🔰هفته اول آبان بحث های ملی گرایی و نگاه به ایران باستان با شعارهای سیاسی همراه شده و در فضای رسانه و مجازی بازتاب می یابد ۰ مناسب است در ارتباط با نسبت اسلام و ایران به یک نمونه تاریخی از رفتار ایرانیان در گذشته اشاره کنیم ۰
✅ بازتاب اندیشه سیاسی نهضت شعوبیه و ماجرای ملی گرایی ایرانی در عهد اسلامی :
✅شاخص تاریخی مهم اعتدال و عدالت خواهی و معنویت گرایی روح ملی ایرانیان در افق اسلامی و آسیب شناسی تفاخر قومی به موازات آن۰
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
دکتر موسی نجفی
🔰یادداشتی به مناسبت ایام اربعین ✅مراسم اربعین طلیعه تمدن نوین اسلامی - قسمت اول ( مواجهه
🔰تکمله و نقادی دوستی محقق و مورخ بر یادداشت طلیعه تمدن نوین اسلامی
یادداشت "مراسم اربعین طلیعه تمدن نوین اسلامی" که طی سه قسمت در هفته ایام اربعین نوشتم و در این کانال نیز ارائه گردید با بازتاب مناسب و اظهار نظر خوانندگان مواجه شد؛ در بین این نقد و نظرها ، استاد رسول جعفریان یاداشتی در کانال خودشان در واکنش به این مطلب گذاشته اند ( البته واکنش "اجمالا" همدلانه و "تفصیلا" نقادانه و تکمله گونه ) هر چند فضا و مبانی فکری و نظری من با آقای جعفریان ( علیرغم دوستی سی ساله) در بحث تمدن از هم جداست ، ولی همین مقدار هم که ایشان در یادداشت مذکور، به اجمال، مطلب را با دهها اما و اگر قبول کرده اند جای تعجب و البته تشکر دارد۰ البته من به قسمتی از مطلب ایشان حواشی و نقد دارم ، ولی فعلا ترجیح می دهم به جای بررسی برخی موارد گفته شده ، در آینده به ابعاد این قصیه بپردازم۰ در اینجا مناسب دیدم برای جولان فکری بیشتر اعضای کانال، مطلب ایشان را عینا آورده و هر گونه قضاوت و اظهار نظری را به عهده محققین و پرسشگران و دوستان موشکاف این کانال بگذارم۰
در خاتمه ذکر یک نکته (که به نظر تا حدودی شخصی است ) را لازم میدانم و آن این است که استاد جعفریان در ابتدای مطلب شان از عنوان "دوستانی که خود را تئوریسین تمدن نوین اسلامی "می دانند " استفاده کرده اند ، نمیدانم این عنوان را دوست مورخ بر اساس کدام منبع و یا مطلبی عنوان کرده اند ، ولی آنچه به یادداشت "مراسم اربعین و تمدن نوین اسلامی " مربوط است از نظر من مسئله بیشتر از هر چیزی عرض ارادتی ولو کوچک به محضر مطهر امام حسین (ع) و شریک شدن به عنوان قطره ای در این دریای عظیم بوده و هست؛ سایر حرفها و نقلها حاشیه ای بوده و به منزله فرع بر این اصل تلقی می گردد۰ البته برداشت و نظر و ادعای هر کسی در این رابطه آزاد و محترم است و به صاحب آن گفتار ارتباط دارد۰ 👇
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
یادداشت از دکتر رسول جعفریان استاد تاریخ دانشگاه و رئیس کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران
تأسیس تمدن مهم، اما تداوم آن مهم تر است
