eitaa logo
طب سنتی | دکتر فاطمه مرادی
1.9هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
300 ویدیو
1 فایل
دکتر فاطمه مرادی🧕 پزشک و متخصص طب ایرانی (PhD-MD) نظام پزشکی:۱۳۰۲۴۷ همراهم باش تا با بارداری سالم🤰 و سبک زندگی سالم در طب ایرانی آشنا بشی.🍃 سوالی داری بپرس:🙋 @drfamoradi_admin برای نوبت ویزیت آنلاین، در بله یا واتساپ پیام مکتوب بده: ۰۹۳۵۳۵۹۰۶۴۹
مشاهده در ایتا
دانلود
طبیعت خرفه، سرد است. @drfamoradi
من خرفه رو به این صورت‌ها در آشپزیِ فصل تابستان وارد میکنم. شما چطور؟! @drfamoradi
نرگسی خرفه بهتر از کوکو می‌شه. @drfamoradi
در مورد ترشی خرفه هم بهتون خواهم گفت. @drfamoradi
به سوالات پر تکرار کاهش شیر در سینه ها موقع از شیر گرفتن شیرخوار @drfamoradi
❌به این افراد نگید بچه بیار❌ 🔻 اگر خانومی به تازگی زایمان کرده، کمی فرصت بدید بهترین کار در این شرایط درک و همدلی و همراهی با مخاطبه به دلیل اینکه زایمانِ سخت تا چند ماه مشکلات و رسیدگی‌های خاص خودش رو داره و در حد توان کمک بکنید زودتر بهبود پیدا بکنه و چیزایی که اذیتش میکنه سریع تر رفع بشه یا بهش پیشنهاد بدید از راهکار های مناسبی استفاده بکنه مثلاً با اصلاح مزاج، خیلی از مشکلات زمان بارداری و زایمان از بین می‌ره برای همدلی با افراد مذهبی میتونید از احادیثی که راجع به ثواب زایمان هم هست براشون بازگو کنید. @javanesho_ir ╚══════ ▪️
هدایت شده از EhsanStudio
14.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سالروز نورانی‌ترین پیوندِ هستی مبارکباد آب مهریه‌ی تو گشته و تطهیر شده در دل شیعه فقط مهر تو تکثیر شده @EhsanStudio
*داستانی از پسماند صفر شدن* مقطع راهنمایی، یه معلم شیمی خیلی خیلی دوست داشتنی داشتم. یه روز که اومد سرکلاس، خیلی ناراحت و گرفته بود. وقتی ازش دلیلش رو پرسیدیم، گفت دیروز ما رو بردن *بازدید از محل دپوی زباله‌های تهران*. میگفت با این که چند تا ماسک روی هم زده بودیم، نمیشد نفس کشید. خیلی وضعیت اسفناکی بود... *شیرابه‌ی سیاهی* مثل قیر از کنار زباله‌ها راه کشیده بود و مثل جوی آبی داشت میرفت. یه جهنم واقعی... می‌گفت اونجا فقط یکی از محل‌های دپوی زباله‌ی تهران بود. گفت وقتی اومدیم خونه بخاطر همین چند دقیقه‌ی کوتاه حضور در اون مکان تمام لباس و وسایلمون بوی وحشتناکی گرفته بود. با اینکه سریع لباس‌هام رو ریختم توی لباسشویی و حمام رفتم، ولی هنوز بعد گذشت چند روز بوی زباله‌ها از شامه‌م بیرون نمیره. خلاصه خیلی ناراحت بود و ما هم درک می‌کردیم توی چه فضایی بوده و اونجا چه حس بدی داشته. تا چند جلسه بعد، کلاس شیمی ما شده بود محل گفتگو درباره این موضوع که چکار باید کرد؟ حرفی که معلم‌مون زد هنوز که هنوزِ مثل زنگوله توی گوشم صدا میده. نمیدونم چقدر این حرف از عمق جانش بود و چقدر اون روز، قلبش سوخته بود که کلامش اینقدر نفوذ داشت که هیچوقت زنگ صداش از گوشم بیرون نمیره. *گفت قرار نیست کار خیلی بزرگی انجام بدیم. حداقل کاری که از دستمون برمیاد رو انجام بدیم. حداقل کار اینه که بعضی زباله‌ها قابل استفاده‌ی مجدد هستند، اگر اون‌ها رو از زباله‌های غیرقابل استفاده جدا کنیم، شاید حجم زباله‌های تولیدی، کمتر از نصف بشه.* وقتی همه این دغدغه رو داشته باشن، فکر کنید چقدر این کوه‌های زباله اطراف شهرها کوچکتر میشه. از همون روز توی خونه‌مون شروع کردم به جدا کردن زباله‌های خشک و تر. تا شاید حدود ۲۵ سال، روش ام برای کم کردن عذاب وجدانم، همین جدا کردن خشک و تر بود. خیلی هم نمی‌دونستم بازیافت چیه و چه چیزهایی بازیافت میشن. فقط خشک و ترها رو توی دوتا پلاستیک جدا میذاشتم. توی خونه‌مون کسی جرأت نداشت این دوتا رو با هم قاطی کنه، چون اون وقت منم قاطی می‌کردم🙈 گذشت... حدود سه چهار سال پیش، توی یه گروهی یه فیلمی راجع به خانمی به اسم *آیه حمداوی* دیدم. که ایشون رو یه خانمی پسماند صفری معرفی کرد که هیچ زباله‌ای نداره. خیلی تعجب کردم که *چطور میشه آدم زباله نداشته باشه؟*. بیشتر پیگیر شدم، فهمیدم *پسماندهای ترش رو خشک میکنه*. دیگه نفهمیدم بعدش اونا رو چکار می‌کنه. منم شروع کردم به خشک کردن. یه سینی گذاشتم کنار سینکم، هرچی پوست میوه و ... داشتم که خیس بود میذاشتم توی سینی و روزی دو مرتبه می رفتم پشت‌بام و سینی رو میذاشتم روی سر کولر، زیر آفتاب. البته این کار مال فصلی بود که هوا گرم بود و آفتاب داشتیم. زمستون چند تا سینی باریک روی شوفاژ بود و پسماندها رو روی شوفاژ میذاشتم و تقریبا یک روزه خشک میشد. فصول آفتابی رفت و آمد از پله‌ها تا پشت‌بام خیلی آزار دهنده بود. سه سال این کار رو کردم، هربار با خودم می‌گفتم چرا این کار رو می‌کنم؟ خسته شدم... ولی عذاب وجدان مانعم می‌شد که برگردم به وضعیت سابق. ولی واقعا خسته کننده شده بود دیگه. ضمن این که خصوصا مواقعی که پسماندها رو روی شوفاژ خشک می‌کردم و جلوی چشم بود، خیلی باعث تعجب دیگران میشد و هرکس سرزده می‌اومد خونه‌مون، نگاه عاقل اندر.... می‌کرد بهم و من خجالت می‌کشیدم. از همه بدتر مامانم بود، هر وقت تلفن می‌زد، می‌پرسید دست از این کارات بر نداشتی؟ خجالت داره به خدا... با همه‌ی این اوصاف نمی‌تونستم ادامه ندم و دوباره پسماندهای ترم رو بریزم توی سطل زباله اون سه سال که پسماندهام رو خشک می‌کردم، نمیدونستم چیکارشون کنم. یک ماه که می‌گذشت و پسماندهام جمع می‌شد و می‌شد حدود یه پلاستیک، هر وقت میخواستیم بریم تهران با خودمون می‌بردیم توی بیابونا، بین سنگ‌ها خالی‌شون میکردم. می‌گفتم لابد تبدیل به خاک میشن. از طبیعت به طبیعت بر‌می‌گردن. هنوز چیزی به اسم خوراک دام به گوشم نخورده بود. تا این‌که یه لیست دیدم از آدرس‌هایی که خشکاله تحویل می‌گرفتن برای خوراک دام در شهر قم، الان دیگه حدود یکساله، خشکاله‌هام به دست دامدار میرسه. یه مدت سینی‌های خشکاله‌م رو آوردم توی بالکن. ولی لبه‌ی بالکن کوچیک بود و جا نمیشدن. تا اینکه توی این گروه "طبیعت مُلک امام زمان (عج) است" یکی از دوستان پیشنهاد استفاده از چندتا سبد میوه و چیدنشون روی هم، به صورت چند طبقه رو داد. هم فضای بسیار زیادی برای خشک کردن به صورت عمودی فراهم شد، هم خیلی سریع‌تر از سینی خشک می‌شدن. [ کانال بله ](https://ble.ir/tabiat_molke_emamzaman_ast) [ کانال ایتا ](eitaa.com/tabiat_molke_emamzaman_ast) [ صفحه اینستاگرام ](https://instagram.com/tabiat_molke_emamzaman_ast?igshid=OGQ5ZDc2ODk2ZA==)
🌞🌻🌞🌻🌞🌻🌞🌻 در این گرمای از چه خوراکی هایی می‌توان کمک گرفت؟ شاید برخی از این موراد برایتان آشنا باشد و شاید برخی‌ها برایتان جدید باشد و یا تا الان امتحانش نکرده باشید. این موارد خصوصا برای افراد گرم مزاجی که خیلی زود می شوند، یا دچار عوارض گرما مثل انواع جوش می شوند، خیلی مفید است. 🧃شربت لیمو یا استفاده از لیمو آفتابی 🥃شربت سکنجبین 🧃شربت خاکشی همراه کمی عرق کاسنی 🥃نوشیدنی پنیرک 🧃استفاده از خرفه در آش یا همراه سبزی خوردن 🥃دوغ خنک همراه سبزی معطر 🧃آب میوه هایی مانند آلبالو، زرشک، زغال اخته ، انار (برای گرم مزاج ها) 🥃آب سیب، هویج ، طالبی، و ... برای همه https://eitaa.com/lifestylenovin
سلاااام 🤗 الان از نظر روانی نیاز به همچین اتاقی دارم🥰 @drfamoradi