هدایت شده از جهاد تبیین ۸
#شهید محمود رضا بیضایی :
🖋 سر دو راهی گناه و ثواب به حب #شهادت فکر کن ، به نگاه #امام_زمانت فکر کن ، ببین میتونی از گناه بگذری ؟
•••
از گناه که گذشتی
از جونت هم میگذری. ...
هدایت شده از بداهه های #روح _الله_عمران
شب در فراق ماه بماند، چه می کشد
چشمی اگر به راه بماند چه می کشد
"داغ جوان ندیده" چه می داند ای عزیز
قلبی اگر پرآه بماند چه می کشد
دیدند سر به بالش نرمی نمی گذاشت 🌱
بزرگ ما، و پدر #شهید، مرحوم حجت الاسلام#میرامینی 🌹🌱
#روح_الله_عمران
هدایت شده از برای امنیت✌🏻
بر اساس اخبار
🔻بیشتر افرادی که در گلزار شهدای کرمان به شهادت رسیدند خانم بودند🥺💔
خوش به حال زنانی که هدیه خود را از دست مادر گرفتند .😭
#یا_زهرا #گلزار_شهدا #شهید #حاج_قاسم #کرمان #روز_زن #روز_مادر
🇮🇷|دعوت شهدایید|@rahiankhuz|🇵🇸
هدایت شده از اَرتِش سایبِرے اِمامْ هادے عَلیه اَلْسلام
🍀💠🍀💠🍀💠🍀💠
🍀💠🍀💠🍀💠
🍀💠🍀💠
ابعاد شخصیتی #زید_بن_علی ع❤️
پدر حضرت #امامزاده_یحیی ع❤️
✅ ایشان در
🌷زهد، 🌷عبادت، 🌷شجاعت، 🌷سخاوت، 🌷مردانگی
وهمچنین در
🌱علم و 🌱دانش،
یگانه زمان خویش بوده اند.💕💕💕
حتی شخصیت های بزرگ شیعه و سنی به مقام رفیع علمی #زید_بن_علی ع معترفند.💚
🖍مثال:
ابوحنیفه امام فرقه حنفی ها، درباره مقام علمی #حضرت_زید ع عنوان داشته است:
««« #زید را چون دودمانش دیدم. (در عظمت و علم).
در عصر او کسی #داناتر و #حاضر_جواب_تر و #خوش_بیان_تر از او ندیدم. او در گفتگو با #قاطعیت سخن می گفت. »»»»
❇️ حضرات معصومین شیعه از جمله #حضرت_امام_محمد_باقر ❤️ع که خودشان به فرموده #حضرت_پیامبر_محمد_مصطفی ❤️ص #شکافنده_علوم بودند،
#زید را میستودند و از او به افتخار
سخن می گفتند.✨✨✨
💎💎💎💎💎
القاب #زید_بن_علی ع
💎💕 #حلیف_القرآن یعنی (هم پیمان با قرآن) بود.🌷 بخاطر ممارست و ارتباط دائمی با کلام خدا
💎💕 #شهید🌷
که قیام ایشان در ادامه قیام جدشان #حضرت_سیدالشهداء #امام_حسین ع ❤️ بود.
💎💕 # زید الازیاد 🌷 بخاطر تشخیص مقام والای او از سایر هم نامهایش میباشد.
#زید_بن_علی ع
#تاریخچه_حضرت_یحیی_بن_زید
🔲 ادامه دارد... 3
🟢🔹🔶🔷🔸🔷🟢
@cyberi20
هدایت شده از جهاد تبیین ۸
🌷 مرا بکشید ولی چادرم را برندارید!!
💥 طیبه واعظی دهنوی در سال ۱۳۳۷ در یکی از روستاهای اصفهان متولد شد. او در خانواده ای مذهبی و فقیر رشد کرد و به همین علت خیلی زود با درد و رنج مردم مستضعف آشنا شد. در سن ۷ سالگی خواندن قرآن را در خانه پدرش آموخت. در سال ۱۳۵۰ طیبه با پسر خاله مجاهدش ابراهیم جعفریان ازدواج نمود، و این نقطه عطفی در زندگی او بود و همین ازدواج بود که مسیر زندگی او را به طور کلی دگرگون ساخت و او را وارد مرحله ای نوین نمود. طیبه با کمک شوهرش به مطالعه عمیق کتب مذهبی و آگاه کننده و تفسیر قرآن پرداخت و چون ابراهیم همان صداقت و ایمانی را که لازمه یک فرد مبارز است در وجود طیبه یافت او را در جریان مبارزات تشکیلاتی قرار داد و طیبه به عضویت گروه مهدیون در آمد...
