eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
951 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
💌🕊💌🕊💌🕊 💌🕊💌🕊💌 💌🕊💌🕊 💌🕊💌 💌🕊 🕊 عاشـــ❤ـــقی کانـــال شــ❤ـــهید من معرفی 💌 💌🕊 💌🕊💌 💌🕊💌🕊 💌🕊💌🕊💌 💌🕊💌🕊💌🕊
⚘﷽⚘ شهیدان دستهایم را بگیرید منم همراه از ره باز مانده.. •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ شهیدان دستهایم را بگیرید منم همراه از ره باز مانده.. •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshah
⚘﷽⚘ در روزهایی که به علت شیوع ویروس کرونا، مردم در رعایت پروتکل های بهداشتی ناچار به برگزار نکردن بسیاری از تجمعات معمول هستند، خبر شهادت یکی از دلاورمردان مدافع حرم به گوش رسید که سال ها در سوریه دوشادوش سردار حاج قاسم سلیمانی در مقابل تکفیری ها جنگید. شهید ابوالفضل سرلک در روز 24 اردیبهشت ماه 1399 در سوریه به شهادت رسید در حالیکه شاید برخی از مردم در وحشت مبارزه با کرونا، ترس از تروریست ها را از یاد برده بودند و این نشان از مبارزه مداوم رزمندگان در خط مقدم جبهه مقاومت را دارد که در هر شرایطی برای دفاع از حرم اهل بیت(ع) و دفاع از اسلام سینه سپر کرده و صحنه را خالی نمی گذارند. پیکر شهید ابوالفضل سرلک در روز پنجشنبه 25 اردیبهشت ماه در سکوت وارد تهران و معراج شهدای مرکز شد بدون آنکه برای او مراسم وداعی به رسم وداع های همیشگی با شهدای مدافع حرم برگزار شود. هرچند خانواده اش که از چندی پیش به همراه ابوالفضل در سوریه زندگی می کردند برای آخرین بار با پیکرش نیز در سوریه وداع کرده بودند. و باز هم به دلیل شرایط شیوع کرونا مراسم تشییع او بدون تبلیغات رسانه ای در روز جمعه 26 اردیبهشت ماه 1399 مصادف با 21 ماه مبارک رمضان و روز شهادت حضرت علی (ع) در شهرری یعنی زادگاهش برگزار شد. اما مردم زیادی با رعایت اصول بهداشتی خود را به بدرقه پیکر شهید سرلک رساندند و او را تا حرم حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع) مشایعت کردند. حالا که چند روزی از شهادت ابوالفضل سرلک می گذرد، تازه نام او بر سر زبان ها افتاده و بسیاری از مردم در ناباوری از چهره ای می گویند که با سابقه درخشان نظامی تاکنون گمنامانه در خط مقدم جبهه مقاومت جنگیده است. کسی که مدتها به عنوان یک مستشار نظامی زبده در سوریه به آموزش رزمندگان مقاومت مشغول بود. چند عکس و خاطره از همراهی های این فرمانده شهید مدافع حرم همه آن چیزیست که از صمیمیت او با سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و سردار قاآنی فرمانده سپاه قدس به جا مانده است و حسرتی بر دل جاماندگان. شهید مدافع حرم، ابوالفضل سرلک از یاران نزدیک سردار شهید قاسم سلیمانی و از فرماندهان زبده نظامی قرارگاه حلب سوریه بود که سابقه حضور مستشاری در عراق را هم در کارنامه عملیاتی خود داشت. او مدتی به خاطر حضور مداومش در میادین مقاومت، به همراه خانواده در سوریه سکونت داشت و سرانجام در روز 24 اردیبهشت ماه 1399 و با زبان روزه توسط تله انفجاری تروریست های تکفیری در شرق حلب به شهادت رسید. پیکر مطهر او در 26 اردیبهشت ماه 1399 همزمان با سالروز شهادت حضرت علی(ع) در زادگاهش در امین آباد شهرری تشییع شد. از این شهید والامقام دو فرزند به یادگار مانده است. •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ ابوالفضل با همسرش و دوتا بچه های کوچولوش تو حلب زندگی میکرد، وقتی به خانمش گفتن ابوالفضل شهید شده 😭😭 همسرش کمی ناراحت شد ولی بی تابی نکرد و مشغول جمع کردن وسایلش شد تا آماده شن و برگردن تهران ... همسرش میگفت : ابوالفضل دوشب قبل شهادت خواب حبیب (حاج قاسم) رو میبینه که با ماشین اومده دنبالش بهش گفته آماده شو بریم ... 😭 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ 💎 حجاب چـــــادر چیست؟ چــــــــــادر:یعنی آنچه پشت در بر سر زهرا سوخت ؛ولی از سر زهرا نیفتاد 💗چــــــــــادر : یعنی آنچه با میخ به بدن زهرا س دوخته شد؛ ولی از سر فاطمه س نیفتاد. 