eitaa logo
دکتر یعقوب توکلی
209 دنبال‌کننده
214 عکس
188 ویدیو
15 فایل
دکتر یعقوب توکلی (محقق و مورخ و مدرس و کارشناس مسائل سیاسی و روابط بین الملل)
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دکتر حسین امیدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*یک کلمه برای جایگاه زن* آغاز جهان نیستی ست مادر هستی ست ....
هدایت شده از Yaser Asgari
💢اسرائیل، صادرکننده روش‌های شکنجه در دنیا! 🔹صبح روز ششم، وقتی در باز شد، شروع به کتک زدنم کردند. بعد کیسه را از سرم برداشتند. یک بشقاب یک‌بارمصرف پلاستیکی آورده بودند، که تکه‌ای پنیر، یک قاشق مربا، سه دانه زیتون، و تکهٔ کوچکی نان در آن بود. در سلول باز و بشقاب دم در بود. وقتی خم شدم تا بشقاب را بردارم، زندانبان با پایش به صورتم زد و گفت: «برندار. کسی از تو مهم‌تر هست که باید آن را بخورد. صبر کن، نخور.» چند دقیقه بعد، سگ کوچکی را آوردند. سگ پنیر را لیسید و خورد، و بعد از آن سرباز بشقاب را با پایش جلویم انداخت. من با تنفر هرچه تمام‌تر، با وجود این همه تحقیر و ناپاک شدن غذا، مجبور بودم بعد از شش روز گرسنگی، همان تکه نان کوچک را با مربا و سه دانه زیتون بخورم. 🔹بعد از مدتی، دوباره مرا به داخل اتاق بازجویی بردند و بر روی میز چوبی خواباندند. با ریسمان مرا بستند و دوباره با کابل مرا زدند، آن‌قدر که دیگر خونی در بدنم نمانده بود و بیهوش شدم. با سطل آبی مرا به هوش آوردند و به مطب بردند، تا پانسمان خونین زخم‌ها را عوض کنند. باز مجبور شدند به من خون تزریق کنند. بعد از تزریق خون، مرا به اتاق بازجویی برگرداندند. گوشی‌های آمپلی‌فایر را به گوشم وصل کردند و صداهای وحشتناک را، تا حدی که دستگاه توان داشت، بالا بردند. سرم در حال ترکیدن بود و گوش‌هایم سوت می‌کشید. بلندم کردند و مرا به دیواری که برق به آنجا وصل بود، مصلوب کردند. فهمیدم می‌خواهند چه بلایی به سرم بیاورند. تنم از شدت درد می‌لرزید. مغزم تیر می‌کشید. از همان دست‌بندها برق به تمام بدنم می‌رسید. همهٔ سلول‌های بدنم از درد به فغان آمده بود. این وضعیت در نقاط زخمی شدیدتر و زجرآورتر بود. نمی‌دانم چند بار بیهوش شدم و مرا با سطل آب سرد به هوش آوردند و چگونه مرا به سلول بردند و داخل سلول انداختند. دیگر روز و شب را نمی‌فهمیدم. 🔹بعد از چند روز که آن پزشک پیرمرد را ندیده بودم، یکباره جلویم سبز شد و با دست محکم به سرم کوبید. با بددهنی هرچه تمام‌تر به من فحش می‌داد. تحمل نکردم و جوابش را دادم. گفت: «راستی چیزی را فراموش کرده بودم. یادم رفت اندازهٔ گلوله‌ها را بنویسم. قطر و حجم تیرهایی را که به بدنت اصابت کرده ننوشتم. فراموشم شد.» گفتم: «شما این گلوله‌ها را درآوردی. گلوله‌ها پیش شما است.» می‌دانستم شکنجهٔ دیگری در انتظار است؛ اما کاری نمی‌توانستم بکنم. دست‌هایم بسته بود؛ حتی با پاهایم نیز نمی‌توانستم از خودم دفاع کنم. کاملاً بی دفاع بودم. دکمه‌های پیراهنم را با دست‌هایش باز کرد و انگشت خود را در زخم زیر بغلم فرو کرد و چرخاند. اشکم درآمده بود. از شدت درد دنیا پیش چشمانم سیاه شد. تصویر او به‌سان حیوان انسا‌ن‌نمای وحشتناکی جلویم سبز شد. با کمال بی‌رحمی در چشمانم نگاه کرد و گفت: «ناراحت نشو. من دارم تیرها را اندازه می‌گیرم.» خون زیادی از زیر بغلم جاری شد و درد تمام بدنم را فراگرفت. همهٔ وجودم از شکنجهٔ بی‌رحمانه‌ای که پیرمردی به‌ظاهر پزشک در حق نوجوانی ۱۶ ساله -آن هم با دست‌هایی بسته- انجام می‌داد، پر از تنفر شده بود. 