eitaa logo
محمد فنایی اشکوری
1.8هزار دنبال‌کننده
351 عکس
251 ویدیو
101 فایل
به نام او سلام این فضا فرصتی است برای طرح مباحث و اندیشه های مبتلابه انسان معاصر در حوزه های فلسفه, عرفان, دین و مسایل اجتماعی با رویکرد عقلانی و معنوی. راه های ارتباط: @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Fanaei.ir@gmail.com
مشاهده در ایتا
دانلود
مواجهه حوزه علمیه با فلسفه غرب گزارشی از سخنرانی محمد فنایی اشکوری https://www.ibna.ir/fa/report/318297/%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AC%D9%87%D9%87-%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C%D9%87-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D8%BA%D8%B1%D8%A8-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87 کتاب اثولوجیا را که اثری نوافلاطونی بود به ارسطو نسبت دادند نه افلاطون http://eitaa.com/dreshkevari
چاپ جدید کتاب دانش اسلامی و دانشگاه اسلامی به قلم محمد فنائی اشکوری دانش اسلامی و دانشگاه اسلامی شاید نخستین کتاب به زبان فارسی در مسئلۀ علم دینی و دانشگاه اسلامی است که در سال ۱۳۷۷ منتشر گردید. اکنون مباحث علم دینی از مباحث کانونی در ایران است و در سال های اخیر کتاب¬ها و مقالات بسیاری در این زمینه نوشته شده است. اخیرا این کتاب از سوی انتشارات موسسه امام خمینی بازنشر شده است. در این کتاب مباحثی در فلسفۀ علم، نسبت دین و عقل، علم اسلامی، دانشگاه اسلامی و چند بحث فلسفی مرتبط با این موضوعات مطرح شده است. http://eitaa.com/dreshkevari
فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ وَإِنَّا إِلَىٰ رَبِّنَا لَمُنْقَلِبُونَ اللهم اشف کل مریض مارا به دعا کاش فراموش نسازند رندان سحر خیز که صاحب نفسانند. http://eitaa.com/dreshkevari
اشاره امام جواد (ع) به ضرورت سه امر در سلوک ایمانی: ‌ 🌹‌الْمُؤمِنُ يَحْتاجُ إلى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوْفيقٍ مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ، وَقَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُهُ. مؤمن به سه چیز نيازمند است: 1⃣توفيق از طرف خداوند متعال؛ 2⃣واعظى از درون خود؛ 3⃣قبول و پذيرش نصيحت كسى كه او را نصيحت می‌کند. http://eitaa.com/dreshkevari
آیت الله مصباح و بسط فلسفۀ اسلامی فلسفۀ اسلامی سنتی بیشتر متمرکز بر مابعدالطبیعه یا هستی شناسی و تاحدی علم النفس بوده است و به شاخه های دیگر فلسفه کمتر توجه استقلالی کرده است؛ از این رو بسیاری از شعبه های فلسفه، که امروزه در ایران به آنها فلسفه های مضاف می گویند، در سنت ما شکوفا نشده اند. استاد مصباح با استفاده از اصول بنیادین فلسفی در معرفت شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی و با الهام از معارف اسلامی، و همچنین با بهرمندی از تجربۀ فلسفۀ غرب، کوشید فلسفۀ اسلامی را بسط دهد و به شعب دیگر فلسفه همچون معرفت شناسی، فلسفۀ اخلاق، فلسفۀ دین، سیاست، حقوق، تاریخ، اجتماع و فلسفۀ علوم انسانی توجه کند و در این زمینه ها گام هایی بردارد. البته پیش از ایشان شهید مطهری تا حدی به برخی از این حوزه ها توجه کرده و راه را تا حدی گشوده بود، و استاد مصباح این راه را ادامه و بسط داد. این حوزه که بسیار اهمیت دارد هنوز در جامعۀ ما بخوبی شناخته نشده و با نگاه اسلامی در بسیاری از این حوزه ها فلسفه ورزی جدی صورت نگرفته است. بی شک استاد مصباح یکی از نظریه پردازان پیشگام در این وادی است. نظریه پردازی های او به ویژه در معرفت شناسی و فلسفۀ اخلاق به قدری اهمیت دارد که می توان او را مؤسس معرفت شناسی و فلسفۀ اخلاق نوین اسلامی دانست. برگرفته از کتاب چراغ فروزان حکمت، ص 34 http://eitaa.com/dreshkevari
