ضرورت آگاهی ملی به کرونای سیاسی «اعتماد به غرب» در ایران معاصر
🔰آسیبشناسی قبلهنمای غربی دولتمردان
دکتر موسی نجفی:
🔴 رهبر انقلاب اسلامی در آخرین دیدار رئیسجمهور و هیئت دولت دوازدهم (۱۴۰۰/۰۵/۰۶) درباره تجربه دولتهای یازدهم و دوازدم فرمودند: «این تجربه عبارت است از بیاعتمادی به غرب؛ آیندگان باید از این تجربه استفاده کنند. در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمیدهد؛ به ما کمک نمیکنند و هر جا بتوانند ضربه میزنند؛ آنجایی که ضربه نمیزنند، آنجایی است که امکانش را ندارند؛ هر جا امکان داشتهاند ضربه زدهاند؛ این تجربهی بسیار مهمّی است. مطلقاً نبایستی برنامههای داخلی را به همراهی غرب موکول کرد و منوط کرد، چون قطعاً شکست میخورَد، قطعاً ضربه میخورَد. شماها هم هر جایی که کارهایتان را منوط کردید به [همراهی] غرب، ناموّفق ماندید.»
🔵پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در همین رابطه یادداشتی از آقای دکتر موسی نجفی، استاد علوم سیاسی پژوهشگاه علوم انسانی منتشر میکند
https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=48379
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
ادامه 👆👆
🔰آسیب شناسی قبله نمای غربی دولتمردان
دکتر موسی نجفی
استاد تمام علوم سیاسی پژوهشگاه علوم انسانی
✅رهبر انقلاب در دیدار دولت یازدهم و دوازدهم تجربهی این دولت را تجربهای برای دولتهای بعدی برشمردند و فرمودند که به غربیها نمیشود اطمینان کرد. با تعمق در این فراز در ابعاد وسیعتر به سه نکتهی مهم پی میبریم که عبارتاند از:
الف: آسیبشناسی «اعتماد به غرب»
ب: آسیبشناسی مراحل تحول از اعتماد به بیاعتمادی نسبت به غرب
ج: آسیبشناسی مرحلهی بیاعتمادی به غرب
🔴برای تفصیل مراحل مذکور میتوان به چهارده موضوع اشاره کرد:
🔶۱. اساس و ذات انقلاب اسلامی نشان میدهد که این حرکت یک انقلاب ضدغربی است. لذا، نشناختن چنین امر مهمی از سوی مدیران ارشد نظام این معنا را به ذهن متبادر میکند که برخی دولتمردان در سالیان اخیر در شناخت اصول اوّلیهی انقلاب اسلامی ضعیف بودهاند!
🔷۲. پذیرش نکتهی فوق بهعنوان شاخص اوّلیه میتواند ما را به یک مطلب مهمتری رهنمون سازد و آن پُرنشدن فاصلهی بین دولتمردان و انقلاب اسلامی است. برخی از مدیران ارشد نظام در«تراز» انقلاب اسلامی نبوده و نیستند. این موضوع نشان میدهد که تا حدودی تاریخ صدر اسلام و تاریخ نهضت مشروطه ممکن است تکرار شود.
🔶۳. پرسش مهمی که در اینجا دربارهی بیاعتمادی به غرب مطرح میشود این است که آیا در سطح «استراتژی» است و یا صرفاً «تاکتیک» مقطعی برای نظام است؟ بهعبارت دیگر، اگر بنا باشد از ماجرای تلخ «اعتماد به غرب» در دولت یازدهم و دوازدهم درس سیاست بگیریم، تفاوت این مسئله در سطح کلان، متوسط و جزییتر چگونه و به چه نحو ارزیابی میشود؟
🔷۴. در سالیان اخیر بهمحض کوچکترین نقد به سیاستهای فرهنگی و اقتصادی غربگرایان، انگشت اتهام بهسمت منتقدین گرفته میشد و با نوعی سفسطهگری متهم به طرفداری از کشور کره شمالی میشدند! این نگاه تبلیغی، بدبختیهای کره شمالی را نه بهخاطر کمونیستیبودن و یا نگاه سلطنتی حزبی، بلکه بهخاطر سیاست مقابله با آمریکا میداند؛ درحالی که انقلاب اسلامی با نظامهای الحادی تعارض ذاتی دارد؛ حتی استکبارستیزی این دو جبهه متعارض از هم و در یک منطق و افق فکری نبوده و نیست.
🔶۵. عبرتگرفتن از بیاعتمادی به غرب در سطح جناحی نباید تاریخ مصرف داشته باشد، چراکه تقلیل آن به جناحهای سیاسی آن را از حالت شاخص و معیار در سطح کلان خارج میکند. البته جناح مقابل دولت هم نباید در این زمینه هرطور خواست رفتار کند و خطوط قرمز نظام را بشکند و یا تفسیر به رأی کند!
🔷۶. نکتهای که نباید از آن غفلت کرد، رسوخ نفوذ اجنبی از قرون گذشته در سطوح مختلف کشور است. این آسیبشناسی مربوط به دولتهای قبل از انقلاب هم میشود. البته اثرات آشکار و پنهان آن در دولتهای بعد از انقلاب هم دیده میشود. لذا، این مطلب فقط منحصر به دولت یازدهم و دوازدهم نیست و امکان این مسئله وجود دارد که «خط نفوذ» پشتیبانکنندهی «اعتماد به غرب» باشد و در اشکال و سطوح دیگری برنامهریزی شده باشد و خود را دوباره تحمیل کند. بنابراین، هوشیاری ملی در این زمینه در سطوح مختلف از اوجب واجبات است.
🔶۷. همانطور که میدانید، ایران بهخاطر استقلال و هویت نیرومندی که از عصر صفویه بهدست آورد، هیچ زمانی مستقیماً مستعمرهی کشورهای بیگانه قرار نگرفت؛ امّا همین امتیاز مهم گاهی به غفلتی خطرناک مبدل میشود و آن نشناختن استعمار در ابعاد واقعی است. از طرفی هرچند که کشور ما از استعمارگران غربی بهخصوص انگلستان در مقطعی و روسیه در مقطع دیگر ضربات مهلکی خورد و در دهههای اخیر آمریکا دشمن اصلی کشور ما بوده است، ولی با این همه نتوانسته نفرتی را که بایسته و شایستهی استعمار است در افکار عمومی مردم ما بهطور عمیق و ممتد ایجاد کند. متأسفانه در اینباره نوعی «آلزایمر تاریخی» ما را رنج میدهد، چراکه این موضوع را میتوان در فراموشکردن نسلکشی میلیونها تن از ایرانیان در قحطی بزرگ در قرن گذشته، انحراف نهصت مشروطه، کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به عیان دید. همین عدم نفرت و عدم بصیرت کافی باعثشده در اعتمادی مجدد به غرب، ماجراهایی مثل زیادهخواهی غربیها در برچام برای کشور ما رقم بخورد و این هزینه تکرار تاریخ در زمانهی ما گردد.
