هدایت شده از دکتر موسی نجفی
🔰پرسش یکی از مخاطبین محترم
جناب استاد دکتر موسی نجفی
سلام عليكم
✅احتراما همانطور كه مستحضر هستيد حضرت رضا(ع) در جريان هجرت تاريخ ساز خود از مرز شلمچه و خوزستان (كه تعبير رهبر معظم انقلاب اسلامي دروازه ورود تشيع به ايران هست) وارد ايران شده اند و از شهرهاي مختلفي نیز عبور كرده اند.
گرچه در گذشته بدليل عدم تحقيق جامع و ميداني اين مسير مورد اختلاف(نظري) بوده است، ولي خوشبختانه اخيرا با ورود بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي این موضوع تقریبا به یک نتیجه نهایی و قطعی رسیده است.
يعني مسير ... خوزستان، کهگیلویه، بخشی از فارس، يزد، خراسان و ... تا مرو .
✅نكته قابل تأمل اين است كه در اين مسير قدمگاههايي وجود دارد كه در برخی شهرها (مثل خرمشهر – آبادان، بهبهان، ابرکوه و نیشابور)، ده ها هزار نفر از مردم هر ساله در سه مناسبت (ميلاد، شهادت و سالروز ورود امام هشتم به هر شهر) مراسمات رضوي باشکوهی دارند ؛ نوع نگاه مردم مسير به مقوله قدمگاه و ورود حضرت يك نگاه اسلامی و نگاهي مقدس است نه يك رويداد تاريخي و باستاني...
*✅حال سوال این است که آیا برپایی و تقویت این مراسمات،(با رعایت صحت تاریخی، حفظ شئونات اسلامی و مدیریت درست فرهنگی توسط علماء ) می تواند در تمدن رضوی و اسلامی نقش آفرین باشد؟ توصیه شما به آستان قدس رضوی و متولیان این آیین ها در شهرهای مسیر؟
لینک دیدگاه مراجع، علما و محققین پیرامون جاده ولایت و حضور مردم در قدمگاه های امام رضا (ع) / وبگاه قدمگاه بهبهان
https://goo.gl/38a2Rj
مستند پیاده روی تاقدمگاه امام رضا(ع) شهرستان بهبهان پخش شده از شبکه های داخلی و بین المللی
https://www.aparat.com/v/gKn0P
🔴🔵جواب استاد:
✅ با تشکر از پرسش جنابعالی و تبریک بابت درک خوب و زمان سنجی نسبت به ارتباط مباحث تاریخی با زمان حال و برنامه ریزی برای آینده ، عرض میشود ما باید بدانیم که در درجه اول از این "نشانه گذاری ها " چه میخواهیم؟ به دنبال این پرسش ، بهتر می توان به مراحل بعدی فکر نمود ۰
نگاه قدسی به معنای منافات داشتن با نگاه تاریخی و ارزشهای آن نیست و هر چه تحقیق و مستندات تاریخی در این رابطه بیشتر شود، ابعاد عمیق تر و جالب تری از این قضیه که حتی "ملیت جدید" قرون بعدی ما ایرانیان در آینه آن قابل رویت است معلوم میگردد۰
✅اما در مورد تمدن رضوی و مسئله قدمگاه ها به نظرم به نکته خوبی اشاره کردید چرا که مهمترین نکته که فاصله فرهنگ را با "تمدن" پر میکند ، حضور عینی و عمیق فرهنگ در جامعه است و این مطلب لابد بایستی با روشها و آئین ها و آدابی خاص و ویژه و با توجه به اصول و معتقدات صحیح فرهنگ شیعه صورت پذیرد ؛ شاید این چنین برنامه ریزهایی بهتر است مرحله به مرحله و نه خیلی کلی و دراز مدت باشد تا در صورت جواب عمیق نگرفتن بتوان آن را اصلاح نمود ؛ البته در این موارد اقدام شتابزده و نسنجیده و بدون برنامه های عمیق معنوی و فرهنگی میتواند نقض غرض باشد و واکنش منفی و طعن و تبلیغات دشمنان اهل بیت علیهم السلام را به همراه بیاورد ۰
🔵اما نکته آخر اینکه گفته بودید توصیه شما به مسئولین و متولیان امر در این مورد چیست ؟ باید بگویم من معمولا به اینگونه مسئولین و مدیران توصیه ای ندارم ؛ و خدا را شکر آنها هم نه به توصیه امثال بنده التفاتی و احتیاجی ندارند ۰ پس هر دو طرف راضی ۰🔴
موفق باشید
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
https://ble.ir/drmousanajafi
سرویس سیاست مشرق- موسی نجفی، نامی است که اهالی علوم انسانی در کشور ما به خوبی می شناسندش و حتی اگر به لحاظ سیاسی و اعتقادی در نقطهی مقابل او باشند، معمولا به این اذعان دارند که او یکی از اهالی اصیل این حوزه است که به پشتوانهی مطالعاتی قوی خود، حرف برای گفتن دارد. او از معدود اساتید علوم انسانی در کشور ما که صاحب نظریه است و در باب تمدن ایرانی-شیعی، هم مکتوبات گستردهای دارد و هم استدلالهای قابل تامل.
