7.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چله دعای صحیفه سجادیه
برای تعجیل درظهور امام زمان(عج)
رفع گرفتاریها وبلاها
حاجت روایی
و ...
التماس دعا .🙏
#هیئت_مجازی_یوسف_زهرا
🏴@dyosofezahra🏴
مداحی آنلاین - میخوام بگم یه روضه - مهدی رسولی.mp3
10.32M
🔳 #ایام_فاطمیه
میخوام بگم یه روضه از
قصه تلخ روزگار
🎤 #مهدی_رسولی
#السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا_س
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
#روضه_مجازی
#فاطمیه
#هیئت_مجازی_یوسف_زهرا
🏴@dyosofezahra🏴
.
سلام بر اهل قرآن
✴️بیان نکات مهم تفسیری قرآن کریم ✴️
با تدریس
استاد محسن زاده
حافظ کل قرآن کریم و استاد حوزه و دانشگاه
امشب ساعت 21 الی 22
لینک ورود به کلاس
https://online.lmskaran.com/ch/consulting
❇️با توجه به محدودیت اتاق های اسکای روم و جلوگیری از تضییع حقوق مخاطبین لطفا لینک کلاس در اختیار دیگران قرار داده نشود❇️
التماس دعا
#سه_دقیقه_در_قیامت
📌قسمت۲۲ : آزمایش ایمان
♻️خوشحال سوار موتور جواد شدم.
رفتیم تا به یک تپه رسیدیم.
به من گفت پیاده شو زود باش.
🔆 بعد داد زد: سید یحیی، بیا
سید یحیی خودش را رساند و سوار شد من به جواد گفتم: اینجا کجاست خط کجاست نیروها کجایند؟
♻️جواد گفت: این آر پی جی را بگیر و برو بالای تپه آنجا بچه ها تو را توجیه میکنند.
🔰 رفتم بالای تپه و جواد با موتور برگشت.
💠منطقه خیلی آرام بود. تعجب کردند، از چند نفری پرسیدم: باید چیکار کنیم خط دشمن کجاست؟
♻️گفتند:بشین اینجا خط پدافندی است فقط باید مراقب حرکات دشمن باشیم..
❗️ تازه فهمیدم که جواد محمدی چیکار کرده!
روز بعد که عملیات تمام شد جواد را دیدم گفتم: خدا بگم چیکارت بکنه برای چی منو بردی پشت خط؟؟
✅ لبخند زد و گفت: فعلاً نباید شهید بشی.باید برای مردم بگویی چه خبر است. مردم معاد را فراموش کردند. به همین خاطر جایی بردمت که دور باشی.
🔅خلاصه سجاد مرادی و سید یحیی براتی اولین شهدا بودند..
مدتی بعد مرتضی زاده، شاه سنایی و عبدالمهدی هم...
♻️ در طی مدت کوتاهی تمام رفقای ما پر کشیدند رفتند، درست همانطور که قبلاً دیده بودم.
جواد هم بعدها به آنها ملحق شد.
🔰بچه های اصفهان را به ایران منتقل کردند.من هم با دست خالی میان مدافعان حرم برگشته باحسرتی که هنوز اعماق وجودم را آزار میداد..
🔆 مدتی حال و روز من خیلی خراب بود بارها تا نزدیکی شهادت میرفتم اما شهید نمیشدم...
⛔️ به من گفته بودند هر نگاه حرام حداقل ۶ ماه شهادت آن را برای آنها که عاشق شهادت هستند عقب میاندازد...
❎ روزی که عازم سوریه بودم این پرواز با پرواز آنتالیا همزمان بود.
دختران جوان با لباسهایی بسیار زننده در مقابلم قرار گرفتند و من ناخواسته به آنها نگاهم افتاد.
♻️ بلند شدم و جای خود را تغییر دادم. هرچی میخواستم حواس خودم را پرت کنم نمی شد،
اما دوستان من در جایی قرار گرفتند که هیچ نامحرمی در کنارشان نباشد.
🔥 دختران دوباره در مقابلم قرار گرفتند... هر چه بود ایمان و اعتقاد من آزمایش شد.
گویی شیطان و یارانش آمده بودند تا به من ثابت کنند هنوز آماده نیستی.
💥با اینکه در مقابل عشوههای آنها هیچ حرف و عکسالعملی نداشته ام متاسفانه در این آزمون قبول نشدم.
⚡️در میان دوستانی که با هم در سوریه بودیم چند نفر دیگر را میشناختم ان ها را نیز جزو شهدا دیده بودم میدانستم که آنها نیز شهید خواهند شد..
❄️ یکی از آنها علی خادم بود پسر ساده و دوست داشتنی سپاه، آرام بود و بااخلاص...
✨ همیشه جایی مینشست تا نگاهش آلوده به نگاه حرام نشود.
🍃 در جریان شهادت رفقای ما علی مجروح شد با من به ایران برگشت و با خودم فکر کردم که علی به زودی شهید میشود اما چگونه ؟
🌿یکی از رفقای ما که او هم در جمع شهدا دیده بودم اسماعیل کرمی بود در ایران بود.
🌸حتی در جمع مدافعان حرم هم حضور نداشت اما من او را در جمع شهدا دیده بودم...
شهدایی که بدون حساب و کتاب راهی بهشت می شدند..!
🖇ادامه دارد...
🏴@dyosofezahra🏴
🍃💕🍃💕🍃
" مے توان بہ همین سادگے خوشبخت بود "
یادم هست یک بار براے دیدن دخترم بہ اصفهان رفتہ بودم
کہ بعد از چند روز با یکے از دوستانم بہ
تهران برگشتم .
نزدیک سحر بود که بہ خانہ رسیدیم ؛ وقتے وارد خانہ شدم دیدم همہ بچہ ها خوابند ولی ؛
آقا بیدار است . چاے حاضر کرده بودند ؛
میوه و شیرینے چیده بودند و منتظر من بودند .
دوستم از دیدن این منظره بسیار تعجب کرد و گفت :
"همه ے روحانیون اینقدر خوب اند ؟ "
بعد از سلام علیک وقتے آقا دیدند بچہ ها هنوز خوابند ،
با تأثر بہ من گفتند :
"میترسم یک وقت من نباشم و شما از سفر بیایید و
کسے نباشد کہ بہ استقبال شما بیاید "
🌷خاطره همسر شهید مطهرے🌷
📘موفقیت جوانان در انتخاب همسر.ص۲۱۸
#سبک_زندگے_شهداء❣
#خاطره_شهداء
🏴@dyosofezahra🏴