🔹با شکنجه‌هایشان به شیطان‌صفتی اسرائیلی‌ها بیشتر پی بردم. مهم‌تر از همه ارزان بودن روش‌های شکنجهٔ آن‌ها بود؛ طوری که پس از تشکیل دولت اسرائیل، این رژیم جزء اصلی‌ترین صادرکنندگان روش‌های شکنجه در دنیا شد. آموزش روش‌های شکنجه در بازجویی منبع درآمدی بسیار مهم برای اسرائیل به شمار می‌رفت. روز هشتم، در حالی که آویزان بودم، سربازان به مسخره کردن و فحش دادن من پرداختند. تا اینجا مسئله خیلی عجیب نبود؛ هرچند فحاشی بیش از سایر شکنجه‌ها، اعصاب انسان را به هم می‌ریزد. برای آزار بیشتر، گوشهٔ کیسه را بلند کردند و دود سیگارشان را به داخل کیسه فوت کردند. من از شدت کمبود اکسیژن به دست و پا زدن افتادم. کمی بعد، ناگهان یک سرباز اسرائیلی جلو آمد و گفت: «می‌خواهم سیگارم را خاموش کنم؛ اگر زمین بیندازم، کثیف خواهد شد. بهتر است این عرب زحمت خاموش کردن سیگار را بکشد.» بعد سیگار روشن را روی پشت دستم گذاشت و آن را فشار داد. فریادم به آسمان رفت؛ ولی با دست و پای کاملاً مصلوب کاری نمی‌توانستم بکنم. به قدری محکم سیگار روشن را فشار داد، که هنوز بعد از سی سال جای سوختگی آن روی دستم باقی مانده است. بعد از آن، سربازان یکی‌یکی آمدند و سیگارشان را روی دستم با فشار خاموش کردند و من در میان آن همه درد چاره‌ای جز فریاد زدن نداشتم. 🟢متن بالا برشی‌ست از کتاب «حقیقت سمیر»؛ روایتی از خاطرات سمیر قنطار پ.ن: سمیر قنطار، مبارز لبنانی‌الاصل فلسطینی است که سی سال در زندان‌های اسرائیل به سر برد و در تبادل اسرا در سال ۲۰۰۸ بین اسرائیل و حزب‌الله لبنان از زندان آزاد شد. 📚کتاب: حقیقت سمیر ✍نویسنده: یعقوب توکلی 🔘ناشر: سوره مهر 🌍 با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
هدایت شده از جعفر قنادباشی
🛑 ۴ مانع بازدارنده رژیم صهیونیستی برای حمله به لبنان ◀️ هرچند تهدیدات دو روز گذشته رژیم صهیونیستی در خصوص حمله گسترده رژیم صهیونیستی به لبنان، سبب شد تا خبرگزاری‌ها از وقوع این حمله در یکشنبه شب سخن بگویند، ولیکن بر خلاف این پیش بینی‌ها، نه تنها چنین حمله‌ای به وقوع نپیوست بلکه با زیر سوال رفتن ادعای رژیم در متهم کردن مقاومت حزب الله در حمله موشکی به مجدل‌ شمس (واقع در جولان)، افتضاح تازه‌ای برای رژیم رقم خورد و افزون بر این موانع عمده‌ای که در سر راه هرگونه عملیات گسترده علیه خاک لبنان قرار دارد، مورد توجه بیشتر قرار گرفت؛ موانعی که تا بحال به ویژه در ده ماه گذشته از تحقق اغراض و مقاصد شوم صهیونیست‌ها برای نابودی و انهدام توان نظامی مقاومت حزب الله لبنان جلوگیری کرده است. حال آنکه قصد و هدف صهیونیست‌ها همواره این بوده است تا با حملات بسیار سنگین و نابود کننده، فاجعه غزه را در این کشور تکرار کنند. اما هیچگاه