💥به خاطر مبارزه با شاه و تحت تعقیب بودن شوهرش از سال ۱۳۵۴ به زندگی مخفی روی آورد، ولی در نهایت در ۳۰ فرودین ۱۳۵۶ پس از دستگیری شوهرش، دستگیر شد و خواهر شوهرش، فاطمه جعفریان که او هم مبارز بود در این روز کشته شد... در سال ۱۳۵۴ به علت تعقیب ساواک با اتفاق همسر و کودک شیر خواره اش زندگی مخفی را انتخاب نمودند.
روز سی ام فروردین ۵۶، در پی دستگیری یکی از اعضای گروه در تبریز، یکی از گشت های بازرسی به ابراهیم مشکوک شد و او را دستگیر کرد. در بازرسی بدنی او اجاره خانه ی منزل تبریز را پیدا نمودند و خانه تحتنظر قرار میگیرد...
💥طبق قرار قبلی که ابراهیم و طیبه داشتند اگر ابراهیم دیر به خانه می آمد، طیبه می بایست اسناد و مدارک را می سوزاند و خانه را ترک می کرد. طیبه همین کار را انجام داد، غافل از آنکه خانه زیر نظر است... صبح بر سر قرار با برادرش مرتضی می رود، غافل از آنکه مأموران در پی او هستند. در قرار با مرتضی ماجرای نیامدن ابراهیم را می گوید و بدین ترتیب، مرتضی هم شناسایی میشود. سپس به خانه باز می گردد تا خانه را از نارنجک و اسلحه پاکسازی کند غافل از اینکه ساواک منتظر اوست... طیبه پس از اتمام فشنگ هایش به همراه فرزند چهار ماهه اش مهدی دستگیر می شود و با دستگیری طیبه، مرتضی که از دور شاهد ماجرا بود در دفاع از طیبه به مأموران شلیک می کند و در درگیری به شهادت می رسد. از خانه طیبه برگه اجاره خانه مرتضی را پیدا می کنند وبه خانه آنها می روند
💥فاطمه جعفریان همسر مرتضی حدود سه ساعت مقاومت کرد اما او نیز به شهادت رسید.
وقتی ساواک طیبه را دستگیر و به دست هایش دستبند زده بودند، گفته بود:
🌷 مرا بکشید ولی چادرم را برندارید...
💥طیبه، ابراهیم و پسرشان محمدمهدی را پس از دو چند روز شکنجه از تبریز به کمیته تهران منتقل می کنند و یک ماه تمام آنها را زیر سخت ترین شکنجه ها قرار می دهند و سرانجام در سوم خرداد ۵۶ زیر شکنجه به شهادت می رسند... روز سوم اردیبهشت روزنامه ها خبر شهادت فاطمه و مرتضی را نوشتند ولی دیگر از ابراهیم خبری نشد و بعد از پیروزی انقلاب خانواده از عروج او و طیبه با خبر شدند... محمدمهدی فرزند خردسال آنها توسط ساواک به پرورشگاهی سپرده شد و گفته بودند که پدر و مادر این کودک بر اثر اعتیاد فراوان از دنیا رفته اند و برای اینکه کسی او را نشناسد، نام او را شهرام گذاشته بودند. دو سال بعد فرزند آنها با پیگیری های فراوان در پرورشگاه پیدا شده و به آغوش خانواده باز می گردد...
#کتاب_خاطرات_دردناک
#ناصر_کاوه
🌺....صاحب خانه اش گفته بود:
طیبه که به خانه ما آمد ما سربرهنه و بی حجاب بودیم...😇 این قدر پند و نصیحت کرد و از قرآن و دعا برایمان گفت تا دیگه نگذاشتیم یک تارموی مان پیدا شود...👌
🌺... #ساواک که گرفته بودش و دستبند زده بود به دستانش گفته بود...
" مرا بکشید اما #چادرم را برندارید..."😰
برشی اززندگی شهیده انقلاب اسلامی:👇 "طیبه واعظی"
#چفیه ...
#پرچم ...
#چادر ...
همه از یڪ خانواده اند
اما...!
چفیه بردوش #شهدا
پرچم به دست #رزمندگان
و #چادر برسَر ِتوست اے #خواهرم ..
#حفظ_حجاب وصیت شهدا و سلاح تودر برابر هجوم دشمن است.
💬 دختران هم #شهید می شوند
🔻جهیزیه👈 قالی می بافت به چه قشنگی، ولی درآمدش رو برای خودش خرج نمی کرد. هر چی از این راه در می آورد ، یا برای دخترای فقیر جهیزیه می خرید و یا برای بچه ها قلم و دفتر.