در فضای آموزش عالی ما که به هر دلیل، نوعی سکولاریزم و لیبرالیسم آشکار و نهان بر ذهنیت اساتید غالب است، دکتر نجفی از همین بابت انگشتنما و طبعا مورد خصومت و تقابل بوده است
از همین رو، وقتی در تابستان گذشته، نام او به عنوان گزینهی اصلی ریاست بر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، جایی که نجفی سالها به تدریس مشغول است، مطرح شد، انگشتها روی ماشه رفت تا در یک عملیات روانی-تبلیغاتی هماهنگ، از قرار گرفتن قریبالوقوع یک «داعشی» آکادمیک بر راس این مجموعه اعلام خطر کنند.
برای مطالعه مشروح این مطلب رجوع شود به :
https://www.mashreghnews.ir/news/1371427/%D9%BE%D8%A7%D8%AA%DA%A9-%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D8%A8%D9%84%DB%8C%D8%BA%D8%A7%D8%AA-%D9%84%DB%8C%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%84%DB%8C
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
https://ble.ir/drmousanajafi
🔰دکتر موسی نجفی :
✅کسانی که اجنبی ستیزی انقلاب اسلامی را علت همه مشکلات می دانند، شاید با خواندن تاریخ مشروطه بفهمند که دیگ پلوی سفارت انگلیس در جریان بست نشینی ، با خورشت کودتای سوم اسفند پهلوی در دهه بعد ، هاضمه غذایی افرادی را فراهم آورد که استقلال و آزادی ایران را یک جا بلعیدند ۰
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
https://ble.ir/drmousanajafi
🔰پرسش یکی از مخاطبین محترم
سلام
✅در گذشته امام برای فهم جنبش مشروطه از کتاب مشروطه کسروی استفاده می کردند.
ایا اکنون هم کتاب کسروی این شان را دارد که کتاب مرجع برای فهم مشروطه باشد یا خیر؟ کتابهای مرجع فهم جنبش مشروطه اکنون کدام است؟
✅جواب :
زمان ما با زمان مرحوم امام راحل از نظر تعداد کمی و کیفی منابع فرق زیادی وجود دارد ۰
همچنین در مورد وقایع خیلی مهم و جریان ساز مثل مشروطه که سر فصل یک سده را تعیین می کند بایستی مقداری فاصله زمانی با واقعه ایجاد شود ؛ مثل یک کوه بلند که بایستی از آن دور شد تا بتوان عظمتش را بهتر درک نمود۰ لذا امام به زمان مشروطه نزدیک تر و ما از آن دورتریم ؛ این بدان معناست که ایشان" جزئیات" را بهتر و ما "کلیات " آن نهضت بزرگ را بهتر می فهمیم ۰
✅البته این نکته را هم بگویم تاریخ مشروطه احمد کسروی کتاب بیطرف و صادقی در نقل همه وقایع مشروطه نیست و بسیار جانبدارانه و حتی با تعصب منطقه ای و حتی گزینشی نوشته شده است ، هر چند دارای نثری قوی و البته نکات مهمی هم می باشد ۰ به نظرم این کتاب بیشتر از آنکه تاریخ مشروطه ایران باشد ، بایستی برای نامش گفته شود : تاریخ مشروطه آذربایجان !!
