eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
951 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ 📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: دوشنبه - ۱۶ تیر ۱۳۹۹ میلادی: Monday - 06 July 2020 قمری: الإثنين، 14 ذو القعدة 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام 🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام 💠 اذکار روز: - یا قاضِیَ الْحاجات (100 مرتبه) - سبحان الله و الحمدلله (1000 مرتبه) - یا لطیف (129 مرتبه) برای کثرت مال •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ ☘‌و هر روز صبح از آسمان دل من پرستوهایی رها می‌شوند ☘که به هوای دیدن بهار چشم های تو می آیند... 💚سلام امید دل ها... امام زمانم •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ دلم هواى تو دارد هواى زمزمه ات سلام دوست شهیدم شهید محمود رضا بیضایی •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ 🔅 📖 صفحه 426 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ ⭕️ 🔸 امام رضا (ع): 🔹 مردم دو دسته‌اند: آن كه [به دنیا] رسیده ولی بسنده نمی‌كند و كسی كه به دنبال آن است و آن را نمی‌یابد. •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💌🕊💌🕊💌🕊 💌🕊💌🕊💌 💌🕊💌🕊 💌🕊💌 💌🕊 🕊 عاشـــ❤ـــقی کانـــال شــ❤ـــهید من معرفی 💌 💌🕊 💌🕊💌 💌🕊💌🕊 💌🕊💌🕊💌 💌🕊💌🕊💌🕊
⚘﷽⚘ تحت فرمان اباالفضلیم و ارتش میشویم با مدد از مادرش کابوس دشمن میشویم •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ تحت فرمان اباالفضلیم و ارتش میشویم با مدد از مادرش کابوس دشمن میشویم •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ نــام :مهدی نـام خـانوادگـی :عزیزی نـام پـدر :محمد تـاریخ تـولـد :۱۳۶۱/۷/۱ مـحل تـولـد :تهران سـن :۳۱ سـال دیـن و مـذهب :اسلام شیعه وضـعیت تاهل :مجرد مـلّیـت :ایرانی تـاریخ شـهادت :۱۳۹۲/۵/۱۱ کـشور شـهادت :سوریه مـحل شـهادت :سوریه نـحوه شـهادت :توسط تروریست های تکفیری •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ شهید مدافع حرم «مهدی عزیزی» متولد اول مهرماه سال 61 بود که داوطلبانه عازم سوریه شد و در یازدهم مردادماه سال 92 در دفاع از حرم حضرت زینب(س) و مقابله با نیروهای تروریست تکفیری در سوریه به فیض شهادت نائل شد. کارکنان فرهنگسرای رضوان در قالب برنامه«به تماشای سرو» به دیدار خانواده این شهید والا مقام رفتند.  در این دیدار شمسی عزیزی مادر شهید مدافع حرم مهدی عزیزی در خصوص فرزند شهیدش گفت: مهدی یک مهر سال 1361 به دنیا آمد و با تولدش برکت را به خانه ما آورد و تحول بزرگی در زندگی ما و دیگر اقوام ایجاد کرد. از بچگی فردی خاص بود و هیچ وقت گریه نمی‌کرد، طوری بود که من گمان کردم مشکلی دارد که گریه نمی‌کند اما دیدم نه، او فقط لبخند می‌زند. خیلی زود راه افتاد و اولین کلامی که به زبان آورد «شهیدم من» بود طوری که مادربزرگش تعجب می‌کرد که زبانش با این کلمه باز شده است. می‌گفت می‌خواهم بزرگ شوم جبهه‌کار شوم او ادامه می‌دهد: پدرش چند سالی برای ماموریت به جزیره خارک رفته بود و مهدی با زبان بچگانه‌اش می‌گفت می‌خواهم بزرگ شوم جبهه‌کار شوم و خودم صدام را بکُشم! مهدی هوای ما را خیلی داشت و در نبود پدرش از ما مراقبت می‌کرد.