eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
953 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘﷽⚘ دلم درى را مى خواهد كه تا بكوبمش ؛ باز شود به روى خدا... أين باب الله الذى منه يوتى..؟! ••🌹~•° 🌷| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ دلم درى را مى خواهد كه تا بكوبمش ؛ باز شود به روى خدا... أين باب الله الذى منه يوتى..؟! #الله
⚘﷽⚘ زِندگیاتونو وقفِ امام زمان کنین.... وقفِ جبهِه ی فرهنگی... وقفِ ظهور... وقتی زندگیاتون اینشِکلی شه، مجبور میشین که گناه نکنین! وَ وقتیَم که گناه هاتون کمُ کمتر شد؛ دریچه ای از حقایق بِه روتون باز میشه...! اونوقته که میشین شبیهِ شُهدا... ! 🌿به یاد شهید بیضایی🌿 ....🌱 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ خاطرات شهدا عطرهمسرم را در زندگیم‌حس مےکنم! وقتی سر مزارش مےروم، یاد حرفهاش میفتم! که میگفت : _تو بزرگترین سرمایه ے زندگےمن هستی! اگر میشد تو را هم باخودم سرکار مےبُردم بزرگترین رنج و غم من این ماموریت هایےاست ڪه باید بدون شما بروم الان که پیش من نیست ، کاسه ی آب براے بدرقه اش ڪه چیزی نیست پشت سرش آب شدم که برگردد 🌹 🌹 🍁 بی هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است 🍁 مثل که به روی گسل زلزله هاست 🌷 همسران صبور شهـــدا 🌷| @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘ #قرار‌دم‌غروب‌ 💚 بریم حرم ارباب 💚 🌾ارمنیا میان در خونت...🌿 🎤 #محمودکریمی #رزق‌معنوی 🌷| @dosteahahideman
9.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘﷽⚘ 🎭 پشت‌پرده هتاکی یک روحانی‌نما به ملت ایران توسط یکی از پرورش یافته‌های جریان افراط‌گرای شیعی، که با #جعل_عنوان روحانیت، در پی تفرقه و ایجاد آشوب است. 🌷| @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ ❇️ ساده نگذر از ڪنار پوتینهای بی‌پا ڪه پاهایشان را برای تو جا گذاشتند ... ! ⚪️ تا پای دشمن به ڪوچه و خیابان ، به شهر ، روستا و خانه‌های ما باز نگردد .... 🌷| @dosteshahideman
ششم داستان دنباله دار نسل سوخته: نمک زخم نیم ساعت بعد از زنگ کلاس رسیدم مدرسه ... ناظم با ناراحتی بهم نگاه کرد ... - فضلی ... این چه ساعت مدرسه اومدنه؟ ... از تو بعیده ... با شرمندگی سرم رو انداختم پایین ... چی می تونستم بگم؟ ... راستش رو می گفتم ... شخصیت پدرم خورد می شد ... دروغ می گفتم ... شخصیت خودم جلوی خدا ... جوابی جز سکوت نداشتم ... چند دقیقه بهم نگاه کرد ... - هر کی جای تو بود ... الان یه پس گردنی ازم خورده بود ... زود برو سر کلاست ... برگه ورود به کلاس نوشت و داد دستم ... - دیگه تاخیر نکنی ها ... - چشم آقا ... و دویدم سمت راه پله ها ... اون روز توی مدرسه ... اصلا حالم دست خودم نبود ... با بداخلاقی ها و تندی های پدرم کنار اومده بودم ... دعوا و بدرفتاریش با مادرم و ما یک طرف ... این سوژه جدید رو باید چی کار می کردم؟ ... مدرسه که تعطیل شد ... پدرم سر کوچه، توی ماشین منتظر بود ... سعید رو جلوی چشم من سوار کرد ... اما من... وقتی رسیدم خونه ... پدر و سعید ... خیلی وقت بود رسیده بودن ... زنگ در رو که زدم ... مادرم با نگرانی اومد دم در ... - تا حالا کجا بودی مهران؟ ... دلم هزار راه رفت ... نمی دونستم باید چه جوابی بدم ... اصلا پدرم برای اینکه من همراهش نبودم ... چی گفته و چه بهانه ای آورده ... سرم رو انداختم پایین ... - شرمنده ... اومدم تو ... پدرم سر سفره نشسته بود ... سرش رو آورد بالا و نگاه معناداری بهم کرد ... به زحمت خودم رو کنترل کردم ... - سلام بابا ... خسته نباشی ... جواب سلامم رو نداد ... لباسم رو عوض کردم ... دستم رو شستم و نشستم سر سفره ... دوباره مادرم با نگرانی بهم نگاه کرد ... - کجا بودی مهران؟ ... چرا با پدرت برنگشتی؟ ... از پدرت که هر چی می پرسم هیچی نمیگه ... فقط ساکت نگام می کنه ... چند لحظه بهش نگاه کردم ... دل خودم بدجور سوخته بود ... اما چی می تونستم بگم؟ ... روی زخم دلش نمک بپاشم ... یا یه زخم به درد و غصه هاش اضافه کنم؟ ... از حالت فتح الفتوح کرده پدرم مطمئن بودم این تازه شروع ماجراست ... و از این به بعد باید خودم برم و برگردم ... - خدایا ... مهم نیست سر من چی میاد ... خودت هوای دل مادرم رو داشته باش ... 🌷| @dosteshahideman
#در_محضر_شهید🌷 🔹خود محمدجواد میگفت: «در لحظه‌ای که صدای انفجار💥 بر اثر اصابت موشک یا #خمپاره دشمن بر گوشم طنین‌افکن شد ناگهان به مدت ۲۰ ثانیه⏱ خود را در #آسمان مشاهده کردم 🔸و از بالا به بدن خود نگاه کردم و فهمیدم به #شهادت رسیده‌ام که ناگهان به یاد همسر و فرزندانم👦 افتادم. 🔹به‌محض خطور این فکر💭 در من به ناگاه از آسمان در کنار پیکر خود #نزول کردم و دوباره درون پیکرم وارد شدم و #دوستانم را صدا زدم. #شهید_محمدجواد_قربانی🌷 #محل_شهادت:سوریه 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ 🕊🌹🕊🌹 شَهـــادت... به قلبت نگاه مےڪند اگر جایے بَرایش گذاشته باشے مےآید مےمانَد لانه مےکُند تا شَهیـــدت ڪند ... 🥀🕊 🌸 🌷| @dosteshahideman