💜چــــــــــادر : یعنی آنچه زهرا س با یڪ دستش او را گرفت؛که ازسرش نیفتد و با یڪ دستش ڪمربند علی را گرفت که او را نبرند،و اگر قرار بود فقط یکی از این دو را میگرفت،حتما چــــــادر بود 💓چــــــــــادر : یعنی آنچه ظهر عاشورا بر سر زینب سوخت،ولی از سرش نیفتاد 💙چــــــــــادر : یعنی زینب س راضے به تکه تکه شدن عباسش شد ؛ ولی راضی به دادن نخی از آن نشد. ❤چــــــــــادر : یعنی حسین علیه السلام در لحظات آخر درگودال که فرمود :(حرامزاده ها) تا من زنده ام سراغ حـــرمم نروید؟ 💚چــــــــــادر : یعنی شبیه ترین حالت یک بانوی شیعه به مادرش زهرای مرضیه سلام الله چادر یادگار حضرت مادراست🌸 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 💠برای محمودرضا / چهل 🌷نمی‌دانم چطور و کی «مرگ» اینقدر برای محمودرضا عادی شده بود؟ یادم هست بار اولی که در دمشق به کمین تکفیری‌ها خورده بودند را بعد از اینکه برگشته بود با جزئیات تعریف می‌کرد. می‌خندید موقع تعریف کردن! این روزها یاد این خنده‌های محمودرضا برایم سخت تر از همه چیز شده. انقدر عادی از درگیری حرف می‌زد که ما همانقدر عادی از روزمرگی‌هایمان حرف می‌زنیم. در دمشق، ماشین‌شان را بسته بودند به رگبار و موقعی که با همرزم‌هایش پریده بودند پایین تا پناه بگیرند، یکی از بچه‌هایشان تیر خورده بود. محمودرضا زیرپیراهنش را درآورده بود و پاره کرده بود تا با آن زخم را ببندند. می‌گفت: وقتی دیدم دوستم تیر خورده چند لحظه اول نمی‌دانستم چکار باید بکنم تا دوستم داد زد که: «لعنتی زیر پیرهنتو درآر!» من هم زیرپیراهنم را درآوردم، پاره کردم و خودش گرفت و با استفاده از یه تکه چوب که از روی زمین برداشت و زیر پیرهن را پیچید به آن، زخم را خونبندی کرد و درگیر شدیم. یکبار دیگر هم بالای یک پل هوایی به یک خودروی بمب گذاری شده که از روبرو می‌آمد برخورده بودند. محمودرضا می‌گفت آن روز توی دمشق سکوتی برقرار بود که اگر مگس پر می‌زد صدایش را می‌شنیدی و اگر وسط شهر می‌ایستادی باید بیست دقیقه تماشا می‌کردی تا یک ماشین در حال عبور ببینی. می‌گفت: با هوشیاری یکی از بچه‌ها که متوجه مشکوک بودن ماشینی که از روبرو می‌آمد شده بود، دنده عقب گرفتیم و با سرعت تمام به عقب برگشتیم که ناگهان آن ماشین جلوی چشممان رفت روی هوا. معلوم شد گرای ما را داده بودند و به قصد کوبیدن به ما داشت می‌آمد. اینها را که تعریف می‌کرد انگار نه انگار که داشت از کمین و درگیری و عملیات انتحاری تکفیری‌ها حرف می‌زد. هنوز چهره‌اش با آن خنده‌های ریز موقع تعریف از درگیری‌ با تکفیری‌ها، جلوی چشمم است. •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ براۍ آنچھ اعتقاد دارید؛ ایستادگی ڪنید . . 〖حتۍٰ‌اگرهزینہ‌اش، تنها ایستادن‌باشد (: !〗 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ مواجب بگیرِ خدا گفتند محمودرصا بیضائی درسوریه شهید شد. اسمش را تا بحال نشنیده بودم.چهره ی ناآشنایی بود.عکسهایش اما خیلی زود در دنیای مجازی دست به دست میشد. با دیدن عکسها تحت تأثیر قرار گرفتم. دخترش را در آغوش گرفته بود... دختری بسیار کوچک نمیدانم یک سال، دو سال یا کمتر... دختری زیبا که در آغوش پدرش جا خوش کرده بود اما دیگر آغوش پدرانه ای برایش نبود! ُنمیدانم چه چیزی در دنیا میتواند این نداشتن را پُر کند؟! وقتی دخترکی،اولین قهرمان زندگی اش را از دست میدهد،دیگر هیچ چیز و هیچکس نمیتواند مانند پدرش کوهی باشد برای تکیه! آدم میماند برای پدر ناراحت باشد یا برای دختر! اصلاً آدم میماند که ناراحت باشد یا به جایگاه بیمانند شهدا غبطه بخورد! من اما بیشتر غبطه میخورم به این همه ایمان! یک مرد جوانِ خانواده دار، چه علاقه ی شدیدی به خدا و ائمه دارد که همه چیزش را رها میکند و میرود به سوی حرم میرود به سوی خدا... به سمت عشقی بی پایان.. در راه این عشق، شهید میشود و در آخر مُزدش را میگیرد.. و چه مُزد و مواجبی بهتر از شهادت؟! اصلاً حالا که حرف از حرم و مدافعان قهرمانش شد، فریادمیزنم این جمله را که ؛ مدافعان حرم،مواجب بگیرِ خدا هستند! اسطوره هایی که جنگیدند برای ناموس خدا.. نه اسد و نه هیچکس دیگر.. کاش ما هم این جرئت و لیاقت را داشتیم تا جوانیِمان، فرزندانمان و همه ی داراییمان را در راه خدا هدیه دهیم در مقابل ظلم و تروریسم و داعش یا هر گروهک تروریستی ساخته شده توسط استکبار بایستیم و ازخدا مواجب بگیریم!درست مثل درست مثل ۴ @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا