#قسمت_سی ام
تسبيحات
📜 راوی: امير سپهرنژاد
دوازدهم مهر 1359 است. دو روز بود كه ابراهيم مفقود شده! براي گرفتن
خبر به ستاد اسراي جنگي رفتم اما بيفايده بود.
تا نيمه هاي شب بيدار و خيلي ناراحت بودم. من ازصميمي ترين دوستم هيچ
خبري نداشتم.
بعــد از نماز صبح آمدم داخل محوطه. ســكوت عجيبــي در پادگان ابوذر
حکم فرما بود.
روي خاكهای محوطه نشستم. تمام خاطراتي كه با ابراهيم داشتم در ذهنم
مرور ميشد.
هوا هنوز روشن نشده بود. با صدايي درب پادگان باز شد و چند نفري وارد
شدند.
ناخــودآگاه به درب پادگان نگاه كردم. تــوي گرگ و ميش هوا به چهره
آنها خيره شدم.
يكدفعــه از جــا پريدم! خودش بود، يكــي از آنها ابراهيم بــود. دويدم و
لحظاتي بعد در آغوش هم بوديم.
خوشــحالي آن لحظه قابل وصف نبود. ساعتي بعد در جمع بچهها نشستيم.
ابراهيم ماجراي اين سه روز را تعريف ميكرد:
با يك نفربر رفته بوديم جلو، نميدانستيم عراقيها تا كجا آمده اند.كنار يك تپه محاصره شــديم، نزديك به يكصد عراقــي از بالای تپه و از
داخل دشت شليك ميكردند.
ما پنج نفرهم دركنار تپه در چاله اي سنگر گرفتيم و شليك ميكرديم.
تا غروب مقاومت كرديم، با تاريك شدن هوا عراقيها عقبنشيني كردند.
دو نفر از همراهان ما كه راه را بلد بودند شهيد شدند.
از سنگر بيرون آمديم، كسي آن اطراف نبود. به پشت تپه و ميان درختها
رفتيم.
در آنجا پيكر شهدا را مخفي كرديم. خسته و گرسنه بوديم. از مسير غروب
آفتاب قبله را حدس زدم و نماز را خوانديم.
بعد از نماز به دوســتانم گفتم: براي رفع اين گرفتاريها با دقت تســبيحات
حضرت زهرا (س)را بگوئيد.
بعد ادامه دادم: اين تسبيحات را پيامبر، زماني به دخترشان تعليم فرمودند كه
ايشان گرفتار مشكالت و سختيهاي بسيار بودند.
بعد از تسبيحات به سنگر قبلي برگشتيم. خبري از عراقيها نبود. مهمات ما
هم كم بود.
يكدفعــه در كنــار تپه چندين جنــازه عراقي را ديدم. اســلحه و خشــاب
و نارنجكهــاي آنها را برداشــتيم. مقداري آذوقه هم پيــدا كرديم و آماده
حركت شديم. اما به كدام سمت!؟
هوا تاريك و در اطراف ما دشــتي صاف بود. تســبيحي در دست داشتم و
مرتب ذكر ميگفتم. در ميان دشــمن، خستگي، شب تاريك و... اما آرامش
عجيبي داشتيم!
نيمه هاي شب در ميان دشت يك جاده خاكي پيدا كرديم. مسير آن را ادامه
داديم.
به يك منطقه نظامي رسيديم که دستگاه رادار در داخل آن قرار داشت.چندين نگهبان هم در اطراف آن بودند. سنگرهائي هم در داخل مقر ديده
ميشد.
ما نميدانســتيم در كجا هســتيم. هيــچ اميدي هم به زنــده ماندن خودمان
نداشتيم، براي همين تصميم عجيبي گرفتيم!
بعد هم با تسبيح استخاره كردم و خوب آمد. ما هم شروع كرديم!
با ياري خدا توانســتيم با پرتاب نارنجك و شليك گلوله، آن مقر نظامي را
به هم بريزيم.
وقتي رادار از كار افتاد، هر ســه از آنجا دور شــديم. ســاعتي بعد دوباره به
راهمان ادامه داديم.
نزديك صبح محل امني را پيدا كرديم و مشغول استراحت شديم. كل روز
را استراحت كرديم.
باور كردني نبود، آرامش عجيبي داشــتيم. با تاريك شــدن هوا به راهمان
ادامه داديم و با ياري خدا به نيروهاي خودي رسيديم.
ابراهيــم ادامه داد: آنچــه ما در اين مــدت ديديم فقط عنايــات خدا بود.
تسبيحات حضرت زهرا(س) گره بسياري از مشكلات ما را گشود.
