eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.4هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
بچه ها باید باشند... 👌منتظر تصاویر ارسالی شما عزیزان از حضور فرزندانتان در مساجد سراسر کشور هستیم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
ساده اما صمیمی... قدیمی ترها یادشونه زمستون های سرد و بخاری های نفتی پِت پِتی رو!! برفهای سفید و چکمه های رنگی کفش ملی رو. از اول مهر هوا رو به خنکی میرفت، آبان دیگه سرد بود. مدرسه ها بخشنامه داشتند، از وسط آذر بخاری روشن می‌کردند، قبلش باید می لرزیدی تو کلاس. از همون اول پاییز  لباس کاموایی ها از تو بقچه در میومد، کی با یه تا پیرهن میگشت تو خونه؟ دو لا، سه لا لباس میپوشیدی یه بافتنی مامان دوز هم روش، جوراب از پامون کنده نمیشد. اوایل آبان بخاری های نفتی و علاالدین های سبز و کرمی رنگ از تو انباری ها در میومد. بخاری نفتی ها اکثرا یا ارج بودند یا آزمایش، همشون هم سبز و سیاه. ملت یا بشکه دویست و بیست لیتری نفتی تو حیاط داشتند یا مثل ما اگه باکلاس بودند، یه تانکر بزرگ ته حیاطشون!  نفت آوردن نوبتی بود، پسر و دختر هم نداشت، اگه زرنگ بودی و یادت بود تا قبل از غروب بری و سهمت رو بیاری که هیچ، وگرنه تاریک و ظلمات باید میرفتی ته حیاط بشکه به دست، عینهو کوزت. برف که اکثراً بود رو زمین، شده دو سانت. برف هم اگه نبود، یخ زده بود زمین، باید تاتی تاتی میرفتی تا دم تانکر، گاهی مجبور بودی از تو بشکه های بیست و دو لیتری نفت رو منتقل کنی به بشکه های کوچولو، اون موقع یه وسیله ی کارآمد ی بود که هیچ اسم خاصی هم نداشت از قضای روزگار. یه لوله کرم رنگ با یه چی آکاردئون مانند نارنجی به سرش و شیلنگی که عین خرطوم فیل آویزون بود، خدایی اسم نداشت ولی کار راه بنداز بود. بخاری رو میذاشتن تو هال و بسته به شرایط جوی و گذر فصل، دکوراسیون خونه رو هی تغییر میدادند، یعنی سرد و سردتر که میشد، در اتاق ها یکی یکی بسته میشد و محترمانه منتقل میشدی به وسط هال، دی و بهمن عملا خونه یه هال داشت با دمای قابل تحمل و یه آشپزخونه ی گرم. اتاق ها در حد سیبری سرد بودند و اگه یه وقت قصد میکردی بری تو اتاقت و یه چیزی برداری باید یه نفس عمیق میکشیدی، درو باز میکردی، به دو میرفتی و به دو برمیگشتی. تو همون زمان، حداقل چهار نفر با هم داد میزدند... درو ببند!!  سوز اومد!!! باد بردمون!!! گاهی که خسته میشدی و دلت میخواست بری تو اتاقت یا امتحانی چیزی داشتی، یه بخاری برقی قرمز با دو تا لوله ی سفالی سیم پیچ شده میدادند زیر بغلت، بدیش به این بود که باید میرفتی تو بغلش مینشستی تا گرم بشی دو قدم دور میشدی نوک دماغت قندیل میبست. بخاری محل تجمع کل خانواده بود، موقع سریال همه از هم سبقت میگرفتند که نزدیکترین جا رو به بخاری پیدا کنند، حتی روایته شام هم نصفه ول میکردند از هول دور موندن از بخاری. پشت بخاری معمولاً مخفیگاه جورابهای شسته شده بود، که باید خشک میشد تا صبح به پا بکشی و بری مدرسه. و اما روی بخاری، آشپزخونه ی دوم مامان بود، همیشه یه چیزی بود برای خشک شدن. اگر هم نبود، پوست های پرتقالی بود که بابا شکل آدمک و ترازو و گربه ردیف میکرد رو بخاری تا بوی بد نفت زیر عطر پوست پرتقال های نیم سوز گم بشه. موقع خواب، دل شیر میخواست سرت رو بذاری رو بالش یخ  و بالش رو پهن میکردیم رو بخاری، بعد هم جلدی تاش میکردیم که گرمیش نره، سرت رو که میذاشتی رو بالش گرم، انگار گرمی آفتاب وسط تابستون که آروم، لابه لای موهات نفوذ میکرد. پتوهای ببر و طاووس نشان و لحاف های پنبه ای ساتن دوز رو تا زیر چونه بالا میکشیدیم. بیرون سرد بود، خیلی سرد!  