eitaa logo
تسبیح۲ (کانال دکتر غفرانی)
1.1هزار دنبال‌کننده
17 عکس
102 ویدیو
178 فایل
دکتر محمد جعفر غفرانی
مشاهده در ایتا
دانلود
۵۲۴ ۸۸ ضمن عرض سلام و صبح بخیر به تمام أعضاء محترم گروه؛ ادامه بحث « خودشناسی »: تا کنون « چهار روش » برای خودشناسی مطرح شد: روش اول: پاسخهای قرآن را به پنج پرسش استخراج کنیم: ۱ـ من کیستم؟، ۲ـ من چی نیستم؟، ۳ـ من چی دارم؟، ۴ـ من چی ندارم؟، ۵ـ من در معرض چه صفات بد و چه رذائلی هستم که باید از آنها پرهیز کنم. لطفا بفرمائید: وقتی می گوئیم: « إیاک نعبد » و « ایاک نستعین » و « اهدنا » یعنی ما « کی هستیم؟ » و « چی داریم؟ » و « چی نداریم؟ » و « چگونه نباید باشیم؟ » روش دوم: خصوصیات خودم را در دعاهای معتبر جستجو کنم و ببینم چه « اشکالات و خطاها و قصورها و تقصیرها و یا وظائفی » برایم مطرح کرده اند. روش سوم: اینکه به مطالعه کتابهای « معرفه النفس، انسان شناسی، خودشناسی » بپردازم. روش چهارم: خصوصیات و نقاط ضعف و قوت و وظائف خودم را در آینه شفاف نهج البلاغه، غُرر الحکم و دُرر الکلم، صحیفه سجادیه و کتب حدیث بیابم. لطفا با مراجعه به دعای ۳۳ صحیفه سجادیه ببینید من چگونه باید « استخاره » کنم؟ و برای آن از خداوند چه چیزهایی را باید بخواهم؟ 🍃واژه: ۳۳ @dr_ghofrani2
۵۲۵ ۵۲۴ سلام و رحمت الهی بر شما عزیزانی که علاوه بر شوق فهمیدن حقیقت برای آن تلاش هم می کنید. از پاسخ های خوبتان بسیار ممنون و سپاسگزارم. پاسخ به پرسش اول: ایاک نعبد: یعنی: ۱ـ « من »، جزئی از « ما » هستم (که هــویت و مواضع واحدی داریم.)(پس: یا خداخواهم و یا خودخواهم، یا عبد عقلم یا برده ی نفْسم، یا از عبادالرحمان و یا از عبادِ طاغوتم، یا در حزب الله و یا در حزب شیطانم، یا از ابرار و یا از فُجّارم.)(زیرا جمع سومی ممکن نیست.) ۲ـ « من »،« عبد » هستم (باید باشم) یعنی: تمام مراکز ادراکی (حواس) و مراکز عملیاتی (زبان، دست، پایِ) من، « به اختیار و انتخاب خودم » در « بندِ معبود » است. (اما برده، بی اختیار و بی انتخاب، اسیر نفسانیت خویش است.) ایاک نستعین، یعنی: ۱ـ من، « معاون » هستم و کارم، « وساطت » است. زیرا « چیزی از خود ندارم و می گیرم برای اینکه انتقال دهم. ». پس: « تمام وارداتم برای صادرات است. » (لذا: یا معاون خالق و واسطه ی او با خلق و استعانتم برای « خیر » رسانی و « عاملِ روشنایی و اُلفت و معرفت و عدالت » است و یا معاون شیاطین، و عامل غفلت و شرارت و خباثت و رذائل و عامل شک و تردید و تاریکی و ظُلمم.). إهدنا ....، یعنی: ۱ـ « قدرت تشخیص و انتخاب و اختیار دارم. »، ۲ـ « من، أهلِ اینجا نیستم.» (مرغ باغ ملکوتم، لذا در هر « غروبی »، احساسِ « غربت » دارم و شدیدا به « قُربت و تقرّب » نیازمندم.)، ۳ـ « کمال و سعادت و عزت و لذت پایدارِ من، در تقرّب به « مقصد، مقصود، محبوب، معبود و معشوقِ من است که با فطرتِ عقلم او را می شناسم و فطرتِ قلبم در هر چیزی و در هر جایی فقط او را می جویم. »، ۴ـ « راه و مسیر تقرّب به مقصودم، « پُر از عُسر و یُسر و مشکلات و مسائل و موانع و خطرات و ناملایمات و سختی ها و حجاب های ظُلمانی و حجاب های نورانی است. »، ۵ـ « من، این اجازه و افتخار را دارم که با خالق جهان و خالقِ خودم حرف بزنم و از او تقاضا کنم و هدایت بخواهم.»