طیفی از اصلاحات جز عدم مشارکت مردم بر چیزی تمرکز نکرده اند.بنده ثبت می کنم
عبدی:تهران٩درصد
محمود صادقی تهران ۶تا٩درصد شهرهای بزرگ ٢٠درصد
محمود واعظی که خانمش هم کاندیدا هست:کل کشور ٣٠درصد
بنده:مشارکت از٩٨خیلی بالاتر است
چرا از مشارکت اینقدر عصبانی اند و احساس باخت می کنند؟
منطق رای در این شرایط اقتصادی
رای معنای خود را از انتخابات این و آن وسیع تر کرده است و به صحنه جنگ تحریم شوندگان و تحریم کنندگان تبدیل شده است
نه همه بلکه عمده مشکلات اقتصای-و حتی زیر ساخت فساد با ارز چند نرخی- از تحریم است
حال سؤال این است که تحریم کننده با ١٨٠٠تحریم کجا می خواهد تاثیر اقدامات خود را سنجش و راست آزمایی کند؟کجا می خواهد ببیند فاصله مردم و حاکمیت اتفاق افتاده است یا نه؟
قطعا سر صندوق و از میزان مشارکت مردم.
پس هر رای ناامید کردن و ناکام ساز دشمنی است که فکر می کند با تحریم، ملت را مقابل حاکمیت آورده است.پس میزان رای بالا ناامید کردن او از براندازی داخلی و ناچار کردنش به بازگشت به مذاکره است.پس هر رای یک تو دهنی است
@dr_a_ganji
سوال مهمی است.مشارکت پایین درست!چرا در مشارکت پایین اصلاح طلبان رای نمی آورند؟
برخی می گویند در مشارکت پایین ،متدینین و حزب الهی ها رای می دهند و اصلاح طلبان با این بخش از ملت بیگانه اند
معتقدم چهره مطلقا درب و داغون و سیاهی که اصلاح طلبان از نظام در همه زمینه ها ارائه می دهند و بعد خودشان می خواهند به درون قدرت باز گردند،پایگاه رایشان را با بحران معنا و تناقض مواجه ساخته است.
بنابراین پایگاه رای از خود این جماعت نیز عبور کرده است.حالا می ایند عدم ثبت نام یا رد صلاحیت تعدادی سکولار را مانع می دانند.اما علت همان است. رد صلاحیت هاشمی و احمدی نژاد هم مشارکت را پایین نیاورد
@dr_a_ganji
منطق جهاد بودگی رای
سرمقاله روزنامه جوان -عبدالله گنجی
مقام معظم رهبری برای توصیف رأی ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ از مفهوم «جهاد» استفاده کردند. در نقطه مقابل روشنفکران و پرورشیافتگان نهضت ترجمه، انتخابات را یک پدیده مدرن که صرفاً مبتنی بر حق است میدانند و اصلاً خوانش دینی از آن را غلط یا سوء استفاده میدانند. اما جهاد نامیدن آن نیز از حنجرههای مختلف ممکن است معنای واحد نداشته باشد. فرضاً بنده آن را جهاد بدانم مهم نیست، اما جهاد نامیدن آن از خاستگاه فقاهت و مرجعیت امر دیگری است که ارزش آن را فقط اهل دیانت میفهمند. رهبری از درصد مشارکت خبر ندارد و آن را جهاد میداند؟ مشارکت را پایین نمیداند و جهاد میداند؟ از میزان مشارکت راضی است و آن را جهاد میخواند؟ همه چیز را صددرصد و به صورت دقیق میداند و قویترین تحلیل را دارد، اما تفاوت او با دیگران این است که دهها متغیر دیگر را هم میداند و هم در تحلیل موضوع لحاظ میکند و آرایش قوا و عوامل سلبی-ایجابی پیرامون انتخابات را به ترازوی قضاوت میسپارد و نتیجه انتخابات را در محل واقعی خود مینشاند. برای اینکه صحنه انتخابات را جهاد ببینیم، اولین پیش نیاز این است که بدانیم چه کسانی رأی دادند؟ طبقه مرفه؟ طبقه متوسط؟ طبقه پایین اقتصادی؟ قشر متدین و متوسط به پایین؟