برخی از دوستان ما که خود را تئوریسین تمدن نوین اسلامی می دانند، از تحقق طلیعه های آن تمدن سخن می گویند. خواستم عرض کنم، تغییر و تحول در جامعه برای رسیدن به نقطه اوج عزت قوانین خاص خود را دارد که اگر رعایت نشود، به جای اوج عزت، در حضیض ذلت فرو خواهد رفت. صد البته، اگر شناخت درست از مسیر باشد، اگر ابزار و وسیله درست برای انتقال و حرکت در این مسیر انتخاب شود، اگر اخلاق و رفتار لازم برای طی مسیر وجود داشته باشد، اگر هدف مشخص و معین باشد، اگر مشارکت همه نیروها و امکانات باشد، و اگر خرابکاری در بین نشود، نه ما بلکه اقوام دیگر هم اگر چنین کنند، به تمدن می رسند. طی راه پر از سنگلاخ و مشکل که برابر جامعه انسانی است، مردان نیرومند، فهمیده و دانشمندی را می طلبد که واقع گرا باشند، قدرت طلبی نکنند، و نیروها و سرمایه های مادی و معنوی یک ملت را به باد ندهند. گاهی همه اینها هست، اما پس از مدیت، مثل گاو نه من شیرده، کسی می آید و لگدی می زند و تمام ظرف شیر را وارونه می کند. کم نبوده و نیستند انقلابات و جنبشهایی که اساس وضع آنها برای رسیدن به نقطه ایده آل بود، زحمت زیادی کشیده شد، اما در مسیر، گرفتار دشواری شدند و به آمال و آرزوهای یک ملت که رسیدن به یک زندگی انسانی و آرام و فلاح و رستگاری یعنی همان تمدن بود، نرسیدند.
خواستم عرض کنم، طلیعه تمدن، مهم نیست، مهم ادامه آن راه است که وقتی این طلیعه آمد، و اساس شکل گرفت، راه باید درست طی شود. یکی از اساسی ترین اصول، وجود یک منطق نیرومند فکری است که بتواند نقطه مشترک همه اقوامی باشد که در یک مجموعه سیاسی با هم زندگی می کنند. اگر تمدنی در فکر استفاده از نیروی همسایگان هم هست، باید منطقی را دنبال کند که همپوشانی لازم را برای همراه ساختن آنان هم داشته باشد. البته که باید قدرت و استقامت و قدرت دفاعی لازم را هم برای دفاع از دستاوردهای خود داشته باشد.
در این میان، دو چیز بیش از همه مهم است، اول تفکر درست و دوم سیاست صحیح. اصل همان تفکر است. اگر اندیشه استواری باشد، و سیاست درستی در پیش گرفته شود، میانه راه هم خطایی رخ ندهد، می توان امیدی برای رسیدن به نقطه ای مطلوب را داشت. سیاست بر محور تفکر معنا و مفهوم پیدا می کند. در ایران، نادرشاه یکی از نیرومندترین چهره های سیاسی و نظامی بود، اما از تفکر و اندیشه تهی بود، به عکس صفویه که مسیر مشخصی در تفکر داشتند و نزدیک دو قرن و نیم دوام آوردند، اما روزی که از درون، این تفکر، از هم پاشید، آنها هم از میان رفتند.
این تفکر را خطرات زیادی تهدید می کند. این که اساس آن استوار باشد، منطقی و معقول باشد، گرفتار خرافه گرایی و بیهوده خواهی نشود، ابزار دست مشتی سیاستمدار برای رسیدن به مطامعشان نباشد، طیف هایی از جامعه که طرفدار افراط گری و ایجاد نفرت در جامعه و تفرقه میان مردم هستند، اندیشه های خاص خود را حاکم نکنند، و خیلی از مسائل دیگر در حفظ سلامت تفکر و تأثیر گذاری آن اهمیت دارد. هر لحظه باید مراقب آن بود و در ارتباط با آن فریب نخورد.
توهم داشتن تفکر و اندیشه، مشکل مهمی است، کسانی اندیشه هایی را با اهداف انحرافی رواج می دهند، عده ای را جذب خواسته های باطل خود می کنند، و با استفاده از اهرمها و قدرتی که در اختیار دارند، آن را وجه غالب تفکر مقبول جامعه نشان می دهند، و عاقبت همه چیز را بر باد می دهند.