، ۶ـ « مهمترین نیــــازِ و فوری ترین تقاضایِ من، هدایت (با: ارائه نقشه دقیق، تابلو و نشانه های گویا و واضح، امکانات روشنایی، راه نما و راه بر) است.»، ۷ـ « هدایتِ من، از هدایتِ گروه و جبهه و حزب و امّت ما، جدا نیست. »، ۸ـ « دریافتِ هدایتِ الهی، بستگی به: « خواب، غافل، خیالباف، متوهّم، سرگرم، خودخواه، جاهل و لجوج نبــــودن من » و « بیدار، شنوا، بینا، دقیق، بصیر، طالب، تسلیم، عاشق، مطیع بـــــودن من » دارد. 🍃واژه: @dr_ghofrani2
۵۲۶ ۵۲۵ استاد با سلام اگه ممکنه درمورد اینکه( هدایت من از هدایت گروه و ... جدا نیست ) توضیح بفرمایید باتوجه به اینکه هدایت یک امر درونی و قلبیه با سلام و تشکر فراوان از دقت مؤمنانه شما. « هدایت »، در « هر زمینه ای»،« دو مرحله اصلی » دارد، که « اولین مرحله » آن، « پس از إنذار و تبشیر و تبلیغ أنبیاء » صلوات الله علیهم، و رهروان راه آنان، با « بیداری » و « توجه قلبی و درونی هر فرد » شروع می شود و او را به « مرحله اول خودشناسی » و « شوق تقرب و ملاقات و عطش لقاء الله » می رساند و به سمت « مقصد، مقصود، محبوب، معبود و معشوق » خود می کشاند. اما در مرحله بعدی، برای « آغاز حرکت » در مسیرِ « خداوند یگانه و یکتا »، افراد باید در یک « کاروان » حول محور « رهبر و امام منصوب الهی »، عضویت پیدا کنند، پس فقط آنان که « هم فکر، هم سر، همدل، همسو و متحد » شده باشند و به « بالاترین مرتبه زوجیت و معاشرت و یکپارچکی » رسیده باشند و در « اُمّتِ حول امام منصوب الهی »،« حل » و عاشورایی شده باشند، از « هدایت و حمایت و نصرت الهی » برخوردار می شوند. زیرا « ید الله مع الجماعه ». لذا قرآن میفرماید: وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَــعَ الْمُتَّقينَ، وَ أَنَّ اللَّهَ مَــعَ الْمُؤْمِنينَ، إِنَّ اللَّهَ مَــعَ الصَّابِرينَ، وَ الَّذيـنَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَــعَ الْمُحْسِنينَ (عنکبوت/۶۹)، پس ما باید به خداوند عرض کنیم: رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْــنا مُنادِياً يُنادي لِلْإيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَــنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَـــنا ذُنُوبَنا وَ كَفِّرْ عَنَّا سَيِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَــــعَ الْأَبْــرارِ (آلعمران/۱۹۳)، رَبَّنا آمَنَّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَــــعَ الشَّاهِدينَ (آلعمران/۵۳)، 🍃واژه: @dr_ghofrani2
۵۲۷ ۵۲۵ پرسش دوم صبحانه امروز: با توجه به دعای ۳۳ صحیفه سجادیه من چگونه باید « استخاره » کنم؟ بخشی از پاسخ: ۱ـ با « باور » اینکه فقط خداوند « عالم » به همه چیز است، از او برای خودم می خواهم به « خیر حکم » کند. (پس من دنبال « تفاّل و فالگیری » و « شانس و بخت آزمایی » نیستم.) ۲ـ از خداوند می خواهم « شناخت آن حکم خیر » را به ما « الهام » کند: أَلْهِمْنَا مَعْرِفَةَ الِاخْتِیارِ (پس با آوردن صفحه ای از قرآن و یا با تسبیح دنبال جواب نیستم.) « من » تقاضا دارم ، پس چرا به « ما » الهام کن؟ َلْهِمْــــــنَا زیرا « من » از جهانیان و از مخلوقات، « جدا » نیستم و « أمر الهی »،« جامع » است. یعنی تا شرائط عمومی فراهم نشود، « تحقق آن خیر » برای « من » فراهم نمی شود. (مثل دعای آخرین حجت الهی، برای ظهور خودش که تا « اولین حامیان ایشان » و « شرائط جهانی » به « آمادگی لازم » نرسد، « اجابت » رخ نمی دهد.) ۳ـ من دنبال « تحمیل خواسته ی خودم به خداوند نیستم » بلکه « رضایت الهی » برایم مهم است لذا هر « حکمی » بفرماید من « تسلیم » اویم. 🍃واژه: ۳۳ @dr_ghofrani2
۵۲۸ ۵۱۹ با سلام و روز به خیر خدمت همه ی دوستان و استاد گرامی استاد امکان داره در مورد غیبت از دانشمندان بیشتر توضیح دهید. چون به نظرم رسید شاید در بسیاری از موارد حرف یا سخن یا اندیشه ی یک دانشمند توسط سایرین درست فهمیده نشود و با این تبصره هر کس به خودش اجازه دهد که حرمت هر دانشمندی را زیر پا بگذارد. با سلام و احترام دانشمندان در هر زمینه ای، علمشان محدود به ظواهر و واقعیت مخلوقات و امکاناتشان هم محدود است و به حقیقت و به پشت صحنه ی اشیاء و امور، دسترسی و تسلط کاملی ندارند و لذا معصوم نیستند. *بنابراین نظرات آنها اگر مورد نقد و بررسی قرار نگیرد، علم بشر توسعه پیدا نمی کند.* لذا در تمام حوزه ها و دانشگاه ها، « *نظــرات* » علماء و دانشمندان و حتی فقهاء و مفسرین دائما مورد بررسی دقیق قرار می گیرد و رد یا إثبات می شود و اشکالات آنها کشف و برطرف می گردد. این « چکش کاری نظرات » از منظر عقل و اسلام، هرگز به معنی « حرمت شکنی » و « إهانت » به علم و عالم و غیبت غیر مجاز » تلقی نمی شود زیرا مسئله اصلا « شخصی » نیست. اما چند قرن قبل، علماء بی تعقل و ظاهربین کلیساهای اروپا، بررسی نظر دانشمندان را زشت و حرام می پنداشتند و « *گالیله* » را به خاطر اینکه نظر بطلمیوس را رد کرده بود و ثابت می کرد که زمین دور خورشید می چرخد، تکفیر و محکوم به « سوختن » نمودند. جالب است بدانید که قبل از انقلاب حدود چهل و پنج سال قبل، در کتابهای درسی دبیرستانی ما ، برخی از أعضاء بدن انسان، با صراحت، « زائـــده » نامیده می شدند و پزشکان با کمترین التهابی به راحتی آنها را از بدن جدا می کردند. اما امروز به برکت « اجتهاد دانشمندان »، هیچ عضوی از أعضاء بدن انسان یا حیوان یا گیاه، زائده و بیهوده تلقی نمی شود. امروز به برکت همین « اجتهاد »، غلط بودن چندین نظر « سینوهه » پزشک فراعنه، برای پزشکان محقق، روشن شده است. نظرات فلاسفه هم دائما نقد می شود، افلاطون نظرات استاد خود سقراط را نقد می کرد و ارسطو نظر استاد خودش افلاطون را رد کرده است. و تفسیر المیزان توسط شاگرد ایشان آیه الله جوادی آملی، دائما نقد و اصلاح می شود. پس بررسی مجدد نظر دانشمندان، فقیهان، مترجمین، مفسرین و حتی قاضیان دادگاهها، توهین و زیر پا گذاردن حرمت آنها نیست. شهید مطهری با این عبارت که: حجاب *محدودیت نیست* بلکه مصونیت است، تعدادی از دختران و زنان را از اسلام متنفر کرد، در حالی که: باید میفرمود: حجاب، محدودیتی است که مصونیت می آورد. خود ایشان در سه جلد کتاب پر نکته « حماسه حسینی »، غلط بودن نظرات شایع متعددی را در مورد وقایع عاشوراء إثبات و آنها را « خرافه » و « تحریف » نامیدند. لذا در تمام ابواب علمی، لغت، ترجمه، تفسیر .... هر روز کتابهای جدید و نظرات جدید إرائه می شود. 🍃واژه: @dr_ghofrani2