✅نکته دیگر در سئوال دوست محترم درباره کتب شناخت مشروطه است؟ هر چند یک کتاب جامع و کامل در مورد مشروطه وجود ندارد (کما اینکه در مورد انقلاب اسلامی هم چنین منبع کاملی نیست) ولی میتوان گفت کتب و منابع مشروطه شناسی به چند گروه تقسیم میگردد :
-کتب مربوط به وقایع مشروطه و یا تاریخ نقلی و اسناد ۰
--کتب مربوط به تحلیل وقایع مشروطه و یا تاریخ تحلیلی
-کتب مربوط به اندیشه های عصر مشروطه و یا تاریخ فکری مشروطه ؛ هر کدام از این سه بخش کتب خاص خود را طلب می کند ۰
✅اگر از کتب خود بنده حقیر خواسته باشید برای بخش سوم کتاب" بنیاد فلسفه سیاسی ایران در عصر مشروطه" 👇چاپ موسسه تاریخ معاصر ایران و برای مطالعه اجمالی کلیات مشروطه کتاب" مشروطه شناسی" 👇چاپ نشر آرما را میتوانم معرفی نمایم ۰
موفق باشید
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
https://ble.ir/drmousanajafi
بنیاد فلسفه سیاسی در ایران (عصر مشروطیت) تلاقی اندیشه سیاسی اسلام و ایران با غرب (به انضمام دوازده رساله)
مؤلف:
موسی نجفی
ناشر: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
زبان: فارسی
ردهبندی دیویی: 955.07507
سال چاپ: 1395
نوبت چاپ: 2
تیراژ: 1300 نسخه
تعداد صفحات: 526
قطع و نوع جلد: وزیری (شومیز)
شابک 10 رقمی: 9642834480
شابک 13 رقمی: 9789642834488
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
https://ble.ir/drmousanajafi
انتشارات: آرما
نویسنده: موسی نجفی
کد کتاب :26735
شابک : 978-6006077178 قطع : رقعی تعداد صفحه : 224
سال انتشار شمسی : 1398
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
https://ble.ir/drmousanajafi
24.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰مؤسسه جوانان آستان قدس رضوی
✅دوره مجازی توانمندسازی فعالان فرهنگی و اجتماعی «سدید»
🔴سلسله دروس لزوم آشنایی با تاریخ
دکتر موسی نجفی :
🔶درس دهم : تجدد و نوگرایی در ایران
🔷تاریحچه نوگرایی ایران و تاثیر آن در ماهیت جامعه ایرانی
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
https://ble.ir/drmousanajafi
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
🔰🔰این مطلب را یکی مخاطبین محترم فرستاده اند و به دنبال آن پرسشی را طرح کرده اند:
🔸باز خوانی وقایع تاریخی
✳️☸️ عهدنامه ترکمانچای یا جنگ ترکمانچای!؟
✍️#امیرناظمی
👈هر شکستی پل پیروزی نیست!!؛ گاه میتواند پلی به سوی یک شکست بزرگتر شود. هنر تبدیل شکست به موفقیت از بازاندیشی و یادگیری از شکستها آغاز میشود.
🔸آیا اشتباه ما ایرانیان شیوه مذاکراتمان بود!؟ یا اشتباه برآوردهای نادرستی بود که منجر شد به جنگی غیرضروری و نهایتا امضاء عهدنامه!؟
همهمشکل تاریخنخوانی ما از همین نقطه آغاز میشود؛ یعنی جایی که ما ننگین بودن را به یک عهدنامه نسبت میدهیم. اما واقعیت آن است که ما وارد یک بحران غیرضروری شدیم به نام جنگ دوم ایران و روسیه! جنگی نابرابر که متوقف کردنش جز از طریق یک عهدنامه امکانپذیر نبود!! و شاید ترکمانچای کمترین هزینهای بود که برای این منظور میشد پرداخت!!.
