eitaa logo
عبدالله گنجی | جهاد تبیین
391 دنبال‌کننده
33 عکس
16 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚روش و نیازمندی‌های جریان شناسی در ایران 📚 کتب جریان‌شناسی در ایران هم کم هستند و هم بعضاً دارای محتوای ضعیف هستند. اگر علاقه‌مند به تهیه کتاب در زمینه جریان‌شناسی هستید، پیشنهاد ما به شما این کتاب است. برای تهیه و خرید این کتاب بر روی لینک زیر کلیک کنید 👇👇👇 book.farsnews.ir/book/32/روش-و-نیازمندی-های-جریان-شناسی-در-ایران برای خرید آسان کتاب‌های انتشارات فارس عنوان کتاب خود را به شماره ۵۰۰۰۱۶۷۶ پیامک کنید. 📚 https://book.farsnews.ir 🆔 @book_fars ✅ انتشارات فارس مرکز جامع کتب رسانه
‏وزیر خارجه ترکیه که یک عنصر امنیتی است تلاش می کند اسد را یک عنصر بی ضرر برای صهیونیست ها یا همسو با آن معرفی کند. ‏با این وصف غرب نباید این حجم از تحریم بار سوریه میکرد و نباید راه ورودی حزب‌ الله و ایران از سوریه بود و نباید دفتر جنبش های فلسطینی در سوریه می بود و... ‏دقیقا هدف از این سخنان دور کردن اذهان از نقش صهیونیست ها در حوادث اخیر منجر به سقوط نظام سوریه است.او دنبال کور کردن نزدیکی معارضین به صهیونیست ها در این ماجراست است. @dr_a_ganji
خوانش انحرافي از سقوط نظام سوريه سرمقاله روزنامه جوان -عبدالله گنجی اصلاح‌طلبان علت سقوط نظام سياسي سوريه را با دو عبارت «ديكتاتور‌» و «مردم‌» معنا مي‌كنند و تقريباً هيچ دليل ديگري بر‌اي آن ارائه نمي‌كنند و هيچ متغير ديگري را براي آن برنمي‌شمارند. البته در سقوط دولت افغانستان كه به دست گروهي همفكر با تحريرالشام اتفاق افتاد، اصلاً نقدي به دولت مستقر نداشتند و حرفي از حضور ۲۰ ساله امريكا نزدند و از مردم افغانستان نيز ذكري نكردند، فقط طالبان را گروهي تروريستي اعلام كردند و به جمهوري اسلامي متلك مي‌انداختند و در داستان سوريه نيز خوانشي ارائه مي‌دهند كه اين‌هماني با جمهوري اسلامي باشد. آيا سقوط نظام سوريه به خاطر نبود دموكراسي بود و اگر اين بود مردم مقابل تيربارهاي سوار بر تويوتا‌‌‌‌ها ‌مي‌ايستادند و كشته‌‌‌‌ مي‌شدند؟ يا اصلاً آن تيربار‌‌‌‌ها وجود نداشت؟ سؤال اساسي اين است كه در كدام كشور عربي دموكراسي است و مردم حاكم‌اند؟ چرا حركتي كه عليه اسد شد عليه امثال اردن، مراكش، مصر و عربستان نمي‌شود؟ اگر اسد متعلق به اقليت مذهبي بود، چرا در بحرين چنين نمي‌شود؟ ممكن است در قبال اين سؤالات گفته شود كه آن كشور‌‌‌‌ها اقتصاد بهتري دارند لذا رفاه نسبي نبود دموكراسي را امكان‌پذير مي‌كند. اگر پاسخ اين است پس علت سقوط نظام سياسي سوريه دو عامل بيشتر نيست؛ اول مشكلات حاد اقتصادي و دوم توطئه خارجي. اگر اين دو عليه هر كدام از كشورهاي عربي اتفاق بيفتد، همين خواهد شد. اما اصلاح‌طلبان مسئله‌شان سوريه نيست؛ آنان روشنفكراني هستند كه حتي در قدرت هم باشند، اپوزيسيون هستند و اين داستان ادامه دارد. تفاوت‌شان در نگاه به افغانستان و سوريه دقيقاً حركت معكوس نسبت به آن چيزي است كه گمان مي‌كنند نظر نظام است. در افغانستان احساس مي‌كردند نظام از دولت مستقر راضي نيست، پس با طالبان است و اينجا احساس مي‌كردند نظام با دولت سوريه است. اگر احساس مي‌كردند نظام با تحريرالشام است حتماً به تحريرالشام حمله مي‌كردند. راهبرد فقط خلاف جهت نظام شنا كردن است و هيچ انگيزه و راهبرد ديگري ندارند. اما دلايل جامع حتمي سقوط نظام سياسي سوريه چيست؟ دلايل آن در دو دسته قابل تقسيم‌بندي است: ۱- دلايل ريشه‌اي و تاريخي، ۲ـ دلايل آني و زماني. دسته اول به اين معناست كه نيروي انساني نظام‌هاي تك‌حزبي عمدتاً لاغر مي‌شود و نيروهاي تحت انقياد هم به مررو به حاشيه رانده مي‌شوند. حال اگر دشمن خارجي بتواند نيروهاي موصوف را‌ تر و خشك و برايشان هزينه كند، موفق مي‌شوند. البته نزاع امنيتي- نظامي ۶۰ ساله سوريه با صهيونيست‌ها و اشغال بخشي از اين كشور كه در 13 سال اخير تشديد شد و با اشغال بخش ديگري از كشور در هفت سال گذشته در شمال غرب و شرق سوريه، حالت فوق‌العاده را در سوريه استمرار داد و بلكه تحميل كرد. همين وضعيت امكان اصلاحات داخلي را به خاطر احتمال بروز بي‌ثباتي، از نظام حاكم سلب كرد. دشمنان قسم‌خورده و آماده به كار نيز از عوامل مهم احتياط در شروع اصلاحات در سوريه بود. اما در خصوص عوامل آني و زماني مي‌توان ۱- تحريم و قانون سزار را عامل مهم دانست. سوريه مانند ايران زيرساخت‌هاي درون‌زا براي دوران تحريم نداشت، منابع و مزيت‌هاي ارزآوري مانند پتروشيمي‌‌‌‌‌ها يا نفت را نيز نداشت، بنابراين در ۱۳ سال اخير منابع تحليل رفت و زيرساخت‌‌‌‌‌ها و حقوق نه تنها ترميم نشد كه بدتر شد و ارتش را نيز شامل شد. ۲- ايدئولوژي براي مبارزه حياتي و حتمي است. آنچه تحريرالشام از آن بهره برد و ارتش سوريه فاقد آن بود. ارتش سكولار- كلاسيك سوريه فاقد اين ايدئولوژي بود و از سوي ديگر ضعف تجهيزات روزآمد و رفاه نسبي نيز داشت و سرجمع اين‌‌‌‌‌ها مقاومت را بي‌معنا كرد. ۳- انحلال نيروي مردمي ۱۲۰ هزار نفري بومي سوريه كه به دست حاج قاسم تشكيل شد و آموزش ديد و سازماندهي شد نيز عامل مهمي بود. اين نيروي ايدئولوژيك به بهانه كمبود منابع مالي بعد از داعش به ۲۰ هزار نفر تقليل يافت و سپس منحل شد و در روز حادثه نبود. ۴- هم مرزي ادلب به عنوان پايگاه تروريست‌ها با تركيه، مزيت نسبي آنان بود. اگر استقرار آنان در استان‌هاي مركزي سوريه بود، امكان گسيل سلاح، نيرو، پول و تويوتا به اين راحتي ممكن نبود. ۵- تخليه انبارهاي سلاح در كمك به حزب‌الله يا بمباران مستمر به دست صهيونيست‌ها از عوامل ديگري بود كه دولت با كمبود تجهيزات برد كوتاه مواجه بود. ۶- فاصله جغرافيايي با ايران و اشراف صهيونيست‌ها و امريكا بر مسيرهاي ترانزيتي زميني و هوايي از ديگر دلايلي بود كه اقدامات اورژانسي ايران را غير ممكن مي‌كرد. ۷- جنگ رواني و روايت اول تروريست‌ها و الجزيره با اخباري مبني بر فرار اسد، كودتاي ارتش، خيانت روسيه، عدم دريافت حقوق ارتشيان، استقبال مردم از تروريست‌ها و. . . خود بخشي از عوامل تسريع‌كننده حركت تروريست‌‌‌‌‌ها بود. بدون ترديد توطئه تركيه و صهيونيست‌‌‌‌‌ها و
امريكا كمتر از انگيزه ايدئولوژيك نيروهاي ميداني تحريرالشام نبود. بنابراين سرجمع آنچه را که اتفاق افتاد، بايد در تك‌حزبي بودن نظام سياسي، اقتصاد ضعيف و كمبود شديد منابع و دشمنان با انگيزه خارجي دانست. ايران هميشه سه انگيزه براي حفظ سوريه داشت. اول تعهد اخلاقي به اسد پدر و پسر بود كه در جنگ تحميلي در كنار ما بودند و قاعده جنگ عرب- عجم را پاره كردند و اسد پسر در اين ۲۰ سال حاضر نشد ايران و حزب‌الله را به پول عرب‌‌‌‌‌ها بفروشد و هميشه پيشنهادات را رد كرد. دوم، نقش سوريه در محوريت و عقبه جنبش‌هاي مبارز عليه صهيونيست‌ها بود كه از جهت مكاني فراخ‌تر از غزه و لبنان بود و پناهگاه جنبش‌هاي اسلامي و بخشي از پازل مقاومت بود. سوم، خط ارتباطي ايران- حزب‌الله بود كه از سوريه انجام‌‌‌‌ مي‌شد، زيرا لبنان راه زميني ديگري جز سوريه به ايران و جهان ندارد. البته ترديد نبايد كرد كه ايران با تجربه يمن و غزه ثابت كرده است كه راه‌هاي ارتباطي را خواهد يافت و حزب‌الله همچنان اسطورگي خواهد كرد. دوران ماه عسل فعلي در سوريه به دليل تنوع گروه‌ها، سلفي‌گري، مشكلات اقتصادي و كمبود امنيت و تنوع بازيگران تمام خواهد شد. جريان حاكم در سوريه بالاخره بايد بخش‌هاي جديد اشغال شده سوريه به دست صهيونيست‌‌‌‌‌ها را در پرونده خود ببيند و براي آن فكري بكند و مردم سوريه را از اين تحقير برهاند. اگر وارد اين كارزار شود، تنها نيرويي كه جرئت دارد به آن كمك كند، ايران است ولاغير، زيرا راهبرد قطعي و اعلام شده جمهوري اسلامي اين است: هركس با صهيونيست‌‌‌‌‌ها بجنگد مورد حمايت ما خواهد بود. @dr_a_ganji
‏بلیکن وزیر امور خارجه آمریکا می گوید: ‏تغییر رژیم باید از داخل ایران اتفاق بیفتد. ‏امریکا در ۲۰ سال گذشته افراد متمایل به براندازی در ایران را توانمند کرده است. ‏این جنس افراد مورد حمایت آمریکا و مد نظر بلیکن در داخل ایران با این هویت معرفی می شوند: ‏مردم معترض، فعال مدنی، فعال حقوق بشر، فعال محیط زیست، فعال کرد، رپر و...هر کجا هم اینها گیر افتادند یا ایران تحریم حقوق بشری می شود یا اون افراد به بهانه ای از غرب جایزه دریافت می کنند و فرایند شخصیت پردازی برایشان انجام می شود. @dr_a_ganji
‏بخشی از اصلاح طلبان در حال انتقاد و ناراحتي هستند که این نشد رفع فیلتر. ‏بخشی شادمان و دنبال نان خوری از رفع فیلتر هستند و گویی قله هيماليا را فتح کرده اند. ‏تفاوت درون قدرت بودن با روشنفکری چنین مواقعی رخ می نماید ‏توصیه ما این است که اجازه دهید رئیس جمهور و دولت وارد اقتصاد شوند