نتوانسته‌اند چنین اغراض و اهداف شومی را اجرایی کنند، چراکه در این مسیر علاوه بر موانع متعدد دیگر چهار مانع عمده قرار دارد: اولین مانعی که رژیم صهیونیستی با آن روبرو است؛ قدرت، توانمندی و برنامه‌های پیچیده نظامی حزب الله است که به صورت یک قدرت بازدارنده عمل می‌کند. زیرا که این پاسخ حزب‌الله نه فقط می‌تواند ضربات کاری فلج کننده‌ای یه ارتش رژیم صهیونیستی وارد کند، بلکه شهر‌ها و شهرک‌های بیشتری از فلسطین اشغالی را مورد هدف قرار داده و تاسیسات حیاتی رژیم صهیونیستی را نیز از کار بیندازد. دومین مانع جدی رژیم صهیونیستی، خستگی شدید نیرو‌های .... https://jamejamonline.ir/0069Xa
هدایت شده از Yaser Asgari
💢اسرائیل، صادرکننده روش‌های شکنجه در دنیا! 🔹صبح روز ششم، وقتی در باز شد، شروع به کتک زدنم کردند. بعد کیسه را از سرم برداشتند. یک بشقاب یک‌بارمصرف پلاستیکی آورده بودند، که تکه‌ای پنیر، یک قاشق مربا، سه دانه زیتون، و تکهٔ کوچکی نان در آن بود. در سلول باز و بشقاب دم در بود. وقتی خم شدم تا بشقاب را بردارم، زندانبان با پایش به صورتم زد و گفت: «برندار. کسی از تو مهم‌تر هست که باید آن را بخورد. صبر کن، نخور.» چند دقیقه بعد، سگ کوچکی را آوردند. سگ پنیر را لیسید و خورد، و بعد از آن سرباز بشقاب را با پایش جلویم انداخت. من با تنفر هرچه تمام‌تر، با وجود این همه تحقیر و ناپاک شدن غذا، مجبور بودم بعد از شش روز گرسنگی، همان تکه نان کوچک را با مربا و سه دانه زیتون بخورم. 🔹بعد از مدتی، دوباره مرا به داخل اتاق بازجویی بردند و بر روی میز چوبی خواباندند. با ریسمان مرا بستند و دوباره با کابل مرا زدند، آن‌قدر که دیگر خونی در بدنم نمانده بود و بیهوش شدم. با سطل آبی مرا به هوش آوردند و به مطب بردند، تا پانسمان خونین زخم‌ها را عوض کنند. باز مجبور شدند به من خون تزریق کنند. بعد از تزریق خون، مرا به اتاق بازجویی برگرداندند. گوشی‌های آمپلی‌فایر را به گوشم وصل کردند و صداهای وحشتناک را، تا حدی که دستگاه توان داشت، بالا بردند. سرم در حال ترکیدن بود و گوش‌هایم سوت می‌کشید. بلندم کردند و مرا به دیواری که برق به آنجا وصل بود، مصلوب کردند. فهمیدم می‌خواهند چه بلایی به سرم بیاورند. تنم از شدت درد می‌لرزید. مغزم تیر می‌کشید. از همان دست‌بندها برق به تمام بدنم می‌رسید. همهٔ سلول‌های بدنم از درد به فغان آمده بود. این وضعیت در نقاط زخمی شدیدتر و زجرآورتر بود. نمی‌دانم چند بار بیهوش شدم و مرا با سطل آب سرد به هوش آوردند و چگونه مرا به سلول بردند و داخل سلول انداختند. دیگر روز و شب را نمی‌فهمیدم. 🔹بعد از چند روز که آن پزشک پیرمرد را ندیده بودم، یکباره جلویم سبز شد و با دست محکم به سرم کوبید. با بددهنی هرچه تمام‌تر به من فحش می‌داد. تحمل نکردم و جوابش را دادم. گفت: «راستی چیزی را فراموش کرده بودم. یادم رفت اندازهٔ گلوله‌ها را بنویسم. قطر و حجم تیرهایی را که به بدنت اصابت کرده ننوشتم. فراموشم شد.» گفتم: «شما این گلوله‌ها را درآوردی. گلوله‌ها پیش شما است.» می‌دانستم شکنجهٔ دیگری در انتظار است؛ اما کاری نمی‌توانستم بکنم. دست‌هایم بسته