قطعاً رأیدهندگان در ایران پس از انقلاب هیچگاه طبقه مرفه نبودهاند و آن حدود ۲۰ درصد بعضاً نمیدانند انتخابات چه موقع هست؟ قیمتها چگونه است؟ برجام چه شد؟ و... پس از میزان مشارکت و جغرافیای مناطقی که رأی بالاتر بوده است (کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری، خراسان جنوبی و...) میتوان فهمید کسانی رأی دادند که بیشترین چالش اقتصادی را در زندگی خصوصی خود دارند و نقزنان و رأینادهندگان بیشتر طبقه متوسط به بالا بودند. حال سؤال این است که این جماعت برای چی رأی دادهاند؟ چشمانداز اقتصادی بهتری را میفهمند که طبقات بالاتر نمیفهمند؟ رانتی قرار است در اختیار آنان قرار گیرد؟ حتماً خیر! اما خواص بودن به محل زندگی و تحصیلات نیست. آنان فهمیده بودند که هدف از ۱۸۰۰ تحریم دشمن برای این است که آنان را از صندوق رأی عقب براند؛ بنابراین آنان که رأی دادند میدان انتخابات را نه میدان انتخاب این و آن که معرکه جنگ با دشمنی دیدند که منتظر است راستیآزمایی اثرات تحریم و فشار خود را سر صندوق انجام دهد و این چنین رأی را به مثابه «تودهنی» به تحریمکننده وارد صندوق کردند و آورده معیشتی و اقتصادی فرع رأیشان بود. پس با چنین انگیزهای این رأی جز مجاهدت، منفعت شخصی نخواستن و مبارزه با دشمن نیست. رأیدهنده میدانست که دشمنان رأی ۱۴۰۲ را مکمل حوادث ۱۴۰۱ میدانستند که کار را تمام میکند و فیلمساز ما دو فیلم با حجاب و بیحجاب میساخت تا ببیند کدام را عرضه کند.
درست است که بخشی از ملت ما رأی عرفی میدهند و هدف آنان بهبود است و البته این حق یک شهروند است، اما فرق این دسته با دسته دوم این است که فراتر از بهبود زندگی عرفی، انتخابات را از میادین مبارزه میدانند که نظام و دشمن هر دو روی خروجی صندوق حساب باز نمودهاند. آنان که رأی ندادند نباید مورد گلایه قرار گیرند، آنان از حقش خویش استفاده نکردند و طبیعتاً زبان مطالبه خود را پس از انتخابات کند کردند. اما بدا به حال آنان که در این معرکه جهاد، منافقانه از عدم ثبت نام تا فشار برای خروج کاندیداهای همسو از گردونه تا ندادن لیست و عدم مشارکت را در پرونده خود دارند. برای عدم رأی تلاش و آمار تولید کردند و بعد از رأی ۲۵ میلیونی برای رفع تناقض دیروز خود رأی را باطله اعلام کردند و همانند قوم بنیاسرائیل عیبجو و طعنهزننده گذشتند. وای اگر از پس امروز بود فردایی.
@dr_a_ganji
مختصات رای تهران ١۴٠٢
سرمقاله روزنامه جوان -عبدالله گنجی
رأی تهران در اکثریت ادوار انتخابات ۴۵ سال گذشته زیر ۵۰ درصد بوده است و سال ۱۳۹۸ پایینترین رأی و ۱۴۰۲ همان تکرار شده است؛ بنابراین حوادث ۱۴۰۱ تأثیری در کاهش رأی تهران نداشته و از سوی دیگر افزایشی هم نداشته است.
۱- از ویژگیهای رأی این است که نفر اول تهران سرلیست نبوده است، اما به عنوان نفر اول تهران پایینترین رأی را در ۴۵ سال گذشته آورده است. قبل آن پایینترین رأی سر لیست در مجلس هشتم است که ۸۴۰ هزار نفر میباشد. با اینکه میزان مشارکت تهران در ۱۴۰۲ همان میزان ۱۳۹۸ است و همان جریانی که ۱۳۹۸ رأی آورد امروز هم رأی آورده، اما سال ۱۳۹۸ نفر اول یک میلیون و ۲۶۵ هزار رأی و اکنون (با همان سقف مشارکت و پیروزی همان جناح) نفر اول حدود ۶۰۰ هزار رأی آورده است. علت چیست؟! وقتی سقف رأی تهران ثابت بوده و سقف رأی اصولگرایان در تهران نیز در ۲۵ سال گذشته ثابت است چرا نفر اول نزول کرده است؟ علت دقیقاً به ثبات سقف رأی اصولگرایان و عدم تمرکز بر لیست واحد برمیگردد. اگر اصولگرایان بر یک لیست تمرکز داشتند (مانند ادوار گذشته) و تمرکز رأی بر همان لیست بود تفاوت چندانی نداشت، اما تکثر لیست باعث رشد سقف رأی در تهران نشده و صرفاً همدیگر را تراشیدهاند و از سبد هم کسب کردهاند.
