eitaa logo
دکتر محسن حبیبی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی
218 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
18 فایل
کارشناس و‌ فعال رسانه‌ای عاشق ایرانم و متعهد به ارزش‌های انقلاب و دغدغه‌مند: ۱.دین و مذهب ۲.عقلانیت ۳.شهدا ۴.جمعیت ۵.محور مقاومت ۶.زبان فارسی ۷.مسائل قومیتی ۸.مساجد ۹.هویت ۱۰.محیط زیست
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 به این رفتار پوتین دقت کنید؛ وقتی به اردوغان دست داد ولی او سریع خواست بشیند، پوتین صندلی را از زیر اردوغان کشید تا دیگر همچین بی احترامی هرچند کوچک نکند. دیدارهای دیپلماتیک جای رفتارهای ساده لوحانه نیست، عزت یک ملت با رفتار و گفتار دیپلماتهایش نمایندگی می شود. امیدوارم پزشکیان خطای فاحش این چند روز را اصلاح کند هرچند... 😐
حالا اصلاح طلبان عکس دست به سینه اردوغان را در مقابل گندی که پزشکیان زد، آورده‌اند. در حالی که اصلا ربطی به پزشکیان ندارد. آقای پزشکیان باید حواشی را جمع و جور کند پرت کردن پک هدیه ، بردن کلمات نامناسب ، زار زار گریه کردن در حضور مقامات خارجی و انجام ندادن سخنرانی، دست تو سینه گذاشتن‌ها و زبان‌های بسیار بد بدن و … این موارد هیچکدام قابل توجیه و در حد رئیس جمهور ایران نیست! این کلمات با هیچ دلیلی قابل توجیه نیست, اصلا علاقه نداریم دکتر پزشکیان را نقد کنیم! به واقع اگر بخواهیم نقد کنیم، صدها مورد می‌توان بیان و تذکر دهیم!، اما جایگاه ریاست جمهوری دقت بسیار بالاتری می‌طلبد. نکته آخر اینکه: فعلا تیم مجازی اصلاحات، با حملات به همه قصد دارد این نقص‌ها را لاپوشانی کند؛ اما این سبک تا چه زمانی جواب می‌دهد؟ خود آقای پزشکیان باید درصدد این رفع این ایرادات بر بیاید، شک نکنید رفع نشود از همه بیشتر ایران ضرر می‌کند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 رویای نوعثمانی‌گری از زبان اردوغان! 🔹‌ما باید ماموریتی را که تاریخ بر دوش ما گذاشته است ببینیم بپذیریم و بر اساس آن عمل کنیم: ترکیه خیلی بزرگتر از وسعت ۷۸۲ هزار کیلومتر مربعی فعلی است.کسانی که از حضور ما در سوریه و لیبی و سومالی گله می کنند، ماموریت تاریخی ملت ما را درک نکرده‌اند.
بسم الله الرحمن الرحیم هر روز را با یاد شهدا آغاز کنیم 🌷 پاسدار شهید علی بلوچی 🌷 تولد اول تیر ۱۳۴۲ بم استان کرمان 🌷 شهادت اول دی ۱۳۶۶ توسط اشرار در منطقه سیدی شهرستان بم 🌷 سن موقع شهادت ۲۴ سال 🌷 امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز می‌باشد ✍ بخش‌هایی از وصیتنامه این شهید عزیز ✅ تحمل کنید، صبر کنید، استقامت کنید و دعا کنید و بر مظلومیت امام حسین علیه السلام گریه کنید ✅ راه را ائمه و امام حسین علیهم السلام نشان دادند و من هم دنباله رو آنها بودم و رفتم و باید بر خدا توکل کرد و شما هم بر خدا توکل کنید ✅ بنده چون بارها شعار داده بودم انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولی لمن والاکم و عدو لمن عاداکم، به این شعار جامه عمل پوشاندم و با دشمنان امام حسین ع جنگیدم و شما هم بجنگید و با دوستان امام حسین ع هم دوست باشید ✅ برادران عزیز کاروان ابا عبدالله الحسین ع در حرکت است فرمانده کاروان امام زمان عج است، این کاروان عاشق می خواهد ✅ برادران عزیز تنها چیزی که در دنیا برایم باقی ماند دیدار امام خمینی بود که نتوانستم به دیدار امام بروم ✅ امام امت را تنها نگذارید و مطیع امر او باشید و از ولایت فقیه پیروی کنید ✅ کاملا مطیع امام باشید، یک لحظه از سخنان امام غافل نباشید چون در این زمان راهنمای شما امام خمینی است و بس ✅ و ای کاش من هزاران جان داشتم و در راه انقلاب و اسلام فدا می کردم. 🤲 هدیه به ارواح طیبه شهدا، امام شهدا و شهدای عزیزی که امروز سالگرد شهادتشان می‌باشد و این شهید عزیز فاتحه باصلوات 🤲 دعای این شهید عزیز بدرقه امروزتان ان شاء الله
5.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینم تولید صنایع کوچک! اخه در فصل پاییز و زمستان قطعی برق و قحطی گازوئیل چه معنایی دارد! 🆔 @alireza_maghsoodi