بود؛ حتی با پاهایم نیز نمی‌توانستم از خودم دفاع کنم. کاملاً بی دفاع بودم. دکمه‌های پیراهنم را با دست‌هایش باز کرد و انگشت خود را در زخم زیر بغلم فرو کرد و چرخاند. اشکم درآمده بود. از شدت درد دنیا پیش چشمانم سیاه شد. تصویر او به‌سان حیوان انسا‌ن‌نمای وحشتناکی جلویم سبز شد. با کمال بی‌رحمی در چشمانم نگاه کرد و گفت: «ناراحت نشو. من دارم تیرها را اندازه می‌گیرم.» خون زیادی از زیر بغلم جاری شد و درد تمام بدنم را فراگرفت. همهٔ وجودم از شکنجهٔ بی‌رحمانه‌ای که پیرمردی به‌ظاهر پزشک در حق نوجوانی ۱۶ ساله -آن هم با دست‌هایی بسته- انجام می‌داد، پر از تنفر شده بود. 🔹با شکنجه‌هایشان به شیطان‌صفتی اسرائیلی‌ها بیشتر پی بردم. مهم‌تر از همه ارزان بودن روش‌های شکنجهٔ آن‌ها بود؛ طوری که پس از تشکیل دولت اسرائیل، این رژیم جزء اصلی‌ترین صادرکنندگان روش‌های شکنجه در دنیا شد. آموزش روش‌های شکنجه در بازجویی منبع درآمدی بسیار مهم برای اسرائیل به شمار می‌رفت. روز هشتم، در حالی که آویزان بودم، سربازان به مسخره کردن و فحش دادن من پرداختند. تا اینجا مسئله خیلی عجیب نبود؛ هرچند فحاشی بیش از سایر شکنجه‌ها، اعصاب انسان را به هم می‌ریزد. برای آزار بیشتر، گوشهٔ کیسه را بلند کردند و دود سیگارشان را به داخل کیسه فوت کردند. من از شدت کمبود اکسیژن به دست و پا زدن افتادم. کمی بعد، ناگهان یک سرباز اسرائیلی جلو آمد و گفت: «می‌خواهم سیگارم را خاموش کنم؛ اگر زمین بیندازم، کثیف خواهد شد. بهتر است این عرب زحمت خاموش کردن سیگار را بکشد.» بعد سیگار روشن را روی پشت دستم گذاشت و آن را فشار داد. فریادم به آسمان رفت؛ ولی با دست و پای کاملاً مصلوب کاری نمی‌توانستم بکنم. به قدری محکم سیگار روشن را فشار داد، که هنوز بعد از سی سال جای سوختگی آن روی دستم باقی مانده است. بعد از آن، سربازان یکی‌یکی آمدند و سیگارشان را روی دستم با فشار خاموش کردند و من در میان آن همه درد چاره‌ای جز فریاد زدن نداشتم. 🟢متن بالا برشی‌ست از کتاب «حقیقت سمیر»؛ روایتی از خاطرات سمیر قنطار پ.ن: سمیر قنطار، مبارز لبنانی‌الاصل فلسطینی است که سی سال در زندان‌های اسرائیل به سر برد و در تبادل اسرا در سال ۲۰۰۸ بین اسرائیل و حزب‌الله لبنان از زندان آزاد شد. 📚کتاب: حقیقت سمیر ✍نویسنده: یعقوب توکلی 🔘ناشر: سوره مهر 🌍 با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
هدایت شده از لشکر قدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️صلابت عروس شهید اسماعیل هنیه هنگام صحبت درباره او 🔹‌با دل‌های راضی به اراده و تقدیر الهی مردی بود بی‌نیاز از تعریف به جمع یاران و فرزندان شهیدش پیوست چیزی نمی‌گوییم مگر آنکه خداوند به آن راضی باشد در فراغت به سوگ نشسته‌ایم ‏إنا لله وإنا إليه راجعون 🚨 به لشکر سایبری قدس بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/542441666C7e7c280a3b
هدایت شده از توییتر انقلابی
او مثلِ یک فلسطینی زندگی کرد و مثلِ یک فلسطینی به شهادت رسید. 🗣 ﮼صابر‌نصرالله ﮼ @twtenghelabi
هدایت شده از طه
