eitaa logo
هامون
44.6هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
658 ویدیو
43 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
مراسم عروسی سنتی در کلات نادری😍 در روز عروسی وقتی که عروس را در حالیکه سوار بر اسب به خانه داماد می آورند, در این لحظه داماد به اتفاق ساقدوش به پشت بام رفته و مقداری شکلات و میوه به طرف عروس و مهمانان پرتاب می کند. چقدر قشنگ 😍👏🏻 📗 @e_adab
#داستان_دوستان #محمدمهدی_اشتهاردی رباعى پير مرشد مى نويسند: در زمان سلطنت امير تيمور گوركان ، جمعى از افراد ماوراءالنهر كه از متعصبان دشمن على (ع ) بودند، مجلسى تشكيل داده و صورت مجلسى نوشتند، كه در آن آمده بود، دشمنى و كينه نسبت به على (ع ) بر هر فرد مسلمانى واجب است ، هر چند به مقدار جوى ، كينه داشته باشد، زيرا او به قتل عثمان ، فتوى داده است . آن نوشته را نزد امير تيمور فرستادند، تا او نيز آن را تأ ييد كند، و مانند خلفاى بنى اميه ، دستور دهد كه خطباء و سخنرانان ، بالاى منبرها، نسبت به ساحت مقدس آن حضرت ، به بدگوئى بپردازند. امير تيمور گفت : چون من مريد پير مرشد، شيخ زين الدين نابتادى هستم ، اين نوشته را نزد او مى فرستم و او هر چه رأ ى داد همانرا پيروى مى كنم . آن نوشته را نزد او فرستاد، او پس از خواندن آن ، اين رباعى را در پشت آن نوشت : گر آنكه بود فوق سماء منزل تو *** و از كوثر اگر سرشته باشد گل تو گر مهر على نباشد اندر دل تو *** مسكين تو و سعى هاى بى حاصل تو 📗 @e_adab
#کتاب_نوش اینجا رو فراموش کن برو دنبال قلبت، ما فقط یه بار زندگی می‌کنیم. تو باید رویاهات رو زندگی کنی، هیچ‌کس دیگه‌ای قرار نیست این کارو واست انجام بده. 📚دريا و سكوت 👤پیتر کانینگهام 📗 @e_adab
چنان زندگی را سخت گرفته‌ایم گویی سال‌ها قرار است باشیم ! کاش یاد بگیریم رها کنیم، بگذریم گاهی باید رفت، دل به ساحل نبندیم، باید تن به آب زد، ما به آرزوهایمان یک رسیدن بدهکاریم، زندگی کوتاه است ... ☀️ صبح بخیر 📗 @e_adab
زیر این سقف بلند روی دامان زمین هر کجا خسته و پُرغصه شدی دستی از غیب به دادت برسد وچه زیباست کـه آن دستِ خدا باشد وبس 📗 @e_adab
فردى هر روز در بازار گدایی می کرد و مردم حماقت او را دست می انداختند. دو سکه به او نشان می دادند که یکی شان طلا بود و دیگری از نقره. اما او همیشه سکه نقره را انتخاب می کرد! داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد به دیدن این گدا می آمدند و دو سکه طلا به او نشان می دادند و او همیشه نقره را انتخاب می کرد، مردم او را دست می انداختند و به حماقت او می خندیدند. تا اینکه مرد مهربانی از راه رسید و از اینکه او را آن طور دست می انداختند، ناراحت شد. او را به گوشه ای دنج از میدان کشید و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند، تو سکه طلا را بردار. این طوری هم پول بیشتری گیرت می آید و هم دیگر دستت نمی اندازند. گدا پاسخ داد: ظاهرا حق با شماست، اما اگر سکه طلا را بردارم، دیگر مردم به من پول نمی دهند تا ثابت کنند که من احمق تر از آنهایم! شما نمی دانید تا حالا با این کلک چقدر پول گیر آورده ام! اگر کاری می کنی که هوشمندانه است، هیچ اشکالی ندارد که تو را احمق پندارند...! 📗 @e_adab
#دیالوگ_های_ماندگار یادم میاد بابام می‌گفت اگه می‌خوای به روح کسی دست پیدا کنی، باید به رویاهاش دست پیدا کنی! بعد دلت به حال کسایی خواهد سوخت که در باتلاقی گنده‌تر از مال تو دارن دست و پا می‌زنن! 🎥 رویای آریزونا 📗 @e_adab
پدر آبراهام می دانست که نزدیک صومعه سرا، راهبی زندگی میکند که به خردمندی شهرت دارد. به دنبال مرد رفت و از او پرسید : اگر امروز زن زیبایی در بسترت ببيني، آیا قادری خود را متقاعد کنی که او زن نیست؟ مرد خردمند پاسخ داد: نه، اما می‌توانم خودم را مهار کنم. پدر ادامه داد: اگر در صحرا تعدادی سکه طلا پیدا کنی، میتوانی فرض کنی که آنها سنگ هستند؟ خردمند گفت: نه، اما می‌توانم خودم را مهار کنم و آنها را همان‌جا رها کنم. پدر اصرار کرد: اگر دو برادر که یکی دوستت دارد و دیگری از تو متنفر است، دعوایشان را به نزد تو آورند، آیا میتوانی فرض کنی که آن دو با هم برابرند؟ راهب جواب داد : با وجود اینکه در درونم رنج خواهم کشید، با آنی که مرا دوست داشته است مانند آنی که از من متنفر بوده است رفتار خواهم کرد. پدر بعدها به شاگردان خود گفت: بگذارید به شما بگویم که خردمند کیست. خردمند آنی است که به جای کشتن امیالش، قادر به مهار آن است. 📗 @e_adab
#داستان_دوستان #محمدمهدی_اشتهاردی مسلمان ملعون ! ابو حمزه مى گويد: از امام باقر (ع ) پرسيدم : چه مى گوئى درباره مسلمانى كه در خانه خود بسر مى برد، و مسلمان ديگرى به در خانه او مى آيد، و اجازه ورود مى طلبد، ولى آن مسلمان ، اجازه به او نمى دهد، و به استقبال او نمى رود؟!. فرمود: اى ابوحمزه ! هر مسلمانى كه براى ديدار از مسلمانى ، به خانه او مى رود، و يا براى نيازى به او مراجعه مى كند، و او با اينكه در خانه اش ‍ مى باشد، اجازه ورود به آن مسلمان ، نمى دهد، و از خانه به سوى او بيرون نمى آيد، چنين مسلمانى كه در خانه مى ماند، مشمول لعنت خدا است ، و اين لعنت ، ادامه دارد تا هنگامى كه با آن مسلمان مراجعه كننده ، ملاقات كند. ابوحمزه مى گويد: (با تعجب ) گفتم : فدايت شوم ، آيا آن مسلمانى كه اجازه نداد، در لعنت خدا است ؟! براستى چنين است ؟. فرمود: آرى چنين است . 📗 @e_adab
بحث كردن با آدم بي منطق اين شكليه... حالا تا قيام قيامت باهاش بحث كن.. 📗 @e_adab
📚حکایت کوتاه 🌸 انسان بااصل و ریشه 🔸رانندۂ کامیونی در جنگلی، الوار درختان قطع‌شده بر پشت کامیون خویش بار کرده بود تا به سمت شهر حرکت کند. 🔸بعد از این‌که مسافتی را طی کرد به ناگاه در مسیر جادۂ جنگل هنگام پیچیدن از پیچ جاده، لبهٔ سپر کامیون به درختی در کنار جاده برخورد کرد و کامیون از توقف ایستاد و از این تصادف تکانی که به کامیون خورد، تمام الوار از درب عقب کامیون به بیرون پرتاب شدند. 🔸 رانندۂ کامیون که همراه پسرش در کامیون بودند بعد از آن اتفاق به پایین از کامیون آمدند و صحنه را دیدند. پدر گفت: پسرم! با دیدن این حادثه بیاموز که یک درخت صاحبِ ریشه توانست صد درخت بی‌ریشه را جابجا و واژگون کند. 🌸 همیشه سعی کن ریشهٔ خانوادگی و خداباوری خود را حفظ کنی که یک انسان صاحبِ ریشه می‌ارزد به صد انسان بی‌ریشه!!! و تکیه بر یک انسان صاحبِ ریشه تو را بسیار سودمندتر از تکیه بر صدها انسان بی‌ریشه است. یک انسان صاحبِ ریشه در برابر مشکلات مقاومت می‌کند 📗 @e_adab
گفتم: خدایا از همه دلگیرم گفت: حتی از من؟ گفتم: خدایا دلم را ربودند گفت: پیش از من؟ گفتم: خدایا چقدر دوری گفت: تو یا من؟ گفتم: خدایا تنها ترینم گفت: پس من؟ گفتم: خدایا کمک خواستم گفت: از غیر من؟ گفتم: خدایا دوستت دارم گفت: بیش از من؟ 📗 @e_adab