داشتن یک تفکر سالم، به داشتن متفکران سالم است، به تعهد یک حکومت در استفاده از اندیشمندان فکور است. به داشتن روش فکری و تربیتی اصیل و استوار است، به پرهیز از روشهای خشونت گرا و افکار واپس زده و ارتجاعی است. به دور کردن خرافات از جامعه و اندیشه های حاکم بر اذهان مردم آن است.
مورد اخیر، یعنی خرافات، شاید یکی از مهم ترین مسائل باشد. همین چند روز دیدیم کسی که گفته شد، چندین بار در سیمای جمهوری اسلامی به عنوان دانشمند و نخبه معرفی شده، مدعی امام زمانی شد. این نمونه ها که اندک هم نیستند، نشان از رواج افکاری در زیر پوست جامعه دارد که زمینه آنها را فراهم می کند و گاه شاهدیم که یک خطا، مانند آنچه به اسم بابیه و بهائیه در میانه قرن سیزدهم رخ داد، سیلی را به راه می اندازد و بخش مهمی از توان جامعه را به هدر می دهد.
منصفانه بگوییم ،وقتی نگاهی به جامعه ایران در سه چهار قرن اخیر می اندازیم، سیر صعودی رواج خرافات را شاهدیم. به نظرم، این روند، هیچ گاه و حتی پس از انقلاب متوقف نشده، بلکه از جهاتی شدت یافته است. باید پرسید، چه عاملی سبب شده است تا ما نتوانیم دامن تفکر انسانی و اسلامی خود را از خرافات بپیراییم؟ آیا تفکر درست و اصیلی داریم؟ آیا راه درست را می شناسیم؟ آیا ابزاری که برای رفتن این راه انتخاب کرده ایم، ابزار معقول و درستی است؟👇
ادامه مطلب
خیلی ساده است، دین که بخش مهمی از تفکری است و باید ما را راهنمایی کند، گاه در دستان عده ای ابزاری برای رسیدن به اهداف نادرست می شود، به طوری که کسی نمی تواند دین را از دست آنان نجات دهد. امر غریبی نیست که از امام علی علیه السلام بشنویم که در یک دوره، دین اسیر در دست اشرار بوده که از آن برای دنیا خواهی استفاده کرده اند [فَإِنَّ هَذَا الدِّینَ قَدْ کَانَ أَسِیراً فِی أَیْدِی الْأَشْرَارِ یُعْمَلُ فِیهِ بِالْهَوَى وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْیَا.] این دین، اگر به این روز بیفتد، نمی تواند ما را به فلاح که تمدن مادی و معنوی مطلوب است، برساند.
در یک جامعه ای که تفکر اصیل وجود ندارد، آگاهی مردمان چندان بالا نیست، همچنان میلیونها نفر بیسواد هستند، بسیاری شان در عمرشان یک کتاب نمی خوانند، و... کسانی هم خواهند بود که از دین، ابزاری برای رسیدن به اهدافشان استفاده کنند. استفاده از خرافات یکی از اموری است که به راحتی می تواند آنها را سوار بر گرده مردم کند، و آن وقت است که مسیر گم می شود، و رسیدن به آن اهداف، محال.
به نظر می رسد رسیدن به تمدن نیاز به سروصدا ندارد، رسیدن به تمدن، نیازمند تفکر سالم، رفتار درست و قانونمند، و رعایت اصول اخلاقی و قانونی و حقوقی است. اگر کسی تمدن می خواهد، باید نظام حقوقی خود را اصلاح کند و در اجرای آن تبعیض روا ندارد. اگر کسی تمدن می خواهد، خیلی ساده، باید باور به اشتراک گذاشتن همه افکار و اندیشه ها در کنار هم داشته باشد. اگر کسی تمدن می خواهد، باید به کوشد که در سه اصل علم و قانون و اخلاق، جدیت بخرج بدهد. اینها و مشابه اینهاست که در عمل می تواند ما را به تمدن برساند.
ما خوشحال خواهیم شد که عده ای باور به این طلیعه داشته باشند، اما خواهش مان از آنها این است که در تمدن، تأسیس مهم است، اما مهم تر فکر کردن برای تداوم آن است.
@jafarian1964
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰به مناسبت ایام سوگواری آخر ماه صفر
#تاریخ_سیاسی_امامان_شیعه
بصیرت افزایی در سیره سیاسی ائمه اطهار علیهم السلام
🔰حفظ "استقلال فکری" و "هویت سیاسی " در تاریخ شیعه ، "عیاری" فراتر از حرکت نظامی و انقلابی
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰پرسش یکی از مخاطبین کانال
✅سلام استاد
تاکید بر هویت ایرانی و پاس داشتن آن،آیا به علت ذاتی هویت هر جامعه است یا به علت اینکه هویت ما با تشیع عجین شده؟به عبارت دیگر آیا هویت برای هر جامعه ای به مثابه فطرت برای انسان است؟یعنی همانگونه که هر انسانی برای رسیدن به کمال باید به فطرت خود بازگشت نماید و به مقتضای آن عمل کند،آیا هر جامعه ای هم برای رسیدن به کمال باید به هویتی که در طول تاریخش شکل گرفته مراجعه کند؟
اگر پاسخ این باشد تنها ملاک ارزش هویت ایرانیان،حریت آنها در طول تاریخ و تشیع آنهاست،دیگر دلیلی برای تاکید زیاد بر هویت به صورت مستقل باقی نمی ماند زیرا در این صورت مثلا جامعه حجاز هم همدتش پاس بدارد،درحالی در هویت آنها نه حریت و حماسه (به اندازه کافی) دیده میشود و نه اسلام اصیل.
✅جواب :
نجفی
با سلام و تشکر از پرسش گر عزیز به عرض می رسانم که پرسش شما بیشتر در دو بخش قابل بررسی است :
🔶اول : آیا جامعه هویت ذاتی دارد ؟ و آیا این هویت در جامعه به منزله فطرت در فرد انسانی است ؟ در پاسخ باید گفت دیدگاه های متفاوتی برای هر دو سوال مطرح است ، برای هویت عده ای به "ذات " قائل هستند و برخی هم آن را "رودخانه ای " و گروهی "موزائیکی " فرض می نمایند ۰ در حقیقت یک گروه برای هویت جمعی جامعه بیشتر ذات ثابت و دسته دوم ، تحول و تغییر قائلند۰ از نظر راقم سطور هویت ، ذات دارد و حتی خود تحول در هویت نیز تابع قوانین ثابت می باشد ۰ مسئله مهمی که بعد از این فرض اول مطرح می گردد این است که این ذات در ملل مختلف ثابت است ؟ و یا اینکه هر ملتی ذات خاص خود را دارد ؟ این مطلب تا حدودی شبیه بحث فرهنگ است ۰ آیا ما میتوانیم از یک فرهنگ مشترک بین الملل سخن بگوئیم و در عین حال از فرهنگ ملی به مثابه یک روح و خصیصه ذاتی یک ملت بحث کنیم؟ من در نظریه هویت ملی خودم که در کرسی های نظریه پردازی مطرح نمودم این خصیصه ثابت را در ذات و یا هسته اصلی جامعه و تغییرات را در پیرامون ذات و به مثابه "عرض " تفسیر و تعبیر کرده ام و سه عنصر عدالت خواهی و حق طلبی و معنویت گرایی را که در طول تاریخ ایران ، برجسته تر است را با سه اصل طولی اسلام شیعی و زبان فارسی و وحدت سرزمینی شامل جغرافیا و ۰۰ تفسیر و تحلیل نموده ام ۰مشتاقان را به مطالعه نظریه تکوین هویت ملی ایرانیان ارجاع می دهم ۰
🔶دوم : اینکه بحث هویت از نظر ریشه های فکری و فلسفی به چه چیزی بر می گردد ، خودش بحث دامنه داری است ، من به تبعیت از نظر علامه طباطبایی و استاد مطهری که برای فرد و جامعه توامان اصالت قائل هستند این نظریه را در نظریه هویت ملی تعمیم داده و بازتاب های آن را بررسی نموده ام ۰ البته بحث حریت و یا بحث از یک عامل واحد به این صورتی که شما عنوان کرده اید مد نظر و قبول من نمی باشد ۰
🔴موفق باشید👇
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰گزارش در مورد خلاصه نظریه هویت ملی از خبرگزاری مهر ۱۳۸۷
✅به گزارش خبرگزاري مهر، اين كرسي سوم خرداد ماه توسط پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي برگزار شد.
اين كرسي با ارايه نظريه دكتر موسي نجفي عضو هيئت علمي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي درباره "تكوين و تكون هويت ملي ايرانيان"، ارزيابي و نقد دكتر سريع القلم، دكتر نجف لكزايي و دكتر كچوئيان با حضور اعضاي كميته داوران، استاد كريم مجتهدي، استاد دكتر داوري اردكاني، حجت الاسلام پارسانيا و دكتر عماد افروغ برگزار شد.
به گزارش مهر، نظريه پرداز اولين كرسي نظريه پردازي در بيان عوامل تكوين ملي ايرانيان با بكارگيري تمثيل هسته و پيرامون و طرح شواهد تاريخي گفته بود : پادشاهي در كنار تشيع، زبان و موقعيت جغرافيايي از عناصر ايجاد ملت ايران بوده است.
به گزارش خبرنگار دانشگاهي مهر، دكتر "موسي نجفي" - عضو هيأت علمي پژوهشگاه علوم انساني در ارائه نظريه خود در اولين كرسي نظريه پردازي كه چهارشنبه شب سوم خرداد ماه در پژوهشگاه علوم انساني برگزار شد گفت: بحث تكوين و تكون هويت ملي ايرانيان يك بحث كليدي و كلان است و از نظر مفهوم شناسي و روش شناسي يك حوزه وسيع بين رشته اي را از تاريخ، علوم انساني و فلسفه در برمي گيرد كه چند مقطع تاريخي اعم از قبل اسلام تا اسلام، 9 قرن اول اسلامي و 5 قرن بعدي از محدوده هاي تاريخي اين بحث است و تمركز اصلي بحث اين كرسي بر روي تشيع صفوي به بعد است.
وي در بيان نظريات رقيب نظريه خود گفت: نظريه ايران باستان نظريه اي تاريخ سازانه و نژادگرايانه است كه مي گويد ايران اگر مجدي هم داشته باشد به قبل از اسلام برمي گشته كه يك گفتمان سياسي است كه در دوره پهلوي ايجاد شد و احياي ناسيوناليست ايراني از بعد جنگ جهاني تا اوايل دوره پهلوي براي وحدت ملي با تكيه بر تاريخ و زبان فارسي مدنظر بوده است.
"نجفي" افزود: نظريه دوم كه از امتزاج فرهنگ ايران و اسلام صحبت مي كند بازگشت به فرهنگ خويشتن را توصيه كرده و نظريه سوم مي گويد بين ايران، اسلام و غرب يك هويت رودخانه اي وجود دارد كه در دوران اخير توصيه مي شود براي هويت گرايي به در پيش گرفتن پلوراليسم توصيه شده است.
نظريه پرداز اولين كرسي نظريه پردازي با بيان اينكه براي ايجاد ملت به وجود يك احساس جمعي مشترك نياز است، گفت: هر ملتي براي خود ذاتي را دارد كه بيان كننده حقيقتي است دارد و اين حقيقت مي تواند روح ملي ايرانيان را نشان دهد كه اسلام با عنصر متعالي خود توانست به يك حقيقت ذاتي براي ايرانيان تبديل شود و ايرانيان به تدريج مسلمان شوند.
وي با اشاره به تحقير ايرانيان توسط اعراب و پيدايش جنبش شهودي ها اظهار داشت: شهودي ها اهل مساوات بودند و با تمسك به آيه قرآن بر اين اعتقاد استوار بودند كه بين آنها و اعراب فرقي وجود ندارد ولي به تدريج عنصر عدالت خواهي در شهودي ها ضعيف شد و به اهالي تفسير خوانده شدند كه از اين پس ادعاي برتري نسبت به اعراب را داشتند و بعدها نيز به دوره ايران باستان بازگشت به خرج دادند كه در يك جمع بندي كلي به اين نقطه رسيده مي شود كه واكنش ايرانيان در بربار تفاخر عربي يك واكنش افراطي بوده است.