۵۲۹ ۵۲۰ 📌همراه با نظرات شما به نظر می رسه اعتقاد به نبوت ، اعتقاد به شخص خاص نباشه بلکه اعتقاد به مسیری از خالق تا مخلوق است که توسط واسطه ها طی می شود ، بنابراین مثلا یک یهودی که در حضرت موسی یا یک مسیحی که در حضرت عیسی توقف کرده در اصل این مسیر رو قطع کرده ، همچنین مسلمانی که در پیامبر مانده و به امامان نرسیده یا هر کس که در هر یک از امامان یا نائبان آنها توقف کرده. 📌همراه با نظرات استاد أحسنت و ماشاء الله و صد آفرین به شما؛ شما تنها فردی هستید که پرسش دیروز را با دقت خوانده اید و به بخشی از آن، درست پاسخ داده اید. 🍃واژه: @dr_ghofrani2
۵۳۰ ۵۲۰ 📌همراه با نظرات شما معنای نبوت...... لطفا بیشتر راهنمایی بفرمایید خصوصا درباره معنای نبوت احتمالا معنای دیگری مدنظر شماست 📌همراه با نظرات استاد لطفا در پیامتان تجدید نظر کنید. شما نبوت را اصلا تعریف نکردید. ببخشید من *پلیس راهــور* نیستم!!! جالب است ببینید که مدارس و دانشگاهها و مساجد و منابر طی هزاران سال، چه *اعتقادات* مبهم و ناقص و گاه غلطی را درباره نبوت در ذهن ما کاشته اند. 🍃واژه: @dr_ghofrani2
۵۳۱ ۵۲۰ با سلام و صلوات و احترام به شما أعضاء محترم گروه جوانان مهدوی و والدین امانتدار؛ هر چند شرکت و دقت أعضاء محترم در پرسش دیروز رضایتبخش نبود ...... اما به احترام شوق مؤمنانه افرادی که اظهار نظر فرمودند پرسش دیروز را با هم مرور می کنیم. *پرسش اول* این بود که: *نبـــوت* چیست؟ « نبوت، پــل ارتباطی مخلوق با مبدأ و معاد است » و بدون نبوت، بشر کمترین اطلاعاتی از ابتدا و انتهای زندگی خود نداشت و مثل جانوران، بی جهت و بلاتکلیف می ماند. پس *اعتقاد به نبوت، « اعتقاد به مجمــــــوعه عواملی است که ارتباط مؤمنین (و تمام عناصر جهان) را با عالم غیب و با رب العالمین و آخرت امور بر قرار می سازند و راه و روش زندگی سالم و سعادتمندانه را با نورشان به آنان نشان می دهند و آنان را به أحسن الحال و کمال حقیقت می رسانند »* مجموعه عوامل نبوت عبارتند از: » أنبیاء، مرسلین، ملائکه، کتب آسمانی، نقیبان، أوصیاء و أئمه و أولیاءالهی »: ... كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ ... پس « نبوت، مجموعه ای » است مانند « مجموعه عوامل یک سفارتخانه »، که « امکان و مجوز سفر معنوی » را در اختیار متقاضیان چنین سفری قرار می دهد. و همانطور که « هیچ سفارتخانه ای در هیچ کشوری کاملا تعطیل نمی شود » (حتی اگر سفیر و محل استقرار واضحی نداشته باشد.) نبــوت هم از اولین انسان تا آخرین انسان، یک جریان دائمی است و در دسترس همگان است و *هیچگاه تعطیلی ندارد* حتی اگر « نبی و رسول و امام » هم ظهور نداشته باشد. *پرسش دوم* این بود که: چگونه میتوان إثبات کرد: « *تمـــام پیروان پیامبران، به نبـوت معتقد نیـــستند؟* » پاسخ آن (همانطور که یک نفر از أعضاء متوجه شدند) اینست که: اگر پیروان أنبیاء الهی به نبوت معتقد بودند، *در یــــــک پیامبر یا امام متوقـــــف نمی ماندند* و با پیامبر بعدی یا پیشوای بعدی، روشنایی راهشان را حفظ کرده و به کمال خود ادامه می دادند. در حالی که غالب پیروان پیامبران، پیرو فقط یک پیامبرند و به پیامبران قبلی و بعدی هیچ توجهی ندارند و مسلمانان هم به میلاد پیامبران قبلی توجهی ندارند و برای آنان جشن نمی گیرند و سنت های درخشان آنان را تجلیل نمی کنند و از سخنان نورانی آنان بهره لازم را نمی برند و مراجعه ای به تورات و أناجیل ندارند. لذا متأسفانه مسلمانان هم هفتاد و دو ملت شده اند، برخی (به اسم دراویش فقط) در امام اول متوقف اند و برخی چهار امامی و برخی شش امامی یا هفت امامی هستند و به نام *واقفیه،* امام رضا صلوات الله علیه و فرزندانشان را امام نمی دانند. برخی زیدی هستند و برخی با اینکه دوازده امام را هم قبول دارند اما نواب آنان را قبول ندارند یا فقط « چهار نفر » را قبول دارند، و برخی حتی امام خمینی رحمه الله علیه را هم ظاهرا قبول دارند اما باز در ایشان متوقف مانده اند و همیشه یک قدم عقب تر هستند. پس « ماه شعبان » ماه شناخت مجموعه « شجره نبوت » و فهم اینکه آنان « نور واحد » هستند و اطاعت و ولایت تمامشان واجب است: الَّذینَ‏ اَوْجَبْتَ حُقُوقَهُمْ، وَفَرَضْتَ طاعَتَهُمْ وَوِلایَتَهُمْ، ..... تا إن شاء الله تعالی در ضیافت با شکوه رمضان، از نورانیت قرآن بهره مند شوند و قدر شب قدر را چنان بفهمند که (بر خلاف سخن منبری ها) در آن شب به جای توجه به آسمان، مثل تمام ملائکه و حضرت روح علیه السلام، خود را به خدمت « حجت الهی » برسانند و « من کل أمر » تا « طلوع صبح » کسب تکلیف کنند. 🍃واژه: @dr_ghofrani2
۵۳۲ استاد شما اگر مقداری پس انداز داشتین یا ارثی بهتون رسیده بود که بود و نبودش فرقی در وضعیت مالی شما نداشت،چطور و کجا این پولو خرج میکردین که مورد رضای الهی باشه؟ چرا آن دارایی و « *رزق و نعمت الهی* » را « بی ارزش » و « بی خاصیت » می پندارید؟ لطفا ابتدا « بودن آن پول » را « *آزمون و نعمت الهی* » و « *بسیار بسیار ارزشمند* » تلقی کنید تا بتوانید آن را در جای مهمی « سرمایه گذاری » کنید. در قرآن این پرسش اینگونه دیده شده است: از تو می پرسند که: *چه چیـــــــزی* را انفاق کنیم؟ به آنها بگــو: هر خیری را که لازم می بینید انفاق کنید اما *به ایــــن پنج گــــروه* انفاق کنید ........... يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ؟ قُلْ: ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ *۱ـ فَلِلْوالِدَيْنِ، ۲ـ وَ الْأَقْرَبينَ، ۳ـ وَ الْيَتامى، ‏۴ـ وَ الْمَساكينِ، ۵ـ وَ ابْنِ السَّبيلِ* وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَليمٌ (بقره/۲۱۵) پس لطفا شما هم *در همین پنج گروه و به همین ترتیب* جستجو کنید و ثروت ارزشمندتان را در آنجا به خدا قرض دهید و برای آخرتتان سرمایه گذاری کنید. (البته *با اجازه و هماهنگی با همسر محترمتان)* 🍃واژه: @dr_ghofrani2
4_5990187808239650943.docx
32.9K
۵۳۳ 👈نوع فایل: متن پیاده شده 👈موضوع: 👈جلسه_هفتم_دوره_اول 🍃واژه: @dr_ghofran2