ولی دلمون گرم بود. گرم به سادگی زندگیمون، به سادگی بچگیمون. دلمون گرم بود، به فرداهایی که میومد. فرداهایی که سردیش اثری نداشت تو شادیمون، شادی بچه هایی که با چکمه های رنگی کفش ملی، تو راه مدرسه، گوله برفی رو سمت هم پرتاب میکردند، بچه هایی که گرچه دست هاشون مثل لبو قرمزِ قرمز بود ولی دلهاشون گرمِ گرم بود. ✍ میرهاشمی کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌 به راستی چرا کنترل جمعیت، پس از تحقق اهداف جمعیتی در سال ١٣٧١، متوقف نشد؟!! کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هیچی نگو... دختر امام: در ازدواج دختر خودم ... موقعی که خطبه‌ی عقد ایشان را خواندند و ما خصوصی خدمت ایشان بودیم به دختر من نصیحت کردند که: «تو هر وقت شوهرت وارد می‌شود و دیدی خیلی عصبانی است و حتی در آن عصبانیت به تو تهمت زد و یک چیزهای خلاف گفت، تو در آن موقع به ایشان هیچی نگو، بعد از آنکه از عصبانیت افتاد، بعدها بگو این حرفت تهمت بوده» و بعد برگشتند رو به داماد کردند و گفتند: «شما هم همین‌طور، اگر یک وقتی وارد شدید و دیدید ایشان عصبانی است، آن موقع تذکرات را ندهید.» 📚 برداشتهایی از سیره امام خمینی - ج ۱ - ص ۴۷ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌«فرزند بیشتر، زندگی شیرین تر» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌پویش همگانی مطالبه‌ی توقف پخش سریال ضد جمعیتی "آقای گرفتار" از شبکه آی فیلم 🔰شما می‌توانید از طرق مختلف مطالبه‌ی خود را مطرح نمائید: 1️⃣ امضای پویش توقف فوری پخش سریال آقای گرفتار در "فارس من" https://www.farsnews.ir/my/c/180486 2️⃣ تماس با سامانه تلفنی صدا و سیما : 📞 162 در تهران 📞021-2781 در شهرستانها 3️⃣ ارسال پیامک به سامانه پیامکی صدا و سیما: 📩 شماره سامانه پیامکی: 3000025 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۶۳۳ من یه دهه هفتادیم، الان که به گذشته نگاه میکنم میبینم بیشتر دورانی که مدرسه میرفتم تمام هم و غمم این بود که درسامو خوب بخونم تا جزو شاگرد زرنگای کلاس باشم. کلاس جانبی مثلا ورزشی یا هنری نمی رفتم که مبادا به درسم لطمه بخوره، اون موقع اگه کسی درسش خیلی خوب بود یا میرفت ریاضی یا تجربی، درحالی که اگه الان به گذشته برگردم رشته ای که بهش علاقه داشتم و انتخاب می کردم، من به طراحی یا ورزش خیلی علاقه داشتم ولی خوب امان از جو حاکم بر مدارس. به نوعی همه تخم مرغامو چیدم تو یه سبدی به اسم درس و کنکور و خوب وقتی نتیجه دلخواهمو نگرفتم، لطمه بدی خوردم. میگم کاش حداقل اینقدر انرژیمو نمیذاشتم برای درس، کارای هنری که علاقه داشتمم دنبال می کردم. من تو یه مدرسه عادی درس خوندم و هزینه شرکت تو کلاسای کنکور نداشتم، وقتی کنکور دادم تازه متوجه شدم که سطح کنکور چقدر بالاتر از چیزی بود که فکرشو می کردم، رتبه ای که می خواستم نشدم و اینجا اشتباه بعدیمو انجام دادم. دوران ما دوران شوق دانشگاه بود، مگه میشد آدم درس بخونه اونوقت دانشگاه نره؟ از اونجایی که هزینه شرکت تو دانشگاه های غیر دولتی رو نداشتم، تو یه رشته ای که زیاد علاقه نداشتم تو دانشگاه دولتی وارد شدم و انرژی جوونیمو ۴ سال گذاشتم تو رشته ای که علاقه ای بهش نداشتم، صرف اینکه فقط دانشگاه رفته باشم و از قافله عقب نمونده باشم، اما ای کاش این سال ها رو خرج رشته ای کنم که حداقل تو زندگیم به کارم بیاد. این وسط خدا لطفشو شامل حالم کرد، مامانم از اون خانمایی هستن که طرفدار ازدواج به موقع هستن و تو همون سنین ۱۸ سالگی ازدواج کردم. البته اول خیلی مقاومت می کردم می گفتم نه من میخوام درس بخونم، ولی خدا رو شکر می کنم مامانم تونست متقاعدم کنه، وجود همسرم تو اون روزها واقعا کمک بزرگی برام بود، با وجود اینکه زود ازدواج کردم ولی گفتم من دارم دانشگاه میرم و سخته همزمان بخوام بچه دار بشم، خوب گاهی کلاسامون از صبح تا بعدظهر بود این بود که صبر کردم و دو ترم مونده بود دانشگاه تموم بشه اقدام کردیم. نمی دونم چرا ماها فکر می کنیم هر وقت اراده کنیم بچه دار میشیم، واسه همین بچه دار شدن زیاد جدی نمی گیریم و اونو تو اولویت نمیذاریم‌. بار اول که باردار شدم، هفته ۵ سقط شد، رفتم دکتر بهم گفتن برای هر کسی ممکنه اتفاق بیفته، و البته همینطورم هست. این بار دکترمو عوض کردم، صبر کردیم و چند ماه بعد دوباره اقدام کردیم وباز سقط شد، دکتر که رفتم گفتن باز هم ممکنه اتفاقی بوده باشه و من اشتباهی که کردم این بود با دو بار سقط باز رفتم پیش متخصص زنان در حالی که بهتر بود می رفتم پیش فوق تخصص. اینبار از همسرم آزمایش گرفتن و گفتن بله ایشون ضعیفن و باید تقویت بشن، یه مدت ژل رویال مصرف کردن و بعد از اینکه جواب آزمایش نرمال شد دوباره اقدام کردیم و باز هم برای سومین بار ... اینبار دکتری که رفته بودم گفتن شما مشکل سقط مکرر داری و بهتره بری تهران و درمانتو اونجا پیگیر بشی. از قبل تحقیق کرده بودم و می دونستم دکتری به اسم فاطمه رزاقی کاشانی تهران هست که فوق تخصص زنان و نازایی بود ولی یه جورایی به متخصص سقط مکرر شناخته شده بود، چون اونموقع خارج بودن پس دنبال یه دکتر دیگه رفتم و با خانم سهیلا عارفی آشنا شدم، خیلی ها هم با ایشون نتیجه گرفته بودن ولی سرش خیلی شلوغ بود و باید سه ماه تو نوبت می موندم. در همین حین متوجه شدم که به لطف خدا دکتر رزاقی برگشته، من درمانمو پیش ایشون انجام دادم و متوجه شدم که مشکل ایمنی و انعقادی دارم و باید داروهای خاصی تو بارداری مصرف کنم و به لطف خدا بعد از چند سال انتظار، پسرم به دنیا اومد. توصیه ام به اونایی که تازه ازدواج کردن اینه که تا جایی که می تونن اولویتشونو بزارن بچه دار شدن، درس آدم بعدا هم می تونه بخونه تازه آدم سنش که بیشتر میشه هدفمند تر رشته دانشگاهیشو انتخاب می کنه، اصلا لزومی نداره آدم بره دانشگاه، الان اینقدر دوره های مفید برگزار میشه آدم با همونا میتونه سطح سوادشو از یکی که دانشگاه رفته هم بیشتر کنه. ضمن اینکه دانشگاه اینقدر تو زندگی اثر نداره که بچه داره، به نظرم فقط یه کسی که انتظار برای بچه دار شدن کشیده میتونه سطح سختی اون زمان درک کنه، از ته قلبم به همه مامانایی که منتظرن میگم خدا قوت مامانای مهربون آینده، از رحمت خدا ناامید نشین، از توسل به ائمه ناامید نشین، و از خدا میخوام خدا صبرتونو زیاد کنه و هر چه زودتر دامنتون سبز بشه و چشماتون روشن بشه به جمال نی نی های قشنگتون❤️ من اگه به گذشته بر می گشتم و عقل الانمو داشتم دانشگاه نمی رفتم و اولویتمو میذاشتم بچه دار شدن، به جاش می رفتم دوره های کاربردی شرکت کنم مثل تربیت فرزند، آشپزی و خیاطی، هنری و ... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