سال ۱۸۱۳ م. (۱۱۹۲ ه.خ.) معاهدهگلستان میان ایران و روسیه منعقد شد. معاهدهای که به دلیل مشکلات روسیه در جنگ با فرانسویها، با کمترین میزان باجخواهی و با تمایل روسها منعقد شد. اما زخم این معاهده بر تن ایرانیان باقی ماند. ۱۳ سال بعد از معاهدهگلستان، ایرانیان خودخواسته وارد نبردی نابرابر شدند، که در عمل منجر به شکست سنگینی شد!! تا شکست اول پلی باشد برای شکست دوم!!
🔸 اما چه شد که ما شکست دوم را خوردیم؟ و چرا بازخوانی آن برای ما ضروری است؟
ریشههای شروع جنگ برآوردهای اشتباه سیاستمداران ایرانی بود که در ادامه آمده است.
🔺برآورد اشتباه۱: ریشههای فرهنگ عزت
عباس میرزا در تمام ۱۳ سال بعد از گلستان، روحش آزرده از شکست بود. او همواره به دنبال جبران حیثیت و آبروی از دست رفتهاش بود. «فرهنگ عزت» به عنوان یکی از بنیادهای فرهنگ ایرانی، توصیهاش مشخص است: برای اعاده حیثیت باید عهدنامه را نقض میکردیم!!
عباس میرزای زخمخورده وقتی دید نیکلای اول جانشین الکساندر در روسیه شده است، فکر کرد زمان خوبی است تا به جبران حیثیت اقدام کند!!.
🔺برآورد اشتباه۲: جنگ ضربهای:
عباس میرزا نمیخواست وارد یک جنگ تمام عیار شود. او میخواست با یک «ضربه ناگهانی» خود را در موقعیت بالاتری برای بازبینی «معاهدهگلستان» قرار دهد. عباس میرزا به این ترتیب این نقشه را کشید تا وانمود کند که نیروهای مرزی سر خود وارد یک درگیری شدهاند و بعد از آنکه چند ولایت و قلعه را گرفتند، روسها را وادار به مذاکره و تغییر مثبت در معاهدهگلستان کند!!.
او میدانست که نتیجهیک جنگ تمامعیار شکست سنگین ایران است؛ اما برآورد اشتباه وی آن بود که روسها برای چنین حملهای بیصبرانه منتظر هستند!! آنها منتظر نقض معاهده از طرف ایران بودند!!.
پس از این ضربهناگهانی، روسها با اطمینان خاطر، پیشروی اولیه ایران را تحمل کردند تا بتوانند با ورود به یک جنگ تمام عیار به سمت مرزهای ایران حمله کنند و تا تبریز پیش بیایند!!.
🔺برآورد اشتباه۳: جنگی با اهداف داخلی:
🔸عباسمیرزا اما در این جنگ اهداف داخلی جدی نیز داشت. او میخواست موقعیت خود را برای جانشینی فتحعلیشاه تحکیم کند. برای همین هم بود که در عهدنامه ترکمانچای تنها بند نامتعارفش تاکید بر حمایت روسها از جانشینی عباسمیرزا به عنوان شاه بعدی ایران است!! گرچه فتحعلیشاه در دل راضی به این جنگ نبود؛ اما نتوانست مانع بروز جنگ نیز شود!!.
جنگهایی که با اهداف داخلی شروع شدهاند اغلب در جهان به شکستهای بزرگ برای ملتهایشان منجر شده است!!
🔸برآورد اشتباه۴: غیرت به جای فناوری!!وضعیت دو ارتش ایران و روسیه از حیث فناوری نابرابر بود. عباس میرزا فکر میکرد با اتکاء صرف بر مقدسات مذهبی میتواند بر فناوری و ارتش آمادهروس غلبه کند. به همین دلیل بود که به تحریک علما اقدام کرد. در این میان حمایت «سید مجاهد» به او کمک کرد. سید پس از صدور فتوای جهاد از کربلا به تهران آمد و سایر علماء را نیز همراه ساخت.
🔺 اشتباه در جنگ، نه عهدنامه
ترکمانچای حالا یک نمونه برای ناکارآمدی مذاکره شده است!! اما واقعیت آن است که ترکمانچای نتیجه اشتباهاتی بوده که ما را به امضاء آن کشاند؛ نتیجهراهانداختن جرقهجنگی که قابل کنترل نبود!!
در این عهدنامه، روسیه در قبال پول شهرهای تسخیر شده تبریز، ارومیه و ... را ترک کرد؛ اما بیش از هر چیز، تحقیری بود که مثل خوره روح ما را قرنها خورد!!
ترکمانچای نتیجه اشتباه سیاستمدارانی بود که فکر میکردند میتوانند با یک ضربه ناگهانی، دست بالاتر را در بازبینی و لغو برخی از بندهای معاهده گلستان بیابند. برآورد اشتباه آنان منجر به شروع یک جنگ خونین، تلفات بالا و نهایتا شکستی بزرگ شد!!.
برای باز خوانی تاریخ «نسخه فارسی عهدنامه ترکمانچای» لازم نیست؛ بلکه باید از اشتباهات سیاستمدارانی آغاز کنیم، که از یک شکست، شکستی بزرگتر ساختند!!.
https://eitaa.com/drmousanajafi
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
🔰پرسش مخاطب محترمی که متن بالا را در مورد ترکمانچای ارسال نمودند:
🔰باسلام تحلیل فوق را در کنایه به راهبرد اتخاذی رهبر
انقلاب در قبال مذاکرات برجامی با اروپا نوشته اند .
از استاد گرامی درخواست پاسخ و تجزیه و تحلیل تعمیم تاریخی فوق را دارم. با تشکر .
🔴جواب دکتر نجفی:
✅با تشکر از ارسال این مطلب جهت اطلاع در کانال و سوال شما نسبت به آن ، به عرض می رساند از نظر ذکر برخی از جزئیات و حتی برخی از تحلیل ها (صرف نظر از نیت خوانی ) با نویسنده متن میشود موافق بود و موارد گفته شده در لا به لای متون تاریخی دیگر هم کم و بیش به چشم میخورد؛ هر چند نکته ای که در این تحلیل برجسته تر است این است که غالب منابع قبلی در مجموع در دو جنگ ایران و روس بیشتر فتحعلیشاه را مقصر و مرحوم عباس میرزا را تطهیر می کنند ولی تحلیل مذکور درست بر عکس می باشد ۰اما بدون آنکه قصد نقد کلی و یا تایید روند کلی این نوشته را داشته باشم چند نکته به نظرم می آید :
۱✅-هر چند با نویسنده می توان موافق بود که اصل خود جنگ است و ترکمانچای نتیجه آن ، ولی همیشه نتیجه این علت و معلول ها ثابت و شفاف نبوده و نیست۰ به نظرم اگر صحنه سیاست و بخصوص سیاست نظامی را حتی مثل "صفحه شطرنج" هم بدانیم ، میتوان پذیرفت که شطرنج باز خوب همیشه میتواند بازی را تا آخر ادامه دهد ، شاید یک حرکت اشتباه حریف ، موقعیت را عوض کند بخصوص اگر پای شطرنج با موضوع حیثیت ملی در میان باشد ؛ لذا از این زاویه به عباس میرزا کمتر ایراد وارد است ۰
✅۲- گفتیم صحنه سیاست و بخصوص معرکه جنگ مثل صفحه شطرنج است ؛ اجازه دهید اضافه کنم گاهی هم فراتر از صفحه شطرنج رفته به مانند یک بازی قمار است ؛ قمار باز خوب درست مثل شطرنج باز خوب نیست چرا که شانس و اقبال در پیروزی و شکست او نقش مهمی دارد۰
✅۳ - مقاله هر چند به درستی به غیرت و شجاعت و عزت عباس میرزا اشاره کرده است اما اینکه از این عوامل مثبت بخواهد علت تامه شروع جنگ و نهایتا شکست را استنباط کند ، کاری غلط و تحلیلی نارواست ۰
در جنگ تحمیلی علیه صدام همین غیرت و عزت و شجاعت توانست برتری سلاح طرف عراقی را کند و در برخی عملیات ها نتیجه را به نفع ایران تغییر دهد ۰
✅۴ - آنچه شکست در جنگ ایران و روس را علیرغم غیرت و شجاعت و نهایتا عهدنامه ترکمانچای را باعث گردید عدم مدیریت درست و به قول امروزیها بسیجی وار نبودن صحنه جنگ بود۰ مرحوم عباس میرزا از نیروی عظیم جهادی مردمی که هم در ایران و هم در مناطق اشغالی وجود داشت نتوانست درست استفاده کند و این نیروی دینی با انگیزه ، در نهایت در ارتش قدیمی و بی سامان قجری به تدریج مستهیل گردید ۰
✅۵ - اینکه نویسنده مطالب را سلسله وار و به هم مرتبط می بیند و فقط به نتیجه آخر کار تکیه نمی کند ، کاری است روشمند و درست ؛ ولی از طرف دیگر سلسله علت و معلول های تاریخی را اینگونه و با این صراحت و شفافیت به هم چسباندن و از سایر موارد و عوامل غفلت نمودن هم به دور از انصاف تاریخی و روش علمی می باشد ۰
✅۶ - در تاریخ ملت های زنده و بزرگ مثل همه ملل ، شکست و پیروزی توامان وجود دارد اما آنچه ملل زنده را از ملل نیمه مرده و مرده جدا می کند ، دقیقا همین نکته است ؛ یعنی تسلیم نشدن به شکست و امید را از دست ندادن و تا شکست را جبران ننمودن ، آسوده نشدن ۰ اینها همان چیزهایی است که در متن بالا در سردار بزرگ عباس میرزا تا حدود زیادی قابل رویت است و متاسفانه نویسنده آنها را یکسره با عینک سیاه نتیجه جنگ به باد نیستی و تیغ نقد سپرده است ۰
✅۷ -هر چند مرحوم عباس میرزا شخصیت تاریخی مهمی است و لااقل در بین قاجارها ، ممتازترین فرد است و در دستگاه همچو اویی ، قائم مقام پدر و پسر و بالتبع آنان میرزا تقی خان امیر کبیر ظهور نموده است ؛ اما این همه دلیل نمی شود که در ترکمانچای روسها از ولیعهدی او و فرزندانش دفاع و حمایت نمایند ۰ این بند از ترکمانچای شاید تا آن تاریخ نظیر نداشته است و سلسله های سلطنتی ایران علیرغم نقاط ضعف شان هیچگاه تداوم خودشان را در پرتو حمایت بیگانه آنهم دشمن حربی که به تازگی خاک کشور را متصرف شده بود ، جستجو نمی کردند ۰از این نظر این اشتباه و خبط بزرگ تاریخی متاسفانه در کنار اسم سرداری نوشته شده است که در بین شاهزادگان و امرا در ایران کم نظیر بوده است ۰ ما نیز امروز مثل همه ملل زنده دنیا که قدرشناس بزرگان خود هستند به روح بزرگ عباس میرزا درود میفرستیم ولی این نقطه تاریک و منفی را در زندگی و کارنامه او ابدا توجیه نمی کنیم ۰و البته در کنار این موضوع بایستی نتیجه گرفت که گاه شخصیت های بزرگ ، اشتباهات بزرگ هم میتوانند داشته باشند و اتفاقا پاک کردن آن اشتباهات از دامن آنان سخت تر از بقیه خواهد بود ؛ و قبولی و نمره بالای این رجال دلیلی بر مردود نشدن شان در همان یک فقره اشتباه نمی شود۰
فاعتبروا یا اولی الابصار۰
موفق باشید
https://eitaa.com/drmousanajafi
🌐 انگلوفیل به چه کسی می گویند؟
اصطلاحات_سیاسی
به سیاست طرفداری از انگلستان و نیز به افرادی که از این سیاست پیروی می کردند ، اطلاق می شد . از زمره این اشخاص در بین صدراعظمهای دوران قاجاریه ، می توان میرزا آقا خان نوری ، وثوق الدوله ، و سید ضیاء الدین طباطبایی و در میان وابستگان به لژهای فراماسونری افرادی چون ابوالحسن خان ایلچی و میرزا عسگرخان ارومی را نام بُرد . از نظر ملاکهای دینی و ملی ، طرفداران این سیاست را باید خائن به ایران و خدمتگذار اجانب دانست .