ادامه قبلی 👆👆
🔷۸. خطر دیگر «اعتماد به غرب» این است که اعتماد سادهلوحانه در مرحلهی تبدل به بیاعتمادی در سطح و ظاهر متوقف گردد و با پنهانشدن از ظاهر به باطن منتقل شود و در مرحلهی شعار بماند و به عمل واقعی و همه جانبه و عمیق مبدل نگردد.
🔶۹. یکی از موانعی که باعثشده جریان «اعتماد به غرب» در مرحلهی انتقال به بیاعتمادی در برخی مراحل حساس متوقف گردد و تا درجات عمیقتر پیش نرود این است که غربگرایی بهصورت ظاهری به «غربستیزی» مبدل گردد، ولی در این تغییر شناخت کافی از «غرب» بهدرستی صورت نگیرد. بهعنوان مثال، تبدیل نهضت بزرگ مشروطیت به نظام کودتایی پهلوی، ضربهای بود که به ملت ایران وارد شد.
🔷۱۰. مطلب قبلی میتواند به ما افق دید بهتری بدهد تا بفهمیم چرا کشورهای غربی برای مدتهای طولانی جریانهای شرقشناسی، ایرانشناسی و اسلامشناسی به راه انداختهاند و چرا تا این حد بین سیاستهای غرب و جریانهای علمی- تحقیقی آنها ارتباط عمیق و نظاممند و کارشناسانه وجود دارد! بااینوجود، ضرورت مطالعهی عمیق تاریخ سیاسی و شناخت از غرب و داشتن بصیرت لازم در این زمینه بهعنوان نوعی خط قرمز برای مدیران ارشد نظام اسلامی باید تلقی گردد و صرف تجربهی سیاسی در این زمینه، دولتمردان ما را از مطالعهی عمیق بینیاز نمیکند. چینش مدیران رده بالا برای این مسئله میتواند جزو اولویتهای اصلی و معیارهای سنجش قرار بگیرد.
🔶۱۱. هرچند تجربهی دولت یازدهم و دوازدهم نسبت به نتایج اعتماد به غرب بسیار مهم است، ولی نباید این مسئله را منحصر به این دولت بدانیم و از ابعاد وسیع آسیب آن غفلت کنیم. بنابراین، آسیبشناسی این مسئلهی مهم در سطح عموم و خواص ضروری است. همچنین تقلیل ابعاد این مسئله به سیاست و سیاستمداران و دولتمردان اشتباهی بزرگ است، چراکه ابعاد این ویروس سیاسی مهلک در مراکز علمی، دانشگاهی، مطبوعاتی و حوزوی قابل مشاهده است. بنابر تمهیدات مذکور، این مسئله تمامی مسائل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ما را تحتالشعاع قرارداده و برخورد با آن در سطح ملی ارزشمند است و باید برنامهریزی وسیعی برای آن انجام شود. در این برنامهریزی نیز باید زنجیرهای از مفاهیم اساسیتر از جمله لیبرالیسم، استعمار، توسعه، شرقشناسی و ... مورد بررسی قرار بگیرد.
🔷۱۲. عدم «اعتماد به غرب» از همان بدو پیروزی انقلاب اسلامی در شعار نه شرقی، نه غربی قابل مشاهده است و در تاریخ قرون قبلی در سیاست موازنهی منفی در مقابل سیاست موازنهی مثبت دیده میشد؛ امّا متأسفانه این اولویت و شعار و نماد اصلی انقلاب در برنامهها و سیاستهای کلان دولتمردان سازندگی و توسعه و تدبیر رنگ باخت تا جایی که امروز ارتباط سیاست ما نهتنها با تاریخ اوّلیهی انقلاب کمرنگشده، بلکه در تاریخ سیاسی ایران نوعی گسستگی جدی دیده میشود.
🔶۱۳. بیاعتمادی به غرب مثل هر مسئلهای میتواند دستخوش تحول گردد. این مسئله از جمله مسائلی است که نباید بهصورت ایستا و غیرتحولی به آن نگریست. بهعنوان مثال، این بیاعتمادی در سطح استعمار کهنه با استعمار نو و استعمار فرانو متفاوت است و صورت مسئله در هرکدام از اینها ابعاد خاص خودش را دارد. همچنین این صورت مسئله در سطح نهضت با نظام و یا در سطح تمدن متفاوتبوده و هریک آسیبهای مشترک، غیرمشترک و خاص خودش را داشته و دارد.
🔷۱۴. بیاعتمادی به غرب از منظر انقلابی جهانی و فرامنطقهای همچون انقلاب اسلامی بسیار مهم است، امّا صرفنظر از عامل مذکور باید گفت که این بیاعتمادی از منظر ملیت و ایرانیبودن حیاتی است؛ چراکه غرب دشمن منافع ملی و ایرانیبودن ماست. البته تجربهی «اعتماد به غرب» و تحول به بیاعتمادی و سیر مراحل آن نهتنها مختص آسیبشناسی انقلابها نیست، بلکه مربوط به ملتها و کشورهای غیرانقلابی هم میشود و بهنوعی بصیرت فراملی و بینالمللی است.
🔴در پایان، متأسفانه باید گفت که در ذهنیت بسیاری از نخبگان و مدیران ما نوعی مطلقانگاری نسبت به «پارادایم ترقی و توسعه» و انحصار آن در مغرب زمین وجود دارد. این نظریه و نظریات کلان پنهان در ذهنیتها و در مواقع بسیاری در عمق باورها و تحلیلها اثرکرده و اذهان را بهسمت قبلهای سوق میدهد که دولتمردان یازدهم و دوازدهم را در چنبرهی خود گرفتار ساخت. مسئلهای که ریشهی آن قبل از این دولت کاشته شد و ابعادش بعد از این دولت در اشکال دیگر قابل تداوم است. بنابراین، ریشهکنی و مصونیت از «کرونای سیاسی» نوعی بصیرت و یا واکسیناسیون فراگیرِ ممتد و برنامهریزیشدهای را میطلبد.
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
ضرورت آگاهی ملی به کرونای سیاسی «اعتماد به غرب» در ایران معاصر
🔰آسیبشناسی قبلهنمای غربی دولتمردان
دکتر موسی نجفی:
به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR یادداشتی از موسی نجفی، استاد علوم سیاسی پژوهشگاه علوم انسانی منتشر کرده است که در ادامه از نظر میگذرد.
رهبر انقلاب در دیدار دولت یازدهم و دوازدهم تجربهی این دولت را تجربهای برای دولتهای بعدی برشمردند و فرمودند که به غربیها نمیشود اطمینان کرد. با تعمق در این فراز در ابعاد وسیعتر به سه نکتهی مهم پی میبریم که عبارتاند از:
الف: آسیبشناسی «اعتماد به غرب»
ب: آسیبشناسی مراحل تحول از اعتماد به بیاعتمادی نسبت به غرب
ج: آسیبشناسی مرحلهی بیاعتمادی به غرب
برای تفصیل مراحل مذکور میتوان به چهارده موضوع اشاره کرد:
برای مطالعه بیشتر رجوع شود به : 👇👇
https://www.farsnews.ir/news/14000510000525/%D8%A2%D8%B3%DB%8C%D8%A8%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%82%D8%A8%D9%84%D9%87%E2%80%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D8%BA%D8%B1%D8%A8%DB%8C-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA%D9%85%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%B6%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AA-%D8%A2%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D9%85%D9%84%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
🔰به مناسبت ۱۱ مرداد ماه سالروز شهادت آیت الله حاجی شیخ فضل الله نوری
✅پایداری تا پای دار : گزارش تاریخ از لحظه اعدام شیخ شهید در میان سوت و کف و هلهله ۰
🔴حال پرسش مهم این است که چرا به کسی که اعدام شده ، لقب خشونت طلب و مستبد داده شده و به کسانی که قاتل واقعی و اعدام کننده هستند لقب آزادیخواه در تاریخ می دهند؟!
