eitaa logo
کانال قرآنی یوسف زهرا(عج)
1.5هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
2.8هزار ویدیو
217 فایل
✨"ان هذا القرآن یهدی للتی هی أقوم و یبشر المومنین "✨ 💞به کانال قرآنی یوسف زهرا(عج) خوش آمدید 💞ارتباط با خادم کانال👇 @Yosofezahra313 💞ارتباط با مدیر کانال 👇 @Yosofezahra313 💞ارتباط با واحد اداری👇 @Yosofzahra12 💞کپی مطالب باذکر صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌ 💠تعطیلی دارالقران تا سه شنبه قطعی میباشد 💠قران اموزان همچنان میتوانند تلفنی پاسخگوی مربیان باشند 💠ضمنا کادر اداری جهت پاسخگویی صبحهای زوج حضور دارند "التماس دعا" ❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 شماره کارت رسالت جهت واریز شهریه به شماره زیر است. ۵۰۴۱ ۷۲۱۰ ۶۵۸۷ ۷۱۲۹ خدیجه سلطانی گردفرامرزی 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
اين متن با اوضاع فعلي كمي همخواني دارد 📍در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم نزاع و دعوا داشتند. یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی بسازد و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که میماند لااقل در آسایش زندگی کند! برای همین سکه ای به هوا انداختند و شیر و خط کردند که کدام یکی اول سم را بخورد. قرعه به نام همسایه دوم افتاد. پس همسایه اول به بازار رفت و از عطاری قوی ترین سمی که داشت را خرید و به همسایه اش داد تا بخورد همسایه دوم سم را سرکشید و به خانه اش رفت. قبلا به خدمتکارانش گفته بود حوض را برایش از آب گرم پر کنند و یک ظرف دوغ پر نمک هم آماده بگذارند کنار حوض. او همینکه به خانه رسید، ظرف بزرگ دوغ را سر کشید و وارد حوض شد. کمی دست و پا زد و شنا کرد و هر چه خورده بود را برگرداند و پس از آنکه معده اش تخلیه و تمیز شد، به اتاق رفت و تخت خوابید. 😊صبح روز بعد سالم بیدار شد و به سراغ همسایه اش رفت و گفت: من جان سالم به در بردم، حالا نوبت من است که سمی بسازم و طبق قرار تو آن را بخوری. او به بازار رفت و نمد بزرگی خرید و به خانه برد. خدمتکارانش را هم صدا کرد و به آنها گفت که از حالا فقط کارتان این است که از صبح تا غروب این نمد را با چوب بکوبید! 😢همسایه اول هرروز میشنید که مرد همسایه که در تدارک تهیه سم است!!! از صبح تا شب مواد سم را میکوبد. با هر ضربه و هر صدا که میشنید نگرانی و ترسش بیشتر میشد و پیش خودش به سم مهلکی که داشتند برایش تهیه میکردند فکر میکرد. کم کم نگرانی و ترس همه ی وجودش را گرفت و آسایشی برایش نماند. شبها ترس، خواب از چشمانش ربوده بود و روزها با هر صدایی که از خانه ی همسایه میشنید دلهره اش بیشتر میشد و تشویش سراسر وجودش را میگرفت. هر چوبی که بر نمد کوبیده میشد برای او ضربه ای بود که در نظرش سم را مهلک تر میکرد. روز سوم خبر رسید که مرده است. او قبل از اینکه سمی بخورد، از ترس مرده بود!! 🔻این داستان حکایت این روزهای بعضی از ماست. کرونا یا هر بیماری دیگری مادامیکه روحیه ی ما شاداب و سرزنده باشد قوی نیست. خیلی ها مغلوب استرس و نگرانی میشوند تا خود بیماری.لطفا خبرهای بد را نشر ندهیم و تلاشمان فقط آگاهی دادن در مورد پیشگیری و درمان باشد. 👈🏽👈🏽یک عزم همگانی برای عبور از این بحران لازم است. برای شروع همین متن را برای دیگرانی که دوستشان داریم بفرستیم🌹🍃
