🌷🌷☘☘🌷🌷☘☘🌷🌷
🌴 یاد سردار شهید #مجید_بقایی بخیر؛
تحصیلات پنجم و ششم را در یکسال گذراند و رشته ریاضی را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد.
پس از تحصیلات دبیرستان و گذراندن کنکور، در رشته مهندسی شیمی دانشگاه اهواز پذیرفته شد اما این رشته نظرش را تامین نکرد و گفت:« من باید کاری را به عهده بگیرم که واقعاً بتوانم #به_مردم_محروم_خدمت_بکنم. »
به همین دلیل سال آخر دبیرستان را مجددا گذراند و دیپلم تجربی گرفت و در رشته فیزیوتراپی دانشگاه اهواز قبول شد. اما باز هم راضی نشد و با تلاش مجدد با رتبه بسیار بالا در رشته پزشکی قبول شد.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
یک حلب 17 کیلویی روغن خریده بودیم. به مجید گفتم روغن رو از بازار به خانه بیاورد. گفت: «شما اینهمه روغن خریدید، اونوقت از من میخواهید اون رو بر دوشم بذارم و بیارم؟ من از این کار عار دارم، چرا میخواهید احتکار کنید؟» من که نمیدانستم احتکار یعنی چی.گفتم: مادر برای مصرف روزمره ماست. گفت: خب دو کیلو ... سه کیلو ...، نه 17 کیلو ... امام خمینی (ره) فقط برای مصرف روزانهاش مواد خوراکی دارد، شما چرا؟!!!
شادی روحش #صلوات
🎗 @dosteshahideman
🌷🌷☘☘🌷🌷☘☘🌷🌷
سلام✋
خوبین؟
ببخشید بابت این یه چند روز که فعالیتم کم بود،تصمیم دارم بازم رمان بذارم کانال خواستم ببینم نظر #شما چیه آیا موافقین صبح یه رمان بذارم شب یه رمان؟ یا یه رمان بذارم صبح یه پارت وشبم یه پارتشو؟
#منتظر_ نظراتتون هستم
@gharibjamandeh
⚘﷽⚘
میگوید: در یکی از شهرهایی که از سکنه خالی و تخریبشده بود در حال گشت زنی بودیم. جلوی درِ خانهای چند زن دیدیم که خود را در چادر پیچیده بودند. صورتهای آنها پیدا نبود اما خیلی ترسیده و چمباتمه زده بودند و به عربی حرف میزدند. به محمود رضا گفتم اینها مشکوک هستند. شاید انتحاری باشند. از ماشین پایین پرید و همینطور که به سمت زنها میرفت، گفت: شاید هم نباشند!
نزدیک زنها رفت و با زبان عربی به آنها گفت "ما شیعه علی بن ابیطالب (ع) هستیم و شما در امان ما خواهید بود." زنها که این را شنیدند از جا بلند شدند. چنددقیقهای با محمودرضا حرف زدند. نشانی چند خانه که تکفیریهای زیادی در آن پنهانشده بودند را به محمودرضا دادند و با دعای خیر از او جدا شدند. محمودرضا همیشه همینطور بود. به نام مولا علی (ع) توسل میکرد و سر صحبت با دیگران را به نام نامی مولا آغاز میکرد و همیشه هم جواب میگرفت. حتی در مواجهه با اهل سنت.
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
🌸 لبخند بزن رزمنده ☺
✍ #خاطرات_طنز_جبهه
عازم جبهه بودم . یڪی از دوستانم برای اولین بار بود ڪه بہ جبهه می اومد . 😍 😃
مادرش برای بدرقه ی او اومده بود . خیلی قربان صدقه اش می رفت و دائم بہ دشمن نالہ و نفرین می ڪرد .
بهش گفتم : « مادر شما دیگہ برگردید فقط دعا ڪنید ما شهید بشیم . دعای مادر زود مستجاب میشہ .» 😌
در جواب گفت:« خدا نڪنه مادر ، الهی صد سال زیر سایه ی پدر و مادرت زنده بمونی !
الهی ڪه صدام شهید بشه ڪه اینجور بچه های مردم رو بہ ڪشتن می ده !»
🌸| @dosteshahideman
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
⚘﷽⚘
#تلنگرانه
از محمد به همه خواهران.... 📞
اگر میخواهید شهید بشوید
همسر خوب برای شوهرتان
و مادری خوب برای فرزندتان باشید....
آنوقت شهید میشود..
🌷 شهیدمحمدبلباسبی 🌷
🌷 #یادش_با_صلوات 🌷
🕊| @dosteshahideman
🕊🕊
🕊🕊🕊
🕊🕊🕊🕊
🕊🕊🕊🕊🕊