🎞 نقد و بررسی کتاب تأملاتی در فلسفه فلسفه اسلامی (دفتر اول) 🎙با حضور دکتر محسن حبیبی (عضو هیئت علمی و دانشیار رشته فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی ره) ▫️برای دیدن هر برنامه به روی لینک‌های زیر کلیک کنید: 🎞 تیزر برنامه 🎞 قسمت اول 🎞 قسمت دوم 🎞 قسمت سوم 🎞 مصاحبه کامل 📃 انتشارات آل احمد @AlAhmad_pub
14.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢من بدون بچه هام وارد بهشت نميشم 🎙 حجت الاسلام محمدهادی فلاح 💠برشی از برنامه ی 📡 برنامه گنج سعادت هر روز ساعت ٨:٣٠ و ١٨:٣٠ از رادیو‌معارف پخش می‌شود. 🆔 @Radiomaaref
بسم الله الرحمن الرحیم هر روز را با یاد شهدا آغاز کنیم 🌷 بسیجی شهید محمد تقی امانی 🌷 تولد اول فروردین ۱۳۵۰ جاجرم استان خراسان شمالی 🌷 شهادت ۲ دی ۱۳۶۶ ارتفاعات ماووت کردستان عراق 🌷 سن موقع شهادت ۱۶ سال 🌷 امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز می‌باشد ✍ بخش‌هایی از وصیتنامه این شهید عزیز ✅ اينجانب محمد تقى امانى فرزند حسينعلى امانى وظيفه شرعى خود دانستم تا بنا بر فرمان امام روح الله در جبهه‌ها براى دفاع از اسلام حضور پيدا كنم، تا بدين وسيله دِين خود را نسبت به اسلام و قرآن اَدا نمايم و به منظور دفاع از اسلام عازم جبهه های نبرد شدم. ✅ پيام من به امت حزب الله اين است كه همواره دنباله رو اسلام باشند و هرگز امام را تنها نگذارند، همواره پشتيبان ولايت فقيه باشند ✅ و امام حسين (ع) را الگوى خود قرار دهند، كه در صحراى كربلا با آن افراد اندك خود در مقابل تمام كفر زمان خود ايستاد و هيچ گونه از كمى افراد و ياران بيم نداشته باشند. براى اينكه خداوند وعده پيروزى اندكى از مسلمانان با ايمان را بر تعداد زيادى از كفار داده است ✅ من از شما امت حزب الله تقاضا دارم همانگونه كه تاكنون در راه اسلام، پشتيبان امام بوديد، همواره پشتيبان باشيد ✅ پيام من به دوستانم اين است كه ادامه دهنده راه شهدا باشند و مخصوصا از هم سنگران خود در مدرسه تقاضا دارم با خواندن درس ضربه اساسى به كفار بزنند 🤲 هدیه به ارواح طیبه شهدا، امام شهدا و شهدای عزیزی که امروز سالگرد شهادتشان می‌باشد و این شهید عزیز فاتحه باصلوات 🤲 دعای این شهید عزیز بدرقه امروزتان ان شاء الله
مادر شهید بخش 1⃣ ساعت ۲ نصف شب تلفن خونه زنگ خورد با ناراحتی گفتم کیه این وقت شب زنگ زده گفت منم قاسم دلم تنگ شده بود برات از کربلا زنگ میزنم نائب زیارتِ هستم چی سوغاتی بیارم فرمانده محور مقاومت و سپاه قدس مادری خمیده داشت به نام مادر شهید علی شفیعی بی بی سکینه اشک میریخت تعریف میکرد ... ‏من سختی زیاد کشیدم تا تنا پسرم بزرگ کنم مرد خونه بودم مادر خونه بودم شورم با دخترم سه سال مریض بودن بچم میرفت مدرسه من میرفتم سرکوره آجر پزی، بعد از ظهرا که از سرکار ورمیگشتم دگه توان راه رفتن ندوشتم، بعض موقا از خستگی به خدا میگفتم مرگم بده بعضی موقا زیر برف بارون گدایی میکردم نمیخوام این حرفا رو بزنم اما بآ بگم تو وِصیتنامم نوشتم ولی نمیگذوشتم بچم بفهمه مَ چِکار میکنم میگفتم غصه میخوره علی میگف مامان چرا پات تاول زده میگفتم هچی نی برا سرما ایطور شده ی نونی مستوندم تا سه رو اون میخوردیم انقلاب نشده بود که شورم با دخترم مردن هچ پولی ندوشتم با یک نونی سر میکردیم علی میگف خدا داره ما رو امتحان میکنه ما تو یک خرابه زندگی میکردیم علی ی دست لباس دوشت، وقتی میشستمشون، تو سرما بدون لباس وامستاد تا خُش بشن ازش میپرسیدم مآدِر سرمات نی میگف نه کدو سرما ‏ی موقایی برا اینکه همسایه نفمه هچی نداریم بخوریم، وقتی میرفتم سرکار علی آب میرخ تو قابلمه میذشت رو اجاق تا صدا قل قل بده تا همسایه اگه چیزی آورد علی بگه مادرم غذا درست کرده اما کدوم غدا، فقط آب بود من علی رو تو این شرایط بزرگ کردم ی رو امدم به خونه علی گفت مامان بریم نون بسونیم گفتم نه مآدِر پول ندارم صاب کارم پول نداده گفت طوری نی دیشب ی دونه خرما خوردیم