eitaa logo
آستان مقدس امامزاده حسین ( ع ) قزوین
923 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
883 ویدیو
4 فایل
امامزاده حسین (علیه السلام) فرزند بلافصل حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام اطلاع رسانی مراسمات و گزارشات آستان و مطالب ناب
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 روحیه‌‌ی شهادت طلبی 1️⃣ تو راه پله نشسته بود و به پهنای صورت اشک‌‌‌‌ می‌‌ریخت.‌‌‌‌می‌‌گفت: «امروز تو راهپیمایی، منو نشونه رفتن، اشتباهی غضنفری رو زدن.» 2️⃣ یک بار که برای خواستگاری به اصفهان‌‌‌‌ می‌‌رفتیم، پرسیدم: «حاج آقا، اگر پرسیدند آقا داماد چه شرطی دارند، چی بگوییم؟» ایشان گفت: «بفرمایید این شاخ شمشاد ما کسی را‌‌‌‌ می‌‌خواهد که تا پشت کوه‌‌های فلسطین با او باشد؛ چون بعد از جنگ، تازه نوبت آزاد سازی قدس شریف است!» 🌸✨ یاد و خاطره فرمانده‌‌ی محبوب، شهید محمدابراهیم همت را با ذکر صلواتی گرامی‌‌‌‌ می‌‌داریم ✨🌸
🌷 داستان بلعم باعورا که اهل بصیرت و عالِم معاصر حضرت موسی علیه السلام بود که به دلیل هواپرستی و رغبت به جریان باطل (فرعونیان) قصد سوء استفاده از علم خود را در مقابله با حضرت موسی علیه السلام داشت 🍃 «بلعم باعورا» از علما و اهل بصیرت دوران حضرت موسی علیه السلام بود که بر اثر خودسازی، ایمان، آگاهی و پرهیزگاری و با تلاش بسیار به مقامی والا از نظر معنوی دست یافت و به چنان مرحله ای از تکامل معنوی رسیده بود که امام رضا علیه السلام می فرماید: «بلعم باعورا اسم اعظم الهی را می دانست و دعایش مستجاب بود.» محبت به دنیا و هواپرستی باعث شد تا او در خدمت فراعنه و طاغوت های زمان، درآید و عالِم دربار فرعون شود. فرعون، موسی علیه السلام و مؤمنان را تعقیب می کرد و آنان از دست فرعون گریختند، فرعون از بلعم خواست که موسی و یارانش را نفرین کند تا به دام او بیفتند و کار بلعم به جایی رسیده بود که حاضر شد، پیامبر خدا را نفرین کند. لذا بلعم به خواسته فرعون تن داد و بر الاغ خویش نشست تا برود و موسی را نفرین کند. اما الاغ از حرکت سرباز زد و به زبان درآمد و گفت: تو توقع داری که من تو را ببرم تا بر پیامبر خدا نفرین کنی؟! بلعم الاغ را آنقدر زد تا جان سپرد. در این هنگام اسم اعظم نیز از خاطرش رفت و دیگر نتوانست موسی علیه السلام و یارانش را نفرین کند. 💠 داستان بلعم باعورا در آیه ۱۷۶ سوره اعراف آمده است: 🌺 «و لَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَ لَكِنَّهُ اَخْلَدَ إِلَى الاَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ اَوْ تَتْرُكْهُ یَلْهَث ذَّلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ كَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَكَّرُونَ؛ 🌸 و اگر می خواستیم، (مقام) او را با این آیات (و علوم و دانش ها) بالا می بردیم (اما اجبار بر خلاف سنت ماست لذا او را به حال خود رها ساختیم) ولی او به پستی گرائید و از هوای نفس خویش پیروی كرد. او همچون سگ (هار) است كه اگر به او حمله كنی دهانش را باز و زبانش را برون خواهد كرد و اگر او را به حال خود واگذاری باز همین كار را می كند (گوئی آنچنان تشنه دنیا پرستی است كه هرگز سیراب نمی شود). این مثل جمعیتی است كه آیات ما را تكذیب كردند. این داستانها را (برای آنها) بازگو كن شاید بیندیشند (و بیدار شوند).» 👌 نتیجه: این داستان و آیه قرآن مربوط به آن، بیانگر در خطر بودن صاحبان مقامات معنوی و اهل بصیرت می باشد که هوای نفس و محبت به دنیا و وسوسه های شیطان، می تواند حتی این افراد را هم به بیراهه بکشد. 💠 فاعتبروا یا اولی الابصار
🌺 حساب در پیشگاه حق 🍀 پسرم اگر حساب خود را با خدای خود صاف کنی و پناه به ذکر الله بری، هراسی از خلق به خود راه مده که حساب خلق زودگذر است و آنچه ازلی است، حساب در پیشگاه حق است. 📚 نامه حضرت امام رحمة الله علیه به حجةالاسلام سید احمد خمینی
🌷 زندگی معنوی 🌷 اگر از آسمان ده خیر نازل شود وضعیت روحی و درونی ما چگونه است؟ معمولاً همه را برای خود می‌خواهیم؛ در خیرات و برکات، خوبی‌ها و زیبایی‌ها، تمامیت‌خواه و انحصارطلب هستیم. در مقابل، اگر دو شرّ از آسمان نازل شود آن‌ها را برای دیگران می‌خواهیم. اما وضعیت مطلوب چیست؟ انسان چگونه باید باشد؟ ⬅️ اگر توانستیم در خوشی‌هایمان دیگران را سهیم کنیم دیگر تمامیت‌خواه و انحصارطلب نیستیم. ⬅️ مشارکت خواه باشید. به دیگران هم سهمی بدهید. این حداقل کاری است که می‌توان کرد. در غم دیگران شریک باشید و شادی‌هایشان برای خودشان.
هیئت هفتگی به کلام شیخ محمد عباسی بانوای کربلایی حمید چاوشا کربلایی سید کمال فاضلی چهار شنبه ۱۸ فروردین ماه همراه نماز مغرب و عشاء (علیه السلام) (علیه السلام ) پایگاه مقاومت بسیج برادران امام خمینی (ره) پایگاه مقاومت بسیج خواهران حدیث 📌 http://www.ebn-reza.ir 📌 http://instagram.com/ebn_reza_qazvin 📌http://sapp.ir/ebn_reza_qazvin 📌https://eitaa.com/ebn_reza_qazvin 📌 https://t.me/ebn_reza_qazvin
خاک قدم رقیه باشی عشق است زیر علم رقیه باشی عشق است با مهدی صاحب الزمان از ره لطف یک شب حرم رقیه باشی عشق است هر جا سخن از رقیه جان می آید صوت صلوات عرشیان می آید در مجلس این سه ساله من معتقدم عطر خوش صاحب الزمان می آید امشب كرم رقیه را می بینیم خیر قدم رقیه را می بینیم این حرف تمام عاشقان است حسین پس كی حرم رقیه را می بینیم در محفل عشقتان ادب آوردم غم از دلتان برده طرب آوردم یادت نرود یک صلواتی بفرست تا نام رقیه را به لب آوردم : 🌸🍃 هنوز مستی شعبان ادامه خواهد داشت صدای پای به گوش می آید😍 صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يا ابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
من بی دل آمدم که تو دلدار من شوی  غمدیده آمدم که تو غمخوار من شوی شادم که در حریم تو افتاده بار من  آیا شود ز لطف خریدار من شوی خود را ز راه دور کشاندم به کوی تو  دل خسته آمدم که مددکار من شوی هرطور راحتی، بزن، اما نمی روم  این بار آمدم که فقط یار من شوی من ورشکسته ی گنهم، می شود شبی یوسف شوی و گرمی بازار من شوی عمرم به باد رفته به داد دلـم برس  من آمدم که مونس من یار من شوی آقایی ام همیشه ز سلطانی شماست یک عمر نوکـرم که تو سالار من شوی خوانم میان صحن تو تا روضه ی حسین  گویا که از وفـا تو گرفتار من شوی پیچیده باز در حـرمِ تو صدای من  دست شماست روزیِ کرب و بلای من : به خراسان ببری یا نبری حرفی نیست تو نگیر از منِ دلخسته "رضا گفتن" را صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم ياابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، (ع)
خودم اینجا و دلم رفته به جایی دیگر جز هوای حرمت نیست هوایی دیگر شب جمعه برسانید مرا شش گوشه که به عقلم نرسیده ست دعایی دیگر حرف ویروس شد و راه حرم را بستند آمد از پشت بلا باز بلایی دیگر اشک غم ریختن و غصه برایت خوردن من ندارم به جز این آب و غذایی دیگر درداگرهست شفاخانه ی ارباب که هست نیست جز تربت دلدار دوایی دیگر ثروتم غربت انبوه فراق است که نیست در دلم طاقت اندوه جدایی دیگر مثل من رعیت بیچاره فراوان اما شاه پیدا نشود مثل شمایی دیگر هر سلامی به شما اجر زیارت دارد هر سلام است خودش کرببلایی دیگر هر شب جمعه پریشان حسینیم همه خسته از دوری بین الحرمینیم همه : 💔 مرا شرابِ زیارت چشان، که ایامیست خمار خمره‌ی شش گوشه‌ام یا ساقـی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسينه سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
وقتی نفس گرفته، دلم در هوایتان ‏یعنی منم که زنده ام از اشکهایتان ‏داوود من، دوباره بخوان تاکه عالمی ‏ایمان بیاورد به طنینِ صدایتان ‏ازاین همه سحرکه گذشته است می شود ‏یک شب نصیب این دل من هم دعایتان ‏این اشتراک چشم من و چشم خیستان ‏من گریه ام به کشته ی کـرببلایتان آقا اجازه می دهید هر وقت آمدید ‏نقاشی ام کنند مرا زیر پایتان؟ یک روز عاشقانه تو از راه میرسی ‏آن روز واجب است بمیرم برایتان : دیدن روی تو ای یار سفر کرده ی من آرزویم شده، ای کاش به گورش نبرم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
دست من را كه گرفتيد رهايم نكنيد جز سگ خانه ي خود هيچ صدايم نكنيد من هميشه به دعاهاي شما محتاجم واي از آنروز كه يک لحظه دعايم نكنيد بگذاريد كه من سائل اين در باشم هيچ جائي به جز اين خانه گدايم نكنيد متوسل به نخ پرچم هيئت هستم ديگر از پرچم ميخانه جدايم نكنيد مرگ زير علمت زندگي زيبائيست پس جدا از عَلَم و بزم عزايم نكنيد هرچه آيد به سرم،دم نزنم،حرفي نيست داغـدار حـرم كـرببلايم نكنيد : 💔 کاش‌میشدکه‌به‌جای‌همه‌ی‌دغدغه‌ها یک‌دمِ‌صبح‌وسطِ‌صحن‌توعاشوراخواند صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
🔰 لوح | امیر جهاد با نفس 🔺️ رهبر انقلاب: از اوایل انقلاب تا وقت شهادت، حقّاً و انصافاً جز خیر از این مرد [شهید صیادشیرازی] چیزی ندیدیم. آنچه در میدانهای جهاد از او بروز کرد، کارهای بزرگی بود؛ هم در میدان جنگ و هم بیرون از میدان جنگ. چیزی که مهمّ است، این است که یک نفر علاوه بر جنگ با دشمنان، در هم پیروز شود. ۷۸/۰۲/۱۹