🔶معرفی کتاب📗 دفاع از عقلانیت: پاسخی به پرسش ها و شبهات رایج درباره فلسفه اسلامی مولف : محمد فنایی اشکوری ناشر کتاب : انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) سال نشر : ۱۳۹۸ تعداد صفحات : ۹۶ در مقدمه کتاب آمده است: برخی از عالمان دینی در فرهنگ اسلامی از فلسفه به عنوان پشتوانه عقلانی باورهای دینی بهره برده اند، اما گروهی دیگر از آنان با فلسفه به مخالفت برخاسته اند.  در این نوشتار میکوشیم برخی از زمینه ها و علل مخالفت با فلسفه را بررسی، و پاره ای از برداشت های ناصواب در این زمینه را نقد و از تفکر فلسفی که چیزی جز اِعمال عقلانیت نیست، دفاع کنیم. http://eitaa.com/dreshkevari
https://www.instagram.com/tv/CNYV8qxhq_R/?utm_medium=share_sheet پرفسور لگنهاوزن: چطور مسلمان و شیعه شدم؟ http://eitaa.com/dreshkevari
نخستین عالم شیعی که با فلسفۀ غرب آشنا شد و به نقد آن پرداخت چه کسی بود؟ از نخستین عالمانی که با فلسفه و اندیشه جدید غرب آشنایی پیداکرد مبارز ضد استعمار و استبداد سید جمال الدین اسدآبادی (۱۲۱۷–۱۲۷۵ خورشیدی) است. وی پس از آموختن علوم اسلامی در حوزه های ایران و نجف به هندوستان رفت و ریاضیات جدید، علوم و فلسفه غرب را در آنجا آموخت. او در رساله نیچیریه یا «حقیقت مذهب نیچریه و بیان حال نیچریان» که در سال 1298 قمری منتشر شد، مباحثی را در نقد عقاید مادیون مطرح کرد. سید جمال در این رساله برای نخستین بار به زبان فارسی نظریه تطور انواع داروین را که در هند طرفداران و مدافعانی پیدا کرده بود نقد کرد. سید جمال رسالۀ نیچریه را در هند و ناظر به اوضاع فکری آن منطقه و در پاسخ به پرسشی که یک استاد ریاضی در مدرسه حیدرآباد دكن بنام مولوی محمد واصل از او کرده بود نگاشت. این کتاب در همان زمان به زبان اردو ترجمه شد و محمد عبده آن را به زبان عربی ترجمه کرد. این کتاب در شکل گیری جریان نواندیشی نهضت بیداری در عالم اسلام اثرگذار شد. وی در این رساله از تفکر طبیعی گرا یا دهری بحث می کند و سیر تاریخی این گرایش را از یونان باستان و کلبیان و اپیکوریان تا فلاسفه جدید مانند ولتر و روسو و سوسیالیست های فرانسه پی گیری می کند. بحث سید جمال در این موضوع بسیار عمیق و از روی بصیرت و هوشمندی است. برخلاف مباحث سنتی فلسفی، بحث سید جمال از طبیعتگرایی و مادیگری انتزاعی محض نیست؛ بلکه او پیوند مسایل نظری فلسفی را با مباحث عملی و اخلاقی از یک سو و واقعیات تاریخی ملت ها از سوی دیگر به خوبی نشان می دهد و به پیامدهای منفی فردی و اجتماعی آن اشاره می کند. او بیان می کند که چگونه رواج عقاید مادی موجب انحطاط و شکست ملت هایی همچون ملت مصر و عثمانی شده است. این شیوه بحث که پیش از او سابقه نداشت، حتی امروزه نیز در میان عالمان دین کمتر دیده می شود. سید جمال با تحلیل عناصر اصلی تفکر مادی و بیان ناسازگاری آن با آموزه های دینی، نشان می دهد که اسلام می تواند ملتها را از گزند مادیون در امان دارد و زمینه را برای خوشبختی و سعادت آنها فراهم سازد. شرط این امر تقویت عقلانیت و خرافه زدایی از تفکر دینی و روآوردن به دانش و بازگشت به دینداری راستین و اتحاد