🔅 حتی جهیزیه خودش رو هم داد به دختر دم بخت، البته با اجازه من.
یادمه یه بار برای عیدش یه دست لباس سبز و قرمز خیلی قشنگ خریده بودم. روز عید باهاش رفت بیرون و وقتی برگشت درش آورد و گذاشت کنار.
🔅ازش پرسیدم : «چرا شب عیدی لباس نوت رو در آوردی؟» گفت:« وقتی پیش بچه ها بودم با این لباس احساس خیلی بدی داشتم. همش فکر می کردم نکنه یکی از این بچه ها نتونه برای عیدش لباس نو بخره... دیگه نمی پوشمش!»
کتاب زندگی به سبک شهدا
ناصرکاوه
🌷 #شهیده_طیبه_واعظی
➖علت شهادت به دست ساواک، برگرفته ازکتاب، کفش های جامانده در ساحل
@jahadetabeen8
هدایت شده از خانهی طراحان انقلاب اسلامی
5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستانک | شهید جمهور
◽جان همه شهیدان ما ارزش فدا شدن در راه این ملت را دارد | شهید حاج قاسم سلیمانی
#شهید | #شهیدـخدمت | #شهید_جمهور
🔹خانهی طراحان انقلاب اسلامی
@KHATTMEDIA
هدایت شده از پیچَکِقَلَمْ🍃
و امروز !
آخرین مقصد سفرهای استانی رئیس جمهورِ #شهید
خداقوت آقا سید 🍂
هدایت شده از مجله قلمــداران
این عکس را قبلا هم دیده بودم. قدم زدنهات بین مردم و صورت خستهات که سراپا گوش شده برای شنیدن.
عکسهات را هر روز میدیدم و میگذشتم. خیلی که به خودم زحمت میدادم، انگشت می زدم روی قلب بیرنگ گوشهی صفحه و رد میشدم. خیالم راحت بود که هستی آقا سید. خیلی خیلی خیالم راحت بود.
انگار که عادت کرده بودم دیگر. هر روز وسط این کارخانه و آن گارگاه، کنار این سد و آن بیابان، تا زانو توی گل و لای و پای سفره سربازها ببینمت.
صدسال فکر نمیکردم یک روز نباشی. تو را همیشه کنار حضرت آقا میدیدم که دوتایی پرچم را میدهید دست امام زمان. تو شال سبز دور گردن داری و لبخندت جمع نمیشود. سرت را انداختی پایین و اول به آقا تعارف میکنی بروند جلو.
از خیالم هم نمیگذشت که بروی. حالا یک هفتهست راه به راه میروم سراغ عکس و فیلمهات. نه عادت میکنم به کارهات، نه هیچ برام عادی میشود که رفتی! کلمههات انگار تازه جان گرفته بین ماها!
دلم خیلی برایت تنگ شده آقای رئیسی.(تا بیایم عادت کنم که #شهید بچسبانم سر سید ابراهیم رئیسی، پیر شدهام)
اصلا میدانی؛ دلم میخواهد مثل مادرت دستهام را بکوبم روی پاهام و ضجه بزنم:
« ابراهییییم کجا رفتی؟؟»
آه...مادرت سید!
آه از سرانگشتهای حنا گرفتهی مادرت. آه از وقتی که تو را با این قامت خاکی تماشا کند...
#رئیسی_عزیز
#شهید_جمهور
@pichakeghalam
هدایت شده از مکتب شهدا_ناصرکاوه
تا ۳۱/خرداد سالروز شهادت دکتر چمران,
با خاطراتی از این شهید درخدمت شما دوستان هستیم
💥قسمتی از نیایش شهید چمران: من دنیا را طلاق دادم. خدای بزرگ مرا در آتش عشق و محبت سوزاند. مقیاس ها و معیارهای جدید بر دلم گذاشت و خواسته های عادی و مادی و شخصی در نظرم حذف شد. روزگاری گذشت که دنیا و مافیها را سه طلاقه کردم و ازهمه چیز خود گذشتم. از همه چیز گذشتم و با آغوش باز به استقبال مرگ رفتم و این شاید مهمترین و اساسی ترین پایه پیروزی من در این امتحان سخت باشد.