🌐 روسوفیل کیست؟
سیاست تمایل به روسها است در مسائل داخلی و خارجی . این سیاست در ایران ، دو دوره خیانت بار دارد : یکی دوران تزارها و حکومت تزاری ؛ دوم دوران حکومت کمونیستی شوروی و سیاست بازان و احزاب دست نشانده چپگرای ملحد.
البته ذکر این نکته خالی از لطف نخواهد بود که روسها از دو قرن قبل ، سابقه بسیار بدی در ذهنیت مردم ایران داشته اند ؛ تلخی ترکمانچای و داغ قفقاز مسئله ای نبود که هیچگاه از ذهن و خاطره و حافظه تاریخی ایران پاک شود و لذا طرفداران روس در ایران ، هیچگاه مورد اقبال عامه قرار نمی گرفتند و همیشه نزدیکی و ارتباط با روسیه در هر شکل و قالبی ، سئوال و شماتت و ظن ملی را در پی داشته است .
منبع : مقدمه تحلیلی تاریخ تحولات سیاسی ایران ( دین ، دولت ، تجدد ) ، تکوین هویت ملی نوین ایران از عصر صفویه تا دوران معاصر ، موسی نجفی ، مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر ، چاپ اول 1378 ، ص 252 و 262 .
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
https://ble.ir/drmousanajafi
در آستانه سیوسومین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره)، خبرنگار روزنامه ایران مصاحبهای با رئیس پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی انجام داده است که در این مصاحبه، دکتر نجفی درباره شأن فکری و نظریهپردازانه حضرت امام خمینی(ره) مواردی را مطرح کرده است که ماحصل این گفتوگو از نظرتان میگذرد:
«منشور فکری - سیاسی حضرت امام خمینی(ره)» در گفتوگو با دکتر موسی نجفی، رئیس پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی
رهبری در قامت متفکر
حضرت امام(ره) جزو معدود متفکرانی بودند که توانستند فلسفه سیاسی خود را اجرایی کنند
«حضرت امام خمینی(ره) در وهله نخست یک متفکر و نظریهپرداز است؛ کسی که میکوشد با بهره گرفتن از مرجعیت فکری و دینی خود بهعنوان ولی فقیه که شأنی نظریهپردازانه و فکری دارد و نه صرفاً بهعنوان یک رهبر سیاسی، مسائل نظام را حل کند.» این توصیف دکتر موسی نجفی، استاد تمام علومسیاسی و رئیس پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی درباره شأن فکری و نظریهپردازانه حضرت امام خمینی(ره) است. او حضرت امام(ره) را از معدود متفکرانی برمیشمارد که توانست فلسفه سیاسی خود را با موفقیت پیادهسازی و اجرا کند.
