eitaa logo
تسبیح۲ (کانال دکتر غفرانی)
1.1هزار دنبال‌کننده
17 عکس
102 ویدیو
178 فایل
دکتر محمد جعفر غفرانی
مشاهده در ایتا
دانلود
۸۷ 🌷لطفا متن و ترجمه دو سه سطر از ابتدای دعای بیستم صحیفه سجادیه که کلمات « اهتمام و خلقتنی و تسئلنی » دارد را در اینجا بنویسند و بفرمایند: این جملات « چه پیام هایی » برای زندگی روزمره ما دارند؟ متشکرم. 🍃واژه: دعای ۲۰ @dr_ghofran2
۸۸ 🌷دختر خانم محترمی پرسیده اند: به نظر شما دختری که مجرد است، تا وقتی که تکلیف ازدواجش روشن شه (با توجه به اینکه قابل پیش بینی نیست که چقد طول بکشه)، چه کاری باید بکنن؟ ادامه تحصیل یا رفتن سر کار یا خوداشتغالی یا...؟ 🌿به ایشان عرض کردم: بدون خودشناسی و بدون شناخت فرق ازدواجهای رایج با ازدواج « اسلامی » و بدون شناخت معنای زندگی و بدون شناخت اصول و مبانی زندگی و بدون اینکه « چرایی ازدواج » برایتان روشن باشد ، قطعا ازدواج موفقی نمی توانید داشته باشید. پس به نظر من باید از « هر فرصتی » فقط برای بالا بردن « هنر زن بودن » و « هنر هدایت نامحسوس » و « هنر تشویق نکات مثبت محارم » و افزایش « آمادگی » همه جانبه خود برای « جهادهمسرداری » بهره ببرید. اینکه خواهش کردم أعضاء محترم گروه فرازهای ابتدایی دعای بیست صحیفه سجادیه را بازگو کنند برای پاسخ به امثال شما بود که باید « به کاری بپردازید که برایش آفریده شده اید» و باید « به کار بپردازید که فردای قیامت از شما سئوال می کنند و امروز تکلیف شماست.» لذا زنان بزرگوار عاشوراء « نقش و رسالت » خودشان را درست تشخیص دادند و با آنکه امام یاور کم داشت اما آنان نقش خودشان را ایفا کردند و « نجنگیدند » بلکه « جنگنده » پروراندند و کاری کردند که هیچکدام از اصحاب امام، شک نکردند، نلغزیدند، پشیمان نشدند، أنگیزه و روحیه خود را از دست ندادند، مثل این همه مسئولین دروغگو و خائن.امروز ما علیه ارزشهای اسلامی اقدامی نکردند. پس کار اصلی شما « مجردین » اینست که « تمام محارم » خود را « همسر تمرینی » خود تلقی کنید و « هدایت و أصلاح نامحسوس » را با آنها « خیلی تمرین » کنید تا فردا با همسر زودرنج و حساس و خانواده احتمالا مسئله دار او خیلی زود به مشکل و بن بست نخورید. إن شاء الله تعالی 🍃واژه: @dr_ghofran2
۸۹ 🌾ادامه بحث « خودشناسی »: تا کنون « دو روش » مطرح شد: روش اول: همینطور که قرآن را می خوانیم ببینیم چه مواردی را در پاسخ به چهار پرسش ما ارائه می کند: ۱ـ من کیستم؟، ۲ـ من چی نیستم؟، ۳ـ من چی دارم؟، ۴ـ من چی ندارم؟ در روش دوم: ضمن خواندن و مرور دعاهای معتبر و مهم، ببینیم کدام عبارتها به « معرفی من » می پردازند و « رفتار و اشکالات و خطاها و قصورها و تقصیرها و یا وظائف » مرا مطرح می کنند. مثلا در دعای کمیل می گوئیم: « ظلمت نفسی ». لذا از خودم بپرسم: ظُلم یعنی چه؟ و چرا من نمی توانم به خداوند و دیگران ظُلم کنم؟ چرا هر ظُلمی که از من صادر شود، علیه خود من خواهد بود؟ 🌴یک پرسش مهم (در ارتباط با روش اول): در آیه ۳۰ سوره بقره، خداوند می فرماید: انسان را « خلیفه » در زمین قرار دادم، بفرمائید: « خلافت الهی » یعنی چه؟ یعنی انسان باید چکار کند؟ 🍃واژه: ۳۰ @dr_ghofran2