این جا به جایی در شاخص ها و ارزشها و مصادیق امروز هم از سوی غربگرایان ایرانی در سیاست اعمال می شود ۰
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰به مناسبت یک صد و پانزدهمین سالروز نهضت مشروطیت ایران :
مصاحبه روزنامه فرهیختگان با دکتر موسی نجفی - ۱۳ مرداد ۱۴۰۰
✅اشتراک علمای مشروطه بیش از اختلافات بود
🔴مشروطیت میتواند یک جریان بیداری اسلامی باشد. یکی از علل عقبماندگی ما نبود قانون بود که لازم نبود آن را از غرب اقتباس کنیم. بعدها این نبود قانون به استبداد تفسیر شد. میگفتند قانون نیست چون مستبدان نمیگذارند. درست است که در مشروطیت مسائلی از غرب آمد ولی واکنش مردم واکنشی غربی نیست بلکه واکنشی کاملا ملی و داخلی است.
🔵عباس بنشاسته، روزنامهنگار: بازخوانی اندیشه سیاسی علمای عصر مشروطه نشان میدهد اگرچه اختلافاتی بین علمای مشروطه مشروعهخواه و علمای مشروطهخواه وجود داشت اما شواهدی وجود دارد که اشتراکات این دو طیف بیش از اختلافات بوده اما فضای حاکم بر عصر مشروطه و هیاهوها و غوغاهای آن دوره مانع گفتوگوی این دو طیف از علما و شنیده شدن سخن آنها شد. در گفتوگو با موسی نجفی، استادتمام اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به بررسی تفاوت دیدگاه علمای عصر مشروطه پرداختیم که در ادامه از نظر میگذرانید.👇👇👇
https://farhikhtegandaily.com/news/58299/%D9%85%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%B7%D9%87-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D9%85%D8%AF%D8%B1%D9%86-%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%AF/
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰ادامه مصاحبه درباره مشروطیت: قسمت اول
🔴بهعنوان پرسش اول خوب است تقریر شما را از اختلافنظری که میان علمای مشروطه وجود داشت بشنویم، به نظر شما چه اختلافی بهطور خاص در دیدگاه مرحوم آخوند از یکسو و شیخ فضلالله نوری از سوی دیگر وجود داشت؟
🔶اختلاف علما در دوره مشروطه یک امر مشخص و قابللمس است اما اجازه دهید نکتهای درکنار این بگویم که الان که بیش از 100 سال از مشروطیت گذشته معلوم شده بیش از آنکه اینها باهم اختلاف داشته باشند، باهم اشتراک داشتند. این خیلی مهم است. شاید آن زمان این اشتراکات خیلی معلوم نمیشد اما الان که ما صحنه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مشروطه را نگاه میکنیم، میبینیم اختلاف زیاد نبوده و اینها بیشتر با هم اشتراک داشتند تا اختلاف. اگر اینها به همان اشتراک تمسک میکردند و با همان نقاط اشتراک جلو میرفتند، بعدا میتوانستند اختلافات را به نحوی با هم رفع و رجوع کنند. این به نظر من درس مهمی است. اما چند جریان به هردو گروه نزدیک شدند و نمیخواستند این دو به هم نزدیک شوند. میتوان سوال شما را اینطور بیان کرد که چرا این دو گروه زیاد یکدیگر را ندیدند. جریاناتی که از این اختلاف سود میبردند - مسلما جریانات دینی نبودند و درد دین و کشور نداشتند- بیشتر میخواستند این دو گروه علما یکدیگر را نبینند و باهم اختلاف داشته باشند و کنار هم قرار نگیرند. حالا یا گروههای وابسته به خارج یا انجمنهای سری یا کسانی بودند که نمیخواستند این جریان مشروطه در ایران شکل بگیرد و ایران یک کشور قانونمند شود.
عوامل اختلاف بین این دو گروه از علما هم زیاد است. از طرفی نمیتوان درصد تعیین کرد و گفت این دو گروه چند درصد اشتراک یا اختلاف داشتند. اما هردو گروه یعنی هم مشروطهخواهان و هم مشروعهخواهان مردم را دوست داشتند و به ایران بهعنوان کشوری که پایگاه تشیع است، نگاه میکردند و ایران برای آنها مهم بود.
اختلافهایی هم وجود داشته مثلا بر سر اینکه قانون باید از شریعت یا از عرف اخذ شود؟ اینها اختلافاتی است که وجود داشته است. البته تا دلتان بخواهد مسائل شخصی و افراد حقیر بینابینی و آدمهای متوسطی که معمولا از اختلاف بزرگان سود میبرند، هم زیاد هستند و آتشبیار معرکهاند.
🔵آیا این تفاوت دیدگاه را میتوان آوردگاهی بین واقعگرایان و آرمانگرایان نامید؟
🔷نه. به نظر من اینگونه نیست که یک عده آرمانگرا باشند و یک عده واقعگرا. در افراد مختلف هم واقعگرایی و هم آرمانگرایی وجود دارد. اینطور نیست که بگوییم گروهی آرمان دارند و گروه دیگر واقعگرا هستند. اینها تقسیمبندیهای غلطی است که بعدا مورخان و کسانی که میخواستند مسائل را با جامعهشناسی تاریخی تحلیل کنند یا نهضت را سکولار تفسیر کنند، بیان کردند. من مساله را اینطور نمیبینم.
آیا به نظر شما میتوان گفت ریشه اختلاف در عدمدرک درست مظاهر و مفاهیم غربی مانند آزادی و... توسط علمای طرفدار مشروطه مانند مرحوم آخوند بوده است؟
چه کسی گفته آزادی مفهوم غربی است؟ من این را قبول ندارم. ببینید مشروطیت دو جریان دارد. انقلاب مشروطه را میتوان به دو تفسیر نگریست؛ یکی بیداری اسلامی و دوم یک جریان مدرن. اینها که میگویند مرحوم آخوند تفسیر درستی از مشروطه نداشته، کسانی هستند که مشروطه را یک جریان بیداری اسلامی نمیدانند بلکه آن را یک جریان غربی و عرفی میدانند. اما جریان مشروطیت 15سال بعد از قیام تحریم تنباکوست و یک جریان بیداری اسلامی بزرگ است. بیداری اسلامی یک رجوع و بازگشت به اسلام در زمانی است که خطر هویتزدایی جامعه اسلامی را تهدید میکند. در واقع جامعه اسلامی واکنشی نشان میدهد که این مختص ایران هم نیست و در خیلی از کشورهای اسلامی مثل مصر و عثمانی هم بوده که حالا دیر و زود داشته است.