دعاگوی همه... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
زمستان سرد... زمستان سال ۶۲ امام دو هفته ملاقاتهایشان را قطع کردند. این طبیعی بود. امام هر از چند‏‎ ‎‏گاهی، ملاقاتهایشان را قطع می‌کردند مثل ماه مبارک رمضان که ملاقاتهایشان را قطع‏‎ ‎‏می‌کردند. بعد از تقریباً ١٠ روز که ملاقات‌هایشان آزاد شد، مجدداً دو هفته ملاقاتشان قطع‏‎ ‎‏شد. از جناب آقای رسولی سؤال شد چه شد که امام مجدداً ملاقاتشان قطع‏‎ ‎‏شد؟ فرمودند از روزی که امام شنیدند در غرب کشور، کمبود نفت وجود دارد ـ چون آن‏‎ ‎‏سال زمستان سرد بود ـ دستور دادند بخاریهای جماران را خاموش کنند لذا امام به شدت ‎‏سرما خورده‌اند. 📚 برداشتهایی از سیره امام خمینی - جلد ۱ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۶۳۴ من و همسرم چندین سال هست که ازدواج کردیم اما تصمیم به آوردن فرزند رو سال ها عقب انداختیم. وقتی که خواستیم بچه دار بشیم مدتی طول کشید و بالاخره جواب مثبت شد اما انگار قدر اون بچه رو ندونستیم طوری که خودم نسبت به بچه تو راهیم علاقه و شوقی نداشتم، مدت طولانی نگذشت که رفتم سونو واسه تشکیل قلب جنین اما خبری از قلب کوچولوم نبود😔سونوگرافی جدیدم گفت هماتوم و بچه قلبش تشکیل نشده خیلی لحظه بدی بود😭 دکتر بهم گفت در عرض یک هفته بچه خود به خود سقط میشه، هر چی دعا بلد بودم خوندم اما سپردم به خدا، هفت روز که گذشت روز هشتم سقط شد و من گریون و پشیمون و بی قرار که چرا حس خوبی باهاش نداشتم و چرا بیشتر از خودم مراقبت نکردم و ترس اینکه نکنه مشکلی داریم، نکنه قراره بچه دار نشیم چون شنیده بودم که اگر دیر اقدام به فرزند آوردن کنید، ممکنه دیگه بچه دار نشید. خلاصه پیش چند تا دکتر رفتم اما کلی بهم استرس دادن و تشخیص هاشون بر اساس شایدها بود اما همین شایدها دنیا رو روی سر من آوار می‌کرد. به توصیه یکی از دکترها، دوباره اقدام کردم باردار شدم، بازم دلم آروم و قرار نداشت و ترس دوباره، هر روز دکتر بودم اما به خواست خدا و با توسل به حضرت رقیه بالاخره صدای قلبش شنیدم 😊 ۴ ماه هم که شد و آزمایش غربالگریم بردم پیش دکتر؛ دکترم بهم گفت یه آزمایش خیلی گرون هست، میخوای اونو انجام بدی یا یه آزمایش ارزونتره رو؟ گفتم چه طور مگه؟ مشکلی هست؟ گفت نه، منم گفتم خوب چه کاریه همون که ارزونتره. با خیال راحت عید گذروندم و شد ۵ ماهم و آزمایش مثلا ارزون بردم به دکتر نشون بدم. دکترم گفت اوه آزمایش دومت که رقمش بالاتره منم بی خبر گفتم خوب این نمودار چی هست مگه؟ گفت:سندرم داون🥺 آدرس یه دکتر دیگه رو داد و گفت برو پیشش برای آمینیوسنتز. تو مطب دکتر که برای آمینیوسنتز که رفتم پر بود از افرادی که مثل من بودن و منم اصلا راضی به آمنیوسنتز نبودم، چون تحقیق کرده بودم و میدونستم سوای هزینه بالاش، آزمایش پر خطریه... بله دکتر من رو دیدن و نظرشون آمنیوسنتز بود، رفتار دکتر و منشی شون هم جالب نبود، حتی من ازشون خواستم که با همسرم هم صحبت کنن و دکتر قبول نکردن و گفتن هرچی بوده به خانومت گفتیم اما همسرم به خواست خدا اصلا زیر بار نرفت و قبول نکرد. دوباره ما با چشم گریون و استرس برگشتیم حالا بچه ۵ ماهش شده سقطش حرامه، و استرس شدید من، همسرم، خانواده هامون... تصمیم گرفتیم آزمایش سل فری رو انجام بدیم لحظات خیلی بدی بود، تنش بین ما زیاد شده بود، هزینه های بالای دکترها و آزمایشات و رفتار نامناسبشون، و احتمال سندرم دان همه چیز رو سرمون خراب کرده بود حتی طوری شد که زبونم لال تصمیم به سقط گرفتیم. این دفعه خواستیم برای اینکه حداقل مطمئن بشیم بچه سالمه آزمایش سل فری رو با چشم پوشی از هزینه زیادش انجام بدیم و گشتیم و آزمایشگاه دنا تهران این آزمایش رو انجام می‌داد، چه قدر هم آزمایشگاه مجهز و پرسنل مودب داشت. حتی کلی به ما امیدواری دادن که خیلیها مثل شما بودن و جوابشون خوب اومده و من تو دلم می دونستم که درصد خطاهای غربالگری بالاست چون چند تا از دوستام هم دقیقا همین طور جواب غربالگری شون اشتباه بود. خداروشکر جواب مون اومد و هزار بار هم شکر خوب بود و بدون مشکل. بله دوران بارداری صد نوع آزمایش انجام دادم و کلی استرس در صورتی که می‌تونستم با خیال راحت و خاطره خوب بارداریم سپری کنم و دکترا و آزمایشگاه هایی که فقط پول روی پول میذارن و اصلا دلشون به حال ما نمیسوزه و مثلا دارن از ما مراقبت می‌کنن... بله گرونی هست درسته اما این ما هستیم که عرصه رو برای خودمون سخت‌تر میکنیم آیا من این همه هزینه رو نمی تونستم خرج لباس برای بچه و خوراک خودمون کنم؟حقوق کامل یک ماه همسرم هزینه آزمایش ما می‌شد. آزمایش غربالگری و قند و تیروئید و... ساعت ها تو مطب می نشستم تا نوبتم بشه چه روزایی که بد گذشت... ان شاالله ظهور امام زمانمون هرچه زودتر برسه و عدالت برقرار بشه، ان شاءالله که هرکسی تو هر جایگاهی هست برای هم نوعش دلش بسوزه و از ته دل کار کنه.... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌«همدم امروز ، یاور فردا» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
بچه ها باید باشند... لباس سرمه ای رنگ را تن کرد. یکی گفت: "اولین لباس خادمی مسجد اهل بیت قنات ملک" حاجی همین طور که داشت دکمه های لباس را می بست و یقه اش را صاف می کرد، گفت: "یه جارو دستی بیارید." جارو را گرفت توی دست مجروحش. خم شد و فرش مسجد را جارو زد. جمعیت همگی برای سلامتی حاج قاسم صلوات فرستادند. نشسته بود روی پله ی اول منبر. مردم نگاهشان به دهان حاجی بود که چه می خواهد بگوید. از رونق مسجد گفت و از اهمیت حضور مردم... - من وقتی این بچه های کوچولو رو می بینم مکبر میشن، اذان میگن، در نماز شرکت می کنن، واقعا لذت می برم و افتخار می کنم. بعد نگاه پدرانه ای به جمع انداخت: "مسجد رو از دست ندید، مسجد رو پررونق نگه دارید. خودتون مسجد رو فعال کنید. " 🔹مستند مکتب سلیمانی کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
