⭕️ اینجوری حرف بزنین که بی ارزش نشین: ۱. نگو اصلا برام وقت نمیذاری بگو اینکه واسه هم وقت میذاریم برام ارزشمنده. ۲. نگو اصلا نظر من برات مهم نیست. بگوبه نظرم با همفکری همدیگه میتونیم تصمیم بهتری بگیریم. ۳. نگو دوستم داری؟ بگو وقتی دوستت دارم رو از زبون تو می‌شنوم حس خوبی میگیرم. ۴. نگو بدون تو میمیرم بگو وقتی کنارمی حالم بهتره. ۵. نگو چرا جواب پیامم رو نمیدی. بگو اگه سرت شلوغه یکم بعد بهم پیام بده عزیزم ۶. نگو هیچوقت برام هدیه نمیگیری بگو نمیدونی چقدرخوشحال میشم وقتی تو برام هدیه میگیری. #دلنوشته 💠 @e_adab 💠

‌خواهم که به خلوتکده‌ای از همه دور ‌ من باشم‌و من باشم‌و من باشم‌و من ؛ ‌ #شعر_ناب #مهدی_اخوان_ثالث ‌ 💠 @e_adab 💠

گفتی به جای عشق سراغ از هوس بگیر پس هرچه را که عشق به من داده پس بگیر محتاج آب و دانه شدن حق من نبود ای مرگ انتقام مرا از قفس بگیر #فاضل_نظری ‌ ‌ 💠 @e_adab 💠

وقتی میخوای همه رو راضی نگه داری اون وقته که چیزی از خودت نمیمونه... #دلنوشته 💠 @e_adab 💠

وقتی میخوای همه رو راضی نگه داری اون وقته که چیزی از خودت نمیمونه... #دلنوشته 💠 @e_adab 💠

‌ ‌به سراغ من اگر می‌آیید نرم‌و آهسته بیایید ‌ مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من .. ‌ #سهراب_سپهری 💠 @e_adab 💠

از یک سنی به بعد هیچ آدمی تصادفی وارد زندگی شما نمیشود، بلکه شما ناخودآگاه فقط آدم‌هایی را می‌پذیرید که از فیلترهای ذهنی‌تان عبور کرده‌اند. به قدرت ناخودآگاه خود اعتماد کنید! #دلنوشته 💠 @e_adab 💠

«میدونی چرا تغییر سخته؟ چون آدمی رنج آشنا رو به خوشی ناآشنا ترجیح میده.» از دایره امنت بیرون بیا... #دلنوشته 💠 @e_adab 💠

شأن و منزلت بسم الله گویند مردی بود منافق اما زنی داشت مومن و متدین. این زن تمام کارهایش را با "بسم الله" آغاز می کرد. شوهرش از توسل جستن او به این نام مبارک بسیار غضبناک می شد و سعی می کرد که او را از این عادت منصرف کند. روزی کیسه ای پر از طلا به زن داد تا آن را به عنوان امانت نکه دارد زن آن را گرفت و با گفتن " بسم الله الرحمن الرحیم" در پارچه ای پیچید و با " بسم الله " آن را در گوشه ای از خانه پنهان کرد . شوهرش مخفیانه آن طلا را دزدید و به دریا انداخت تا همسرش را محکوم و خجالت زده کند و "بسم الله" را بی ارزش جلوه دهد. وی بعد از این کاربه مغازه خود رفت. در بین روز صیادی دو ماهی را برای فروش آورد آن مرد ماهی ها را خرید و به منزل فرستاد تا زنش آن را برای نهار آماده سازد. زن وقتی شکم یکی از آن دو ماهی را پاره کرد دید همان کیسه طلا که پنهان کرده بود درون شکم یکی از ماهی هاست آن را برداشت و با گفتن "بسم الله" در مکان اول خود گذاشت. شوهر به خانه برگشت و کیسه زر را طلب کرد. زن مومنه فورا با گفتن "بسم الله" از جای برخاست و کیسه زر را آورد شوهرش خیلی تعجب کرد و سجده شکر الهی را به جا آورد و از جمله مومنین و متقین گردید. #حکایت_های_آموزنده 💠 @e_adab 💠

دخیلی بر تمام ریل‌های شهر می‌بندم توکل بر خدا... شاید قطارِ رفته برگردد.... #محمد_شریف 💠 @e_adab 💠

هر که از عشق تو پرسيد به او گفتم شكر پیش مردم گله از یار؟ همینم مانده است #سعید_صاحب_علم 💠 @e_adab 💠