eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
934 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘﷽⚘ 📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: یکشنبه - ۰۶ بهمن ۱۳۹۸ میلادی: Sunday - 26 January 2020 قمری: الأحد، 30 جماد أول 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) 💠 اذکار روز: - یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (100 مرتبه) - ایاک نعبد و ایاک نستعین (1000 مرتبه) - یا فتاح (489 مرتبه) برای فتح و نصرت ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹وفات محمد بن عثمان نائب خاص دوم امام زمان، 304یا305ه-ق 📚 رویدادهای این روز: 🔹سال روز حماسه مردم آمل 🔹روز جهانی گمرک 🌷| @dosteshahideman
🍃 ⚘﷽⚘ خیال جلوه‌اش از خواب مخمل برده راحت را به چشم باز می‌خوابند مشتاقان حیرانش .. السلام علیک یاصاحب الزمان 🌷| @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ قال الرضا علیه السلام: «مَا هَلَکَ امْرُؤٌ عَرَفَ قَدْرَهُ» هر که قدر خویش بشناسد نابود نخواهد شد. بحارالأنوار/ ج۷۲/ص۶۶ جهل است شب و نگاه عالِم، روز است       یک پرتو علم، آسمان افروز است بی معرفت نفس، به مقصد نرسی       آنکس که شناخت قدر خود، پیروز است 🌷| @dosteshahideman
غسلش‌داد کفنش‌ڪرد، آنگاه‌نشست‌ وَ تنها‌برایش کرد...😔 بعد آرام‌درون گفت: زهرا...! منم‌علی...🥀 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ ... 🌷 حِکایت عاشِقانه آنانی ست که دانِستَند دُنیا جای ماندَن نیست؛ بایَد پَرواز کرد...!🕊 🌷| @dosteshahideman
1_179033123.mp3
زمان: حجم: 6.85M
⚘﷽⚘ | بانوی قد خمیدهـ... | 🎤| حاج و استاد شب عروسي یادته؟ بابات مي گفت... پیرشی به پای مرتضي یادش بخیر...💔 🌷| @dosteshahideman
شهیده طیبه واعظی به دلیل فعالیت‌های سیاسی در دوران انقلاب تحت تعقیب قرار گرفته و در سال 54 با همسرش شهید ابراهیم جعفریان از اصفهان متواری می‌شود و بعد از اقامتی کوتاه در مشهد، سر از تبریز در می‌آورد. اما به دوسال هم نمی‌کشد که ساواک بالاخره ردی از او و ابراهیم پیدا می‌‌کند و طیبه و شوهرش را در یک عملیات دستگیر می‌کند. 🌹 مرتضی، برادر طیبه و فاطمه، خواهر ابراهیم که آنها نیز زن و شوهر بوده‌اند، در حین دستگیری آن دو به شهادت می‌رسند.💔 🌹 طیبه و همسرش در سال 56 راهی اوین می‌شوند اما چند روزی بیش نمی‌گذرد که هر دوی آنها زیر شکنجه‌های ماموران شاه به شهادت می‌رسند.😔 شادی ارواح پاک شهدا و سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان ارواحنافداه صلوات💐 🌷| @dosteshahideman
9.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘﷽⚘ 📎 : توصیه‌های شهید آقا محمودرضا بیضایی رو درباره انقلاب اسلامی و ظهور آقا امام زمان(عج) 🌹| @dosteshahideman
5.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘﷽⚘ 💚بریم تومدینه و جبهه های جنگ 💚 به نیابت از شهید 💕شهیدمحمدرضاتورجی💕 🌷یادحاج حسین خرازی افتادم...😭😭🌷 🎤 🌾 @dosteshahideman🌾 🌷🌾 🌾🌷🌾 🌷🌾🌷🌾
⚘﷽⚘ دوستــِ یا گناه رو برات خوشگل میڪنه یا خودش گنــاهڪاره!! دوستـــِ تو رو به یاد خدا میـندازه وقـتی ڪنارشی از گنـــاه ڪردن شــرم داری. 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ قسمت هشتاد و هفتم داستان دنباله دار نسل سوخته: بچه های شناسایی بهترین سفر عمرم تمام شده بود ... موقع برگشت، چند ساعتی توی دوکوهه توقف کردیم ... آقا مهدی هم رفت ... هم اطلاعات اون منطقه رو بده ... و هم از دوستانش ... و مهمان نوازی اون شب شون تشکر کنه ... سنگ تمام گذاشته بودن ... ولی سنگ تمام واقعی ... جای دیگه بود ... دلم گرفته بود و همین طوری برای خودم راه می رفتم و بین ساختمان ها می چرخیدم ... که سر و کله آقا مهدی پیدا شد ... بعد از ماجرای اون دشت ... خیلی ازش خجالت می کشیدم ... با خنده و لنگ زنان اومد طرفم ... - می دونستم اینجا می تونم پیدات کنم ... یه صدام می کردید خودم رو می رسوندم ... گوش هام خیلی تیزه ... توی اون دشت که چند بار صدات کردم تا فهمیدی ... همچین غرق شده بودی که غریق نجات هم دنبالت می اومد غرق می شد ... شرمنده ... بیشتر از قبل، شرمنده و خجالت زده شده بودم ... شرمنده نباش ... پیاده نشده بودی محال بود شهدا رو ببینم ... توی اون گرگ و میش ... نماز می خوندیم و حرکت می کردیم ... چشمم دنبال تو می گشت که بهشون افتاد ... و سرش رو انداخت پایین ... به زحمت بغضش رو کنترل می کرد ... با همون حالت ... خندید و زد روی شونه ام ... بچه های شناسایی و اطلاعات عملیات ... باید دهن شون قرص باشه ... زیر شکنجه ... سرشونم که بره ... دهن شون باز نمیشه ... حالا که زدی به خط و رفتی شناسایی ... باید راز دار خوبی هم باشی ... و الا تلفات شناسایی رفتن جنابعالی ... میشه سر بریده من توسط والدین گرامی ... خنده ام گرفت ... راه افتادیم سمت ماشین ... راستی داشت یادم می رفت ... از چه کسی یاد گرفتی از روی آسمون ... جهت قبله و طلوع رو پیدا کنی؟ ... نگاهش کردم ... نمی تونستم بگم واقعا اون شب چه خبر بود ... فقط لبخند زدم ... بلد نیستم ... فقط یه حس بود ... یه حس که قبله از اون طرفه ... 🌷| @dosteshahideman