از کودکی به کلاس قرآن می‌رفت و آموزش قرآن را فراگرفت. مهدی بچه من بود ولی معلم من هم بود زمانی که قرآن می‌خواندم می‌آمد غلط‌های من را می‌گرفت و با شیوه خیلی زیبا معنی آنها را می‌گفت و می‌گفت: قرآن نامه‌ای از طرف خداست و باید معنی آن را بلد باشید من خیلی دوست داشتم قرآن و دعا می‌خواندم مهدی برایم آنها را بخواند. بچه بسیار درسخوانی بود و در سال اول راهنمایی عضو بسیج شد و به خواست ما رشته تجربی را انتخاب کرد. مهدی همیشه می‌گفت می‌خواهم بروم سپاه خدمت کنم و برایم دعا کن. مادر شهید عزیزی می‌گوید: زمانی که پیش‌دانشگاهی‌اش را گرفت به سربازی رفت و بعد از دو ماه در دانشگاه امام حسین(ع) قبول شد. بعد مشوق برادرش شد و او نیز به ارتش رفت تا اینکه موقعیت بسیار خوب و از نظر امکاناتی کاملا بدون مشکل بود اما کارها و رفتارش طوری بود که هیچ چیزی را برای خودش نمی‌خواست به او می‌گفتم مادر عید شده برای خودت لباس نو بخر اما مهدی می‌گفت مادر عید روزی است که گناه نکنی نه آنکه لباس نو بپوشی.  با شهید هادی ارتباط عاطفی زیادی داشت او می افزاید: هیچ وقت از خودش چیزی نمی‌گفت و ما نمی‌دانستیم او در کجا است. بسیار ولایتی به تمام معنا بود در زمان فتنه 88 بود که 10 روز بود او را ندیده بودیم و بعد از 10 روز که آمد دیدیم که 10 کیلو لاغر شده به منزل آمد و با عجله حضرت آقا را برداشت و گفت: این عکس‌ها را به موتورم می‌چسبانم تا ببینم چه کسی جرات می‌کند به حضرت آقا حرف بزند. یک عکس تمام قد از حضرت آقا را در خانه چسبانده بود هر صبح که بیدار می‌شد اول به امام زمان سلام می‌کرد و بعد به حضرت آقا سلام می‌داد. عشق به ولایت او  به گونه‌ای بود که اگر از تلویزیون بیانات حضرت آقا پخش می‌شد همان موقع بلند می‌شد و می‌ایستاد. مهدی مال ما نبود، برای همه بود. روزهایی که زود از سرکار تعطیل می‌شد از همان طرف به خیریه‌ای می‌رفت و در آنجا به نیازمندان کمک می‌کرد این موضوع را بعد از شهادتش متوجه شدیم. از پولش چیزی برای خود پس‌انداز نمی‌کرد و همیشه آن را به دیگران کمک می‌کرد و  با شهید هادی ارتباط عاطفی زیادی داشت.دو ماه مانده به شهادتش من و مادربزرگش را به حضرت عبدالعظیم برد سپس به حرم حضرت امام رفتیم و در نهایت ما را به مزار شهدا برد و در آنجا به ما می‌گفت مادر هر چی از این شهدا بخواهید بهتان می‌دهند دعا کنید که عاقبت به خیر شوید. وقتی که به سر مزار شهدای گمنام می‌رفتیم به من می‌گفت مادر این شهدا روزی مادر داشتند اما الان مادرانشان چشم‌انتظارشان هستند شما باید برای اینها مادری کنید. مادر شهید عزیزی در خصوص ماجرای شهادت فرزندش می‌گوید: مهدی عادت نداشت منزل بماند ولی در بار آخری که می‌خواست به سوریه برود 3 روز در منزل بود روزه گرفته بود و دائما با من صحبت می‌کرد و می‌گفت مادر خدا صبرت بدهد. بعد بحث امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) را مطرح می‌کرد و می‌گفت الان هم مانند آن موقع است که می‌خواهند به حرم حضرت زینب بی‌حرمتی کنند و ما باید برای دفاع از حرم حضرت زینب برویم. می‌گفت شهادت انتخابی است و اتفاقی نیست و آخر به آرزویش رسید. بار آخری که تماس گرفت با من صحبت کرد و بعد از آن با برادرش صحبت کرد و به برادرش وصیت کرد که دستمال اشکی که در کشویش است را به همراه تربت امام حسین(ع) کنار بگذارد و به برادرش گفت هر وقت دلتان گرفت به قطعه 26 بهشت زهرا بیایید.صبح روز بعد از تماس به شهادت رسید. خیلی گمنام کار می‌کرد و دوست نداشت کارش را مطرح کنند و سرانجام به آرزویش رسید و دستمزدش را گرفت. •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•