بنابراین مشروطیت میتواند یک جریان بیداری اسلامی باشد. یکی از علل عقبماندگی ما نبود قانون بود که لازم نبود آن را از غرب اقتباس کنیم. بعدها این نبود قانون به استبداد تفسیر شد. میگفتند قانون نیست چون مستبدان نمیگذارند. درست است که در مشروطیت مسائلی از غرب آمد ولی واکنش مردم واکنشی غربی نیست بلکه واکنشی کاملا ملی و داخلی است.
ادامه👇👇
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰ادامه مصاحبه : قسمت دوم
کمونیسم وقتی وارد کشور ما شد هیچ واکنشی نداشت. زمانی که بلشویکها وارد ایران شدند، هیچگاه نتوانستند در سطح ملی تاثیرگذار باشند؛ چراکه هیچگونه زمینه داخلی برای افکار
الحادی کمونیستها وجود نداشت. ولی در مشروطه این زمینهها را میبینیم که کشور قانون میخواست و مردم ضرورت این قانون را حس میکردند. کمونیسم در کشور ما هیچگاه در سطح ملی ارزش نداشته، چون مردم ما به دلیل اینکه مسلمان بودند، هیچگاه الحاد را نمیپذیرفتند ولی مشروطه را پذیرفتند چون یک نوع بیداری اسلامی است. سوال شما که میگویید علما از آزادی و... درک صحیحی نداشتند باید تصحیح شود، آنها درک داشتند اما درک آنها مطابق بیداری اسلامی است. اما اگر بگویید از مشروطه بهعنوان یک انقلاب مدرن و انقلابی که ربطی به دین ندارد، درکی نداشتند، من با شما موافقم. برای همین است که شما میبینید آبراهامیان کتاب ایران بین دو انقلاب را مینویسد و میگوید امام انقلاب دوم را منحرف کرده است و قرار بود انقلاب دیگری شود! یعنی امام سوار بر موجی شد که قرار بود چیز دیگری رقم بخورد! بنابراین درمورد ماهیت انقلاب هم دو تفسیر وجود دارد.
من قبول ندارم که مشروطه یک انقلاب صددرصد مدرنی است که ربطی به اسلام ندارد که بعد سوال بعدی را بپذیریم که علمای طرفدار مشروطه درک درستی از آزادی و امثال اینها نداشتهاند. بله این درک اگر بهمعنای درک پارلمانهای غربی و اصول غربی باشد، اینها بهطور باید و شاید از این مسائل درک نداشتند اما اینها درک مخصوص خود را از مساله داشتهاند. مانند این است که شما بگویید امامخمینی درک درستی از جمهوری نداشته است! این چیزی که به کشور ما آمده یک جمهوری و مردمسالاری است و برای خود یک طرز حکومت است.
🔴بالاخره چه مسائلی را میتوان بهعنوان اختلاف مرحوم آخوند و شیخ فضلالله قلمداد کرد؟
🔶اینکه شیخ فضلالله را در یک طرف طیف و نائینی و مرحوم آخوند را در سوی دیگر طیف قرار دهیم با واقعیتهای تاریخی نمیخواند. جریان مشروطه و مشروعه دو جریان است که بین آن هم طیف وسیعی از علما هستند که تاریخنگارها با انگیزههای مختلف اسم آنها را نیاوردهاند. مرحوم سیدعبدالحسین لاری در لار یک عالم بزرگ مشروطهخواه است و در یک منطقه حکومت ایجاد کرد ولی اسمی از او برده نمیشود. مرحوم سیدعبدالله بلادی در بوشهر یک عالم مشروطهخواه و طرفدار مرحوم آخوند است که اسم او هم در تاریخ نیست. مرحوم حاجآقا نورالله در اصفهان و... ما علمای زیادی داریم که در این طیف قرار دارند. خود جریان مشروعه هم بیش از اینکه به شیخ فضلالله شناخته شود به مرحوم سیدمحمدکاظم یزدی در نجف شناخته میشود که مرجع اعلای شیعه بوده و عالم مشروعه است. شیخ بیشتر در تهران مطرح است. برخی کتابهای تاریخی را کسانی نوشتهاند که نمیخواستهاند مختصات را رعایت کنند، لذا صورتمسالههای غلطی طرح میکردند که ما نمیتوانیم جوابهای دقیق به صورتمسالههای آنها دهیم. باید صورتمساله را از اول درست طرح کنیم تا واقعیتهایی را که در اصول مشروطیت میبینیم، جواب بدهیم.
صورتمساله درست این است که انقلاب مشروطه را بهمثابه بیداری اسلامی ببینیم یا بهمثابه یک انقلاب مدرن که کاری به بیداری اسلامی ندارد. این دو روایت از مشروطه است؛ من روایت اول را قبول دارم. البته نمیگویم روایت دوم غلط است، در مشروطه قسمتی از روایت دوم هم صادق است. سالهای مختلف تاریخ مشروطه یک روال ندارد ولی ماهیت این واکنش در جامعه ایران یک ماهیت روشنفکری نیست بلکه یک ماهیت واقعا ملی و داخلی است که عمیقا مذهب شیعه را درگیر کرده است برای همین هم علمای شیعه درگیر این قضیه شدند. مشروطه در داخل یک واکنش و یک حساسیتی ایجاد کرد که مربوط به داخل میشد، اگر این یک چیز مدرن بود به داخل کشور ما چه ربطی داشت؟ اگر این مشروطه برای حال و هوای فرنگستان بود، نباید اینطور در سطح تودههای مردم بهصورت عمیق نفوذ کند. لذا روایتهای مختلف، زمانهای مختلف و شهرهای مختلف به یک شکل نیست و مساله فرق میکند.
من مرحوم آخوند و شیخ فضلالله را در دو سر طیف نمیبینم بلکه مرحوم آخوند و سیدمحمدکاظم یزدی درمقابل هم هستند. در تهران سیدین طباطبایی و بهبهانی هستند و در آن سو مرحوم شیخ فضلالله است. در نجف مرحوم آخوند ملامحمدکاظم خراسانی و دو نفر دیگر هستند که به آنها مراجع ثلاث میگویند و در آن سو سیدمحمدکاظم یزدی است.
ادامه 👇👇
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰ادامه مصاحبه : قسمت سوم
اما ما گروهی از علما را داریم که بین این دو دیدگاه قرار میگیرند و قسمتی از هر دیدگاه را میپذیرند. مثلا علمای سامرا در این قضایای مشروعه و مشروطه بیطرف هستند. شما وقتی سنخشناسی و نهضتشناسی مشروطه را در چارچوب بیداری اسلامی بررسی کنید، سنخشناسی علما هم متفاوت میشود. ولی اگر با دیدگاههای کتابهای تاریخی کسروی و یحیی دولتآبادی و... به ماجرا نگاه کنید، چون اینها یک شاخص سکولار و روشنفکرانه دارند، دستهبندیها و تمایزات آنها دقیق نیست. خود مرحوم شیخ هم در لوایحی که در حضرت عبدالعظیم دارند به این مساله اشاره کردهاند که من با مرحوم آخوند و جریان نجف اختلاف زیادی ندارم، مشکل من با بابیه و مزدکیه و کسانی است که دین را قبول ندارند، من با آخوند مشکلی ندارم. ایشان به صراحت میگوید من هم همان پارلمانی را میخواهم که ایشان میگوید ولی میگوید حیف که نمیگذارند صدای ما به گوش اینها برسد و حرف ما فهمیده شود.
