eitaa logo
یه کم فکر...
115 دنبال‌کننده
878 عکس
641 ویدیو
17 فایل
🔰 نقد و تحلیل فیلم های انیمیشن و سینمایی و نکات قابل تأمل برای مطالعه 🌺استفاده از مطالب این کانال بدون ذکر منبع بلامانع است تلفن: 09397574573 لینگ ارتباط با ادمین کانال: @eakamfekr64
مشاهده در ایتا
دانلود
یه کم فکر...
دقیقه ۱۰ فیلم مادر و دختر گربه وحشی برای سوار شدن بر کشتی پذیرفته شده اند ولی پریدن دختر بچه هیجان زده در بغل مادرش با تعجب و خشم او مواجه می شود و گویا این رفتاری منطقی به نظر می رسد...!
یه کم فکر...
دقیقه ۱۲ فیلم تصاویر حیوانات دیگر که در آرامش و خوشحالی از پذیرفته شدن برای سوار شدن به کشتی اوقات می گذرانند و سپس رفتن دوربین به سراغ پدر خانه به دوش که تلاش دارد تا خبر ناگوار عدم پذیرششان را به کشتی کم کم به فرزندش را بدهد و نگاه خود را از فرزندش می دزدد، و پسرک خوشحال و هیجان زده از سفری که در پیش خواهند داشت ادامه پیدا می کند. پسرک وقتی خبر را می شنود بسیار اندوهگین می شود، حالت چهره ذوق زده فرزند تبدیل به چهره مایوس و ناامید می شود و چهره مضطرب پدر وقتی که فرزندش را با وعده‌ای دلخوش می کند و او را به آغوش می گیرد، تداوم شخصیت پردازی مظلومیت و غربت این موجودات است که مخاطب را به همزاد پنداری با آنان فرا می خواند...
یه کم فکر...
دقیقه ۲۰ فیلم بالاخره خانه به دوش و پسرش با لباس مبدل خود را به شکل بسیار ناشیانه ای بصورت گربه های وحشی در می‌آورند و خود را خانواده گربه وحشی جا میزنند و به همراه آنان وارد کشتی می شوند؛ هر چقدر گربه وحشی مادر اعتراض می کند و می گوید که آنها خانواده او نیستند ماموران و دیگران در کمال تعجب باور نمی کنند گویا برای ماموران دعوا و درگیری خانوادگی بسیار عادی است.! در نهایت آنها را به عنوان یک خانواده وارد اتاق اقامتشان می کنند. بچه برای بازی به بیرون از اتاق می روند و در روی عرشه کشتی که ورود کلیه افراد ممنوع می‌باشد حضور می یابند ماموران آنها را تعقیب می کنند ولی دخترک با نهیب خود مامور را وادار به فرار می کند. تا اینجا داستان و نحوه برخورد سخت، خشن، سرد و بی روح مادر و دختر گربه وحشی با رنگ پوست مشکی‌شان به خوبی معرف کارکتر آشنای هالییوودی زن در سینمای غرب است؛ موجودی عصیانگر و بسیار جسور و البته منزوی که آماده پذیرش و ارتباط با موجودات ماورایی و بیگانه است. نمونه‌های فراوانی از این نوع کارکتر در سینمای غرب وجود دارد یکی از نمونه های بارز آن در سریال ونزدی است...
یه کم فکر...
دقیقه ۲۴ فیلم بچه‌ها توسط دو خفاش بدجنس ربوده می شوند، آنها قصد دارند که بچه‌ها را در خشکی بخورند ولی با جسارت دخترک گربه وحشی از دست آنها نجات پیدا می کنند و بعد در جنگل سرگردان می شوند. سیل هرلحظه در حال پیشروی است، دخترک مغرور و جسور از اینکه باهم پناهگاهی را بسازند امتناع می کند و این کار را خلاف غرور یک گربه وحشی می داند ولی با فرا رسیدن شب در کمال تعجب می بیند که خانه به دوش کوچک، خانه بسیار خوبی را در اندک زمانی برای خود ساخته است، پس مجبور می شود تا به خانه او پناه ببرد. قسمت هایی از بدن پسرک خانه به دوش در تاریکی می درخشد و این یک خصوصیت خارق‌العاده آنهاست...! 🔻بالاخره گربه وحشی در کنار خانه به دوش و این موجود خارق‌العاده آرام می گیرد. هر دو مضطرب از پنجره بیرون را نگاه می کنند. گربه وحشی به اینکه آیا مادرش از عدم حضور آنها تا به حال مطلع شده بد گمان است و خانه به دوش مطمئن از اضطراب پدر...
یه کم فکر...
دقیقه ۴۲ فیلم پدر خانه به دوش و مادر گربه وحشی از جا ماندن فرزندانشان در ساحل مطمئن شده اند و نگران از دوری آنها هستند و می خواهند برای برگرداندن کشتی کار کنند ولی پدر خانه به دوش به شیوه ای بسیار مسالمت آمیز معتقد است و مادر گربه وحشی به خشونت. در این گیرودار پدر خانه به دوش هم خصوصیت خارق‌العاده دیگر خودشان را بروز می دهد؛ هر وقت وحشت می کند و یا میترسد ناگهان از خود گاز آبی منتشر می کند.! (رنگ آبی نیز در فیلم های غربی و هالیوودی که موضوع اجنه، جادو و ماورایی دارند نیز بسیار متداول است مانند نور آبی در فیلم سینمایی انیمیشن علاءالدین) به هر ترتیب با کلنجار فراوان آنها خود را به کابین ناخدای کشتی می رسانند، ولی دیگر خبری از نوح نبی نیست و این شیر است که کشتی را هدایت می کند؛ هدایت کشتی توسط شیر و عدول از داستان اصلی و واقعیش، در مسیر اصالت بخشیدن به فضای داروینیسمی فیلم و القای آن در ضمیرناخودآگاه مخاطب است. پدر خانه به دوش به شیوه مسالمت آمیز خود مُصر است و دست بکار می شود ولی شیر برگشتن به سمت ساحل را قبول نمی کند و در نهایت کار با مداخله گربه وحشی و با از پا انداختن شیر به پایان می رسد و بالاخره خودشان هدایت کشتی را بدست می گیرند... 🔻حالا مادر گربه وحشی هم همچون دخترش در کنار یک خانه به دوش که موجودی خارق‌العاده است آرام می گیرد و با حرکت سر و تایید یکدیگر تفاهم اولیه شکل می گیرد.!
یه کم فکر...
دقیقه ۵۱ فیلم پسر خانه به دوش به همراه دختر گربه وحشی دوباره مورد حمله خفاش‌های خبیث قرار می‌گیرند. دست بر قضا یک نهنگ که در خشکی زندگی می کند آنها را نجات می دهد. نهنگ با یک موجود کوچک که بر روی سر او نشسته؛ گویا آنها هم در لیست سوار شدن به کشتی نبوده اند آنها ها هم زوج های همسان خود را ندارند.! گویا رفتن به مرتفع ترین جای خشکی که در داستان اساطیری، انتخاب پسر خطاکار نوح به عنوان یک مأمن بوده است در روایت این فیلم انتخاب موجودات طرد شده و از لیست خط خورده ایست که از سر استیصال آنجا را انتخاب می کنند، موجوداتی منفرد و فاقد زوج های همسان...! ولی دخترک گربه وحشی بر خلاف پسرک خانه به دوش سرعت کم نهنگ را بر نمی تابد و پسرک خانه به دوش سعی در راضی کردن او دارد و او را برای بار دوم در طول فیلم به آغوش خود دعوت می کند...! پدر خانه به دوش با درایت خود مادر گربه وحشی را همراه خود کرده تا ماموران کشتی را فریب دهند و آنها متوجه از پا درآمدن شیر نشوند. پسر خانه به دوش نیز همچون پدرش ذکاوت حیرت انگیزی دارد و با سازه ای که بروی سر نهنگ ساخته، آن را به پرواز در می آورد و همگی را از تله مجدد خفاش های خبیث نجات میدهد. ولی بعد از این مهلکه باز دختربچه گربه وحشی علیرغم اصرار پسرک خانه به دوش برای حرکت گروهی به همراه نهنگ و موجود کوچک همراهش مسیر خود را از آنها جدا می کند و دائم با خود تکرار می کند که: «یک گربه وحشی باید تنها باشد ...».! تا اینکه به پرتگاهی می افتد و نهنگ او را ناگهان نجات می دهد، نهنگ می گوید که این فکر پسرک خانه به دوش بوده. اینبار گویا یخ رابطه دختر گربه می شکند و لحن او با خانه به دوش عوض می شود.
یه کم فکر...
دقیقه ۵۶ فیلم بچه ها در مسیر رسیدن به قله در تونلی تاریک، طولانی و غار مانند قرار می گیرند، باز قسمت های آبی رنگ بدن خانه به دوش روشن می شود و به همه جا نور می بخشد. همانطور که خفاش ها نماینده تاریکی و خباثت هستند خانه به دوش هم در تاریکی‌ها نورانی و گرما بخش محیط هستند. آنها تصمیم می گیرند که به پیشنهاد دختر گربه وحشی برای استراحت نهنگ که از خسته شده شب را اتراق کنند، رفتار گربه وحشی بسیار عوض شده و بسیار صمیمی شده، که درددل نهنگ شروع میشود، او خود را موجود تنها، منزوی که هیچکس تا به حال او را درک نکرده و از تشکر نکرده معرفی می کند... سپس به وقت خواب باز خانه به دوش با نبوغ خود ابتکار دیگری می کند و برای همگی تخت ننو می سازد؛ این اولین باری است که دخترک گربه وحشی از روی صمیمیت او را تحسین می کند...
یه کم فکر...
دقیقه ۵۷ فیلم مادر گربه وحشی نیز دلتنگ فرزندش، زبان به درددل باز می کند و می گوید قصدش از تربیت خشن دخترش آماده کردن او برای زندگی در جامعه خشن است.! او نهایتاً در کنار خانه به دوش پدر آرام می گیرد و با تغییر زاویه دوربین از پشت سر و تصویر لانگ شات پدر و مادر بچه ها و موسیقی آرامش بخش، بعد از دختر حالا وجود مادر هم به یُمْنِ وجود خانه به دوش ها اندکی قرار می گیرد...
یه کم فکر...
دقیقه ۷۲ فیلم بالاخره صبح فرا می رسد، بچه ها به هر ترتیب به پدر و مادرشان می رسند و نمایشی از خوش قلبی‌ خانه به دوش ها برای کمک به گربه های وحشی در تلاشی سخت ادامه میابد... تا اینکه قهرمانان داستان جان خود را در این کش و قوس مرگبار با ایثار و فداکاری، را نثار می کنند و در دریا غرق می شوند... سکوتی غم بار و تصویری لانگ شات از پدر و پسری قهرمان، فداکار و خوش قلب و البته بسیار مظلوم که یکدیگر را در آغوش گرفته اند و در انتظار جان سپردن و مرگی غریبانه هستند و در ادامه، چرخش دوربین و نزدیک شدن به آنان، که مخاطب را به دلتنگی و شوکه شدن برای از دست دادن قهرمانانی که ساعتی است با آنها همزادپنداری کرده اند فرامی خواند، که ناگهان... آنها متوجه می شوند که به راحتی می توانند در آب تنفس کنند و در آن شنا کنند؛ آنها خانه و محیط زیست اصلی خود را بالاخره یافتند. ولی هنوز اربابان تاریکی، یعنی خفاش‌های خبیث دست از سر آنها برنمی دارند، گربه های وحشی که با هیچکس ارتباط برقرار نمی کردند حالا خود را مدیون خانه به دوش ها می دانند و سعی در نجات آنان دارند، که پسر خانه به دوش، خفاش ها را به سمت خود در قعر دریا می کشاند ولی تله و ترفند او کارگر نمی افتاد. ولی در همین تعقیب و گریز ناگهان نهنگ خود را به آنها می رساند و شر خفاش ها را یکسره می کند. نهنگ هم تکامل یا فرایند فرگشت او، تکمیل شده و تمام این ماجراها برای او یک روند دگردیسی طبیعی بوده تا به جایگاه اصلی خود یعنی دریا و آب برسد و موجود سه پا معلول شکل اول ماجرا هم بعد از آنها در تصویر ظاهر می شود ، او نیز این روند را طی کرده و گویا کل ماجرا اقتباسی داستان گونه از فرضیات داروینیسمی بوده نه یک داستان اساطیری از ادیان ابراهیمی.! و حالا مادر و دختر که تمنای وصال خانه به دوش ها را دارند و خانه به دوش های که حالا حق دارند به زندگی‌ای که مدت ها از آنها دریغ شده بود برسند.
یه کم فکر...