✳️اولین هدیه ی #شهید_چمران به همسرش👈 من در آن هنگام حجاب مناسبی نداشتم و این باعث شده بود تا برخی از بچهها نسبت به من احساس دوری و بیگانگی داشته باشند ولی دکتر چمران همواره کوشش میکرد تا ارتباط مرا به بچهها نزدیک نماید. من در #سرکشی به روستاهای جنوب لبنان، با دکتر چمران همراه میشدم، البته در آن هنگام هنوز ازدواج نکرده بودیم. یادم هست روزی در حالی که در یک روستا درون خودرویی نشسته بودیم، دکتر چمران هدیهای به من داد و آن هدیه یک روسری گلدار بود. چمران لبخند زیبایی زد و به من گفت: بچهها دوست دارند شما را با روسری ببینند. من از همان جا روسری را روی سرم گذاشتم. راوی: ، همسر شهید چمران
#چمرانم_آرزوست
💐نمازهایت را عاشقانه بخوان ، حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری . قبلش فکر کن چراداری نماز میخوانی وبا چه کسی قرار ملاقات داری. آن وقت کم کم لذت می بری از کلماتی که در تمام عمر داری تکرارشان می کنی ولی از تکرارشان لذت میبری. تکرار هیچ چیز در این دنیا جز نماز قشنگ نیست.
💥به قول #شهید چمران؛ بیزارم از چیزهایی که دیگران صبح تا شب بخاطر آن می دوند! وقتی سقف تلاش و طلب آدم ها می شود، بزک کردن قیافه و لباس و خانه و ماشین شان. وقتی بازی دنیا را آنقدر جدی گرفته اند که به خاطرش آرامش ندارند و در راهش دروغ می گویند و سر هم کلاه می گذارند. جایی که فکر به آسمان نشود، پرواز هم معنا ندارد و من دلم نمی خواهد دنیا "اکبرُ هَمِّنا" باشد. خدا نکند دنیا بزرگترین هم و غم ما قرار گیرد. می خواهم عاشق باشم و بسوزم و نور دهم و بزرگترین نعمتم خدمت در راه خدا باشد
🌷ابتکار شهید چمران
وقتی کنسروها را پخش می کرد، گفت: "دکتر گفته قوطی ها شو سالم نگه دارین." بعد خودش پیداش شد، با کلی شمع. توی هر قوطی یک شمع گذاشتیم و محکمش کردیم که نیفتد. شب قوطی ها را فرستادیم روی اروند. عراقی ها فکر کرده بودند غواص است، تا صبح آتش می ریختند!
🌷خدای بچه ها که بیدار است
✨شهید چمران وقتی یتیم خانه ای رادر لبنان دایر می کند در آن فضا به خانمش می گوید ما از این به بعد غذایی را می خوریم که این یتیم ها می خورند. همسر لبنانی شهید چمران تعریف می کند که یک روز مادرم غذای گرم و لذیذی را برای من و مصطفی پخته بود... مصطفی آن شب دیروقت به خانه آمد. وقتی به او گفتم بیا این غذا را بخور، همین که خواست بخورد از من پرسید که آیا بچه ها هم از همین غذا خوردند؟ گفتم نه بچه ها غذای یتیم خانه را خوردند و این غذا را مادرم برای شما پخته، چمران با تمام گرسنگی و ولعی که برای خوردن غذا داشت، این غذا را کنار گذاشت و گفت ما قرار گذاشتیم فقط غذایی را بخوریم که بچه ها بخورند. به او گفتم حالا که بچه ها خوابند و شما هم که همیشه رعایت می کنید این دفعه این غذارا بخورید. دیدم چمران شروع کرد اشک ریختن وگفت بچه ها خوابند خدای بچه ها که بیدار است... یک جاذبه خدایی در دکتر #چمران بود که همه را به سوی خود جذب میکرد...
#کتاب_چ_مثل_چمران #ناصرکاوه
دختر آرایش کرده در حالی که سگی بغلش بود در صف نذورات ایستاده بود خانمی تذکر داد؛دیگری برآشفت که چرا می خواهید #امام_حسین را مصادره کنید ؛درب این دستگاه بر همه باز است ؛حتی بی حجاب و #شرابخوار ؛ مادر پیری با صدای لرزان گفت :
پس امام حسین بی خود #شهید شد؛ چون یزید ایرادی نداشت ؛ کمی مست بود؛ #زن_باز بود و سگ باز
🔻 مجلس اباعبدالله جای گناهکار هم هست ولی جای گناه کردن نیست.. جای دزد هست، جای دزدی نیست. جای شرابخوار هست، جای شرابخواری نیست. جای بیحجابی نیست، جای چشم چرانی نیست.. حرمت نگه داریم
🔺اسلام یزیدی به اسم مدارا و همزیستی، هر گناهی را توجیه میکند. شیعه وارث حیای فاطمه(سلام الله علیها) و زینب(سلام الله علیها) و غیرت علی(علیه السلام) و عباس(علیه السلام) است..