eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
934 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ آدم پرکار و کم خوابی بود اصلا بیکار نمیشد حتی جمعه ها. :شهادت در راه خدا مزد کسانی هست که در راه خدا پرکارند شاهد این حرفم شهدای جنگ تحمیلی هستند. علاقه زیادی به کار خود(سپاه)داشت در نتیجه سال 87 با همسری فاضله و از خانواده ای ولایی در تهران ازدواج کرد و تهران موندگار شد. سه سال بعد خدا یک فرشته به نام کوثربانو به آنها هدیه داد. 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ از هر چہ هست و نیست گذشتم ولے هنوز در مرز چشمهاے تو گیرم فقط همین… 😔 😔| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ چہ‌جملہ‌ایی‌رو از‌روے‌باورش‌گفت ڪہ : بچہ‌ها شهــراگرسقوط‌ڪرد دوباره‌آن‌راپس‌می‌گیریم مواظب‌باشےد ایمانتان‌سقوط‌نڪند :)! 🌸🍂 🌷| @dosteshahideman 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
657.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘﷽⚘ 🎥 فرزند شهید سپهبد سلیمانی در آغوش فرمانده جدید نیروی قدس سپاه ✍انتقام -سخت در راه است 🌹| @dosteshahideman
moghadam4_5825524040625817338.mp3
زمان: حجم: 5.46M
گوش کنید و با صاحب الزمان نجوا کنید😔👌 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ 🌷شهید، الگوی جوان🌷 🔷رهبر معظم انقلاب: 💠اگر شهیدان درست معرفی شوند، جوانان آنها را بعنوان الگو انتخاب می کنند. 💠 اگرجوانان ما به شهدا دل ببندند، راه آنان را دنبال می کنند. 💠شهید بیضائی نمونه ی شهیدی که بخاطر معرفی خوب، جوانها به آنها دل بستند. 🌷| @dosteshahideman
✍ #خاطره_شهدا🌷 مصطفی صدرزاده روز تاسوعا شهید شد. خیلی دمغ و ناراحت بودیم. کمرمان شکسته بود. عصر عاشورا بعد از شکسته شدن محاصره توانستیم به عقب برگردیم. 👈 با عمار رفتیم مقر، با چند نفر دیگر روضه گرفته و به سر و صورتشان گِل مالیده بودند. با سر و ریش گِل زده آمد پیش ما. تک‌تک نیرو های سید ابراهیم را بوسید. جمله‌اش به بچه های عرب زبان این بود:《أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ》 به من که رسید، توی گوشم آرام گفت:《غصه نخور! منم چند روز دیگه مهمان سید ابراهیم هستم.》 📚قسمتی از کتاب #عمار_حلب #شهید_محمدحسین_محمدخانی #شهید_مصطفی_صدرزاده #شهدای_مدافع_حرم #شهدایی 🌷| @dosteshahideman 🍃🌹🍃🌹
⚘﷽⚘ خُدایا! شَهادٺ‌را نَصیبم‌ڪُن دِلم‌بَراےحُسین‌خرازےپَرمیڪِشد دِلم‌براےشُهـَـداپَرمیڪِشد دُنیارارَهاڪُنید دُنیاراوِل‌ڪنید هَمهـ چیزرادَرآخِرَٺ‌پیداڪُنید ورِضاےخُدا را بررِضاےمَخلوق‌ارجَحیٺ‌دَهید... 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ ... 🌷 حِکایت عاشِقانه آنانی ست که دانِستَند دُنیا جای ماندَن نیست؛ بایَد پَرواز کرد...! 🌷| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
قسمت هفتاد و هفتم داستان دنباله دار نسل سوخته: خاک، خاک نیست دستش رو گذاشت روی شونه ام ... جایی که پ
⚘﷽⚘ قسمت هفتاد و هشتم داستان دنباله دار نسل سوخته: الفاتحه برق از سر جمع پرید ... کجا هست؟ ... یه جای بکر ... - تو از کجا بلدی؟ ... خندید ... من یه زمانی همه اینجاها رو مثل کف دستم می شناختم... یه نقشه الکی می دادن دست مون ... برو و برگرد ... حالا هستید یا نه؟ ... هر کی یه چیزی می گفت ... دل توی دلم نبود نتیجه چی میشه ... همون طوری ایستاده بودم اونجا و خدا خدا می کردم ... خدایا ... یعنی میشه؟ ... خدایا پارتی من میشی؟ ... بساط غذا که جمع شد ... دو گروه شدیم ... صاحب خونه آقا مهدی رفت توی یکی دیگه از ماشین ها ... اون دو تا ماشین برگشتن ... و ما زدیم به دل جاده ... از شادی توی پوست خودم جا نمی شدم ... تا چشم کار می کرد بیابان بود ... جاده آسفالت هم تموم شد و رفتیم توی خاکی ... حدود ظهر بود ... رسیدیم سر دو راهی ... پیچید سمت چپ... - باید مستقیم می رفتی ... برای اینکه بریم محل شهادت پدربزرگ مهران ... باید از منطقه * بریم ... اونجا رو چند بار شیمیایی زدن ... یکی دو باری هم بین ما و عراق ... دست به دست شد ... ممکنه دوبله آلوده باشه ... آقا رسول ... نگاه خاصی بهش کرد ... مهدی گم نشیم؟ ... خیلی ساله از جنگ می گذره ... بارون زمین رو شسته ... باد، خاک رو جا به جا کرده ... این خاک و زمین هزار بار جا به جا شده ... نبری مون مستقیم اون دنیا ... آقا مهدی خندید ... - مسافرین محترم ... نیازی به بستن کمربندهای ایمنی نمی باشد ... لطفا پس از قرائت شهادتین ... جهت شادی روح خودتان و سایر خدمه پرواز ... الفاتحه مع الصلوات ... پ.ن: در بخش هایی که راوی، اسم مکان یا اسم خاصی را فراموش کرده؛ از علامت * استفاده شده است. 🌷| @dosteshahideman