داغ ابراهیم بر دل ماند و اسماعیل رفت یک خبر تسکینِ این درد است : "اسرائیل رفت!" https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
هدایت شده از جهاد تبیین ✌️
کاخی که و فرزندانش در آن زندگی کردن و در آخر کوچک و بزرگ به شهادت رسیدن .... ┏━━ °•🖌•°━━┓ @jahad_tabein ┗━━ °•🖌•°━━┛
هدایت شده از امرالله
خدا رحمت کند انیس نقاش را. انسان شریف و بزرگی بود و خیلی از زمانه‌اش و از خیلی‌ها جلوتر و بهتر فکر می‌کرد. یک بار در مصاحبه‌ای گفته بود که حتی تهران هم امن نیست و کشتن ترور کردن کار سختی هم نیست و خیلی راحت می‌شود کسی را ترور کرد.... کشتن خیلی آسان است و اگر کسی فکر می‌کند تروریسم دولتی کار سخت و پیچیده‌ای است، سخت در اشتباه است. مهم تبعات ترور است که باید مدنظر قرار بگیرد من شک ندارم که هر دولتی بخواهد می‌تواند رئیس دولت دیگر را با هزار تدبیر امنیتی ترور کند. این مسائل فقط به تعهد و به مسوولین دولت‌ها برمی‌گردد که نمی‌خواهند وارد چالش‌های امنیتی شوند و تبعات اقدامات تروریستی را برای خود بخرند. برای پیگیری اخبار عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/1246560365Ca5e65155c1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 خبرنگار فلسطینی؛ هنیه در کشوری شهید شد که بهای حمایت از آرمان فلسطین و محور مقاومت را می‌پردازد 🚨به کانال بپیوندید : https://eitaa.com/joinchat/2427518998C64cc7dd436
تصویر را برای دوستانتان به اشتراک بگذارید تا در ثواب طرح شریک باشید ۶۱۰۴۳۳۷۹۳۰۳۷۷۰۰۵ ς๏м爪εℕт | 🏴 ‌⋅─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─⋅ 𝑱𝑶𝑰𝑵 - ▪️@PMCMAH 🕊
هدایت شده از بدون مرز
💢عملیاتی که اشک مناخیم بگین را درآورد! 🔹خبر بسیار تکان‌دهنده‌ای در ۱۱ تشرین‌الثانی ۱۹۸۲ منتشر شد؛ خبری که همهٔ دنیا را متحیر کرد. شهید احمد قصیر، جوان شیعه‌مذهب لبنانی و رانندهٔ یک ماشین پژو ۵۰۴ در شهر صور دست به اقدامی شهادت‌طلبانه زده و فرماندهی مقر نظامیان اسرائیلی را در شهر صور به تلی از خاک تبدیل کرده بود. با انفجار مهیبی که در مقر نظامی‌های اسرائیل اتفاق افتاد، اسرائیل به لرزه درآمد. از منابع مختلف شنیدیم که در این حادثه ۷۲ اسرائیلی کشته و بیش از ۱۲۰ نفر مجروح شدند؛ اما منابع مقاومت خسارت دشمن را بیش از پانصد کشته اعلام کردند. در میان کشته‌شدگان جمعی از بهترین و برجسته‌ترین افسران تیپ ۵۳ کوهستانی و بازجویان اطلاعاتی اسرائیل حضور داشتند، که با انتشار عکس‌های آن‌ها در مطبوعات اسرائیلی، اسرا عدهٔ زیادی از آن‌ها را شناختند. جمعی از افسران اطلاعات ارتش اسرائیل، شین‌بت (سازمان اطلاعات ارتش اسرائیل) هم در این انفجار کشته شد. در مجموع، ساختار اطلاعاتی ارتش اسرائیل ضربهٔ شدیدی خورده بود. ژنرال یکوتل آدام از کشته‌شدگانی بود که در جریان جنگ از فرماندهان برجستهٔ حمله اسرائیل به لبنان به شمار می‌رفت. مناخیم بگین در مرگ این نظامیان به‌شدت گریست و روحیهٔ ارتش اسرائیل هم متزلزل شد. 