🛑 انیمیشن وای کشتی رفت.! #توحید_هالیوودی
غرب و اربابان زر و زور صهیونیستش که زمانی جنس زن را به طمع نیروی کار ارزان از مأمن و مأوای خانه بیرون کشیده، امروز آن را تبدیل به کالای برای رفع شهوت بدل کرده و از هیچ کاری برای حفظ این بازار مَکاره فرو گذار نمی کند، و برنامه‌ای دراز مدت برای نسل ها ترتیب داده و برای دفع طغیان و اعتراض قربانیان خود که گهکدار مجالی پیدا می کنند تا از بین این زنجیره های اسارت ندای «زن کالا نیست» را فریاد بزند هم، ترفند کثیفی پیدا کرده و زنِ تنها و قربانی را که به داشتن شکلی خشن و سخت عادت داده، حالا برایش تنها انیس و مونسی که از او سواستفاده نخواهد کرد را موجودات بیگانه معرفی می کند... و چه موجوداتی بهتر از اجنه و شیاطین؛ ولی برای اینکار ذهنیت اینکه اجنه و موجودات بیگانه ، موجودات خبیث و در دالان های و دخمه های تنگ و تاریک هستند را باید اول تغییر دهد، پس آنان را زاینده و مولد نور و روشنایی نمایش میدهد که با خفاش های سیه کار و گوردل می جنگند و نیز بر خلاف هر آنچه از قدیم در اذهان مانده، آنان را موجوداتی خوش قلب و فداکار معرفی می کند، تا به این طریق جنس زن، این شکار نیمه جان را که شاید از چنگال دیو هفت سر صهیون و صاحب سینمای هالیوودی و بنگاه های فساد و فحشا بگریزد و آزادی خود را طلب کند باز برای علاج درد خود، به درمان پیشنهاد شده صیادان بی رحمش پناه جوید...! 🔰و گویا باز این ندا در تمدن مدرن امروز طنین انداز می شود که: وَإِذَا الْمَوْؤُودَةُ سُئِلَتْ ، بِأَيِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ ...
👆بهتر در ادامه نقد فیلم سینمایی انیمیشن «وای کشتی رفت» کمی با وضعیت رقت بار زنان در غرب بیشتر آشنا بشویم👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕎 نهضت آزادی زنان را چه کسانی ایجاد کردند؟ ♦️ بریم لندن ۱۹۱۸ ─┅═༅𖣔♥️𖣔༅═┅─ https://eitaa.com/mowlA_z https://t.me/mowlA_z ─┅═༅𖣔♥️𖣔༅═┅─ 📗در جستجو و بیان حقایق 📕 📙مستند ، مستدل ، متفاوت📘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴ای زن هیچ چیز زندگی تو برای ما مهم نیست تو فقط برای ما پول بساز ای زن، ای طلای پنهان برای ما مهم نیست شوهرت کیست و چکاره است. مشروب خور هست و دست بزن دارد یا غیور است و قیوم. به نیازهای روحی و عاطفی تو می‌رسد یا ولت کرده به امان خدا. ای زن درباره تو هیچ چیزی مهم نیست جز اینکه تو از فطرت الهی و جایگاه تربیتی خود تنزل کنی و تبدیل شوی به ابزار پول‌سازی برای ما. فقط این مهم است، هر جور شده تو تبدیل شو به موجودی که برای ما ثروت خلق می‌کند. یا در کارخانه، یا در فروشگاه، یا درسینما و خانه. یادم رفت بگویم، این آخری خیلی مهم‌تر است. به لطف رشد ارتباطات مجازی، خانه محقر آپارتمانی تو را هم تبدیل به واحد تولیدی خودمان می‌کنیم و منت سرت می‌گذاریم که کار درخانه می‌کنی و هزینه‌های تولید خودمان را کم می‌کنیم. ای زن مراقب باش فقط آگاه نشوی و روابطت را با مرد به درستی شکل ندهی و از حمایت‌های مالی او برخوردار نشوی که هم هزینه‌های ما را بالا میبری و هم دیگر برای ما پولسازی نمی‌کنی. ✍عالیه سادات ─┅═༅𖣔♥️𖣔༅═┅─ https://eitaa.com/mowlA_z ─┅═༅𖣔♥️𖣔༅═┅─ 📗در جستجو و بیان حقایق 📕 📙مستند ، مستدل ، متفاوت📘