بعد گفت: دشمن به خاطر نداشتن ايمان، از نيروهاي ما ميترسد.
مــا بايد تا ميتوانيم نبردهاي نامنظم را گســترش دهيــم تا جلوي حملات
دشمن گرفته شود.
#داستان
#سلام_بر_ابراهیم
💞@dyosofezahra💞
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهـــی
به نام تو که
بی نیازترین تنهایی...
با تکیه بر
لطف و مهربانی ات
روزمان را آغاز می کنیم
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
💞@dyosofezahra💞
❤#سلام_امام_زمانم ❤
میدانم که صبحی زیبا
خورشید رویتان میدرخشد
و من شادمانه تر از هر روز
سلام خواهم کرد...
السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تُصْبِحُ وَ تُمْسِي❤️
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
💞@dyosofezahra💞
💚پیامبر اکرم ص می فرمایند :
شعبان ماه من است هر کس یک روز از این ماه را روزه بدارد بهشت بر او واجب مىشود.
#حدیث_روز
💞@dyosofezahra💞
📛کمْفروشی یا تَطفیفْ خیانت به خریدار از طریق کمگذاشتن در پیمانه یا وزن که حرام و از گناهان کبیره است. کمفروشی همچنین به معنای عرضه یا فروش کالاها و خدمات، کمتر از میزان یا معیار مقرر شده، تعریف شده است.
🔷️در این که کمفروشی فقط به اجناس پیمانهای و وزنشدنی اختصاص دارد یا شامل همه اجناس و کالاها میشود، اختلاف نظر است. اکثر فقها کمفروشی را علاوه بر کالاهای پیمانهای و وزنشدنی به کالاها و اجناس قابل شمارش و متری نیز تعمیم داده اند .
🔶️ کم فروشی در قرآن:
▪️سوره مطففین با آیه «وَیلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ؛ وای بر کمفروشان.» آغاز شده و در دو آیه بعد به بیان اوصاف کمفروشان پرداخته است «آنان که چون از مردم کالایی را با پیمانه و وزن میستانند، تمام و کامل میستانند-و چون برای آنان پیمانه و وزن کنند، کم میدهند.»
ویل برای تهدید و عذاب این گناه بزرگ به کار رفته و نام یکی از طبقات جهنم است.
▪️کم فروشی، کاری حرام در دین حضرت شعیب علیه السلام ذکر شده است.
والی مدین اخاهم شعیبـا قال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره ولا تنقصوا المکیال والمیزان انی ارکم بخیر وانی اخاف علیکم عذاب یوم محیط
و بسوی «مدین» برادرشان شعیب را (فرستادیم)؛ گفت: «ای قوم من! خدا را پرستش کنید، که جز او، معبود دیگری برای شما نیست! پیمانه و وزن را کم نکنید (و دست به کمفروشی نزنید)! من (هم اکنون) شما را در نعمت میبینم؛ (ولی) از عذاب روز فراگیر، بر شما بیمناکم!»
(سوره هود ، آیه ۸۴ )
در زمان حضرت شعیب علیه السلام گناه رایج بین مردم کم فروشی بود . مردم به این مهم توجه نمی کردند و موعظه های پیامبر خدا به تمسخر میگرفتند تا اینکه به عذاب الهی دچار شدند.
✅ نکته :
طبق دیدگاه آیت الله مکارم شیرازی هرچند آیات مورد بحث در مورد کمفروشی در تجارت و مسائل مالی سخن میگوید؛ ولی این گناه بزرگ، اختصاص به مسائل اقتصادی ندارد؛ بلکه هرکس مسئولیتی داشته باشد و در حوزه مسئولیت خود کم کاری کند، شامل او نیز میشود و براین اساس موارد زیر به عنوان نمونه، مشمول حکم کمفروشان است:
🔸️اگر معلّمی بهاندازه کافی مطالعه نکند، یا دیر سر کلاس حاضر شود و زودتر از موعدِ مقرّر کلاس را ترک کند.
🔸️اگر کارمندی به جای پرداختن به کارهای اداری به کارهای شخصی خود بپردازد یا اوقات خود را به پر کردن جدول و سایر کارهای تفریحی بگذراند، یا برخورد مناسبی با ارباب رجوع نداشته باشد و بیجهت انجام کار آنها را به تأخیر بیندازد.
🔸️اگر قاضی، پرونده متهم را به مقدار کافی مطالعه نکند و حکم دهد.
🔸️اگر خطیب و سخنران بدون مطالعه منبر رود یا به مقدار لازم مطالعه نکند.
❌❌در کم فروشی چون حق دیگری تضییع می شود حق الناس به شمار می آید .
#گناهان_کبیره
#چله
💞@dyosofezahra💞