🔹عملیات شهید احمد قصیر اقدامی بسیار بزرگ بود. او روحیهٔ از دست‌رفتهٔ لبنانی‌ها و مقاومت اسرا را بازگرداند، و ثابت کرد که با خروج انقلابیون فلسطینی از عرصهٔ مقاومت در برابر اسرائیل، مردم لبنان روند جدید و بسیار متفاوتی را در مقاومت علیه اسرائیل آغاز کردند؛ مقاومتی که نه تنها فرصت استراحت به دشمن نمی‌دهد، بلکه خواب را از چشمان آن‌ها می‌گیرد. تعداد تلفاتی که ارتش اسرائیل در یک لحظه، آن هم از کیفی‌ترین و بارزترین نیروهای اطلاعات ارتش، یک‌جا از دست داده بود، تاکنون در هیچ یک از وقایع و عملیات‌های گذشته اتفاق نیفتاده بود. این عملیات بود که نظامیان و سیاستمداران اسرائیل را واداشت تا به خروج از مناطق لبنان بیندیشند. چون این واقعیت ثابت می‌کرد فضای متفاوتی از مقاومت در حال شکل‌گیری است، که قادر خواهد بود انتقام‌های بسیار سخت و جان‌فرسایی از نیروهای اسرائیلی بگیرد. این چیزی نبود که ارتش اسرائیل توان و تحمل مواجه با آن را داشته باشد. وقتی متوجه شدیم تشکیلات ویژه‌ای از مقاومت در برابر اسرائیل در لبنان شکل گرفته است، بسیار خوشحال شدیم و روند مثبتی در زندگی اسرا به وجود آمد. احساس قدرت می‌کردیم. آن‌قدر سر و صدا کردیم که زندانبانان را به خشم درآوردیم. 🔹ابتدا اسرائیل اعلام کرد این انفجار در اثر اشکال در سیستم گاز و انفجار چند کپسول گاز بوده است؛ اما همه می‌دانستند که این ادعا دروغی آشکار است؛ چون بیشتر افرادی که در زندان بودند، یا عملیات‌های تخریبی و قدرت‌های انفجاری آن آشنا بودند و می‌فهمیدند که کپسول‌های گاز چنین قدرت تخریبی سنگینی ندارند. آنچه در عملیات شهید احمد قصیر برای ما اهمیت داشت، آسیب‌های سنگینی بود که بر دشمن صهیونیستی وارد شده بود؛ هرچند بعدها معلوم شد که این عملیات کار گروهی شیعی در لبنان بوده است. به دنبال آن، ۴ کانون‌الثانی ۱۹۸۳، عملیات دیگری در شهر صور اتفاق افتاد. در این عملیات نیز مقر فرمانداری نظامی ارتش اسرائیل هدف قرار گرفت و ۲۷ نظامی اسرائیلی کشته شدند. سال جدید اسرائیلی‌ها به عزا تبدیل شد و غم سراسر اسرائیل را فراگرفت. این عملیات نیز احساس زنده بودن را در ما بیشتر کرد؛ طوری که هر روز در انتظار وقوع عملیات جدیدی بودیم. مدتی طول کشید تا فهمیدیم این عملیات را هم جوان شیعی به نام علی صفی‌الدین در مدرسهٔ «الشجره»‌ی شهر صور، که مقر فرمانداری نظامی اسرائیل بود، انجام داد. بعد از آن خبرهای دیگری از عملیات‌های مختلف دریافت کردیم، که شرایط جدیدی را در خاورمیانه به ما نوید می‌داد. 🟢متن بالا برشی‌ست از کتاب «حقیقت سمیر»؛ روایتی از خاطرات سمیر قنطار پ.ن: شهید احمد قصیر که سیدحسن نصرالله او را امیرُالاستشهادیین نامید، اولین عملیات شهادت‌طلبانه حزب‌الله لبنان را علیه رژیم صهیونیستی انجام داد. سالروز شهادت احمد قصیر در لبنان «روز شهید» نام گرفت. 📚 کتاب: حقیقت سمیر ✍نویسنده: یعقوب توکلی 🔘 ناشر: سوره مهر 🌍 با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
هدایت شده از Y.t
هدایت شده از Y.t
هدایت شده از روزنامه‌ی جام‌جم
