eitaa logo
روش مطالعه، تحقیق و نگارش
384 دنبال‌کننده
351 عکس
173 ویدیو
143 فایل
نظر خود را برای مدیر کانال بفرستید. @drhosseins
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از معارف اسلامی
💢توییت جالب گیلدا مارکرت فعال ضد جنگ آمریکایی درباره رهبر معظم انقلاب @javaan_enghelabi🇮🇷
هدایت شده از معارف اسلامی
https://kayhan.ir/fa/news/251620/ راهکار نشریه معروف «نیچر» در سال 2005 : باید با تحریم و اغتشاش جلوی رشد علمی ایران گرفته شود
هدایت شده از معارف اسلامی
📸 آثار مخرب شایعه پراکنی از نگاه قرآن ـــــــــــــــــــــــ پایگاه خبری صابرین نیوز↙️ 🆘@sabreenS1_official
تهران، انتشارات سمت
شرح پشت جلد کتاب
توجه به حرفه نویسندگی مایکل کرایتون The Andromeda Strain اولین کتابی بود که کرایتون به نام خود نوشت و از آن زمان تاکنون همچنان بر فهرست پرفروش‌ترین‌ها در سراسر جهان تسلط داشته است. تخیل ناآرام مایکل کرایتون و روایت‌های جذاب مایکل کرایتون، کار او را متحرک می‌سازد و خوانندگانش را دائماً کنجکاو و بیشتر می‌خواهد. داستان سرایی قانع کننده او در رسانه های مختلف از جمله رمان، کتاب غیرداستانی، فیلمنامه، مقاله، سخنرانی و موارد دیگر گسترش می یابد. دیدگاه های مایکل کرایتون در مورد اسرار فناوری پزشکی، مهندسی ژنتیک، نظریه آشوب و علوم کامپیوتر، همچنان خوانندگان را متحیر می کند. مایکل کرایتون با فروش بیش از 200 میلیون کتاب، یکی از پرکارترین نویسندگان دو قرن اخیر و یک نام تجاری است.
هدایت شده از معارف اسلامی
نشر مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما مطالعه این مجموعه کتاب ها را به دوستان توصیه می کنم. برای افزایش سواد رسانه ای به صورت مبنایی مفید است.
موقع خوندن خوابم میبره... 😴📖‼️ 📰: قدرت مغز🧠حافظه و تمرکز 📓🆔 @bookmemory
هدایت شده از معارف اسلامی
حجة الاسلام نیک اقبال
هدایت شده از معارف اسلامی
7.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اظهارات شنیدنی تحلیلگر انگلیسی از اتفاقات ایران: فکر می‌کنید چه کسی از تغییر رژیم ایران سود خواهد برد؟ نه زنان، نه کودکان و نه ایران کوچکترین اهمیتی برای غربی‌ها ندارد! 💢"ریچارد مدهرست" تحلیلگر انگلیسی: 🔺اگر فکر می‍کنید که غربی‌ها نگران حقوق زنان ایرانی هستند، احمق هستید؛ از سال 1979 به دنبال خلاص شدن از دست ایران هستند چون قبل از آن آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها منابع ایران را غارت می‌کردند! ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ دوستان خود را به خانواده *" ۶۰ هزار نفری جبهه انقلابی جنوب"* دعوت کنید! https://eitaa.com/jejonoob
ما همه کردیم کار خویش را ای بقربانت بجنبان ریش را سلطان محمود به طور ناشناس از کاخش بیرون آمده تا در شهر بگردد و ببیند اوضاع و احوال مملکت از چه قرار است که با گروهی از دزدان برخورد می کند و به آنها می گوید من هم مثل شما دزد هستم. آن دزدان هریک هنری دارند و از شاه می پرسند که هنر تو چیست؟ شاه می گوید هنر من درریش من است. سلطان محمود با علاقه پرسید: خیلی دلم می‏خواهد هنرهای شما را بدانم. مثلاً خود تو بگو ببینم چه هنری داری؟ مرد قوی هیکل لبخندی زد وبا غرور گفت: هنر من در زور و بازوی من است! من می‏توانم بدون هیچ وسیله ‏ای در هر کجا که بخواهم تونلی حفرکنم و از هر کجا که بخواهم سر در بیاورم! دزد دیگری که کنار مرد قوی هکیل نشسته بود گفت: هنر من در گوش های من نهفته است! سلطان محمود با تعجب گفت: گوش که جز شنیدن کار دیگری نمی‏تواند بکند! مرد لبخندی زد و گفت: گوش‏های من می‏توانند بفهمند که سگ‏ها در موقع پارس کردن چه می‏گویند؟! دزد دیگر رو به سلطان کرد و گفت: هنر من در چشم‏های من است. اگر من کسی را در سیاهی شب ببینم، در روز هم می‏توانم او را بشناسم. دزد دیگر در حالی که به بینی‏ اش اشاره می‏کرد گفت: من هم می‏توانم بوی طلا و جواهر را از روی خاک تشخیص دهم. سلطان محمود لبخندی زد و گفت: هنر من در ریش من است! که اگر آنرا از روی رحمت بجنبانم، مجرمان از زندان آزاد می شوند. رئیس دزدها گفت: عجب هنر خوبی داری! ما دزد هستیم و بالاخره روزی سر و کارمان به زندان و جلاد خواهد افتاد. این خاصیت ریش تو خیلی به درد خواهد خورد. سپس همگی به سوی قصر سلطان به راه افتادند. وقتی به نزدیکی آنجا رسیدند. سگ‏های قصر شروع به پارس کردند. دزدی که گوش‏های حساسی داشت، ایستاد و با خنده گفت "سلطان" با ماست. سلطان گفت:شاید راست می‏گوید! رئیس دزدها خنده ‏ی بلندی کرد و گفت: حتماً سلطان محمود هم خود تو هستی؟! دزدی که بینی حساسی داشت به نقطه ‏ای در روی زمین اشاره کرد و به رئیسشان گفت: بوی طلاهای خزانه به مشامم می‏رسد. اگر اینجا را بکنی یک راست از خزانه‏ ی قصر سر در می‏آوریم. رئیس دزدها با سرعتی باور نکردنی شروع به کندن زمین کرد. دزدی که با بینی‏ بوی طلاها را حس می کرد، او را راهنمایی می‏کرد تا از کدام سو حفر کنند. بالاخره پس از مدتی کندن و جلو رفتن، از خزانه ‏ی قصر سر در آوردند. برق طلا و جواهرات خزانه، چشم همه‏ شان را خیره کرده بود. سلطان محمود گفت: بگذارید من بیرون بروم و نگهبانی بدهم. اگر ماموری به اینجا نزدیک شد، شما را خبر می‏کنم . سلطان محمود از خزانه بیرون رفت. به سرعت لباس‏هایش را عوض کرد و به نگهبانان خزانه گفت که چند دزد در آنجا هستند. نگهبان‏ها هم آمدند و دزدها را دستگیر کردند. صبح روز بعد، گروه دزدها را به محضر سلطان آوردند تا در آنجا محاکمه شوند. دزدی که چشم‏هایی تیزبین داشت. تا چشمش به سلطان افتاد، او را شناخت. رو به دوستانش کرد و گفت: این همان مردی است که دیشب با ما همراه شد. خدای من! او سلطان محمود بوده است! همه ‏ی دزدها با تعجب و حیرت به چهره ‏ی سلطان خیره شدند. سلطان فقط لبخندی می‏زد و چیزی نمی ‏گفت. قاضی، محاکمه را آغاز کرد و سرانجام حکم داد که گردن هر چهار دزد باید زده شود . رییس دزدها رو به سلطان کرد و گفت: ما همه کردیم کار خویش را ای بقربانت بجنبان ریش را یعنی وقت آن است که شما هنرت را نشان دهی و ریشت را بجنبانی. سلطان محمود چنین کرد و بخشیده شدند. (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
هدایت شده از معارف اسلامی
7.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 محتواهای چطور ساخته می‌شوند؟ ⭕️ برشی از سینمایی » محصول سال ۱۹۹۷ که در آن به ساخت علیه کشورها توسط آمریکا اشاره می‌شود. https://rubika.ir/fazamajaziizeh