امت اسلامی است. از نظر سید یکی از عقاید باطلی که باید با آن مبارزه کرد، اعتقاد به جبر و سرنوشت محتوم است که مانع حرکت و کوشش افراد و جوامع برای تغییر می شود. او با تمسک به آیه یازده سوره رعد با این گرایش به ستیز برمی خیزد، آیه ای که می گوید: «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّى يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم.» خداوند سرنوشت مردمی را دگرگون نمی کند، مگر زمانی که خود آن مردم آنچه را که در درونشان هست تغییر دهند. http://eitaa.com/dreshkevari
نقش خواجه نصیرالدین طوسی در اندیشه و تمدن اسلامی گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس: خواجه نصیرالدین طوسی با تمام فراز و نشیب‌‌های دوران زندگی خود در بسیاری از رشته‌ه‌ای علمی صاحب‌نظر بوده و کتاب‌هایی را تألیف کرده است. تعداد کتب و رساله‌‌هایی که به خواجه نصیر نسبت داده می‌شود، به 190 عنوان می‌‌رسد. زمانی که خواجه وارد میدان علم کلام شد، ‌کلام شیعی جان گرفت. او نه‌تنها این علم را ارتقا بخشید، بلکه کلام شیعی را به فلسفه الهی تبدیل کرد. اگر خواجه نصیرالدین طوسی به ظهور نرسیده بود، امروز حکیمی مانند ملاصدرا و پیروان او همچون حکیم زنوزی و علامه طباطبایی را نداشتیم. به‌مناسبت سالروز تولد خواجه نصیرالدین طوسی با دکتر محمد فنائی اشکوری به گفت‌وگو نشستیم که گزارش آن را در ادامه می‌خوانیم: 1. به‌عنوان سؤال نخست، سهم خواجه نصیرالدین طوسی در فلسفه اسلامی چه اندازه است؟ پاسخ: خواجه نصیر دست‌کم سه نقش مهم در فلسفه اسلامی داشته است: اول شرح و تفسیر فلسفه سینائی است. بدون شرح قویم خواجه طوسی، اشارات بوعلی به‌سختی قابل فهم بود. شرح خواجه فقط شرح لفظی یا کوشش برای آسان سازی فهم عبارت‌های اشارات نیست؛ کاری که بسیاری از شرح‌ها و کتاب‌های کمک درسی انجام می‌دهند. این کارها از سنخ خدمات علمی است، نه مشارکت در پیشبرد علم. کار خواجه از سنخ و جنس دیگر و بسی فراتر از آن است. او تحلیل و تفسیر فلسفی می‌کند. یعنی عناصر و لوازم دعاوی فلسفی ‌ابن‌سینا را کشف می‌کند و عقلانیت آن دعاوی را تبیین می‌کند و از این طریق، فلسفه را گام به گام به پیش می‌برد. نقش دوم او احیای فلسفه و دفاع از تفکر فلسفی است. خواجه با دفاع منطقی و متین از حمله‌هایی که به فلسفه می‌شد، فلسفه را احیا کرده و از مرزهای فلسفه پاسداری و نگاهبانی کرد. از این جمله است پاسخ‌های او به شبهات و پرسش‌های فخرالدین رازی در شرح اشارات که به تعبیر خواجه، جرح اشارات بود و همین‌طور دفاع او از فلسفه در کتاب مصارع‌المصارع در پاسخ به حمله‌های شهرستانی در کتاب مصارع‌الفلاسفه. خواجه با این آثارش، نه‌تنها فلسفه را از رکود و نابودی نجات داد، بلکه به پویایی و سرعت رشد فلسفه کمک کرد. نقش سوم خواجه طوسی، نوآوری‌های فلسفی خواجه است که هم در این شرح‌ها و مباحثات و هم در رسائل مستقل خواجه آشکار است و جا دارد پژوهش‌گری آنها را استخراج و سهم خواجه را در این حوزه نشان دهد. 2. آیا خواجه طوسی متکلم بود یا فیلسوف؟ پاسخ: خواجه نصیر هم فیلسوف بود و هم متکلم. هم استاد در فلسفه بود و هم نام‌آور در کلام، و چون چنین بود توانست طرحی نو دراندازد و کلام فلسفی را تأسیس کند. کتاب «تجریدالاعتقاد» نقطه عطفی در اندیشه کلامی اسلامی و شیعی است که علم کلامِ پس از خود را در قبضه گرفت و خط و مسیر کلام را برای همیشه ترسیم کرد. شرح‌های فراوانی که عالمان شیعه و سنی بر تجرید نوشته‌اند، خود نشان‌دهنده عظمت این کار سترگ و ابتکاری بود. خواجه بنیان‌های عقلانی کلام را استوار کرد؛ کاری که حتی امروز هم ما از آن بهره می‌بریم و مدیون آن هستیم. بنابراین خواجه یک فیلسوف و الهی‌دان تمام‌عیار بود. 3. اخلاق ناصری از مهم‌ترین کتب خواجه نصیرالدین طوسی است. این کتاب و آثار شبیه به آن، چه اندازه می‌تواند در دنیای امروز که گرفتار بی‌اخلاقی است به ما در حرکت در مسیر اخلاقیات کمک کند؟ پاسخ: خواجه حکیمی جامع و محیط به علوم و معارف اسلامی است و ازاین‌رو در هیچ دسته‌بندی محدودی مثل مشائی و اشراقی و عرفانی و کلامی نمی‌گنجد. بلکه از همه ظرفیت‌های اندیشه بهره می‌برد و از هیچ‌کدام در نمی‌گذرد. او اخلاق فلسفی که ریشه در یونان دارد را تنقیح و تبیین و تدوین می‌کند، اما به آن قانع نمی‌شود. بلکه با نگارش رساله شریف «اوصاف الاشراف »در اخلاق نیز راهی نو و افقی جدید می‌گشاید که خلأها و کمبودهای اخلاق فلسفی را جبران می‌کند. در این رساله، او بنای یک اخلاق عرفانی برخاسته از متون وحیانی را پی می‌ریزد. بنابراین ما به مجموعه اندیشه اخلاقی و معنوی خواجه نیازمندیم؛ اعم از آنچه در اخلاق ناصری و اوصاف الأشراف و سایر کتب او مثل «رساله آغاز و انجام» آمده است. البته غیر از آثار خواجه، به آثار اندیشه‌وران دیگری ـ چه پیش از او و چه پس از او ـ هم باید مراجعه کنیم. افزون بر این، ما نباید به افتخار کردن به فضل پدر بسنده کنیم، بلکه خود نیز باید با استفاده از منابع دینی و تراث عقلی و معنوی خود در این راه، افق‌های تازه‌ای را بگشاییم و راه امثال خواجه طوسی را ادامه دهیم. 4. خواجه نصیر را به‌عنوان فردی که به تمدن‌‍سازی اسلامی کمک کرده می‌شناسند. ما امروز برای حرکت در مسیر بازتولید تمدن‌سازی اسلامی چه باید بکنیم؟
پاسخ: تمدن‌سازی فرمول پیچیده‌ای دارد و نمی‌توان به آسانی درباره آن سخن گفت. اما نکته مهم در اینجا این است که کسانی مثل خواجه نصیر می‌توانند سرمشق در این زمینه باشند؛ چراکه اولاً خواجه نصیر بر علوم و معارف زمان خودش (اعم از علوم عقلی، نقلی، ریاضی و تجربی) مسلط بود. ثانیاً دارای همت عالی و اهل عمل بود که تأسیس رصدخانه مراغه یکی از این اعمال بوده و یک گام بزرگ علمی و عملی خواجه در تمدن‌سازی است. ثالثاً در تمدنی که با الهام از اندیشه خواجه می‌توان تصویر کرد، معنویت و اخلاق رکن و اساس است. رابعاً خواجه نصیر در سیاست و شکل دادن به سیر حرکت تاریخ ایران و اسلام نیز سهم دارد. بنابراین کسب علوم زمانه و عبور از مرزهای دانش، اهتمام در برنامه‌ریزی، مدیریت و عمل همراه با حکمت و معنویت و اخلاق، ارکان ضروری برای تمدن‌سازی در هر زمان، از جمله امروز است. درس دیگری که می‌توان از زندگی خواجه آموخت، این است که برای تمدن‌سازی و پیشرفت ـ چه در مقیاس فردی و چه در مقیاس اجتماعی ـ نباید منتظر فراهم شدن شرایط آرمانی و رفع همه مشکلات اقتصادی و سیاسی و امنیتی ماند. خواجه در یکی از سخت‌ترین و آشوب‌ناک‌ترین دوران‌ها می‌زیست و با ناامنی و دربه‌دری و مصیبت و گرفتاری دائم دست و پنچه نرم‌می‌کرد؛ به‌طوری که خود می‌گفت: به گرداگرد خود چندان که بینم بــلا انگشتـــری و مـن نگینم شگفت اینجاست که وی در یک چنین وضعیتی توانست چنان سهمی سترگ در تمدن اسلامی و ایرانی داشته باشد. فرهیختگان و نخبگان امروز ما به آموختن این درس از خواجه سخت نیازمندند. منبع: فنایی اشکوری، تفکر فلسفی ص 125. http://eitaa.com/dreshkevari