9⃣ سؤال نهم: آیا افزایش قیمت دلار تورم ایجاد میکند؟
✔️ پاسخ:
فرض کنید بخشی از یکمحصول داخلی وابسته به کالای وارداتی است. اما سایر بخشهای آن محصول در داخل تولید میشود. با افزایش قیمت دلار، قیمت این محصول تولیدی چه وضعی پیداخواهدکرد؟
پاسخ بستگی دارد به اینکه بازار سایر نهادههای مورد نیاز آن محصول، در دوره موردنظر چقدر از نقدینگی رشد یافته را به خودشان اختصاص داده باشند یا به عبارت دقيقتر، نرخ رشد نقدینگی در هرکدام از بازار این نهادهها چقدر بوده است و لذا به همان نسبت قیمت آن نهاده بالا خواهد رفت. نهایتاً قیمت محصول نهایی حاصل از مجموع همهاین تغییر قیمتها در اثر نرخهای مختلف رشد نقدینگی بهدست خواهد آمد.
نتیجه نهایی این است که سطح قیمت در هر بازار، چه بازار دلار و چه بازار بقیه داراییها فقط از تقابل حجم نقدینگیگسیل شده به آن بازار در ازای مقدار محصولی که برای عرضه آمده است تعیینمیشود. بالطبع نرخ رشد قیمت در هر بازار نیز تابعی از نرخ رشد نقدینگی در آن بازار است. در مجموع اقتصاد کلان نرخ تورم ازطریق درنظرگرفتن و محاسبه مجموع تأثیرات نرخهای مجموع مختلف رشد نقدینگی در هر بازار در دوره مورد بررسی به دست میآید که طبیعی است هرگز برابر با نرخ رشد نقدینگی در کل اقتصاد نخواهد بود.
ادامه دارد 👇
@drbakhshi_eghtesadekalaan
👈 ادامه اول پاسخ به سؤال نهم:
نکتهی مهم این است که وقتی نقدینگی در بازار محصولات رشد نکند، حتی اگر قیمت دلار (آنهم بهدلیل افزایش نقدینگی وارد شده به بازار دلار) افزایش یافته باشد، تورم ایجاد نخواهد شد. تورم وقتی ایجاد میشه که وقتی قیمت تمام شده محصولی بخاطر افزایش قیمت دلار بالا رفته، نقدینگی نیز در آن بازار رشد کرده باشه. اما اگر نقدینگی رشد نکرده باشد بهخاطر اینکه پول بیشتری گسیل نمیشود برای خرید همان واحد محصول قبلی، بنابراین قیمت هم افزایش نخواهد یافت.
اگر نقدینگی در کل اقتصاد رشد نکند، برای آنکه قیمت دلار افزایش یابد، باید قیمت در سایر بازارها یا تعدادی از آنها کاهش یابد. زیرا افزایش قیمت دلار مستلزم گسیل نقدینگی به بازار دلار است. حال وقتی نقدینگی در اقتصاد رشد نمیکند، قطعاً نقدینگی گسیل شده به بازار دلار از سایر بازارها خارج شده و طبعاً قیمت را در آن بازارها کاهش خواهد داد.
نتیجهی حاصل از این تحلیل اینه که تنها عامل برای ایجاد تورم نرخ رشد نقدینگی است. ولی اینبه معنی این نیست که لاجرم نرخ تورم در کل اقتصاد (متوسط افزایش قیمت همه کالاها) درست برابر با نرخ رشد کل نقدینگی باشد. در واقع این تصور که برای مؤثر بودن نرخ رشد نقدینگی بر تورم، ضروری است یکرابطه علیت قوی وجود داشته باشه و نرخ رشد نقدینگی در اقتصاد کاملا همسو با نرخ تورم حرکت کنه، تصور صحیحی نیست.
حتی ممکن است در نرخ تورم بسیار بیشتر از نرخ شد نقدینگی باشد. ممکن است در یک بازه ۶ ماهه نقدینگی ۲۰ درصد رشد کند، اما تورم ایجاد شده فرضاً ۵۰ درصد باشد. در این حالت نیز علت تامه تورم رشد نقدینگی است.
ادامه دارد 👇
@drbakhshi_eghtesadekalaan
👈 ادامه آخر پاسخ به سؤال نهم:
یک مثال میزنیم.