۲- در جغرافیای جریان انقلاب، برای اولین بار شیخوخیت یا ریش سفیدی به پدر خواندگی معنادهی شد و جوانترها شبکههای اجتماعی را جایگزین شیخوخیت کردند و این چنین حرکتهای فردی-هیئتی-موسمی جایگزین تشکیلات شد و آینده جریان با توجه به سقف رأی و سبد ثابت تهران را مبهم کرد.
۳- هر ساله خصوصاً به بهانه سالگرد رحلت آیتالله مصباح از لندن تا تهران دهها اکانت و رسانه رسمی مینویسند که مصباح یزدی به رأی مردم اعتقادی نداشت. حال آنکه از علمای تراز اول انقلاب ایشان از معدود افرادی بودند که خود را در معرض انتخاب مردم گذاشت، هم پیروز شد و هم شکست خورد و تمکین کرد و به تحزب هم روی آورد و اکنون سه نفر اول تهران شاگردان و ارادتمندان ویژه ایشان هستند؛ لذا نمیشود او و شاگردان به رأی مردم بیاعتنا باشند، اما محل اعتنای مردم باشند. دیگر شاگردان ایشان در سنقر پیروز و در تهران (دهقانی) یا رفسنجان (جلالی) شکست خوردند و به رأی مردم تمکین کردند و این روند و تحولات خط بطلانی بر آن ادعاست.
۴- آنان که اصرار بر حضورشان در یک لیست داشتند کمترین رأی را در تهران آوردند و هر کدام در تکثر لیستها بیشتر بودند (مثل نفر اول) بیشتر رأی آوردند؛ بنابراین آنان که اصرار داشتند در لیستهای متعدد نباشند تحلیلشان از جهتگیری رأی اشتباه بود و عمدتاً حذف یا به دور دوم رفتند.
رأی قالیباف هم از ضد تبلیغات متأثر بود و هم از حضور در تک لیست. وقتی اعضای اختصاصی منتسب به ایشان رأی نیاوردند، اما خودش جزو نفرات اول میشود نشانگر این است که رأی ایشان محصول تک رأیهاست نه رأی لیستی؛ بنابراین میتوان این تک رأیها را عمدتاً رأی غیر ایدئولوژیک دانست که همچنان کارنامه قالیباف در ذهنشان هست و ریزش رأی او عمدتاً رأی ایدئولوژیک بود.
۵- عمده رأی تهرانیها رأی سلبی بود. یعنی رأی آورندگان عمده تمرکز تبلیغات بر «نه به فلانی» بود و حرف ایجابی برجستهای نداشتند. برای مدرنترین و سیاسیترین شهر ایران اینگونه رأی دادن تأملبرانگیز است. امید است ابعاد ایجابی در فردای شروع به کار مجلس خود را نشان دهد.
۶- انتخابات خبرگان این دوره تهران متمایز از همه ادوار آن بود. نبود چهرههای ملی روحانیت در هر دو لیست اولویت تهران کاملاً مشهود است. حضور امثال مرحوم مهدوی کنی، هاشمی رفسنجانی، امامی کاشانی، جنتی و... بی تأثیر نبود، اما شاید برخی حساب حسن روحانی را نیز در این تراز لحاظ کنند و چنین تحلیل نمایند که نبود ایشان نیز مؤثر بود. اما سنجشی که برای نگارنده محل اعتنا بود نشان میدهد که ۱۰ درصد تهران با رد صلاحیت روحانی مخالف بودند. نکته دیگر اینکه همیشه مشارکت در خبرگان تهران کمتر از انتخابات همزمان دیگر بوده است و این امر طبیعی است، زیرا رقابت و تولید هیجان ناشی از آن در حیطه علما وجود ندارد. علاوه بر آن حساسیت دوره قبل با قطببندی هاشمی این دوره نبود.
۷- رأی اصلاح طلبان در تهران برخلاف اصولگرایان که سبد ثابت دارند سیال است و به مثابه صفر-سیل است یا سبدشان پرتر از اصولگرایان میشود یا کلاً خالی میماند. در سال ۱۳۹۸ با سرلیستی مجید انصاری و اکنون با محوریت علی مطهری نفر اول زیر ۱۰۰ هزار رأی بود. اما طیف سکولار دموکراسیخواه متوجه انسداد در پایگاه رأی بودند و تلاش کردند ثبت نام نکنند تا هم از مردم شکست نخورند هم مانند همیشه طلبکار باقی بمانند.
@dr_a_ganji