4.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘﷽⚘
❣آخر شب هست دلامون درگیره ❣
❣همه مون دوست داریم بریم حرم الان❣
💓بریم گودال قتلگاه 💓
🌹| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: شنبه - ۱۲ بهمن ۱۳۹۸
میلادی: Saturday - 01 February 2020
قمری: السبت، 6 جماد ثاني 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
💠 اذکار روز:
- یا رَبَّ الْعالَمین (100 مرتبه)
- یا حی یا قیوم (1000 مرتبه)
- يا غني (1060 مرتبه) برای غنی گردیدن
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📚 رویدادهای این روز:
🔹بازگشت امام خمینی (رحمة الله علیه) به ایران (1357 ه ش) و آغاز دهه مبارك فجر انقلاب اسلامی
📆 روزشمار:
▪️7 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
▪️14 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️23 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
▪️24 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
▪️26 روز تا شهادت امام هادی علیه السلام
#روزتون_منور_به_یاد_شهید_محمود_رضا_بیضایی
☀️ | @dosteshahideman
⚘﷽⚘
#سلام_امام_زمانم ✋🏻🌹
بے اذن تــو
هـرگـز عددے صد نشود...
بر هر ڪہ نظر ڪنے دگر بد نشود
زهــرا!تو دعـا ڪن
ڪہ بیاید مهـــدے...
زیرا تو اگر دعـا ڪنے،رد نشود...
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
☀️| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
نہ از شهامتِ او
عاشقانہ تر
شعرے ست ...
نہ از شهادتِ او
دلبرانہ تر هنرے ...
🌷
#شهید_محمود_رضا_بیضائی
#صبحتون_شهدایی
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
#حدیث_روز
امام علی (ع) فرمودند:
🔷گواراترین زندگی برای کسی است که به آنچه خداوند قسمت او کرده راضی باشد.
📖غررالحکم،۳۳۹۷
🌷| @dosteshahideman
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘﷽⚘
💠 برای محمودرضا/ صد و هفتاد و یک
▪️احمدرضا بیضائی:
🌷بخشی از مستند کوتاه #منتظر که در سالگرد شهادت محمودرضا از شبکه #افق پخش شد. در لحظاتی از این اپیزود، محمودرضا در حال هدایت نیروهایش در یک درگیری دیده میشود.
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
🌺✨ #انقلاب آمد و بر دنیای پر از ظلمت، نور افشاند.. قدر #انقلاب مان را میدانیم و پاسدار خوبی هایش خواهیم بود🌺✨
#من_انقلاب_را_دوست_دارم #امام_آمد #شاه_رفت
🌷| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت نود و هشتم داستان دنباله دار نسل سوخته: خفه شو روانی زمان ثبت نام مدارس بود ... و اون سال
⚘﷽⚘
قسمت نود و نهم داستان دنباله دار نسل سوخته: داشتیم؟ ...
مادرم روز به روز کم حوصله تر می شد ... اون آدم آرام، با وقار، خوش فکر و شیرین گفتار ... انگار ظرف وجودش پر شده بود ... زود خسته می شد ... گاهی کلافه گی و بی حصولگی تو چهره اش دیده می شد ... و رفتارهای تند و بی پروای سعید هم بهش دامن می زد ...
هر چند، با همه وجود سعی می کرد چیزی رو نشون نده ... اما من بهتر از هر شخص دیگه ای ... مادرم رو می شناختم... و خوب می دونستم ... این آدم، دیگه اون آدم قبل نیست ... و این مشغله جدید ذهنی من بود ... چراهای جدید ... و اینکه بیشتر از قبل مراقبش باشم ...
دایی که سومین کتابخونه رو برام خرید ... پدرم بلافاصله فرداش برای سعید ... یه لب تاپ خرید ... و در خواست اینترنت داد ... امیدوار بودم حداقل کامپیوتر رو بدن به من ... اما سعید، همچنان مالکیتش رو روی اون حفظ کرد ... و من حق دست زدن بهش رو نداشتم ...
نش سته بود پای لب تاپ به فیلم نگاه کردن ... با صدای بلند... تا خوابم می برد از خواب بیدار می شدم ...
- حیف نیست هد ستت، آک بمونه؟ ...
- مشکل داری بیرون بخواب ...
آستانه تحملم بالاتر از این حرف ها شده بود که با این جملات عصبانی بشم ... هر چند واقعا جای یه تذکر رفتاری بود ... اما کو گوش شنوا؟ ... تذکر جایی ارزش داره که گوشی هم برای شنیدنش باشه ... و الا ارزش خودت از بین میره ... اونم با سعید، که پدر دد هر شرایطی پشتش رو می گرفت ...
پتو و بالشتم رو برداشتم و اومدم توی حال ... به قول یکی از علما ... وقتی با آدم های این مدلی برخورد می کنی ... مصداق قالوا سلاما باش ...
کلی طول کشید تا دوباره خوابم برد ... مبل، برای قد من کوتاه بود ... جای تکان خوردن و چرخیدن هم نداشت ... برای نماز که پا شدم تمام بدنم درد می کرد ... و خستگی دیشب توی تنم مونده بود ... شاید، من توی 24 ساعت ... فقط 3 یا 4 ساعت می خوابیدم ... اما انصافا همون رو باید می خوابیدم...
با همون خماری و خستگی، راهی مدرسه شدم ... هوای خنک صبح، خواب آلودگی رو از سرم برد ... اما خستگی و بی حوصلگیش هنوز توی تنم بود ...
پام رو که گذاشتم داخل حیاط ... یهو فرامرز دوید سمتم و محکم دستش رو دور گردنم حلقه کرد ...
خیلی نامردی مهران ... داشتیم؟ ... نه جان ما ... انصافا داشتیم؟ ...
🌷| @dosteshahideman