حالتی را درنظر بگیرید که نقدینگی موجود در اقتصاد ۱۰ هزار تومان است و این رقم بین چهار بازار گندم، میوه، کفش و لباس با نسبتی برابر توزیع شده و قیمت هر واحد محصول به ترتیب، ۱، ۲، ۳ و ۴ تومان تشکیل شده است. فرض کنید نقدینگی در دو ماه ۳ درصد رشد کند. فرض کنید در آخرین معامله قبل از رشد نقدینگی در هرکدام از این بازارها ۱۰ تومان برای خرید ۱۰ کیلو گندم، ۲۰ تومان برای خرید ۱۰ کیلو میوه، ۳۰ تومان برای خرید ۱۰ جفت کفش و ۴۰ تومان برای خرید ۱۰ عدد لباس هزینه شده است. حال که نقدینگی در کل اقتصاد ۳ درصد رشد کرده، به هردلیلی ممکن است بخشی از این ۳۰۰ تومان اضافه شده برای خرید همان مقدار قبلی محصول در این چهار بازار گسیل شود. برای سادگی فرض کنید ۱۵ تومان از این رقم اضافه شده بهطوری مساوی بین این چهار بازار توزیع شود و مردم این مبلغ را برای خرید استفاده کنند. اگر در این مدت ۲ ماهه کوتاه، عرضه این کالاها رشد نکرده باشد، قیمت جدید در آخرین معامله در این چهار بازار به ترتیب برابر خواهد بود با:
۱.۱
۲.۳
۳.۵
۴.۶
که نرخ تورم ۱۴.۸ درصد را نتیجه میدهد. یعنی با اینکه نرخ رشد نقدینگی در کل اقتصاد ۳ درصد بوده، اما نرخ تورم ۱۱.۸ درصد بیشتر از آن اتفاق افتاده است. آیا این اختلاف به این معنی است که نرخ تورم در کوتاه مدت تابعی از نرخ رشد نقدینگی نیست؟ پاسخ: خیر! دلیل تورم همان رشد نقدینگی است. آنچه مهم است نرخ رشد نقدینگی در هر بازار است که باید مورد توجه قرار گیرد. نرخ رشد نقدینگی در بازار گندم ۱۰ درصد بود و لذا افزایش قیمت گندم ۱۰ درصد شد؛ نرخ رشد نقدینگی در بازار میوه ۱۵ درصد بود و بنابراین قیمت میوه ۱۵ درصد رشد کرد؛ نرخ رشد نقدینگی در بازار کفش ۱۶.۷ درصد بود و بنابراین در افزایش قیمت کفش ۱۵ درصد شد و همین¬طور در بازار لباس چون نرخ رشد نقدینگی ۱۵ درصد بود، قیمت لباس نیز ۱۵ درصد افزایش یافت. میانگین ساده این چهار نرخ افزایش در قیمت، همان تورم ۱۴.۸ درصدی کل در اقتصاد را نتیجه میدهد.
لذا بهعنوان یک نتیجه کلی، آنچه در اندازه تورم مستقیماً تأثیر میگذارد، نرخ رشد نقدینگی در هر بازار است؛ و البته نرخهای رشد نقدینگی در هر بازار تحت تأثیر نرخ رشد نقدینگی در کل اقتصاد است. در واقع آنچه در تعیین تورم، مهم است، نرخ رشد نقدینگی گسیل شده به بازارهاست و نقدینگی رشد یافته ولی راکد مانده در بیرون از بازارها مهم نیست.
تمام
@drbakhshi_eghtesadekalaan
🔟 سؤال دهم:
آیا در شرایط نرخ رشد صفر برای نقدینگی امکان دارد تورم ایجاد شود؟
✔️ پاسخ:
اگر منظور از تورم عبارت باشد از افزایش مستمر سطح عمومی قیمت¬ها، باید گفت وقتی نرخ رشد نقدینگی صفر باشد، امکان بروز این تورم وجود نخواهد داشت؛ هرچند افزایش هایی مقطعی در سطح عمومی قیمتها ممکن است مشاهده شود.
فرضا بخشی از نقدینگی راکد مانده به همهی بازارها گسیل شود که نتیجتاً میتواند برای یکبار سطح قیمتها را بالا ببرد.
اما در شرایط فعلی اقتصاد ایران که نقدینگی در کل اقتصاد درحال افزایش است، خیلی دور از ذهن میآید که بخشی از ورود مستمر نقدینگی به بازارهای مختلف را ناشی از رشد نقدینگی کل ندانیم.
