eitaa logo
هامون
44.1هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
714 ویدیو
43 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
من که اصرار ندارم تو خودت مختاری یا بمان ، یا که نرو ، یا نگهت میدارم 💠 @e_adab 💠
📚کلک کسی را کندن ! کلک آتشدان کلی و سفالین است که آهنگران از آن برای سرخ کردن فلزات استفاده می کردند تا بتوانند آهن و فلز گداخته را در روی سندان و زیر چکش به هر شکلی که بخواهند در بیاورند . کلک مزبوربه شکل تقریبی گلدانهای معمولی ساخته می شد و در زیر آن سوراخی داشت که لوله دمیدن را از زیر زمین به آن متصل می کردند . آن گاه در داخل مقداری آتش و بر روی آن زغال سنگ یا زغال چوب می ریختند و با تلمبه مخصوصی از زیر کلک به آن می دمیدند تا زغالها کاملاً سرخ شود . سپس آهن مورد نظر را در درون آتش می گذاشتند و باز هم به شدت می دمیدند تا آهن نیز گداخته شده به شکل آتش درآید و از آن تیشه و داس و تبر و بیل و کلنگ و انبر و... بسازند . شبها که هوا تاریک می شود وسکنه دهات و روستاها در خانه های خویش خوابیده اند در دل شب به همان روستاها و روستاهای مجاور می روند و دستبرد می زنند . مردان جوگی هم برخی اسب و گاو می دزدند و شبانه به وسیله ایادی خویش حیوانات مسروقه را به نقاط دور دست می فرستند و به قیمت نازل می فروشند . همین مسائل موجب می شود که بعضی مواقع بین روستاییان و جوگی ها اختلاف بروز می کند و گهگاه به منازعه و زد و خورد منتهی می شود . در این موقع کشاورزان قبل از هر کاری جلوی چادر جوگی می روند و کلکش را میکنند و به دور می اندازند . وقتی کلک کنده شد جوگی مجبور می شود اثاث و زندگی را جمع وبه جای دیگر کوچ کند . "کلک را کندن" یعنی دفع و رفع مزاحمت کردن است که در ادوار گذشته به علت بی نظمی و نابسامانی کشور و عدم وجود امنیت بیشتر مورد استعمال داشت و به همین جهت در اصطلاحات عامیانه به صورت ضرب المثل درآمده است . 💠 @e_adab 💠
تو از کی عاشقی؟ این پرسش آیینه بود از من خودش از گریه ام فهمید مدّت هاست،مدّت هاست ... 💠 @e_adab 💠
حسرت مي برم به مدادم كه تورا بر جا مي گذارد و غبار مي شود. 💠 @e_adab 💠
مرد فقیرى بود که همسرش کره مى ساخت و او آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت ،آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت. مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید. روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت:دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است. مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت:ما ترازویی نداریم و یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار مى دادیم . یقین داشته باش که:به اندازه خودت برای تو اندازه مى گیریم 💠 @e_adab 💠
درد دارد یک نفر را از ته قلبت بخواهی بعد او از بی وفایی های محبوبش بگوید 💠 @e_adab 💠
ديدار خدا.mp3
3.66M
دیدار خدا 💠 @e_adab 💠
بار، سنگين است و من کم طاقت و دنيا حسود خم شدن را عار مي دانم، دعا کن بشکنم 💠 @e_adab 💠
بی تو شب شب است اما بخیر نیست... 💠 @e_adab 💠
تابم به دل دهی و کنی منع آب چشم در آتشم نشانی و گویی عرق مریز 💠 @e_adab 💠
زمان است چه آهسته برای آنان که منتظرند چه تند برای آنان که میترسند چه دراز برای آنان که سوگوارند چه کوتاه برای آنان که شادمانند اما برای آنان که عاشقند زمان نیست 💠 @e_adab 💠
من خدايي دارم.mp3
3.06M
من خدایی دارم 💠 @e_adab 💠