فهم این مساله خیلی سخت هم نیست. همین الان در مجلس طرحی به نام صیانت داریم، هرچقدر اینها داد بزنند که ما نمیخواهیم شبکههای اجتماعی را فیلتر کنیم یا پلتفرمهای خارجی را ببندیم، کسی گوش میکند؟ اصلا کسی طرحی که اینها دادهاند را نمیخواند. نمیگذارند صدا برسد. آن را در یک محیط علمی بیطرف مورد بررسی قرار نمیدهند. یک چیز را دست میگیرند و هو میکنند و هیجان کاذب ایجاد میکنند. این امر در مشروطه خیلی زیاد بود. روزنامههای آن موقع همینطور بودند.
میبینیم که برخی برچسبهایی بر هردو طرف درگیر در جریان مشروطه میزنند که این دستهبندیها را پرنگ میکند. مثلا برخی مشروعهخواهان را طرفدار استبداد و مشروطهخواهان را طرفدار آزادی میخوانند.
بسیاری از این مشروطهخواهانی که به قول شما طرفدار آزادی هستند، بعدها سینهچاکهای رضاخان میشوند. مثلا همین تقیزاده، سیدضیاء طباطبایی و... در دوره رضاخان کجا هستند؟ وقتی دوره دیکتاتوری رضاخان میآید هیچ کاری نمیکنند. تمام این حرفها دروغ است و اینها در مشروطه دستهبندیهای کاذبی درست کردند. مثل همین قطببندیهایی که چهار سال پیش برای آقای رئیسی ایجاد کردند! مثلا میگفتند او مخالف حضور زنهاست یا بهدنبال دیوارکشی است.
🔵عقبه و پیشینه این برچسبزنیها چه بوده است؟ بالاخره بهانهای وجود داشته که این برچسبها به دوطرف زده شده است؟
🔷آنها خیلی کار سیاسی و رسانهای کرده بودند و علما این کارها را نکردند، آنها سادگی بهخرج دادند. اینجا میتوان آسیبشناسی صورت داد؛ افرادی میآمدند و حرفهایی میزدند و شهادتهایی میدادند که علما زود میپذیرفتند. الان هم همینطور است و این جز آسیبهای سیاست ایران است که در روحانیت دیده میشود. گاهی افرادی گزارشهایی میدهند که دروغ است. این تشخیص و بصیرت در همه نیست که حرف سره از ناسره را جدا کند. در مشروطه همه فهم شیخفضلالله و آخوند را ندارند، لذا همهچیز بههم میخورد، احزاب و دستههای سیاسی کار حزبی و رسانهای کرده بودند.
مرحوم آخوند و شیخفضلالله حتما تفاوتهایی داشتهاند اما میخواستم بگویم عواملی بوده که باعث شده این تمایز تشدید شود. اشتراک این دو بیشتر بوده اما باید این آسیبشناسی را صورت دهیم که اینها چرا این اشتراک را ندیدهاند. اختلاف ممکن است در آرای فقهی باشد اما اطرافیان و مطبوعات و فضای رسانهای با تحریکاتی که داشتند به اختلافات دامن زدند؛ یکی از اختلافات آنها بر سر قانون اساسی است. الان راجع به خود ولایت فقیه بهعنوان یک اصل مرکزی تا قبل از قانون اساسی این اتفاق نظر وجود نداشت ولی وقتی به یک اصل قانون اساسی تبدیل میشود، ماجرا تفاوت میکند. خیلی از اختلافاتی که در مشروطه میبینیم، مثل اختلافات امروز است. آن زمان که خیلی از موارد به اصول قانون اساسی تبدیل نشده بود و محل اختلاف بود که مثلا ما در پارلمان، شورا، قانون اساسی و... باید از مبانی خود استفاده کنیم یا از کشورهای غربی استفاده کنیم؟ اینجا گروه مشروطهخواه نمیگفتند که ما از خود هیچ نداریم، بلکه میگفتند این مسائل تنظیم نشده و غربیها بهتر کار کردهاند.
خود مرحوم شیخ هم گفته بود که نه من مستبد هستم و نه آقایان آزادیخواه هستند، اختلافات بر سر چیزهای دیگر است، اینها هیجاناتی است که با تحریک دیگران ایجاد شده بود.
کسانی این حرفها را میزنند که زشتی پناهنده بودن آنها به خارج پوشیده شود؛ وقتی مجلس به توپ بسته شد، گروه تقیزاده به سفارت خارجی پناه بردند.
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰ادامه مصاحبه : قسمت چهارم :
برخی هر جایی از تاریخ را که خواستند پررنگ کردهاند و هر جا را که خواستند کمرنگ کردهاند. حالا یک صورت مسالهای برای ما درست شده که گویا یکطرف طرفدار استبداد و یکطرف طرفدار آزادی است! من مساله را اینطور نگاه نمیکنم. مرحوم شیخ بیش از همه علمای دیگر در نهضت تنباکو علیه ناصرالدینشاه حرف زده است، این آدم میتواند طرفدار استبداد باشد؟ این دروغ است. خیلی از آدم هایی که در زمان قیام تنباکو حضور داشتند بعدا مشروطهخواه شدند ولی با قیام تنباکو همراهی نکردند. این نشان میدهد که قضیه اینطور نیست و عوامل دیگری هم پشت قضیه وجود دارد که یکی از آنها اجنبیها و استعمار است. فضای رسانهای و چیزی را که سفارتهای خارجی و انجمنهای سری به آن دامن زدند هم باید دید.
اما من اصل اختلاف را منکر نیستم. در شورای نگهبان امروز نیز ما 6 نفر مثل هم فکر نمیکنند. علمای نجف و مرحوم آخوند پیشنهاد شیخفضلالله مبنیبر نظارت فقها بر قوانین را پذیرفتند. بعدا هم خودشان مرحوم مدرس را که در دوره رضاخان مطرح شد، بهعنوان یکی از فقهای طراز اول به مجلس فرستادند، لذا اینها بر سر یک اصول مهم در قانون اساسی با هم تفاهم داشتند. اما در جاهایی هم اختلاف داشتند و اولویتهای آنها با هم فرق میکرده است. امروز هم همینطور است. آیا اولویتهای داخلی مهمتر است یا کمک به نهضتها و جریانات بیرونی؟ این اختلاف دلیل بر این نمیشود که یکدیگر را تکفیر کنند.
🔴داوری تاریخی شما درمورد این دو دیدگاه چیست و کدام دیدگاه در آن مقطع تاریخی میتوانست برای ما راهگشا باشد؟
🔶بهنظر من هر دو دیدگاههایی بودند که هم نیمهپرلیوان را دیدند و هم نیمهخالی را درست ندیدند. وقتی استدلالها و زاویه دید هر دو گروه را بررسی میکنیم، هر دو حرفهای درستی دارند و قابلجمع است، درعینحال هر دو در جاهایی اظهارنظرهایی دارند که دقیق نیست.