@drbakhshi_eghtesadekalaan
یک تذکر بسیار مهم برای تحلیل درست پدیده های اقتصاد کلان و پولی:
تحلیل متغیرهای سطح (Level) با تحلیل متغیرهای نرخ (Rate) بسیار متفاوت است.
منشاء بسیاری از اشتباهات کارشناسان اقتصادی در تحلیلها به همین یکسان انگاشتن نرخ با سطح برمیگردد.
توجه کنید که:
-- تورم از جنس نرخ است.
-- رشد نقدینگی از جنس نرخ است.
-- گرانی از جنس سطح است.
-- تراز مثبت یا منفی تجاری از جنس سطح است.
-- کسری بودجه از جنس سطح است.
--نرخ درمقابل نرخ
سیاست گذار اقتصادی با کنترل سفتهبازی در بازار ارز، هرگز موفق به تثبیت قیمت ارز نخواهد شد، حتی اگر هرسال موازنه تجاری مثبت باشد!
مگر آنکه در تضعیف هسته اصلی نرخ رشد نقدینگی توفیق یابد.
مسأله نرخ است، نه سطح!
یکسان انگاشتن نرخ با سطح میتواند به تورم گسترده و تضعیف شدید ریال منتهی شود، کمااینکه تاکنون شده است.
در یک تعریف از دانش اقتصاد کلان میتوان گفت:
اقتصاد کلان نوین عبارت است از تحلیل ارتباط بین نرخهای مختلف بهره در طی زمان
برای فهم مکانیک ربا که متغیری از جنس نرخ است، باید از تحلیلهای سطحی بگذریم.
😁
@drbakhshi_eghtesadekalaan
براساس پاسخهایی که به سؤالات هفتم، هشتم و نهم داده شد، قسمتهایی از تحلیل استاد محترم، جناب آقای دکتر شاکری در مقاله زیر:
https://atna.atu.ac.ir/fa/news/304791/
که مورد استناد برخی دوستان قرارگرفته است تا بگویند رشد نقدینگی در کوتاهمدت باعث افزایش قیمت ارز و همچنین باعث تورم نیست، کاملا ناصحیح و نیازمند اصلاح اساسی است.
خلاصهی نقد این است:
بازار دلار تنها یکی از بازارهایی است که نقدینگی رشد یافته به آن وارد میشود و لذا طبیعی است با اینکه افزایش قیمت دلار کاملا متأثر از افزایش نقدینگی کل در اقتصاد است، اما نرخ افزایش آن متفاوت باشد از نرخ رشد نقدینگی در کل اقتصاد!
اشتباه آشکار: بررسی همبستگی آماری بین رشد نقدینگی در کل اقتصاد و صرفا یک بازار
به همین ترتیب این امکان وجود دارد که نرخ تورم در اقتصاد (متوسط افزایش قیمت در همه بازارها) خیلی بزرگتر باشد از نرخ رشد نقدینگی در کل اقتصاد، درعین اینکه همهی این تورم ایجاد شده ناشی از همان نرخ پایینتر رشد نقدینگی باشد.
لذا اگر در کوتاه مدت و یا حتی در بلندمدت رابطه آماری قوی بین تورم و رشد نقدینگی ندیدیم، قضاوت نکنیم که تورم ناشی از رشد نقدینگی نبوده است!
دادهها را ساده ننگریم
@drbakhshi_eghtesadekalaan
هدایت شده از محمدجواد توکلی- یادداشتهای اقتصادی
✅ کمبود نقدینگی مشکل واحدهای راکد
❇️ نتیجه طرح پایش واحدهای صنعتی غیرفعال کل کشور نشان میدهد ۵۰ درصد از واحدهای غیرفعال مشکل کمبود نقدینگی، ۱۵ درصد مشکل نبود تقاضا و بازار، ۴ درصد مشکل کمبود مواد اولیه، ۴ درصد اختلاف شرکا، ۲ درصد مشکلات زیرساختی، یک درصد مشکلات قضائی، یک درصد تأمین ماشین آلات و ۲۲ درصد سایر مشکلات دارند.
mehrnews.com/xZTXb
✳️ مشکل کمبود نقدینگی این واحدها از یک طرف محصول شوک افزایش قیمت ارز و تورم ناشی از فشار هزینه است و از طرف دیگر نتیجه عدم هدایت نقدینگی خلق شده به سمت تولید است.
✅ حل این مشکل نیازمند اقدام دوجانبه برای تثبیت نرخ ارز و مدیریت خلق پول و نقدینگی است، پیش شرط اقدام دوم، استفاده از مالیاتهای تنظیمی برای حذف جذابیت فعالیتهای سفتهبازانه است.
✍️ توکلی https://eitaa.com/eqmoq2
اقتصاد کلان، دکتر بخشی
✅ کمبود نقدینگی مشکل واحدهای راکد ❇️ نتیجه طرح پایش واحدهای صنعتی غیرفعال کل کشور نشان میدهد ۵۰ د
حواسمان باشد که کمبود نقدینگی در دسترس واحدهای تولیدی نباید به معنای ناکافی بودن نقدینگی در کشور تعبیر شود.
بلکه دلیل اصلی کمبود نقدینگی در دسترس تولید، انباشت بسیار نامناسب آن در طبقهای خاص است.
۷۰ درصد از نقدینگی دراختیار ۸ دهم درصد از سپرده هاست.
ظرف آبی که کج شده است و همه آبها در پایین ظرف قرار دارد.
باید ظرف آب را صاف کرد نه اینکه از بیرون هی آب بریزیم. هرچه بریزیم، پایین ظرف جمع میشود.
اتفاقا این توزیع بسیارنامناشب نقدینگی باعث بیکاری است.
سطح نقدینگی اصلا مهم نیست که چقدر باشد.
دنبال بهینه شدن نسبت نقدینگی به تولید نباشید عزیزان
نسبت مهم نیست!
بلکه این نرخ رشد نقدینگی است که بسیار مهم است.
با یک واحد یک تومانی میتوان کل مبادلات را به سهولت پشتیبانی کرد.
مسأله سطح نیست!
مسأله نرخ است!
@drbakhshi_eghtesadekalaan
⭕️ با سیاستهای بانک مرکزی در سال گذشته، مجوز افزایش 40 درصدی تورم در سال مهار تورم، داده شده است!/ سیاست ارزی هر سه دولت اخیر یکسان بوده است!
👤 حسین صمصامی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی:
🔹آثار حذف ارز دولتی کاملا مشهود است و هر کس حتی بدون هیچ دانش اقتصاد میبیند که با حذف آن، قیمتها ناگهانی افزایش یافتند.
🔹بحث رانت ناشی از ارز 4200 تومانی، یک اشتباه و یک دروغ بزرگ بود چرا که اگر ارز ترجیحی به هدف اصابت نمیکرد، چرا با حذف آن، به یکباره مثلا قیمت شکر 3 برابر شد؟
🔹ارز 4200 تومانی در برخی کالاها مثل روغن، صد در صد به هدف میزد.
🔹سیاستهای ارزی دولت از سال 1390 تاکنون تغییر نکرده چه اینکه سه دولت هم تغییر کردهاند.
🔹سیاست همواره این بوده که قیمت ارز در بازار آزاد افزایش مییابد و دولت هم به تناسب، از آن تبعیت میکند و به بازار هم نشان میدهد که تاثیرپذیر است.
🔹نوسانات شدید قیمت ارز به معنای کنترل بازار نیست، بلکه باید ثبات شکل بگیرد.
🔹وقتی شوک ارتباط با عربستان موجب کاهش قیمت موقت میشود، نشاندهنده اوج ضعف اقتصاد ماست نه کنترل بازار
🔹نرخ ارز، برانترین ابزار دشمنان در جنگ اقتصادی با ماست.
🔹ارز 28500 تومانی همان دلار 4200 تومانی بود که بعد از رفتن در بازار ثانویه به این نرخ درآمد ولی هیچ مبنا و معادلهی خاصی برای تعیین آن وجود نداشت.
🔹سیاستهای اقتصادی رئیس جدید بانک مرکزی ثباتی نداشت و در عین حال با هم تناقض هم داشت.
🔹با سیاستهای ارزی اتخاذ شده، به بازارهای غیر رسمی ضریب داده شد وگرنه هر گونه معامله ارزی که طرف آن، بانک مرکزی و صرافیهای رسمی نباشند، قاچاق است.
🔹با سیاستهای بانک مرکزی در سال گذشته، مجوز افزایش 40 درصدی تورم در سال مهار تورم، داده شده است!
🔹هنوز این تورم محقق نشده ولی نشانههای شروع آن در حال اتفاق افتادن است.