@dyosofezahra آیدی کانال انّ هذاالقرآن یهدی للّتی هی أقوم ویبشّرالمؤمنین... معرفی فعالیتهای دارالقرآن یوسف زهرا(عج) جهت داشتن اطلاعات دارالقرآن و استماع اصوات کلاس تفسیر استاد شایق وارد کانال شوید. نشانی کانال: http://eitaa.com/joinchat/217776134C8d89e92271 نشانی اینستاگرام: https://www.instagram.com/yosofezahraa?r=nametag 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
دهمین جلسه تفسیر ترتیبی قرآن کریم با بیان "دکتر محمد رضا شایق" ویژه حفاظ و علاقه مندان به حفظ امروز (دوشنبه )ساعت۱۸/۳۰ سالن اجتماعات سیدالشهدا واقع در امامزاده جعفر(ع) @dyosofezahra
خدااااابشود قرار روزهای بی قراریت خدا برایت خدایی کند و بس https://www.instagram.com/p/B9PyaCIHJ03NVCRpNsL1wZpy6hMlvmIz5au1Tg0/?igshid=hc1zjsi236qo
﷽ 🌸 قرآن_کریم اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم عَسی أن تکرَهوا شَیئاً وهو خیرٌ لکم وَعسی أن تُحِبّوا شیئاً وهو شَرٌّ لکم… چه بسا چیزی راخوش نداشته باشید،‌ حال آن که خیر شما در آن است ؛و یا چیزی را دوست داشته باشید ،‌حال آن که شر شما در آن است. 📗سوره بقره آیه۲۱۶ @dyosofezahra
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 ﷽ همه صدایش بزنید: یابن الحســن! یابن الحســن!... قــربان تو شوم فقط میخــواهــم یک دفعه ببینمت.  حجة بن الحســن! تا کــی در انتظارت بمانــم آقا جان! میترســم بمیــرم و تو را نبینم. اگــر عاشق هستم تو عاشقــم کردی. آقا جان! اگــر دیوانه ام تو دیوانه ام کردی. اگــر در به درم تو دربه درم کردی.  به مادرت فاطمــه(س) قسم هـــر کجا بروم  میگویـــم: مهـــدی جان. به مادرت زهـــرا (س) قسم به هــر کس میرســم میگویـــم: بگو مهـــدی جان. آنقــدر صدایت میزنـــم تا جوابم بدهی آنقـــدر ناله میکنـــم تا جوابم  بدهــی.  آنقــدر فریاد میزنــم تا جوابم بدهی. آنقـــدر در خانه ات را میزنم تا در به رویم باز کنی. به هـر روستـا و شهـری بروم میگویـم: برویـم در خانه ی امام زمان (عج) برویــم در خانه مهـــدی فاطمـــه (س) به هــر کس که برسم میگویـــم: بــی خود نشسته اید، بلند شوید برویــم در خانه اش را بزنیــم.  آقا جان! آخه ما که غیــر از تو کسی را نداریم. ما که غیــر از تو پنــاهی نداریم. حجة بن الحســن (عج)!  دشمن هایت زیاد شده اند. پسر فاطمه! دوستانت را محاصره کرده اند.   این چهار تا شیعه هایت غریب شده اند. شیعه هایت بی کس شده اند. شیعه هایت بــی یاور شده اند. هـــر کس از راه میــرسد به ما تو ســری میـــزند. هــر کس از راه میرسد به سرمان میــزند. آری کسی که صاحبش بالای ســرش نباشد، اذیتش می کنند. بگویــم یا نه؟ بگوییــم؟ کار به جایی رسیده که به ما میگوینــد:  اگــر شما آقا داشتید می آمــد. خـــدایا! دیگــر چقدر سرزنش بشنــویم؟ چقدر شماتت بشنــویم؟ خـــدایا!  کــی میشود پرده را کنــار بزنی و پسر فاطمــه بیرون بیــاید؟ کــی میشود آقا ظهــور کند و من هــم، سرم را بلند کنــم و بگویـــم:  دیدید آقایــم آمد. سینه ام را سپـــر کنم و بگویـــم: دیدید اربابــم آمد.  خدایا! برسان مهدی فاطمه را... آی گــرفتارها! آی متبلاها! آی شیعه ها! اماممان غریب است مگر شیعه نباشیــد! اگـــر شیعه هستید و عقیده به امام زمـــان (عج) دارید، اگــر پایبند به حجة بن الحســـن (عج) هستید بگوییــد:  یابن الحســـن! یابن الحســـن!....    ای مریض دارها! آی مریض ها! کســی را صدا بزنیــد که اسمش شفاست.  همــه صدایش بزنیــد:  یابن الحســن! یابن الحســن!... درد و دل با امام زمان(عج) دلنوشته ای برای مولایــم،  هــوای انتظار يار . . . 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊 @dyosofezahra