eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
933 دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
بیـن ایــن انسانـــهای رنگــارنگـــ! 👥 که خیـــره می شــوند و معــذب می کننــد تــو را... 👀 نگـاه جــوانــکی کــه،زودتــر از تـــو ســرش را بــه زیــر می انـــدازد؛ 😌 تـــا دل مـــولایـــش را نشـــکنـد... 👌🏻 . یــک دنیـــــا ســـت... . و زمـــزمه ای کـــوتــاه: مــــرا عهــــدی ست با جـــانان... 😍❣ . . . در کوچه و خیابان نگاه را از حیا! میهمان سنگ فرش خیابان می کنیم؛ 😊 و درزهای بهم پیوسته کف پیاده رو را می شماریم... تا نکند چهره به چهره! 🙄 صورت به صورت! نگاه به نگاه افتد... 😖 . اما بعضی ها صفحات اجتماعی را غافل اند! غافل از اینکه پیغام رسان است! 😓 . . ای برادر! عکس با ریش و محاسن با ادیت نورانی! ✨ دست با انگشتر فیروزه و عقیق یمانی!💍 حالت ایستاده و نشسته با برادران ایمانی! 👥 . ای خواهر! عکس سجاده و چادر نماز در اتاق عرفانی! 📿 عکس از گونه ی نصفه و چشم بارانی!🙄 جمع دوستان و کافه های اعیانی!👭 . نیست در یک یار سیدخراسانی!!!😔❤️ . . . . درج کامنت با ادبیات بسیار دخترانه و پسرانه! اینها بخشی از مشکلاتی ست که ما مذهبی ها! در گیر آن هستیم...🙁 خواسته و یا ناخواسته... . . اگر در فضای حقیقی مواظب رفتار و نگاه و کلام مان هستیم! در فضای مجازی هم باشیم...☝️🏻 . . عکس با هزار ژست و مدل گذاشتن در این صفحات! 💥 مانند این است که سر چهارراه شهر؛ ایستاده و ژست بگیریم! 😫 و به تعداد فالوور های مان چه دختر و چه پسر! تماشا کنند مارا... 😨 . . مواظب باشیم ها را نلرزانیم... 😓 . . عهد با را فراموش نکنیم...!! . ┏━✨⚜ ⚜✨━┓ @Dosteshahideman ┗━✨⚜ ⚜✨━┛
🍃🌹🕊🌹🕊🌹🍃 😍 اگه میخواے ڪنی، باید بڪنی از دنیـا و ، در آخـر نمـازهایش این را مےخواند: ✨اللهم اخرجنی"حب الدنیا "من قلوبنا 🕊 🌹| @dosteshahideman 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🍃🌹🕊🌹🕊🌹🍃 😍 اگه میخواے ڪنی، باید بڪنی از دنیـا و ، در آخـر نمـازهایش این را مےخواند: ✨اللهم اخرجنی"حب الدنیا "من قلوبنا 🌹| @dosteshahideman 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
آزمودم #دل خود را به هزاران شیوه هیچ چیزش بجز از #وصل تو خشنود نکرد #به_وصل_خود_دوایی_کن #دل_دیوانه_ی_مارا #شهید_محمود_رضا_بیضایی 🌹| @dosteshahideman
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 💔ـنوشــــته مگر نمی گویند ؟ زنده ها و !! زنده ها میدهند! من با کار دارم! ابراهیم نداشت اما داشت! ابراهیم جان! اگر صدای مرا می شنوی ابراهیم جان اگر صدای مرا می شنوی کمک! من و بچه ها گیر افتادیم در ! تلفن همراه من کار نمی کند، بدرد نمی خورد ،هر چه گشتم برنامه بی سیم نداشت تا با شما تماس بگیرم. گفتم می خواهم با بی سیم شما بگیرم بعضی ها گفتن اندرویدهای شما را چه به بی سیم شهدا! ابراهیم جان! ولی من همچنان دارم تلاش می کنم تا با صدایم را به شما برسانم ابراهیم جان : اگر صدای من را می شنوی ما گیر افتادیم بگو چطور آن روز وقتی به گوش شما رساندن که دخترهای از تو خوش شان آمد، از فردایش با لباس های گشاد می رفتی؟ تا دختری را آب نکنی! اینجا کشتی می گیرند تا .... لاک میزنند تا تو حتما راهش را بلدی که به این پیچ ها خندیدی و دنیا را پیچاندی! و ما را در پیچ دنیا گرفتیم ابراهیم جان : اگر صدای من را می شنوی دوباره تا ما هم مثل بعثی ها که صدایت را شنیدند راه را پیدا کنیم راه را کرده ایم که به عشق سیب زمینی های سرخ کرده ی ،مک دونالد آنقدر ذوق زده شدیم و پای کوبی کردیم تا آقا گفت: لطفا متانتتان را حفظ کنید!!! ابراهیم جان اگر از جبهه برگشتی کمی از آن برایمان سوغات بیاور؛ تا ما هم مثل شما را زمین نگذاریم ابراهیم جان زمین هم دیگر صفای ندارد ای کاش ما هم می شدیم... .. دیگر حرفی ندارم!! تمـــــامـ !! @dosteshahideman
💔 توأم ...اشڪ خریدار ندارد مے بارد و انـگار ڪــه بـازار ندارد گویند: "ڪه خبرمیدهد از "💔 حالا تو بخوان مرا جــار ندارد... 💔| @dosteshahideman
🌺🌺 همین است دیگر... به ناگه پنجره‌ای باز می‌شود به ‌سمت ... مهم تویی!!! که ‌چقدر از دلبستگی‌های این ‌طرف پنجره ‌کنده باشی. بیضایی @dosteshahideman 🌺🌺
دوست شــ❤ـهـید من
✨🌿✨🌿 🌿✨🌿 ✨🌿 🌿 در صحنه ی زندگی! اگر مراقب لوکیشن نباشیم؛ قطعا کات میخوره... نه این که کارگردان(خداوند) کات بده! خودمون تو نقش جا نیفتادیم... خودمون! میدونیم! شنیدیم! خوندیم! دیدیم! از شهدا... اما باز کار میکنیم... الهی را؛ تو کن... برا تنبل ها نیست! برا شاگرد شده ها نیست! برا خدا بشیم... 🌸| @dosteshahideman 🌿 ✨🌿 🌿✨🌿 ✨🌿✨🌿
💫🌷💫🌷 در صحنه ی زندگی! اگر مراقب لوکیشن #دل نباشیم؛ قطعا #شهادت کات میخوره... نه این که کارگردان(خداوند) کات بده! خودمون تو نقش #بندگی جا نیفتادیم... خودمون! میدونیم! شنیدیم! خوندیم! دیدیم! از شهدا... اما باز کار #خودمونو میکنیم... الهی #مَنَم را؛ تو #ما کن... #شهادت برا تنبل ها نیست! برا شاگرد #مشروط شده ها نیست! #تنبلم #ای_کاش برا خدا بشیم... 🌱| @dosteshahideman 💫🌷💫🌷
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 📆 امروز ‌دوشنبه ☀️ ۱۳ اسفند ۱۳۹۷ هجرے شمسے 🌙 ۲۶ جمادی‌الثانی ۱۴۴۰ هجرے قمرے 🎄 ۴ مارس ۲۰۱۹ میلاد
⚘﷽⚘ ☀️ با هر تپش ثانیه آمیختـه است که به آونـگ ِ ❤️ آویخته است هر نفس ، دست ِ از جانب ما رنگ خـورشید به شما😍 ریخته است. 🌺 🌷| @dosteshahideman 🍃🌷 🌷🍃🌷 🍃🌷🍃🌷 🌷🍃🌷🍃🌷
. از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم! . اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... . . دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از از کوچه گذشتم... . . به سومین کوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... . . به چهارمین کوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... . . به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . . ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... کم آوردم... گذشتم... . . هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان میکرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... . . هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میکردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... . . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... . . . . از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت... گاهی،نگاهی... @dosteshahideman