🔹عامل اصلی رشد نقدینگی در اقتصاد ایران، تورم است و عامل تورم هم افزایش نرخ ارز است.
🔹 سازمان برنامه و بودجه سال گذشته با این تحلیل که افزایش حقوق کارمندان موجب تورم میشود، نرخ 10 درصد را تعیین کرد ولی تورم 47 درصد شد.
🔹واقعیت این است که قدرت خرید کمتری برای مردم ایجاد شد ولی باز هم تورم افزایش یافت که نشان میدهد تحلیل دولت اشتباه بود.
🔹یک نرخ ارز باید در کشور وجود داشته باشد که با محاسبه، به قیمت زیر 20 هزار تومان رسیدهام؛ بازارهای موازی و مبادلهای و ... هم باید حذف شوند.
🔹قاچاقچیان ارز، ارزهای خانگی، صادرکنندگان غیر نفتی و حتی بانک مرکزی، عرضهکنندگان ارز در بازار آزاد هستند و بیشترین حجم تقاضا هم در این بازار، قاچاقچیان هستند و البته عوامل دیگری به نام فرار سرمایه، اخلالگران ارزی، مسافران و صادرکنندگان غیر نفتی هم وجود دارند.
🔹 آیا چنین بازاری صلاحیت تعیین قیمت برای ارز مورد نیاز به منظور وارد کردن موارد اولیه و کالاهای اساسی را دارد؟
🔹نیازمند برخورد شدید امنیتی با بازار قاچاق ارز هستیم. قانونگذار باید یا قانون وضع نکند یا اگر وضع میکند برای اجرای آن هم ضمانت تعیین کند.
🔹قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز در سال 1401 مصوب شده، چرا هنوز در سبزه میدان دلار میفروشند و دولت هم از نرخ آن تبعیت میکند؟
🔹برخی صرافیها شغلشان موجب اخلال در نظام اقتصادی کشور شده است، اینها باید تعطیل شوند!
🔹به نظرم تداوم سیاست ارز ترجیحی، موجب افزایش اندک قیمت کالاهای اساسی میشد ولی کارشناسانی که اطراف دولت هستند توصیه اشتباه کردند و دولت هم مسیر اشتباه را در حذف ارز 4200 تومانی طی کرد!
🔹از مردم بپرسید وضعیت معیشتشان هنگام اختصاص ارز 4200 تومانی بهتر بود یا الان؟
🔹کارشناسان دولتی میگویند رانت را حذف کردیم، این چه حذف رانتی است که معیشت مردم بدتر شده است؟/ جهان آرا
@Rasad_tahlil
اقتصاد کلان، دکتر بخشی
⭕️ با سیاستهای بانک مرکزی در سال گذشته، مجوز افزایش 40 درصدی تورم در سال مهار تورم، داده شده است!/
-------‐------
-‐-------‐‐---
نقدهایی بر سخنان استاد ارجمند جناب آقای دکتر حسین صمصامی عزیز
ایشان فرمودهاند:
<<عامل اصلی رشد نقدینگی در اقتصاد ایران تورم است و عامل تورم هم افزایش نرخ ارز است.>>
نقد:
اگر اینطور است پس رشد نقدینگی چرا مهم است؟
اصلا رشد نقدینگی مهم هست؟
اثر رشد نقدینگی پس چیست، وقتی باعث تورم نباشه؟
نرخ ارز یک متغیر سطح است
تورم یک متغیر نرخ است.
استفاده از اصطلاح نرخ بهعنوان پیشوند برای کلمه ارز، اشتباه مصطلح است.
گران شدن قیمت دلار تورم ایجاد نمیکند. تورم مستلزم رشد نقدینگی است.
تورم روی قیمت که عنصری پولی است همان تورم روی نقدینگی است (رشد) که آنهم عنصری پولی است.
تورم قیمت یعنی افزایش قیمت
رشد نقدینگی یعنی تورم و افزایش نقدینگی
فرض کنید فقط یک اسکناس هزار تومانی و یک نان وجود دارد که قاعدتا قیمتش هزار تومان خواهدبود.
وقتی پول ۱۰ درصد رشد کند و به یکهزار و صد تومان برسد علی الاصول قیمت نیز ۱۰ درصد رشد میکند و به یکهزار و صد تومان خواهد رسید.
تورم همان رشد نقدینگی است.
ایشان میفرمایند:
<<دلیل تورم، افزایش نرخ ارز است>>
نقد:
وقتی قیمت بالاتری ازسوی عرضهکنندگان دلار به خریداران پیشنهاد میشود برای اینکه قیمت پیشنهادی جدید تشکیل شود، یعنی برای اینکه بازار در قیمت جدید تشکیل شود، باید نقدینگی بیشتری به برای خرید در این قیمت گسیل شود؛ باید نقدینگی رشد کند و غیر از این محال عقل است که قیمت دلار بالا برود. اگر نقدینگی در بازار دلار رشد نکند، قیمت پیشنهادی اساسا شکل نمیگیرد و قیمت قبلی کماکان برقرار باقی خواهد ماند.
تورم از جنس نرخ است
پس، افزایش قیمت دلار نیازمند رشد نقدینگی است نه برعکس
این بزرگوار همچنین فرمودهاند: نرخ ارز، بران ترین ابزار دشمنان در جنگ اقتصادی علیه ماست>>
اما باید عرض کرد این ابزار را خود ما دراختیار آنها قرار داده ایم.
چطور؟
مادام که نرخ رشد نقدینگی ریال بیش از نرخ رشد نقدینگی دلار باشد، دلار میشود ابزاری برای ضربه به اقتصاد ملی
مسأله نرخ است، نه سطح
@drbakhshi_eghtesadekalaan
بسمالله الرحمن الرحیم
خلق پول ازهیچ موجب اکل مال مردم به باطل است.
روزانه ۶۰۰۰ میلیارد تومان درحال خلق شدن است که ۷۰ درصد آن سهم تنها ۸ دهم درصد از سپردههاست!
ندیدن این رقم عجیب روزانه خلق پول از هیچ و مقصر ندانستنش در تورم میان مدت، کوتاهمدت و حتی روزانه، مقصر ندانستنش در بیکاری و فساد، حقا که نوبر است!
آنهایی که وام میگیرند قدرت خرید بقیهای که نمیتوانند وام بگیرند را تصاحب میکنند. بانک به همه، آنهم در یک لحظه وام نمیدهد.
سالهاست؛ شاید نزدیک به یک قرن، پول خلق میشود. اوایل شاید هرچند ماه یک بار آنهم بسیار اندک پولی خلق میشد، بعد ماهانه، هفتگی و روزانه و امروزه تقریبا پیوسته، پول ازهیچ درحال خلق شدن است؛ به نفع عدهای و به زیان عدهای کثیر!
چرا این موضوع را آنچنان که شایسته توجه و دیده شدن است، نمیبینیم؟
تصور این همه جابهجایی قدرت خرید در طول سالها و این گستره از اکل مال به باطل، بسیار تکاندهنده است، اما چرا تکان نمیخوریم؟
بانک، نهتنها وامها را ازهیچ خلق میکند، بلکه بهرهای که از وام گیرندگان میگيرد را نیز خودش خلق میکند. بهرهای هم که به سپردهها پرداخت میکند را نیز، خودش باید خلق کند!
آخر کجای این کار، قابل توجیه است؟
با کدام منطق؟ با کدام فقه و کدام دانش ریاضی و آمار میتوان این ظلم پیوسته را ندید؟
درطول این سالها، برخی تلاش کردند وجهی و توجیهاتی شرعی برای این اقدام دست و پا کنند؛ اما، آیا موفق شدهاند؟
برخی کارشناسان در اقتصاد ایران معتقدند خلق پول از باد هوا گسترش دهنده تولید است و باید اعتبار ازهیچ خلق شود و آنرا به تولید هدایت کرد!
برخی میگویند ارجاع دادن مسأله تورم به خلق روزانه ۶۰۰۰ میلیارد تومان پول از باد هوا، آدرس غلط است!!
عجیب زمانهای شده است!
چرا ردپای این شیطان را نمیبینیم؟
نکند خودمان از همین وامهای خلق شده از هیچ که بار آن برگرده محرومان است استفاده میکنیم؟
چه زندگیهایی که از همپاشید
چه زندگیهایی که تشکیل نشد
و چه انگشترها که به دست آن دختران دم بخت نرفت
چه انسانهایی که میتوانستند به دنیا بیایند اما نیامدند!
چه پدرهایی که شرمنده شدند...
چه کسی پاسخگو خواهد بود؟
دادها از این بیداد
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ
وَ ذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا
إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
زمانه بر سر جنگ است یاعلی، مددی
@drbakhshi_eghtesadekalaan