هدایت شده از جهان آرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایده‌ برتری بر دیگران اندیشه غالب در تمدن غربی است 🔸یعقوب توکلی - استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ: ایده‌ی برتری بر دیگر انسان‌ها، مخصوص صهیونیست‌ها نیست، این اندیشه در ذهن روسای جمهور آمریکا و مقامات کشورهای غربی هم وجود دارد و اوج عقلانیت غربی این است که جنگ علیه دیگران را باید ادامه دهند تا تمدن غربی شکست نخورد؛ اینکه فکر کنیم صرفا نتانیاهو یا گالانت مقصر جنگ هستند نوعی خود فریبی است. ⏰ «جهان آرا»؛ روزهای زوج ساعت ٢٢ از شبکه افق 🆔 @Jahanara_ofogh
هدایت شده از جهان آرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دموکراسی تروریسم‌پرور! 🔸یعقوب توکلی - استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ: گروه‌های مختلف یهودی در صدر اسلام با یکدیگر اختلاف داشتند و با اینکه حضرت محمد(ص) به آنها کمک کرده بود، باز هم دست به جنایت زدند؛ امروز هم در داخل رژیم صهیونیستی، نابرابری شدیدی بین یهودیان وجود دارد و در عین حال مسلمانان ساکن در اراضی اشغالی را انسان حساب نمی‌کنند و کشتار آنها را حق خود می‌دانند. ⏰ «جهان آرا»؛ روزهای زوج ساعت ٢٢ از شبکه افق 🆔 @Jahanara_ofogh
هدایت شده از جهان آرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حنای دموکراسی ظاهری اسرائیل دیگر رنگی ندارد 🔸یعقوب توکلی - استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ: زمانی حزب کارگر در اراضی اشغالی می‌توانست دولت تشکیل دهد ولی امروز حتی همان دموکراسی پوشالی هم فرو پاشیده و می‌بینیم 12 سال است نتانیاهو قدرت را قبضه کرده و جنگ قدرت در سطح سران رژیم آشکار است؛ چیزی از آن دموکراسی ظاهری باقی نمانده و ساختارهایی مثل ارتش، نظام اطلاعاتی و تبلیغاتی صهیونیست‌ها هم در هم شکسته‌ است. ⏰ «جهان آرا»؛ روزهای زوج ساعت ٢٢ از شبکه افق 🆔 @Jahanara_ofogh
هدایت شده از جهان آرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهربان‌ترین نخست‌وزیر اسرائیل! 🔸یعقوب توکلی - استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ: می‌گفتند مناخیم بگین مهربان‌ترین نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی است در حالیکه هیچ کارت تروری که توسط موساد برای او ارسال می‌شد بدون تایید نماند و حتی راضی به ترور کودکان هم بود. ⏰ «جهان آرا»؛ روزهای زوج ساعت ٢٢ از شبکه افق 🆔 @Jahanara_ofogh
هدایت شده از جهاد تبیین ✌️
36.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تشبیه جالب سکوت کشورهای عربی به رفتار برادران یوسف نبی (ع) توسط خانم ریم عبید، مجری شبکه مستقل لؤلؤة بحرین ┏━━ °•🖌•°━━┓ @jahad_tabein ┗━━ °•🖌•°━━┛
هدایت شده از توییتر انقلابی
این کاریکاتور معرکه است 🗣 Hasan🇵🇸🇮🇷 @twtenghelabi
هدایت شده از Y.t
سلام نقد فیلم سرزمین مادری را حتما ببنیدشبکه سه ۱۶.۴۵ یعقوب توکلی محمد رحمانی.
هدایت شده از تبیین وسط معرکه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این پنج دقیقه را چند بار ببینید و گوش کنید. واقعا مفید و دقیق است ⬅️👈کنفرانس و‌میزگرد برای شناخت و مبارزه با ایران در تل آویو و اینگونه تمجید یک پروفسور یهودی از ایران. اللللله اکببببر 😳👍🇮🇷👍😳 الحمدلله رب العالمین ❇️کانال (تبیین وسط معرکه)ایتا 👇 https://eitaa.com/tabeenvasatmareke