#داستان_دوستان
#محمدمهدی_اشتهاردی
در انتظار بلال حبشى
پيامبر (ص ) با مسلمانان در مسجد بودند، هنگام نماز بود، ولى آن روز بلال حبشى در مسجد ديده نمى شد، تا اذان بگويد، همه در انتظار آمدن او بودند، سرانجام بلال با مقدارى تأ خير به مسجد آمد.
پيامبر (ص ) به او فرمود: چرا دير آمدى ؟!.
بلال گفت : به سوى مسجد مى آمدم ، از كنار در خانه حضرت زهرا (ع ) عبور كردم ، ديدم فاطمه زهرا (ع ) پسرش حسن (ع ) را (كه كودك بود) به زمين گذاشته ، و كودك گريه مى كرد، و خود حضرت زهرا (ع ) مشغول دستاس (آسيا كردن گندم يا جو) بود.
به آن حضرت عرض كردم : يكى از اين دو كار را به عهده من بگذار، هر كدام را كه دوست دارى ، يا نگهدارى كودك را يا دستاس را؟
فرمود: من نسبت به پسرم ، مهربانتر هستم .
او به نگهدارى كودك پرداخت و من به دستاس و آسيا كردن مشغول شدم ، و همين باعث دير آمدن من به مسجد شد.
رسول اكرم (ص ) براى بلال دعل كرد و فرمود: رحمتها رحمك اللّه : نسبت به فاطمه (ع ) مهربانى كردى ، خداوند به تو مهربانى كند.
📗 @e_adab
هدایت شده از مرکز نیکوکاری امام خمینی(ره)
🌹 بنام خدا🌹
🐑 #پویش_قربانی_در_قربان 🐂
سلام و عرض ادب و احترام
🌺خیرین بزرگوار بازهم نیازمند یاری شما بهاری های عزیز هستیم و این بار در عید قربان با مشارکت شما بزرگواران بتوانیم سفره نیازمندان را به قربانی عید قربان رنگین نماییم.
🔸بسیاری از نیازمندان توانایی تهیه گوشت و اقلام مورد نیاز خود را نداشته اما همواره با کمک های شما بزرگواران توانسته ایم گوشه ای کوچک از دردشان را التیام دهیم.
👈👈من نیز در قربانی سهیم می شوم...
با مشارکت در #پویش_قربانی_در_قربان☺️👇 ۳۱۳ سهم ، سهم هر نفر ۳۰,۰۰۰ تومان
#خوب_باشیم_خداحساب میکنه
راههای پرداخت کمکهای نقدی
1️⃣ شماره کارت
💳 6037997950144171
2️⃣ پيپينگ
🏧 Payping.ir/@nikookaryimamkhomeini
☎️02156736659
📱09029924569
کانال مرکز نیکوکاری امام خمینی(ره)
🆔 http://eitaa.com/joinchat/2097545252Cf93f939a54
📚داستان کوتاه
تقدیمیِ دختران به باباهای عزیزشون
روزی مردی به خونه اومد و دید که دختر سه ساله اش قشنگترین و گرونترین کاغذ کادوی موجود در کمد اون رو تیکه تیکه کرده و با اون یه جعبه کفش قدیمی رو تزیین کرده!
مرد دخترک رو به خاطر این کار تنبیه کرد و دختر کوچولو اون شب با گریه به رختخواب رفت و خوابید.
فردا صبح وقتی مرد از خواب بیدار شد و چشاش رو باز کرد، دید که دخترک بالای سرش نشسته و جعبه تزیین شده رو به طرف اون دراز کرده!
مرد تازه یادش اومد که امروز، روز تولدشه و دختر کوچولوش اون کاغذ رو برای تزیین کادوی تولد اون استفاده کرده. با شرمندگی دخترش رو بوسید و جعبه رو از اون گرفت و درش رو باز کرد.
اما در کمال تعجب دید که جعبه خالیه! مرد دوباره به دخترش پرخاش کرد که: «جعبه خالی که هدیه نمیشه!! باید توش یه چیزی میذاشتی!».
دخترک با تعجب به صورت پدرش خیره شد و گفت: «اما این جعبه خالی نیست.
من دیشب هزار تا بوس توش گذاشتم تا هروقت دلت برام تنگ شد یکی از اونا رو برداری و استفاده کنی.
از اون روز به بعد، پدر همیشه اون جعبه رو همراه خودش داشت و هر وقت دلتنگ دخترش می شد در اون رو باز می کرد و با برداشتن یه بوسه آروم می گرفت.
هدیه کار خودش رو کرده بود.
📗 @e_adab
📚حکایت ذوالنون و دختر زیباروی
ذوالنون مصري که از عرفاي بزرگ است، گفت:
روزي به کنار رودي رسيدم، قصري ديدم در نزديکي آب. از آب طهارتي کردم؛ چون فارغ شدم، چشمم بر بام قصر افتاد که دختري بسيار زيبا بر آن ايستاده بود. خواستم او را بشناسم.
گفتم: اي دختر، تو که هستي؟
گفت: اي ذوالنون ، چون از دور تو را ديدم، فکر کردم ديوانهاي، چون طهارت کردي و به نزديک آمدي، فکر کردم عالمي، و چون نزديک تر آمدي، فکر کردم عارفي. و اکنون به حقيقت نگاه ميکنم ميبينم نه ديوانهاي، نه عالمي و نه عارف.
گفتم: چطور؟
گفت: اگر ديوانه بودي، طهارت نکردي و اگر عالم بودي، به زني نگاه نميکردي و اگر عارف بودي، دل تو به غير حق به کسي ميل نميکرد و غير از حق را نميديد.
اين را بگفت و ناپديد شد. فهميدم که او انسان نبود، بلکه فرشتهاي بود براي تنبيه من که آتش در جان من اندازد...
📗 @e_adab
#داستان_دوستان
#محمدمهدی_اشتهاردی
پندى از پيامبر (ص )
انس بن مالك مى گويد، رسول خدا (ص ) شترى بنام عضباء داشت ، كه در راه رفتن از همه شترها، سبقت مى گرفت ، و هيچ شترى به آن نمى رسيد.
روزى يك نفر باديه نشين با شتر خود (به مدينه ) آمد، ولى در راه رفتن ، شتر او بر شتر پيامبر (ص ) پيشى گرفت .
اين حادثه بر مسلمانان ، سخت آمد و از اينكه شتر يك بيابان نشين بر شتر پيامبر (ص ) پيشى گرفته است ، دلتنگ شدند.
پيامبر (ص ) فرمود: انه حق على اللّه ان لا يرفع شيئاً الا وضعه : براستى ، بر خدا سزاوار است كه به هر چه مقام ارجمند داد، مقام او را پائين آورد.
به اين ترتيب ، موعظه آن حضرت ، هم مسلمانان را رام كرد، و هم اين درس را آموخت ، كه نبايد افراد را تحقير كرد، و نبايد به چيزى مغرور شد، چرا كه هميشه ، موقعيت انسان در رابطه با امور، يك سان نيست ، بلكه همواره دنيا در حال دگرگونى است .
📗 @e_adab