۹۰ 🌾ضمن تشکر فراوان از پاسخ های مؤمنانه حدود چهل نفر از أعضاء محترم گروه، 🌷پرسش این بود: اینکه قرآن می فرماید: وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ: إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ « خَليفَةً » ... (بقره/۳۰) و چون خدای تو به ملائکه گفت: من در زمين جانشينى گماردم .... « خلافت الهی و جانشینی » خداوند یعنی چه؟ از دورة قاجاریه، واژة « قائم مقام » مطرح شد و آن را به شخصی می گویند که « دقیقا در جای مقامِ بالاتر از خودش » می نشیند و به « نیابت » از او « تمام إختیارات » او را داراست و به جای او هر قرارِ اداری، سیاسی، اقتصادی و غیره را « تأئید و یا رد » می کند. اما « خلافت الهی »، ظاهرا به معنی « قائم مقامی و نیابت » و « جــا » نشینی و « در جای خدا نشستن نیست ». چرا؟ زیرا اولا: جز خدا چیزی نیست که بخواهد یا بتواند در « جایگاه » خدا بنشیند، ثانیا: هر چه هست از خود اوست، پس چنین احتمالی اصلا « امکان » ندارد، لذا هیچ انسانی « مجاز نیست » و نباید به « جای » خدا بیاندیشد و به « جای » او اظهار نظر و حکم کند و چیزی را بپذیرد یا رد نماید. بلکه انسان عاقل و مسلمان و مؤمن و عبد صادق، باید در « همان جایگاهی » که خداوند او را در « آنجا » قرار داده، قرار بگیرد و جایگاه خودش را از هر هوا و هوس و ذهنیت و وهم و خیال و نفسانیتی « پاک » کند، زیرا: قرآن می‌فرماید: لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّــرُونَ (واقعه/۷۹) انسان مؤمن باید خودش « جـــا شود » تا « خدا » در او « بنشیند » و « نفختُ من روحی » در او تحقق حقیقی پیدا کند: رواق منظر چشم من آشيانه توست کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست عبد مؤمن و صالح باید با « صداقت، طهارت، معرفت، بصیرت و عبادت ... »،« مثلِ آینــــه ای پاک و شفاف » آنقدر نسبت به « حق »،« ظرفیت و لیاقت و قابلیت و أهلیت » پیدا کند که « أسماء و صفات الهی » از او به « تجلّی » درآیند و او « جلوه و پرتو و آیتِ الهی » شود. (که در پاسخ اکثر عزیزان به این نکته اشاره شده بود.) در آنصورت، « چنین انسان پاکی » در جایگاه خودش، « واسطة فیض رحمت الهی » و « مظهر بیان و تبیین حق » می شود: يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ « خَليفَةً » فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَـــقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى‏ فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ ... (ص/۲۶) اى داوود ما تو را در زمين خليفه قرار داديم پس ميان مردم به حق داورى كن و از هوا و هوس پيروى مكن كه تو را گمراه می¬کند .... حال با این توضیح، لطفا تمام أعضاء محترم گروه بیاندیشید و بفرمائید: چه رابطه ای میان « خلافـــــت الهی » با « ذکــــــــر » برقرار است؟ 🍃واژه: @dr_ghofran2
۹۱ 🌾عرض شد که « خلافت الهی » به معنی « قائم مقامی و نیابت » و « جــا » نشینی و « در جای خدا نشستن نیست ». بلکه انسان عاقل و مسلمان و مؤمن و عبد صادق، باید خودش « جـــا شود » تا « خدا » در او « بنشیند » و او « مثلِ آینه¬ای پاک و شفاف » این « ظرفیت و لیاقت و قابلیت و أهلیت و افتخار » را پیدا کند که « أسماء و صفات و ارادة الهی » در او به « تجلّی » درآیند و او « جلوه و پرتو و آیتِ الهی » شود. 🌷اکنون سئوال اینست که: چگونه « جا » شویم؟ چه کنیم تا « أسماء و صفات و ارادة الهی » در ما « بنشینند » و در ما تجلّی پیدا کنند؟ 🌿پاسخ: ظاهرا فقط با « ذکــــــرِ » أسماء و صفات و کلام الهی است که « مذکــــــور » در ما « جا » می گیرد. وقتی انسان چیزی را عاقلانه و آگاهانه و مشتاقانه « یاد » می کند، در حقیقت به آن چیز اجازه می دهد که (مانند قرار گرفتن باطری در چراغ قوه) در وجود او « جا بگیرد » و او را « پُر کند » و در او « زندگی » و او را « روشن » کند و تا « این » در خدمت « آن » باشد. پس هر « یاد بی ارزشی » (مانند باطری خالی)، انسان را « بی ارزش » می کند (و روشن نمی کند.) و هر « یاد بزرگ و با عظمتی » انسان را به آن « عظمت » نزدیک می کند و می رساند. در حقیقت انسان با « ذکر و یاد آگاهانه اش » با « مذکورش » به « وحدت » می رسد. پس « موحّد » ذاکری است که می کوشد با « مذکورش »، « یکی » شود. وقتی « حی قیوم » را در یاد خود می آوریم در حقیقت حیطة وجودی خودمان را گسترش می دهیم. و وقتی هر یک از « أسماء الحُسنی و صفات جمال و جلال الهی » را در « قلبمان » مرور می کنیم، إنگار « شیشه عطر دربازی » را در جیب خود تکان می دهیم. 🌷سئوال: پس این همه تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیها و اذکار نماز و غیرو را که هر روز بارها مرور می کنیم، چرا معطر و روشن نمی شویم؟ 🌿پاسخ: زیرا آنها را « به شکل عادت » فقط در « زبان » و در « ذهن » خود خطور می دهیم: يَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَيْسَ في‏ قُلُوبِهِمْ در حالی که در « قلبِ غافل و بی توجه » ما چیزهای دیگری مرور می شوند: لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ و آن « اذکار »، آگاهانه و مشتاقانه در « قلب » ما جاری نمی شوند و در « باور » ما نمی نشینند، لذا ما را « منقلب » و « انقلابی » و « آسمانی » و « معطر » و « روشن » و « نورانی » نمی کنند. به عبارت دیگر تا وقتی ما نگذاریم « دارو ، جذب بدن ما شود و با ما یکی شود » و نگذاریم « مذکور » به « قلب » ما متصل شود و در باور ما بنشیند، برکات وجودی « آن دارو یا ذکر » هم در ما ظهور پیدا نمی کند. پس « مقام خلافت الهی » برای « هر انسانی » ممکن است مشروط به اینکه « قلب » او « ذاکر » باشد: إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ اما آنهایی که قلبشان بیمار است اگر به موقع استغفار و توبه نکنند از این افتخار محروم می شوند: في‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ ، تَعْمَى الْقُلُوبُ، قُلُوبُهُمْ في‏ غَمْرَةٍ، في‏ قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجاهِلِيَّةِ، وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى، بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ، وَ أُشْرِبُوا في‏ قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ، في‏ قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ، رَبَّنا لا تُـــزِغْ قُلُوبَــــنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَـــــنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ 🍃واژه: @dr_ghofran2
۹۲ 🌾آهای أهالی محترم و بیدار گروه جوانان مهدوی و والدین امانتدار؛ سلام چاشت بخیر اولین پاسخ من به این پرسش 🌷که: « ازدواج چرا ؟ » این بود که: 🌿ازدواج، اولین و مهمترین گام در « مبارزه با منیت و نفسانیت و خودخواهی و خودپرستی » است. در ادامه آن پاسخ، عرض می کنم که: با « ازدواج عاقلانه و اسلامی » و مبارزه با منیت و نفسانیت *، انسان به مقام *وساطت* می رسد. لطفا برای این « وساطت » و « واسطه فیض و رحمت » شدن، (بدون هیچ توضیحی) یک مثال کوتاه بزنید. مثلا: بفرمائید: « شارژر » تا « گوشی را شارژ نکند »، جریان برق در خود او جاری نمی شود. (لطفا مثال را برای انسان و خصوصا بانوان * پیدا و ارائه کنید.) ممنون. 🍃واژه: @dr_ghofran2
۹۳ 🌾 ۱ـ دختر تا ازدواج نکند واسطه پیدایش « انسان » نمی شود. ۲ـ دختر باید ازدواج کند تا بتواند با « مهرورزی » به شوهرش، به « عشق ورزی » با خالقش برسد. ۳ـ دختر تا ازدواج نکند و مادر نشود، « شیر حیاتبخش » در سینه اش جاری نمی شود. ۵ـ لامپ .... 🌴باید ازدواج کرد تا « صلوات و توجه و برکات و عنایات الهی »، برایمان هفتاد برابر شود. باید والدین شد تا به « وساطت رزق » رسید. البته پدر برای « وساطت رزق مادی » و مادر برای « وساطت رزق عاطقی و مهرورزی ». 🍃واژه: @dr_ghofran2
۹۴ 🌾با سلام و احترام به تمام أعضاء محترم گروه؛ تا کنون « دو روش » برای « خودشناسی » خدمت شما عزیزان مطرح کردم. روش اول این بود که: « چهار پرسش » را در نظر بگیریم (من کی هستم؟، من چی نیستم؟، من چی دارم؟، من چی ندارم؟) و ضمن مرور آیات قرآن، پاسخ هر کدام از این چهار پرسش را ابتدا پیدا کنیم و در دفتری یادداشت کنیم و سپس معنی و مفهوم و توضیحات و نحوه کاربرد آن را در زندگی بدست آوریم که مثالهایی را هم عرضه کردم. با لطف و عنایت الهی، متوجه شدم که « 🌷پرسش پنجمی » را هم باید در نظر بگیریم و آن اینست که: ۵ـ من چگونه نــــباید باشم. مثلا: « مغضوب علیه » و « ضالین » ، « الذین کفروا » ، « و من الناس ... » نباشم. پرسش اول: « ضالین » چه افرادی هستند؟ پرسش دوم: « برای اینکه از ضالین نباشیم از منظر قرآن باید چه کنیم؟ ». 🍃واژه: @dr_ghofran2
۹۵ 🌾ضمن تشکر از تلاش أعضاء فعال و مشتاق گروه، 🌿پس پاسخ پرسش اول این شد که: « ضالین » افرادی هستند که در « طفولیت » خود باقی مانده و « بالغ » نشده اند و لذا « راه و صراط » را در « بیرون » از خود می پندارند و در « دنیا » دنبال کمال می گردند و « تفکر و تعقل » نمی کنند: أفلا تتفکرون؟ أفلاتعقلون؟ (مثل ابولهب، کمال و سعادت و عزت را در « مال » و « کسب » می جویند: ما أغنی عنه ماله و ما کسب)(و مثل عمرسعد ملعون، خوشبختی را در قدرت و حکومت ری می پندارند) لذا وقتی در قیامت در معرض آتش قرار می گیرند خواهند گفت: اگر می شنیدیم یا تعقل می کردیم امروز أهل آتش نمی شدیم: وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا في‏ أَصْحابِ السَّعيرِ (مُلک/۱۰) 🌿پاسخ پرسش دوم هم این شد که: قرآن برای اینکه ما « راه » را « گم » نکنیم در سوره ذاریات ما را به « خودشناسی » و « بصیرت در آیات و معجزات درونی » فرامی خواند: وَ في‏ أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ (۲۱) انسان با تلاش برای « خودشناسی »، خدا را از هر چیزی به خود « نزدیکتر » و در « کنار » خود خواهد یافت: وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَ لكِنْ لا تُبْصِرُونَ (واقعه/۸۵)(یا جلیس الذاکرین/ زیارت امام رضا صلوات الله علیه) لذا دیگر در هیچ شرائطی گرفتار « توهم » تنهایی و پوچی و رهاشدگی .... نمی شود. 🌿 ضالین، آنهایی هستند که می خواهند « در جای خدا » بنشینند و به جای خدا « خدایی » کنند به اطرافیانشان « امر و نهی » کنند و همه را زیر « ذره بین » بگذارند و از همه « توقع » دارند بدون اینکه خودشان حقوق و حدود عقلی و قانونی و شرعی را رعایت کنند می خواهند همه را « آدم » کنند .... اما مهتدین، افراد عاقل و بالغ و أهل تفکر و بصیرتی هستند که تلاش می کنند « جای » تجلی أسماء و صفات و اراده الهی » و « خلیفه الله » و « مطیع و مجری » تعالیم الهی باشند و « قلبشان، حرم الهی باشد » و دائما می کوشند « سرشار از اراده، ایمان، امید، محبت، ابراز، اظهار و رحمه للعالمین » باشند و هیچ « توقعی » از هیچ فردی ندارند و فقط « مراقب » افکار، گفتار، رفتار، اخلاق و مواضع اعتقادی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی ... خویش و مخلصانه دنبال « عمل صالح » هستند. 🍃واژه: @dr_ghofran2
۹۶ 🌾سلام و تشکر از مباحث خوب استاد عزیزمان و همکاری دوستان در گروه. 🌷اگر امکان دارد در مورد مراقبت های دوران عقد و سایر امور مرتبط با عقد و عروسی نکاتی را بفرمایید. 🌿با سلام و تشکر از لطف شما. ۱ـ شاید بدانید که در اسلام برای « عقدِ قبل از ازدواج » توصیه ای نشده و « عقد و ازدواج »، همزمان بوده است. بعد از خواستگاری أمیرالمؤمنین صلوات الله علیه از حضرت زهرای أطهر سلام الله علیها هم فقط « یکماه » طول کشید تا آن حضرت، در مدینه و از أنصار، (برای اولین بار در اسلام)، خانه ای را « اجاره » و کف آن را با « ماسه ی نرم » و « یک پوست و یک حصیر » پوشاندند و آن « سیده ی نساء العالمین » را همراه با « ولیمه دادن به مردم » (نه فقط بستگان) به منزل آوردند. در صده های اخیر در بسیاری از کشورها و برخی از اقوام ایرانی، حدودا « یکماه قبل از عروسی »، داماد با « ساقدوش » (که مردی متأهل از نزدیکان بود.) به « سفری آموزشی » می رفت و عروس هم در منزل توسط بستگان نزدیک، نکات مهم زندگی را می آموخت. (متأسفانه امروز برای غربزده ها، ساقدوش فردی مجرد و بی تجربه و تشریفاتی و تجملاتی است و عروس و داماد کمترین اطلاعات درستی از ازدواج اسلامی و زندگی مؤمنانه و اصول معاشرت با یکدیگر را ندارند.) در هر حال هر قدر فاصله « عقد » تا « عروسی » کمتر باشد، « عوارض منفی » آن کمتر خواهد بود. ۲ـ با اینکه با « خواندن عقد »، عروس و داماد با هم « مَحرَم » می شوند، اما به دلیل اینکه هنوز « تحت ولایت پدر » و بر سفره والدین قرار دارند و فقط باید با آنها « هماهنگ » باشند، لذا مادران و خصوصا خود دختر خانم ها در « دورانِ عقد » باید مراقبت کنند تا « روابط آن دو »، بسیار « محدود » و در حد « دیدار و گفتگو و مکاتبه » باشد و از « پیامک زدن و تماس تلفنی بیش از سه دقیقه (برای قرار رفت و آمدها و کارهای ضروری) و مسافرت با هم و یا شب ماندن در منزل یکدیگر » حتما بپرهیزند. چرا؟ زیرا غالب والدین، « دوران عقد » را برای « آشنائیت بیشتر دو طرف » می دانند اما به محض اینکه خطبه خوانده شد، هر دو نفر و خصوصا « داماد »، قصد « التذاذ » پیدا می کنند که اگر احساساتشان عاقلانه و هنرمندانه « مدیریت » نشود، « حرفی برای فردای عروسی » باقی نمی ماند و همین سهل إنگاری باعث « بی أنگیزه شدن پسر برای مستقل شدن » و « طولانی شدن عقد » و مسائل ناراحت کننده دیگر می شود. ۳ـ بهترین استفاده از لحظات دوران عقد، اینست که عروس و داماد، « نظرات و باورهای اعتقادی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، تفریحی ... و واژگان » خودشان را با گفتگو و مکاتبه و یا مطالعات مشترک، مرور کنند تا برای شروع زندگی مشترک، از « تفاهم و همدلی و احترام و اعتماد و هم آهنگی » لازم برخوردار باشند. زیرا اگر از این « پنج اصل مهم » غافل بمانند، در مواجهه با « اولین مـــشکلات » یا با ورود « اولین فرزند »، کارشان به بی احترامی و ناسزاگویی و درگیری و قهر و طلاق کشیده می شود. ۴ـ ظاهرا از منظر اسلام « تهیه جهیزیه »، تکلیفِ خانواده ی عروس نیست، لذا باید به طور تلویحی به خانواده ی داماد تفهیم شود. (مثلا با طرح پرسش مستقیم و یا طرح آن در گروهی که آنها عضو باشند.) اما خوب است بعد از ازدواج قطعی و مستقل شدن آن دو، خانواده عروس هم برای کمک به داماد (که از منظر اسلام پسر آنهاست.) « حداقل اثاثیه ضروری » را در اختیار آنها بگذارند اما وسائل غیر ضروری را « به تدریج » و در « دراز مدت » و در « مناسبت های مختلف » و هر وقت آنها « نیازمند » شدند برایشان هدیه ببرند تا در « جذب » و « تقویت عواطف » آنها مؤثرتر باشد و « قدر » آن وسائل بهتر شناخته شود. ۵ـ ضمنا « هر دو خانواده » بهتر است « اثاثیه ضروری و غیر ضروری » را با « هماهنگی قبلی » میان بستگان (خاله ها، دائی ها، عمه ها، عموها، پدر بزرگ ها، مادربزرگ ها)،(و سایر بستگان و دوستان نزدیکی که قصد رفت و آمد با آن ها را دارند)(با هزینه خود شما یا هزینه آنها) تقسیم کنند تا هم « ارتباط عاطفی میان آنها و اینها » بیشتر و عمیق تر شود و هم از بردن وسائل « تکراری » جلوگیری شود. ۶ـ متأسفانه غالب بستگان و دوستان برای تمام زوج ها، هدایای متنوعی را می برند اما معمولا « توجهی به کار فرهنگی » و « تقویت عقل و منطق و معرفت و محبت میان زوج های جوان » ندارند، لذا زوج های فراوانی با داشتن بیشترین امکانات، « به هر بهانه ی ساده ای » خیلی زود از هم جدا می شوند.لذا کار بسیار خیر خواهانه ای است اگر بزرگترها همت و مدیریت کنند و از خودشان و بستگان و دوستانشان بخواهند به عنوان « بهترین جهیزیه و تجهیزات یک زوج »،« تعدادی کتاب های مرجع و مفید وکاربردی و مطمئن » به زوج هدیه دهند و حداقل یک « جمله زیبا » که « تفکر و تعقل و توجه و اراده و ایمان و صبر و امید » زوج را تقویت کند و « یکی از اصول زندگی » را به آنها یادآوری کند بر روی « هروسیله
کادویی » که تحویل زوج می دهند، بنویسند. امیدوارم خداوند متعال، شرائط ازدواج عاقلانه و زندگی مؤمنانه و بندگی عاشقانه را برای تمام جوانان عزیزمان فراهم آورد. 🍃واژه: @dr_ghofran2
۹۷ 🌾با سلام و احترام به تمام اعضاء محترم متأهل و یا مجرد گروه؛ امروز بر اساس تجربیات بیش از چهل سال، « محدودیت هایی » را برای « دوران عقد » عرض کردم، اما شاید بعضی از افراد گروه، « این محدودیت ها را برای دوران عقد »،« غیر منطقی و زیاده روی » بدانند لذا از افراد متأهل گروه خواهش می کنم، لطفا لطفا لطفا، خاطرات و تجربیات دوران « عقد » خودشان یا فرزندان و دوستان و بستگانشان را مرور کنند و « سوءتفاهم ها و اصطکاک ها و برخوردها و تنش هایی » که در أثر « تلفن های طولانی »،« پیامک ها »،« روابط نامحدود » در دوران عقد پدید آمده را بیان کنند و این « محدودیت های گفته شده » را « تأئید » و یا با طرح نمونه ها و شواهدی آن را « رد » کنند. بسیار ممنون. 🍃واژه: @dr_ghofran2