eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
934 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘﷽⚘ ♨️نظرسنجی از فعالیت کانال راضی هستید⁉️ ۱) بله ۲) خیر لطفا دلیل بله یا خیر رو بگید ممنون اگه از بخشی ناراضی هستید و یا اینکه بخشی کم هست بگید اضافه یا کم کنیم 💐 ارسال جوابها👇🏻 🌷| @shahidhojat
⚘﷽⚘ حضرت مهدے(عج) مےفرمایند: فاصله ے شیعیان ما از ما هم اندازه ے گناهانشان است...!! ...؟!!😭 🌷| @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘﷽⚘ #قرار‌دم‌غروب‌ 💚 بریم توکوچه های مدینه 💚 به نیابت شهید🌷 🌷شهید محمدقنادان زاده 🌷 🌾انگارنه انگار همین دیروز...😭🌿 🎤 #مهدی‌رسولی #رزق‌معنوی 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ رفقای شهدایی حضرت زهرا فرمودن دم غروب موقع اجابت دعاست🙏 وایه امام زمانمون حداقل دعا کنیم برا امرزش گناهانمون😔 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ نماز براے بنده😇 مثل شارژر مےمونہ براے باطرے...❤️
@seyedrezanarimani1_22370700.mp3
زمان: حجم: 4.06M
‌ 🎼شهـدابعدشما ڪاری نڪردم... 🎤 #سید_رضا_نریمانی #لحظه_ای_باشهدا🍃💛 🌷| @dosteshahideman
4.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘﷽⚘ 🎥 حرف های تکان دهنده یک سیل زده بلوچ از جای خالی سردار شهید #حاج_قاسم_سلیمانی 🌹 🔹ای که دستت میرسد کاری بکن #سیل_سیستان_بلوچستان #بی‌تفاوت_نباشیم! 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ .... گریه کنید مادر ما بی گناه بود... با لگد زد به در و نعره زنان گفت علی! این تلافیِ احد، کینه ی خیبر مانده... 🌷| @dosteshahideman
mahdirasuli-@yaa_hossein.mp3
زمان: حجم: 8.63M
🎧تسبیحات ویژه ایام #فاطمیه با صدای حاج مهدی #رسولی
⚘﷽⚘ دل‌تنگمـ💔 برای دل‌تنگی، از جنس .. که درمانش، فقط باشد؛ به قافلۀ ... 🌷| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت شصت و نهم داستان دنباله دار نسل سوخته: مثل کف دست برگشتم توی اتاقم ... بی حال و خسته ... د
⚘﷽⚘ قسمت هفتاد داستان دنباله دار نسل سوخته: دشتی پر از جواهر اونقدر آروم حرکت می کرد ... که هیچ وقت صدای پاش رو نمی شنیدم ... حتی با اون گوش های تیزم ... چشم هاش پر از اشک شد ... معلوم بود خیلی دردش گرفته ... سریع خم شدم کنارش ... خوبی؟ ... با چشم های پر اشکش بهم نگاه کرد ... آره چیزیم نشد ... دستش رو گرفتم و بلندش کردم ... خواهر گلم ... تو پاهات صدا نداره ... بقیه نمی فهمن پشت سرشونی ... هر دفعه یه بلایی سرت میاد ... اون دفعه هم مامان ندیدت ... ماهی تابه خورد توی سرت ... چاره ای نیست ... باید خودت مراقب باشی ... از پشت سر به بقیه نزدیک نشو ... همون طور که با بغض بهم نگاه می کرد ... گفت ... می دونم ... اما وقتی بسم الله گفتی ... موندم چرا ... اومدم جلو ببینم توی کابینت دعا می خونی؟ ... ناخودآگاه زدم زیر خنده ... آخه توی کابینت که جای دعا خوندن نیست ... به زحمت خنده ام رو کنترل کردم ... و با محبت بهش نگاه کردم ... هر کار خوبی رو که با اسم و یاد خدا و برای خدا شروع کنی... میشه عبادت ... حتی کاری که وظیفه ات باشه ... مثل این می مونه که وسط یه دشت پر جواهر ... ولت کنن بگن اینقدر فرصت داری ... هر چی دلت می خواد جمع کنی ... اشک هاش رو پاک کرد ... و تند تر از من دست به کار شد ... هر چیزی رو که برمی داشت ... بسم الله می گفت ... حتی قاشق ها رو که می چید ... دیگه نمی تونستم جلوی خنده ام رو بگیرم ... خم شدم پیشونیش رو بوسیدم ... فدای خواهر گلم ... یه بسم الله بگی به نیت انداختن کل سفره ... کفایت می کنه ... ملائک بقیه اش رو خودشون برات می نویسن ... مامان برگشت توی آشپزخونه ... و متحیر که چه اتفاق خنده داری افتاده ... پشت سرش هم ... چشمم که به پدر افتاد خنده ام کور شد ... و سرم رو انداختم پایین ... 🌷| @dosteshahideman