۵۳۴ سوال یکی از اعضاء⬇️ استاد با خانواده شوهر در یک جا زندگی می کنم ومتاسفانه مدام به آقا بی احترامی و توهین میشه و متاسفانه صحبت و ... با این افراد لجوج فایده ای ندارد و از طرفی دیگه همسرم نه اجازه میده از اون محیط دور بشم و نه اجازه دفاع از آقا ولی همیشه در دلم غمگینم و ناراحت که چرا اینقدر به آقا بی احترامی و توهین میشه و چرا من ناتوانم و سکوت اختیار کردم مثل زمان امام حسین که خیلی ها بی تفاوت و بخاطر ترسشون سکوت کردن نکنه زمان امام زمان باشم و از ترس نتونم کنار امام باشم اینجا تکلیف و وظیفه چی هست؟ با سلام و احترام ۱ـ لطفا مخاطبین تسبیح ۲ را به حضور در این گروه دعوت کنید تا *مسائلشان را مستقیما مطرح کنند.* ۲ـ احتمال دارد بخشی از اهانت های آنها به خاطر *حساسیت و واکنش های احساسی این خانم* باشد. ۳ـ مؤمن ابتدا باید *خودش* جایگاه منطقی و اسلامی آن شخص، مقام، أمر و حکم مقدس را *به روشنی و مستدل و مستند* بداند تا بتواند از جایگاه و قداست آن شخص یا أمر مقدس به درستی و زیبائی دفاع کند. ۴ـ مؤمن باید با *خوش اخلاقی، شیرین زبانی، رعایت ادب* » و « *روش موافق درمانی* » و « *تشویق نکات مثبت مخاطبین* »، اطرافیان خود را از حالت « *مزه پرانی، جلب توجه، إستهزاء و تمسخر* »، هنرمندانه خارج کند و به « *عقلانیت* » و بحث جدی سوق دهد. ۵ـ و بعد باید با « تکیه بر *مشترکات منطقی* »،« حُرمت و حریم » آن مقام را برای آنها روشن سازد. ۶ـ و خلاصه ایشان باید منصفانه ببیند اگر همین بی اعتنایی ها و اهانتها، از خانواده سببی خودش سر می زد چگونه و با چه لحنی و با چه روشی برخورد می کرد. در هر حال باید بسیار توجه داشته باشیم که: « *دفاع بــــد از هر أمر مقدس و حُرمت هر چیزی » از توهین دیگران، « بـــدتر » است.* 🍃واژه: @dr_ghofrani2
۵۳۵ ۵۲۰ 📌همراه با نظرات شما الحمدلله رب العالمین من خیلی کنجکاو بودم جواب این سوال را بدانم. تشکر فراوان استاد عزیز یکی از ارکان دینی ما را بیان کردید و ما و درونیات مان را به چالش کشیدید این آیات هم تقدیم به شما : Surah As-Saff, Verse 5: وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِي وَقَد تَّعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ (به یاد آورید) هنگامی را که موسی به قومش گفت: «ای قوم من! چرا مرا آزار می‌دهید با اینکه می‌دانید من فرستاده خدا به سوی شما هستم؟!» هنگامی که آنها از حق منحرف شدند، خداوند قلوبشان را منحرف ساخت؛ و خدا فاسقان را هدایت نمی‌کند! Surah As-Saff, Verse 6: وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَٰذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ و (به یاد آورید) هنگامی را که عیسی بن مریم گفت: «ای بنی اسرائیل! من فرستاده خدا به سوی شما هستم در حالی که تصدیق‌کننده کتابی که قبل از من فرستاده شده [= تورات‌] می‌باشم، و بشارت‌دهنده به رسولی که بعد از من می‌آید و نام او احمد است!» هنگامی که او [= احمد] با معجزات و دلایل روشن به سراغ آنان آمد، گفتند: «این سحری است آشکار»! با سلام احترام و تشکر از یادآوری دو آیه زیبا و روشنگر. متأسفانه غالب پیروان أنبیاء الهی صلوات الله علیهم، دلشان را فقط با « *نـام* » پیامبرشان خوش کرده و از خداوند طلبکارند بدون اینکه به دستورات آن پیامبر و کتاب آسمانی او احترام بگذارند و اطاعتش کند. 🍃واژه: @dr_ghofrani2