‏اصغرزاده از عناصر اصلی اصلاح طلبان و از فاتحان لانه جاسوسی آمریکا گفته: اصلی‌ترین آلترناتیو برای اداره کشور اصلاح‌ طلبی است.راه دیگری برای گذار به دموکراسی که خشونت‌پرهیز و کم‌هزینه باشد وجود ندارد. نمی دانم خودش هم فهمیده دارد براندازی را تئوریزه می کند یا خیر ‏آلترناتیو یعنی جایگزینی برای نظامی که اکنون اداره کشور را انجام می دهد. ‏دمکراسی یعنی حذف مردم سالاری دینی و تشکیل حکومت غیر دینی مبتنی بر عقل منهای وحی. ‏خشونت پرهیز یعنی تغییر نظام موجود به روش غیر انقلابی. ‏نتیجه:اصلاح طلبی یعنی براندازی ⁧⁩ عجیب تر اینکه گفته رهبری فرماندهی کل قوا را به پزشکیان بدهد. @dr_a_ganji
‏انتقال پایتخت خیلی مهم است و ظاهرا به دغدغه پزشکیان هم تبدیل شده است و چند بار یادآور شده است. اما احساس می شود اظهار نظر ایشان بدون بررسی و کار کارشناسی است. امروز انتقال به کنار دریا را طرح کردند. ‏هر دو دریای ایران، لب مرز است.هیچگاه پايتخت را به مرز منتقل نمی کنند.علاوه بر آن شمال فضا ندارد و جنوب با آن گرما برقی بیشتر از تهران می بلعد. ‏زمان صفویه چون تبریز نزدیک عثمانی بود پایتخت از آنجا به قزوین منتقل.باز دیدند به روسیه نزدیک است به اصفهان منتقل کردند. البته می شود مثل عربستان، چین، پاکستان، هند و...پایتخت اقتصادی را از پایتخت سیاسی جدا کرد و پایتخت اقتصادی را به جنوب برد و پایتخت سیاسی در تهران تاریخی بماند.شهر ریشه دار هم برای پایتخت ایران کهن مهم است. @dr_a_ganji
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏حقیقت بدون شرح داستان فرودگاه مهرآباد. ‏شما در ⁧‫‬⁩ چه چیزی در ذهنتان معتبر شد؟ ‏⁧‫‬⁩
‏به بهانه سالروز شهادت امیرکبیر که قربانی بی طرفی شد ‏آقای آخوندی گفتند بهترین راه این است که بی طرفی را برگزینیم.البته توی کتاب این حرفها را خونده نه عالم واقع. ‏در ٢٠٠سال اخیر بی طرفی ایران هیچ گاه پذیرفته نشده است.نمونه آن بی طرفی در ٢جنگ جهانی است که کشور اشغال شد و.... ‏اما این داستان را شاید نشنیده باشید.امیرکبیر قبل صدارت ناصرالدین شاه، استاندار آذربایجان بود، یک بار از طرف فتحعلی شاه و یک بار از طرف محمد شاه به سن پترزبورگ و استانبول دو سفر سنگین و طولانی کرد یکی برای عذرخواهی از تزار بابت قتل گریبایدوف سفیر روسیه در تهران در سال١٢۴٣قمری و دیگری امضای پیمان ارزنه الرم با عثمانی. امیر روس و انگلیس دو قدرت اصلی جهان را خوب شناخت.وقتی صدراعظم شد تصمیم گرفت با سکوت و بدون تنش با این دو کشور کار نکند.کلنگ دارالفنون را در سال١٢٢۶ش ‏زد و همزمان آدم فرستاد اروپا برای آوردن استاد یا معلم.از اتریش، بلژیک و هلند معلم دعوت کرد و از ین دو قدرت معلم نخواست.سفیران دو کشور به هم ریخته و اعتراض می کردند.زن سفیر انگلیس خانم شیل می گوید:ایران امروز(بعد از دو شکست از روسیه)مثل یک بره رام بین انگلیس و روسیه دست به دست می شود.امیر آمده که آن را بیرون بکشد ولی هرگز نخواهد توانست.همین خانم می نویسد صبح زود بیدار شدم شوهرم نبود وقتی آمد، گفتم شب کجا رفته بودی؟گفت امشب امیر عزل شد ترتیبات امنیتی در تهران را هماهنگ می کردم.بی طرفی توام با ادب امیر بی فایده شد و قبل ۴سال تمام شد.جانشین امیر دو تابعیتی انگلیس بود @dr_a_ganji