eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
935 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1897520576.mp3
زمان: حجم: 1.47M
❓چرا بیدار نمی شویم؟ 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
هروقت من را می‌دید، دستم را در دستش می‌گرفت و می‌گفت حاجی حلالم کن. تو مسجد آمدن را به من یاد دادی.» مسئول بسیج دانش‌آموزی مسجد صاحب‌الزمان(عج) درباره آخرین خاطره‌ای که از دارد می‌گوید: «مدت‌ها بود که را ندیده بودم. ایام فاطمیه بود که برای دیدن دوستانش به مسجد آمده بود. با من تماس گرفت و گفت حاجی من در مسجد هستم و می‌خواهم ببینمت. گفتم کمی دیر می‌رسم. در پاسخم گفت حاجی برایم دعا کن که شوم. وقتی خبر را شنیدم آن جمله آخرش در ذهنم تداعی شد که چقدر عاشق شهادت بود. راوی •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
17.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥علی علیزاده : آرمان علی وردی چرا سلاخی شد؟ چرا حامیان کودتای رسانه‌ای در ایران در شهادت آرمان فریاد نزدند؟ 🔹امروز ما با پدیده‌ای به نام داعش وطنی روبرو هستیم و ریشه های فرهنگی فراموش شده و گویا توسط کسانی که شعارشان لیبرالیسم و آزادی بیان است، به دوران قبل از رنسانس برگشته ایم. 🔹صحبتهای علی علیزاده رو بفرستید برای خواص و برخی علمای بی بصیرت و نمایندگان به اصطلاح سوپر انقلابی که خفه خون گرفتند و حتی از یه ابراز همدردی و ابراز انزجار از داعشیان وطنی دریغ کردند. •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
🍂در نوجوانی "کاپیتان تیم فوتبال" یاس بود.با همان اسم ان روزهایش پول تو جیبی خودش و علی و بچه های محل جمع میکرد میداد ب برادر بررگترش محمد که" خرج تعمیر مسجد"کند، گاهی هم خودش با علی دور از چشم همه مثل یک کارگر ساده "برای مسجد کارمیکردند"... 🍂 (پدرموشکی ایران)🌹 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱🕸آیت الله صدیقی: "از آقای بهجت سوال کردم نظرتان راجع به مقام معظم رهبری چیست؟ آقای بهجت فرمودند:"بهتر از ایشان نداریم."🕸🌱   •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
🌸💞النبی صلى الله عليه و آله: 💞🌸 إن اللّه َ لَيَدرَأُ بِالصَّدَقَةِ سَبعينَ مِيتةً مِنَ السُّوءِ. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: خداوند، با صدقه هفتاد نوع مُردن دل خراش را [از انسان] دور مى كند. بحار الأنوار، 62/269/63 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ خاطرات شهدا (۶) 🌹 #شهید_محمودرضا_بیضائی 🌹 ▪️محل ولادت:تبریز ▪️محل ش
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ خاطرات شهدا (۷) 🌹 🌹 ▪️محل ولادت:تبریز ▪️محل شهادت:سوریه، منطقه "قاسمیه" در جنوب شرقی دمشق ▪️تاریخ ولادت: ۱۸ آذر ۱۳۶۰ ▪️تاریخ شهادت:۲۹ دی ۱۳۹۲ 🔸آرامگاه: تبریز،گلزار شهدای وادی رحمت. 🔹علت شهادت:در اثر ترکش های یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه. ➖➖➖➖➖ ☑️خاطره به نقل از: احمدرضا، برادر شهید. ➖➖➖➖➖ اهل شوخی بود؛ زیاد. اما حد و حدود نگه داشت می داشت. گاهی هم کاملا جدی بود. سهیل کریمی،هنرمند مستندساز بسیجی،در حلب با محمودرضا بود. وقتی برای تشییع پیکر محمودرضا به تبریز آمد، شب در منزل حاج بهزاد پروین قدس تعریف می کرد: " محمودرضا شیطنت های خاص خودش را داشت،اما وقتی توی کار می رفت خیلی جدی می شد. یک بار مشغول گراگرفتن بود. چند لبنانی آنجا بودند که مدام به پروپای ما می پیچیدند. محمودرضا یکهو قاطی کرد،برگشت به من گفت: " حاج سهیل! اینها رو بزن بروند کنار.پدر من را در آوردند." هوا تاریک بود و با سَلَفی ها یکی دو کیلومتر فاصله داشتیم. من دست به یقه شدم و یکی دو تا از این لبنانی ها را گرفتم هُل دادم. یکی آمد گفت: " بابا اینی که زدی همکار تو بود." گفتم: همکار چیه؟ بعد فهمیدم محمد دبّوق بود. امدم گرفتم بوسبدمش و محمودرضا را نشان دادم و گفتم مقصر این بود! این به من گفت این ها را دور کن.شما جلوی دیدش را گرفته بودید. داشت گرا می گرفت.توی کارش جدی بود. همان قدر که شوخ بود،وارد کار که میشد خیلی جدی می شد." 📗تو شهید نمی شوی،صفحه ۷۹ ➖➖➖➖➖ ✅شادی روح مطهر شـ🌹ـهدا صلوات+وعجل فرجهم •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman
🌾《بیا مشهد» زندگینامه و خاطرات روحانی بزگوار شهید علی سیفی که دائم با امام زمان در ارتباط بودند است که به همت گروه فرهنگی انتشارات شهید ابراهیم هادی گردآوری شده است. 🌾قسمتی بسیار زیبا از کتاب: یادم هست در ارتفاعات حسین آباد بود. دشمن بالای کوه مسقر بود، ماهم پایین کوه، خوابیده و درازکش تو برف‌ها و یخ زده بودیم. در آن سرمای کردستان، وقتی دست می‌زدیم به لباس خودمان عین تخته صدا می‌کرد، از شدت سرما خشک شده بود! بعد شهید سیفی موقعی که ما درازکش بودیم، ایشان خیلی عادی راه می‌رفت❗ می‌گفتیم: حاجی بشین می‌زنند. اما گوش نمی‌داد، آخر سر بهش گفتیم: حالا که راه می‌ری، برو اونطرف راه برو تا حداقل ما رو نزنند...😀 حاجی می‌رفت...🍂 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•