دكتر "نجفي" افزود: شكست شهودي ها نشان داد كه حركتشان يك حركت ادبي سياسي بوده ولي آنچه كه اهميت مي يابد اين است كه ايرانيان با شكست جنبش شهودي ها سعي مي كنند هم اسلام را قبول را كرده باشند و هم جوهر و تشخصي را نه به معناي گرايش ناسيوناليستي يا قوميت گرايي بلكه به عنوان روح ملي پيشه كنند و در اين نقطه است كه ايرانيان به تفكيك بين اسلام و اعراب مي رسند. ايراني ها بعد از شكست شهوديه به كم كردن نظام سازي و نهاد سازي روي مي آورند و قالب سلطنت را قبول مي كنند و سلطنت ايران باستان در دوره اسلام و البته بدون تعصبات قومي و ويژگي هاي زردشتي ظاهر مي شود.
عضو هيأت علمي پژوهشگاه علوم انساني در بيان نقش زبان در ايجاد حس مشترك گفت: در دوراني كه ايراني ها مسلمان شدند زبان به عنوان يك عامل پيوند دهنده بين آنها است ولي اين زبان نتوانسته كه به عنوان يك درد مشترك تبديل شود و ايجاد كننده ملت باشد.
نظريه پرداز اولين كرسي نظريه پردازي در بيان عوامل تكوين ملي ايرانيان با بكارگيري تمثيل هسته و پيرامون و طرح شواهدي تاريخي، اظهار داشت: پادشاهي در كنار تشيع، زبان و موقعيت جغرافيايي از عناصر ايجاد ملت ايران بوده است
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
1_30833396.mp3
3.28M
🔰کلاس دکتری علوم سیاسی - دکتر نجفی
✅جلسه درس تاریخ اندیشه سیاسی (3)
🔴موضوع بحث : مشخصه های فلسفه سیاسی کلاسیک و بحث فضیلت محوری
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰*دکتر موسی نجفی: انقلاب اسلامی، «تمدن نوین اسلامی» میسازد، نه «تمدن مهدوی»*
✅موسی نجفی در بخش نخست سخنانش به بحث درباره روش تحلیل تاریخ پرداخت و تاریخ را به چند گونه تقسیم کرد و گفت: یک تاریخ «نقلی» داریم که متن و ماده تاریخ است. خود متن تاریخ هم به دو قسمتِ «واقعه» و «حادثه» تقسیم میشود. عاشورا یک واقعه است که در دل آن حوادثی رخ میدهد. اگر شما واقعه را نشناسید، حوادث ربطش را به هم از دست میدهد. خود انقلاب اسلامی هم یک واقعه است که اگر آن را نشناسیم، انتخابات و جنگ و امام را نمیتوانیم بشناسیم. گونه دوم تاریخ «تحلیل تاریخ» یا صورت تاریخ است. این گونه به وقایع هویت میدهد. چرایی و چگونگی وقایع به تاریخ تحلیلی برمیگردد. یک تاریخ بالاتر هم داریم که «فلسفه تاریخ» است. قواعدی که باعث میشود جامعه متحول شود در فلسفه تاریخ جا میگیرد. این خودش دو نوع دارد؛ 1- فلسفه نظری تاریخ 2- فلسفه علم تاریخ.
او دو شکل از فلسفه تاریخ را برشمرد و گفت: یک وقت از فلسفه تحول تاریخ صحبت میکنیم؛ اینکه مثلاً چرا انقلاب اسلامی رخ داد؟ یک وقت هم از فلسفه تطور صحبت میکنیم؛ یعنی مثلاً چرا جامعه بسته قاجاری به پهلوی رسید؟ یک وقت نوع جامعه تغییر میکند و یک وقت خود جامعه تغییراتی میکند. یکی بحث درباره بودن است و یکی بحث درباره شدن.
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi