eitaa logo
آستان مقدس امامزاده حسین ( ع ) قزوین
1.1هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
9 فایل
امامزاده حسین (علیه السلام) فرزند بلافصل حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام اطلاع رسانی مراسمات و گزارشات آستان و مطالب ناب
مشاهده در ایتا
دانلود
من بیدل آمدم که تو دلدار من شوی  غمدیده آمدم که تو غمخوار من شوی شادم که در حریم تو افتاده بار من  آیا شود ز لطف خریدار من شوی خود را ز راه دور کشاندم به کوی تو  دل خسته آمدم که مددکار من شوی هر طور راحتی، بزن، اما نمی روم  این بار آمدم که فقط یار من شوی من ورشکسته ی گنهم، می شود شبی  یوسف شوی و گرمی بازار من شوی عمرم به باد رفته به داد دلم برس  من آمدم که مونس من یار من شوی آقاییم همیشه ز سلطانی شماست  یک عمر نوکرم که تو سالار من شوی خوانم میان صحن تو تا روضه ی حسین  گویا که از وفا تو گرفتار من شوی پیچیده باز در حرمِ تو صدای من  دست شماست روزیِ کرب و بلای من : اگر چه روز من و روزگار مي گذرد دلم خوش است که با ياد يار مي گذرد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، (ع)
۵ آذر ۱۳۹۹
روی جسمش نیزه و تیر و سنان افتاده بود زیر خنجر سر پناه کاروان افتاده بود شمر، با چکمه به روی سینه اش می ایستاد در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود جای خود را با لگدهای "سَنان" تعویض کرد خنجر کُندی که دیگر از توان افتاده بود یادگار مادر او را به غارت برده اند جامه‌ی شاهی به دست این و آن افتاده بود شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود نعل ها طوری عمل کردند که از پیکرش گوشه‌ی گودال قدری استخوان افتاده بود در نگاه تار او اهل حرم می سوختند قرعه‌ی آتش به نام کودکان افتاده بود روی نیزه بستن سر، کار آسانی نبود از قضا این کار، دست کاردان افتاده بود بارش ظلمت، بیابان را به خون آغشته کرد بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود دخترش کنج خرابه ناگهان تبخال زد چون که یاد ضربه‌های خیزران افتاده بود : 💔 روضه خوانت میشوم با روضه ای تک مصرعی بر زمین بودی و بر جسـم تـو پیـراهـن نبود سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
۷ مرداد ۱۴۰۲
با ذکرِ نشانم گذاشتی این طبعِ شعر را به بیانم گذاشتی تا شعرهایِ من بشود خاکِ راهِ تو یک جرعه تشنگی به لبانم گذاشتی اصلاً چرا دلم شده وَقفِ سرودنت؟ زیرا به خیلِ سینه زنانم گذاشتی ممنونم از بهارِ دل انگیزِ شعرها کز لطفِ خود، میانِ خزانم گذاشتی قربانِ بیتهایِ قشنگی که از قدیم رفتی و آمدی، به دهانم گذاشتی من را تو از عَدَم که سراپاش ظلمت است برداشتی، به مُلکِ جهانم گذاشتی هرلقمه ای که میخورَم از سفره یِ شماست مدیونِ آن نَمَک، که به نانم گذاشتی هرکس به یک طریق به پیش تو نوکر است شکرِ خدا که مرثیه خوانم گذاشتی من کربلا ندیدم و میسوزم از غَمَت با داغِ حسرتی که به جانم گذاشتی سرمست میشوم زِ وصالت اگر مرا نزدیکِ خود به باغ جنانم گذاشتی : 💔 من بی حسین گمشده‌ای بی نشانه‌ام بنویس پس تبار مرا سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
۶ آبان ۱۴۰۲