مثلا آن مقداری که مشروعهخواهان مشروطهخواهان را پالایش و تفسیر میکردند، به آن میزان مشروطهخواهان مشروعهخواهان را خوب ندیدند و به آنها مستبد میگفتند. از این برچسبها زیاد بوده است اما در لوایح شیخ ما میبینیم که شیخ نسبت به جریان مشروطهخواه منصف است یعنی معتقد است که من با اینها اختلافی ندارم و اینها هم مثل من دین را میخواهند.
یکی از چیزهایی که بهنظرم برای مشروعهخواهان امتیاز محسوب میشود، نگاه به اجنبی است. البته هر دو گروه ضداجنبیاند و ما جریان مرحوم آخوند در نجف را میبینیم که جاهایی شدیدا علیه انگلستان موضع میگیرد. اصلا ما میتوانیم از جریان مشروطه ضدانگلیسی در نجف صحبت کنیم. در صورتیکه در ایران جریانی که غالب شد و حکومت را در دست گرفت، جریان مشروطه انگلیسی است. از همین گروههای اصلاحطلب خودمان عدهای برانداز شدند و گروهی هم داخل قانون اساسی فعالیت میکنند و در انتخابات هم شرکت میکنند. هر دو هم خود را اصلاح طلب میدانند که البته با هم متفاوتند. در اینجا نیز همینطور است ما یک مشروطه ضدانگلیسی داریم که در نجف است و اتفاقا خط استعمار را خوب میبیند و بعدا هم در عراق علیه انگلستان مبارزه میکند اما در ایران گروههایی از مشروطهخواهان جزء گروههای سری هستند. هر دو مشروطهخواه هستند اما این کجا و آن کجا. بعضی از این مشروطهخواهان بعدا نوکر رضاخان میشوند. همان جریان حلقه برلین مانند تقیزاده و رضازاده شفق از این دست هستند، گروههایی که بعدا به دیکتاتور منور راضی شدند و گفتند مشروطه یک دست قدرتمندی میخواهد که بتواند کشور را نجات دهد. اصلا اینها راضی بودند یک رضاخانی بیاید که با قلدری مشروطه و کشور را جمع کند. حلقه برلین زودتر از کودتای سوم اسفند، نظریه دیکتاتور منور را مطرح کرد ولی روایت های تاریخ معمولا گفته نمیشود.
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰ادامه مصاحبه : قسمت پنجم :
🔴نقد شیخ به طیف دیگر علمای طرفدار مشروطه مثل مرحوم آخوند چه بود؟
🔶اینها بحثهای حوزوی و فقهی است و چیزی نیست که در سطح عموم مطرح شود، مثل بحثهای مجلس خبرگان ماست و اصلا نیاز نبود که وارد بحثهای مردم شود. این بحثهایی تخصصی است که فقها دارند. اصلا بحثهای شیخ و آخوند هیچگاه به اینجاها نرسید. بحثهایی بوده اما آنچه بهدست مورخان و در روزنامهها آمد و مردم دست گرفتند، اینها نبوده است. من منکر این اختلافات نیستم اما هیچگاه کسی نگفت چون شیخ مثلا فلان قاعده فقهی را قبول دارد، پس اینگونه میاندیشد، کسی این حرفها را نمیزد، بلکه میگفتند او طرفدار استبداد است، پس باید کشته شود. اصلا نمیگذاشتند حرفها شنیده شود. مرحوم نائینی در کتاب «تنبیهالامه» بخشی به نام مغالطات عصر دارد که یک قسمت آن بحث مساوات و حریت و آزادی و... است و به بعضی از اشکالات شیخ پاسخ میدهد. اما تنبیهالامه یک کتاب تخصصی سنگین حوزوی است و هیچوقت این کتاب توسط مردم عادی خوانده نشده که بعد بگوییم این کتاب دست مردم افتاده و بر اساس آن شیخ را تکفیر کردهاند، اینها بحثهایی بوده که بین فقها مطرح بوده است. این بحثها درمورد مساوات و آزادی و کحدود قانون و... بین این دو طیف علما هست اما آنچه وسط دعوای عامه مردم بود، اینها نیست، بلکه صورت مبتذل اینهاست.
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰ادامه مصاحبه: قسمت پایانی:
🔵 شاید یکی از دلایلی که این اختلافات به سطح عمومی کشیده شد، این بود که علمای طرفدار مشروطه مرزبندی دقیقی با روشنفکران و لیبرالیسم و... نکردند؟
🔷چون اینها را آدمهای درستی میدانستند. این نقد واردی است و علما با این افراد مرزبندی نمیکردند. بعدا که رضاخان بر سر کار آمد فهمیدند که درد آنها چیز دیگری است. آن جمله معروفی که از مرحوم طباطبایی نقل است که میفرمود ما انگور انداختیم سرکه شود، شراب شد، اشاره به همین دارد. علت هم این بود که مشروطه روشنفکران، مشروطه انگلیسی و غرب زده بود اما مشروطهای که علما میخواستند یک بیداری اسلامی و ضدانگلیسی بود؛ یک واژه بود اما با دو تفسیر. از همان مشروطه انگلیسی و سکولار، رضاخان در آمد که حتی آن مختصر آزادی را هم از بین برد. درحقیقت انقلاب اسلامی ادامه مشروطه بهمعنای بیداری اسلامی است و مخالف سلطنت مشروطه مطلقهای است که بهدست رضاخان و پسرش افتاد. انقلاب
اسلامی با یکی از این مشروطهها مقابله کرده و یکی از این مشروطهها را تکامل داده است.
🔴میتوان نتیجه گرفت که مرحوم شیخ دوراندیشی بیشتری نسبت به علمای طرفدار مشروطه داشت؟
🔶علمای طرفدار مشروطه با سلاح مشروطه جلو میرفتند. شیخ با مشروطه جلو نرفت و از یک مقطعی احساس کرد که دیگر نمیتواند با مشروطه صحبت کند، بهخاطر همین گفت که مشروطه اصلا قابل اصلاح نیست و من مشروطه مشروعه نمیخواهم، بلکه خودِ مشروعه را میخواهم، یعنی مشروطه را کنار گذاشت. از اینجا قافیه را باخت، چون جلوی کل نهضت موضع گرفت. از اینجاست که شروع کردند علیه او کار کردند. شیخ ابتدا در چارچوب قانون اساسی مبارزه میکرد، متمم قانون اساسی را داد و اصلاحاتی ارائه کرد اما از یک جایی به بعد از اصلاح ناامید شد و مشروطه مشروعه نمیخواست، بلکه مشروعه میخواست. از اینجا مخالفان او فرصت پیدا کردند که علیه او عمل کنند. شیخ یکی از قرائتهای مشروطه بود اما وقتی مشروعه غیرمشروطه خواست دیگر یکی از قرائتهای مشروطه بهحساب نمیآمد و بهعنوان یک ضدانقلاب با او برخورد کردند، لذا زندگی شیخ یک روند ندارد. او اول مشروطه خواه است بعد مشروطه مشروعه میخواهد و بعد در مرحله سوم مشروعه غیرمشروطه میخواهد.