برای مشروح مصاحبه رجوع شود به :
https://www.irannewspaper.ir/Newspaper/PagePDF/126375
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
https://ble.ir/drmousanajafi
👆.ادامه مصاحبه با روزنامه ایران قسمت اول
🔴جناب دکتر نجفی، اغلب از حضرت امام خمینی(ره) بهعنوان یک رهبر سیاسی که بنیانگذار یک نظام سیاسی نوین شدند، صحبت میشود، اما ایشان از شأنی فکری، فلسفی و نظریهپردازانه نیز برخوردار بودند. دستگاه فکری حضرت امام خمینی(ره) بهعنوان یک «متفکر» چه مختصاتی داشت؟
🔵حضرت امام خمینی(ره) در وهله نخست یک شخصیت فکری برجسته بودند که از سن چهل تا شصت سالگی به مسائل فکری مبادرت داشتند و «مسائل سیاسی» را فقط رصد میکردند. با اینکه نهضت بزرگی مثل «ملی شدن صنعت نفت» را پیش روی داشتند اما رد پایی از ایشان در این نهضت نمیبینیم. تقریباً در هیچ یک از جناحبندیهای نهضت و مسائل آن وارد نشدند و در هیچ کدام از جریانهای سیاسی حتی مذهبی آن زمان، مشارکت فعال نداشتند و تنها بعد از انقلاب از مرحوم آیتالله کاشانی در مقابل ملیگراها، چندین بار تجلیل کردند، اما بعد از شکست نهضت نفت و کودتای 28 مرداد، حاکمیت امریکا به جای انگلیس، رحلت آیتالله کاشانی و آیتالله بروجردی یعنی زمانی که به سن شصت سالگی رسیده بودند، ایشان وارد گود سیاست شدند و بتدریج نسبت به دخالت امریکاییها و حذف «قسم به قرآن» واکنش نشان داده و انتقادات خود را مطرح کردند. مشخص بود که انتقادات امام(ره) به این مسائل بهانه است و هدف بلندتری را مد نظر دارند که همان استقرار نظام جمهوری اسلامی است. ایشان برای همراه کردن علمای دیگر و مردم باید یکسری برنامههای کوتاهمدت و اجرایی را پیش میکشیدند تا جامعه بتدریج سیاسیتر شود و به برنامههای ایشان در مسیر تغییر رژیم اعتماد کند. سرنخ درگیری ایشان با انجمنهای ایالتی و ولایتی و مسأله کاپیتولاسیون را میتوان در کتاب «کشف الاسرار» ایشان که در دهه بیست به رشته تحریر درآمده است، ردگیری کرد.
اما بیست سال بین کتاب «کشفالاسرار» و حرکت سیاسی ایشان فاصله است. چرا؟
چون ایشان در حال رصد کردن اوضاع جامعه هستند. حساسیت ایشان نسبت به دخالت خارجیها و دینی شدن جامعه در این کتاب نمود برجستهای دارد. بنابراین، همانطور که در پرسش شما هم طرح شد، حضرت امام خمینی(ره) در وهله نخست یک متفکر و نظریهپرداز است؛ کسی که میکوشد ابتدا مسائل را متفکرانه تحلیل کند. به همین دلیل، ایشان را ابتدا به ترکیه و بعد به نجف میفرستند. آنجا هم 15 سال در کرسی مرجعیت نشسته و در کنار شخصیتهایی همچون آیتاللهالعظمی خویی و مرحوم آیتاللهالعظمی شاهرودی مشغول تدریس میشوند، ولی فضای عراق یک فضای عربی بود و به گونهای نبود که ایشان بتواند حرکتی سیاسی را رقم بزند.
بعد از انقلاب هم جنگ میشود و ایشان آنجا هم سعی میکند تا با بهره گرفتن از «قدرت اجتهاد» و «مرجعیت فکری و دینی» خود، مسائل نظام را نه بهعنوان یک رهبر سیاسی بلکه بهعنوان یک «ولی فقیه» که شأنی نظریهپردازانه و فکری دارد، حل کند. بر این اساس، میتوان برای ایشان یک «فلسفه سیاسی» قائل شد که در بردارنده راهکارهایی برای حل مسائل انقلاب و افقگشا برای آینده جمهوری اسلامی است.
🔴مهمترین مسأله در فلسفه سیاسی ایشان چیست؟
🔵در فلسفه سیاسی امام(ره) بیشتر بحث بر سر «مشروعیت نظام سیاسی» است. ایشان جزو معدود متفکرانی هستند که فلسفه سیاسی خود را پیادهسازی کردند. برخی متفکران صرفاً به یک فلسفه سیاسی به لحاظ ذهنی و تئوریک دست پیدا میکنند اما برای پیادهسازی آن فرصتی نمییابند، اما خوشبختانه حضرت امام(ره) این فرصت را پیدا کردند.
🔴«مشروعیت» یک نظام سیاسی در اندیشه ایشان، چگونه محقق میشود؟
🔵ایشان مشروعیت را از آن خدا میدانند و در واقع، در فلسفه سیاسی حضرت امام(ره) «ولایت» و «دموکراسی» با هم جمع شده است.
ادامه👇👇
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
https://ble.ir/drmousanajafi