟؟؟مگه میشه؟مگه داریم؟؟؟ _بهت گفتم برو کنار وگرنه به حراست دانشگاه میگم مزاحمم میشی😡 هرچی میومدم اینطرف و اونطرف باز امیدنمیرفت هرچی میرفتم جلو وعقب بازهم اون دست بردارنبود _عه برو دیگه😡 کَنه _تو چرا از من خوشت نمیاد؟؟؟نکنه پای اون پسربسیجیه درمیونه _به توچه😡 من از ماشین امید فاصله گرفتم و باز اون با دنده عقب میومد جلوی من تا اینکه یدفه آقای منتظری و شوهره زهرا که داشتن از اونجا با ماشین رد میشدن دیدن و یدفه زدن روی ترمز . آقای منتظری با سرعت و عصبانیت از ماشین پیاده میشه و به سمت ما میاد و پشت سرش هم شوهر زهرا . با دیدنش باز هم قلبم به تپش میوفته💗 در عین سادگی همیشه تمیز و خوشتیپه وقتی رسید بهمون یه نگاهی به من کرد و اومد سمت امید از رماه ماشین به امیدگفت _برادر مگه من بهت نگفتم دیگه مزاحم این خانوم نباید بشی😡 _وای وای ترسیدم آقای منتظری یَقه امید میگیره و میگه _لا اله الا الله برو بچه برو رد کارت فقط کافیه یبار دیگه مزاحم این خانوم بشی همسر زهرا به آقای منتظری میگه _محمد ولش کن یه شکری خورد دیگه از این غلطا نمیکنه امیدهم ترسیدو گازشو گرفت و رفت با دیدن آقای منتظری هیجان زده بودم نمیدونستم خوشحالم یا ناراحت . یه تشکر از هردو کردم و به راهم ادامه دادم آقا منتظری اومد جلوتر و گفت _خانوم کمالی صبرکنید من براتون تاکسی میگیرم _لازم نیست خودم میتونم تاکسی بگیرم _خانوم کمالی اگه اجازه بدین جسارتا میخواستم باهاتون حرف بزنم _چه حرفی؟نکنه باز میخواین تحقیرم کنید؟؟؟اون مزاحمه من شده بود من کاری باهاش نداشتم میخواین باور کنید میخواین نکنید برام مهم نیست این حرف از تَه دلم نبود😔 برام مهم بود که باور کنه من با امید کاری نداشتم😢 _استغفرالله . من چرا باید شما رو تحقیرکنم؟میدونم شما بخاطر اون روز از من ناراحتید میخواستم بگم لطفا منو حلال کنید من نباید اونجوری باهاتون صحبت میکردم عذرخواهی میکنم _دیگه گذشت _بنده را حلال میکنید؟؟؟ _بله _مطما باشم؟؟ _بله خیالتون راحت حلالتون کردم _پس اجازه بدین براتون یه تاکسی بگیرم منم سکوت کردم آقای منتظری برام یه تاکسی گرفت وقتی تاکسی حرکت کرد من از پنجره پشت ماشین بهش نگاه میکردم اونم داشت نگاه میکرد با دورشدن تاکسی دیگه نتونستم ببینمش😔 . توی مسیر بهش هنوز فکر میکردم یعنی فقط میخواست ازم حلالیت بطلبه😢 چیزه دیگه ایی نمیخواست بگه😔 امروز با دیدنش حالم دگرگون شد اذنو گفتن یه نماز اول وقت با یه دل سیر دردودل کردن باخدا الان خیلی میچسبه وضو میگیرم و جانمازمو پهن میکنم چادر آبی باگلهای صورتیه خوشرنگمو سرمیکنم بین نماز هم تسبیحات حضرت فاطمه که زهرا یادم داده بود را میگم بعدازنماز میرم سجده و باخدا حرف میزنم . خدایه مهربونم من خیلی ازت دور بودم میدونم گاهی کارایی کردم که باعث ناراحتید شدم😔 اینم میدونم اما من که جز توکسی را ندارم😢 اگه تو منو رها کنی یا دستمو نگیری نمیتونم😔 اگه نیای کمکم گناه میکنم😔 خدایا حالا که بیشترازقبل بهت نزدیک شدم تنهام نزار😔 خدایا دلم میخواد دوسم داشته باشی . خدایا یه خواسته دیگم ازت دارم😞 میدونم گاهی رعایت نمیکردم بعضی چیزارو اما خودت بهتر میدونی تا حالا رابطه دوستی با پسرنداشتم اما الان عاشق شدم عاشق اون پسربسیجی مومن که همیشه چشماش روی زمینه خدایا عاشقی مگه گناهه؟؟عشق پاک مگه گناهه؟؟یعنی میشه آقای منتظری بیاد توی سرنوشتم و بشه همسرم؟زهرا میگه باید از تو آرزوهای زیاد و بلندی بخوایم اما به اونی که خدامیده قانع باشیم منم آقای منتظری را ازت میخوام ولی اگه صلاح من و اون نیست هرچی که تو بخوای منم راضیم به رضای تو ❤️ آخر دعام یه صلوات میفرسم و جانمازمو جمع میکنم صورتم از اشک خیس شده بود برای اینکه مامانم نبینه و ناراحت نشه صورتمو میشورم . دیگه نزدیک عید بود و دانشگاه تعطیل شده بود منم دیگه آقای منتظری رو ندیدم اما با زهرا توی تلگرام درتماس بودم گاهی 😍| @dosteshahideman
وابستگی یعنی تــو هر شــــب ، خــواب را از چشمان من بگیری شهادتت.مبارڪ 🌷| @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از دوست شــ❤ـهـید من
⏰ به رسم هر #صبح... 💫اولین #سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، #حضرت_صاحب الزمان(عج)💫 💎بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ💎 «السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اَباصالحَ المَهدی یا خَلیفة َالرَّحمنُ و یا شَریکَ الْقُرآن اَیُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان الامان» 🍃اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ🍃 🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم🌹 #دعای_سلامتے_آقا😍 ❤️| @dosteshahideman
آخرین بار موقع خداحافظے بغلش ڪردم… خواستم بهش بگم جهاد چقدر نوربالا میزنے.! چقدر بوے #شهادت میدے🕊… اما بغض گلوم رو گرفت😔… فقط گفتم تو رو خدا مراقب خودت باش💔… خنده اے ڪرد ڪه برق دندانهاے سفید و خوشگلش هنوز توے ذهنمه😔💔… گفت إن شاء الله زود همدیگرو می بینیم… و جهاد رفت و فقط آه حسرت براے من باقےماند…»😭 شهیـد جهـاد مغنیه🌺🍃 #صبحتون_شهدایی⛅️ @dosteshahideman 🍃⚫️
🌺💫🌺💫🌺💫🌺💫🌺💫🌺💫🌺 ⚘﷽⚘ 🌷 ابراهیم برای امر به معروف و نہی از منڪر ، از روش غیر مستقیم استفاده مے ڪرد و اتفاقاً بسیار اثرگذار بود. مثلاً برای جلوگیرۍ ازچشم چرانی اول جوانان را غیرتی مے ڪرد... 🌷 ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ ... هادی، را خيلی دوست داشت و او را الگوی خود قرار داده بود. برای همين سعی می كرد مانند این شهید عزیز، با درآمد خودش مشكلات مردم را برطرف كند. 🌷 🍁 @dosteshahideman 🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
🌷🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🌷 ⚘﷽⚘ 📎کـلام_شهیـد...🌷 خواهـران گرامی‌ام به شما سفارش می ‌ڪنم با تاسی از حضرت زهـرا (س) ، را بعنوان حجاب برتر انتخاب کنید ڪہ همانا سیاهی چـادرهـای شما در کنار معرفی خون می‌تواند از حریم اسلام ناب محمدی دفـاع نماید و انشاءالله زمینه‌ساز ظهور و قیام منجی‌ عالم بشریت مهـدی (عج) شود. 🌷 شهادت ۱۳۹۶ دیرالزور سوریه 🕊 @dosteshahideman 🌷🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🌷
🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸 ⚘﷽⚘ 🌷 | اگر ذره‌اے از تفکر رهبرے خارج شوید در تفکرتان شک کنید؛ مسئولید بہ اینکہ رهبر را همچون  امام علی (علیه السلام) مظلوم کنید، و از خط ولایت فقیہ، ملت را خارج سازید.|🌷  🌸 @dosteshahideman ☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸
💠دکتر احمد رضا بیضائی : 🌷پیکرمحمودرضا، سر تا پا غرق خون بود. پیکر آمد بهشت زهرا(س) و لباسهای رزم از تنش خارج شد. بازوی چپ از کتف جدا بود و با چند عضله به بدن بند بود. روی بازو، در اثر ترکشها و موج انفجار، تا روی مچ بشدت آسیب دیده بود. پر از جراحت بود. بعدا شمردم، روی پهلوی پیراهن ۲۵ جای اصابت ترکش بود. سر یکی از ترکشهایی که اصابت کرده بود از زیر کتف راست خارج شده بود. ساق پای چپ شکسته بود و ترکش کوچکی هم به سرش گرفته بود. با همه جراحاتی که جلوی چشمانم بر پیکرش می‌دیدم، زیبا بود. زیباتر از این نمى‌شد که بشود. غبطه می‌خوردم به وضعی که پیکرش داشت. توی دلم گذشت و زیر لب گفتم ماشاءالله داداش! ای والله! حقا (ع) شده‌ای. اما نه ! (س) بیشتر... چه می‌گویم؟... هیچکس نمی‌دانست حرف آخری داشته یا نه؟! آنهایی که بالای سرش رسیده بودند می‌گفتند : نفسهای آخرش بود و حرف نمی زد. نمى‌دانم ... شاید وقتی با موج انفجار به دیوار کانال خورد، گفته باشد. 🕊| @dosteshahideman
1_33903810.mp3
زمان: حجم: 2.83M
🎼 🔸 آی شهدا دلای ما تنگہ براتون 🎤🎤مجتبی رمضانی 🌹| @dosteshahideman