انقلاب اسلامی دو حسن دارد؛ یکی اینکه جمع بین مشروطه و مشروعه است، یعنی هر دو را توانست خوب ببیند. دوم اینکه توانست با آن جریان انگلیسی و غربی مرزبندی کند و از همان اول شعار نه شرقی و نه غربی داد. هم با مارکسیسم و هم با لیبرالیسم مرزبندی کرد و این درسی بود که امام از مشروطه گرفته بود. بعد هم یک نهادی به نام ولایت فقیه در قانون قرار دادند که حرف آخر را بزند. اینها در مشروطه نیست. در مشروطه کسی حرف آخر را نمیزند، مشروطه و مشروعه یکدیگر را خوب نمیبینند و مرزبندیها هم با جریان مشروطه انگلیسی درست شکل نمیگیرد. این مسائل زمان میخواست به بلوغ برسد و این بلوغ را هم رضاخان با دیکتاتوریاش به مشروطهخواهان داد و هم تاریخ و زمانه داد. بههمین خاطر امام حرکت پختهتری را روی ویرانههای مشروطه –بهمعنای غربی- شروع کرد و مشروطه بهمعنای بیداری اسلامی را ادامه داد.
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰#تمدن_شناسی :
✅رویش ها بیشتر از ریزش هاست
🔴بسط بینش تمدنی شیعه و خروج منطقی از انسداد سیاسی و فرهنگی لیبرالیسم غرب و ظهور فرهیختگان جدید انقلاب اسلامی
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰تاریخ سیاسی امامان شیعه
✅سه نکته تاریخی و فکری مهم در مورد نهضت مقدس امام حسین (ع) و ابعاد فرا تاریخی آن
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
درباره این مطلب، بسیار ضد و نقیض است
حقیقت مطلب چیست ؟
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰پرسش یکی از مخاطبین محترم
جواب 👇مطلب قبلی👆
✅در مورد شیخ شهید آیت الله فضل الله نوری مطالبی آمده و چون هفته ای که گذشت مصادف با سالروز شهادت ایشان و همچنین سالروز مشروطیت بود، لذا نوبت پاسخ به این مورد را در اولویت گذاشتم ۰
🔴در مورد عکس ارسالی ، باید بگویم که دو مطلب با هم تا حدودی خلط شده است ؛ مطلب مربوط به شیر دادن زن ناصبی و تاثیر منفی آن بر شیخ مهدی فرزند شیخ شهید و دوم شادی کردن فرزندش بر جنازه پدر ؟
🔶مطلب اول درست است ولی نقلی که در عکس آمده نمی تواند درست باشد! چرا که در زمان اعدام شیخ، وقت این پرسش و پاسخ ها نبوده است و به احتمال زیاد این پرسش و پاسخ ها در ازمنه قبلی صورت گرفته است و به نحوی که مطلب مذکور تا حدود زیادی شهرت داشته و در مورد تاثیر لقمه شبهه دار از آن استفاده می شده است۰ اما بحث تاریخی قضیه و اینکه فرزند ایشان در موقع مراسم اعدام خوشحالی نموده و شادی کرده این مطلب به نظر می آید که برای تخریب هر چه بیشتر شیخ شهید از سوی مشروطه خواهان مطرح شده است ؛ من خودم این مورد را از مرحوم حاج شیخ حسین لنگرانی که از کسانی بوده که صحنه اعدام و شهادت شیخ فضل الله را دیده بود ، سوال نمودم ؛ ایشان این ماجرا را انکار نمود و حتی می گفت در موقع شهادت شیخ ، فرزندش گریه می کرده است و ایشان هم معتقد بود که این مسئله بیشتر نوعی تخریب شیخ شهید از سوی مشروطهخواهان افراطی بوده که آن را عنوان نموده اند و قصدشان این بوده که وی در خانواده خودش هم مورد طرد و لعن بوده است ! البته مرحوم لنگرانی عنوان می کرد که شیخ از اهمالی که در مسئله دایه ناصبی و شیری که به فرزندش،داده همیشه افسوس می خورد و از آن متاسف بود۰
🔴بنا بر این اگر که این نقل تاریخی را هم بخواهیم قبول کنیم باید گفت که فرزند مرحوم شیخ هر چند آدم موجهی نبوده ولی هر حرف ناروایی را نمی شود به اشخاص نسبت داد ۰
احتمالا ریشه این ناصالحی هم می تواند همان مسئله معنوی و یا مربوط به مسئله لقمه ناسالم مذکور باشد۰ اما اینکه این مطلب را به این نحو با نوعی تقطیع تاریخی و یا جابجا کردن مطالب به هر نحوی سلیقه ای عنوان نمود، شاید درست نباشد و باید جانب احتیاط را بیشتر رعایت کرده و در نقل مطالب و ارتباط آنها با هم دقت بیشتری مبذول داشت ۰
موفق باشید۰
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰درس دیروز برای سیاست امروز
✅تشکر ویژه از سفیرین دولتین فخیمتین روس،و انگلیس
دکتر موسی نجفی :
🔴عکس دو سفیر روس و انگلیس و صندلی خالی سفیر امریکا ناخواسته برای ما حاوی این درس بزرگ است که:
🔵 قدرتهای خارجی علیرغم اختلافات سیاسی هر وقت مصلحت شان اقتضا کند مانند دوران استعمار کهنه ( عصر قجر و پهلوی ) مایلند به منفعت مشترک برسند و هر طور که بخواهند بزعم خودشان ، با کارت ملتهای دیگر در قمار سیاست بازی کنند!!
🔶اما چرا تشکر ویژه :
🔷 بخاطر اینکه ما هم گاهی فراموش می کتیم هر بیگانه ای با هر پرچمی نهایتا بیگانه است و نا محرم را نباید محرم اندرونی خانه دانست! ۰
عکس سیاسی بلند پروازانه این دو دلقک که تداعی تاریخی آن سه جلاد است ، عبرت دوباره ملت ما شد که،:
خرس ( روسی) و روباه (انگلیسی) هنوز به فکر نشستن روی این "نوع صندلی " هستند ! بودن و نبودن گاو چران هم زیاد مهم نیست ؛ چرا که با صندلی خالی ، دارند به او علامت می دهند که جایش محفوط است ۰
🔶البته خرس و روباه هنوز در فکر گربه بی آزار عصر قجری هستند که در دوره پهلوی به خواب ناز فرو رفته بود و (علیرغم میل آنها ) امروز به معجزه انقلاب اسلامی به شیری تنومند مبدل گشته است که حتی بازی با دمش در خلیج فارس می تواند سخت دردسر ساز و خطر آفرین باشد۰
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
💢همیشه شنیدین که میگن نقشه ایران شبیه گربهست اما چرا؟
گفته میشود ؛کشیشی انگلیسی که مدتی در ایران به تبلیغ دین مسیحی پرداخته بود٬ بعد از مراجعت به لندن در سال ۱۹۰۲ کتابی کوچک درباره ایران منتشر کرد و تو کتابش نقشه ساده ای آورده که ایران را به صورت گربه ای که روی بالشی نشسته. گربهای که پشت به افغان و هند کرده و سرش به طرف روسیه است. بالش مذکور مانع از آن است که پنجه های گربه در آب خلیج فارس تر شود.