⚠️ دست رد به سینه مرندی، علت اصلی وزیر بهداشت.... 💥اخیرا جمعی از نمایندگان مجلس با پیگیری دکتر روح الامینی درخواست استیضاح دکتر عین اللهی را مطرح و ظاهرا برای اوایل هفته بناست ایشان را استیضاح کنند. 📌در گفتگوی با یک نماینده مجلس متوجه شدم که یکی از پیگیری کنندگان استیضاح گفته است: مشکل وزیر بهداشت این است که حرف بزرگان (بخوانید پدرخوانده) را گوش نمی کند و فقط با دکتر سیم فروش هماهنگ است! 🚨یکی از مدیران وزارت بهداشت نیز می گفت که اگر عین اللهی از مساله جمعیت به نحو و روش کنونی دست بکشد و حرف های آقای مرندی را گوش کند مسأله استیضاح دیگر پیگیری نخواهد شد. 📌شنیده ها حاکیست که وزیر محترم بهداشت اخیرا هم قصد انتصاب یک مدیر جمعیت باور را در معاونت بهداشت داشته که پدرخوانده به بهانه های واهی و با داد و بیداد و هوچی گری از این کار ممانعت نموده است. 🔹 بنظر می رسد اگر چه عملکرد دکتر عین اللهی هم مورد نقد است و باید اصلاحات ساختاری را به سرعت انجام دهد اما نمایندگان انقلابی باید از این و از وزرا جلوگیری و افراد خاطی مجلس را به کمیسیون اصل نود معرفی کنند و بجای استیضاح از آقای عین اللهی بابت مقاومت در برابر درخواست های نامشروع پدرخوانده ها حمایت نمایند. 📍علی گودرزی فعال حوزه جمعیت 🔲جهت دریافت اطلاعات، اخبار و محتواهای جمعیتی به کانال جهاد تبیین بپیوندید: http://eitaa.com/jamiyat
حفظ یک محب... امام سجاد علیه السلام می‌فرماید روز عاشورا، پدرم را دیدم که به دشمن حمله می‌کرد و آنها را می‌کشت ولی در آن درگیری، بعضی از افراد دشمن را با این که زیر شمشیر او قرار می‌گرفتند، رها می‌کرد و نمی‌کشت. در دلیل آن فرمودند: آن افراد در نسلشان شخصی که ما اهل بیت را دوست بدارد وجود داشت و پدرم برای حفظ آن محبِ ما، این شخص را نمی‌کشت.... @hejrat_kon 👈 در ایران، سالانه بیش از ۲۵۰ هزار جنین که شیعه و محب اهل بیت هستند، سقط می شوند. با قتل هر جنین، نسلی از شیعیان از حق حیات محروم خواهند شد. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
مادری.... قبل از اینکه مادر بشم تو حال و هوای دیگه ای بودم، خیلی خودخواه بودم و فقط به فکر راحتی و خوش گذرونی خودم بودم. اولین دخترم که به دنیا اومد، خیلی سخت گذشت بهم، چون خواب راحت و بیرون رفتن و با دوستا بودنم کم شده بود، ولی توی این سختی ها من داشتم بزرگ میشدم و انگار خدا لطفش رو شامل حالم کرده بود و من یک آدم دیگه ای شده بودم. صبرم زیادتر شده بود، از خودگذشته شده بودم و هر چی بیشتر می‌گذشت، دلم می‌خواست بیشتر وقتم رو برای دخترم بذارم. من مادر شده بودم و دنیام عوض شد. دیدگاهم نسبت به زندگی رنگ دیگه ای به خودش گرفت و با تمام وجودم از سختی های بچه داری لذت می‌بردم تا اینکه بعد از ۴ سال دختر دومم به دنیا اومد و به لطف خدا و زیاد شدن اطلاعاتم، با رفتن به کلاس های تربیتی و مطالعه کردن، بچه داری خیلی برام راحت تر شده بود و تو تمام لحظه ها حضور خدا رو کنار خودم احساس می‌کردم. خودم هم باورم نمیشه مادر شدن اینقدر باعث رشد روحی انسان میشه... الان هم از خدا خواستم باز هم لطفش رو شامل حالم کنه و برای بار سوم طعم شیرین مادر بودن رو بچشم همیشه این جمله تو گوشمه: "ما بچه ها رو بزرگ نمی‌کنیم اونا ما رو بزرگ می‌کنند" 👈 آیت الله حائری شیرازی: "خداوند به وسیله فرزند، پدر و مادر را هم تربیت می کند." کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
بچه ها باید باشند... 👌منتظر تصاویر ارسالی شما عزیزان از حضور فرزندانتان در مساجد سراسر کشور هستیم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075