👇👇👇
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
🔰پرسش یکی از مخاطبین محترم
✅سلام استاد ، لطفا نظرتان را در مورد مطلب ارسالی که در فضای مجازی منتشر شده و به نحوی به تاریخ استعمار مربوط است بفرمایید ؟ خرس روسی یا روباه انگلیسی؟ُ!👆👆👆
🔵جواب :
🔴نجفی :
با تشکر از شما دوست عزیز و مخاطب دنبال کننده مطالب این کانال ، به عرض می رسانم که متن ارسالی شما قابل تامل است ؛ هم از نظر تصویر و هم از نظر زمانی ؛ دقت بفرمایید زمان مورد بحث یعنی ۱۹۰۲ میلادی که در متن آمده درست زمانی است که رقابت روس و انگلیس در ایران در اوج خودش می باشد و پشت کردن گربه به هند و افغانستان که در حقیقت منطقه نفوذ انگلستان بوده و یا پنجه های او که بخاطر روی بالش بودن در آب خلیج فارس خیس نشده همگی از مختصات سیاسی دوران موازنه استعماری آن زمان حکایت دارد( و البته این زمان همانطور که معلوم است غلبه بیشتر با خرس روسی است تا روباه انگلیسی) ؛ اما این نکته را در نظر داشته باشید چند سال بعد سال مذکور یعنی (۱۹۰۲) اتفاقات بسیار مهمی در منطقه و جهان رخ می دهد که نقشه،و خواب راحت گربه لمیده بر بالش را بر هم می زند ۰ اتفاق مهم در چهار سال بعد از این تاریخ ، انقلاب مشروطیت است که به نحوی به قدرت انگلیس افزوده و از قدرت روسیه می کاهد ۰ اتفاق دوم تشکیل دومای روسیه در همین سالها و تضعیف قدرت تزارهاست۰ تحول دیگر که در دهه بعدی اتفاق می افتد کودتای بلشویک یا انقلاب سرخ کمونیستی در روسیه است و همچنین قرار داد یک طرفه و ننگین ۱۹۱۹ وثوق الدوله ، مجموع این عوامل سیاست روسیه را مدتی در ایران کنار زده و به سود سیاست انگلستان در کفه دیگر ترازو گردش می نماید ؛ برای همین هم استعمار جهانی بریتانیا با همکاری نایب السلطنه انگلیس در هند توانستند با خیال آسوده در نهادهای جدید و حتی مطبوعات ایرانی رسوخ نمایند و حاصل همه این برنامه ها و شرایط عملا باعث خروج شوم قزاقی به نام رضاخان در کودتای سوم اسفند گردید ۰ لازم به یادآوری است سیاست روسها در این سالها که چند دهه از ترکمانچای می گذشته حفظ مناطق اشغالی ایران و هفده شهر آباد متصرفه و برای انگلستان حفط مرغ تخم طلا یعنی هندوستان بوده است ۰ آنچه در این تصویر جالب به نظر می رسد ، بالشی است که زیر پای گربه را نشان می دهد تا خوب استراحت کند و البته با خواب گربه بشود مملکت را در موازنه مخرب قدرت های خارجی غارت نمود ۰
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰دکتر موسی نجفی :
✅تا چندی قبل ، دمکراسی افغانی !! را به رخ ما می کشیدند و امروز باید پاسخگوی افراط جریان طالبانی باشیم که از ریشه دست پرورده کانونهای وهابیت و سازمانهای جاسوسی غربی بوده است و بیشترین تقابل ذاتی را با پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام دارد!
🔴اما آنچه در مورد افغانستان در مقایسه با ایران عمدا فراموش می شود و دشمنان و تبلیغات غربی از بیان آن "شرم آمیخته به وحشت" دارند، اعتراف به استقلال نظام سیاسی در ایران و در نتیجه، ثبات و قدرت آن و وابستگی سیاسی افغانستان به غرب و سرنوشت محتوم آن یعنی انحطاط و فروپاشی است ۰
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰همه تاریخ استعمار در یک قاب عکس
✅دکتر موسی نجفی :
🔴این تصویر فرودگاه کابل و هجوم گله وار افاغنه پناهنده به امریکا ، نماد تحقیر آمیز و ماکت کوچکی از تاریخ مدرنیزاسیون و ماجرای غربگرایی مردمانی است که شفای دردهای خود را به معجزه داروی اجنبی گره زده اند۰
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
🔰تاریخ سیاسی اسلام
✅قیام عاشورا و از بین بردن" مشروعیت" نظریه خلافت و نشان دادن ضعف ها و تناقصات فکری و سیاسی آن۰
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰شبکه ۴ سیما - برنامه ضیافت عاشورایی
✅موسی نجفی :
🔴تفاوت قیام امام حسین علیه السلام با سایر قیام ها و حرکت های سیاسی سده اول هجری مثل زیدیه و خوارج و شعوبیه از نظر استناد و مشروعیت بین امت اسلامی
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰جلوه های فرهنگ برتر عاشورایی
(نماد تمدن اسلامی شیعی)
دکتر موسی نجفی:
✅یکی از دهها جلوه و بروز عینی "فرهنگ عاشورایی" هیئت های مذهبی هستند ؛ هیئت ها خودشان می توانند نوعی انعکاس و جلوه "تمدن اسلامی شیعه " محسوب شوند ؛ چون توانسته اند نوعی فرهنگ خاص را توسعه داده و به منضه ظهور اجتماعی برسانند ۰ در این مسیر اکثر شاخص ها و معیارهای تمدنی دیده میشود چنانکه شعر و ادبیات و سرود و نظم و همبستگی اجتماعی و تعاون و حوزه خطاب وسیع ملی و فراملی، رشد فضائل اخلاقی در قالب پرچم و زنجیر و علم و کتل و نذر و اطعام و دسته و ۰۰۰در مسجد و تکیه و بازار و مدرسه و شهر و روستا و حتی در بین سایر ادیان در بین ملل مختلف به وضوح دیده میشود۰
🔴 این شرایط و ویژگیها باعث شده شیعیان در مکانهایی که در وضعیت اکثریتی هستند در یک حالت "برتری فرهنگی" در ایران و عراق و لبنان و بحرین و ۰۰۰قرار بگیرند، و در در نقاطی هم که در اقلیت قرار دارند، تمام قد و باشکوه و منظم در جغرافیای وسیعی با تنوع فرهنگی گسترده دیده شوند ۰
🔵تنوع فرهنگی در ظهور و بروز اجتماعی و آئینی عاشورا در زبانها و ملیتهای مختلف معرف و موید "زیست تمدنی" گسترده ای در جغرافیای جهان اسلام می باشد ؛ گستره ای که یکی از مصادیق آن را می توان در راه پیمایی اربعین شاهد بود ۰
اینکه ما می توانیم از هنر عاشورایی و ادبیات عاشورایی و مناسک و فرهنگ عاشورایی در کنار سیاست عاشورایی و ملت عاشورایی سخن بگوئیم یعنی یک کلان روایت به نام "تمدن عاشورایی " در افق دید ما وجود دارد۰
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi