این مَشکهای چشم مرا هم پرآب کن
من آمدم٬ گذشته ی دل را سراب کن
جون و حبیب و عابس و مسلم که نه
مرا خاک کف قدوم غلامت حساب کن
یک عمر حر شنیدم و بودم غلام نَفس
حالا که بنده ی تو شدم، حر خطاب کن
پلهای پشت سر همه ویران شده، بیا
پلهای پیش روی مرا هم خراب کن
هی ظلم کرده ام من و هی عفو میکنی
کُشتی مرا٬ بیا دو سه جمله عتاب کن
چوگان عشق تو سخن از گوی میزند
اول خودم وَ یا پسرم؟ انتخاب کن
پس مادر مرا به عزایم نِشان حسین
شادم از این دعا٬ تو فقط مستجاب کن
من تازه واردم٬ تو خودت از وجود من
هر آنچه غیر عشق تو باشد جواب کن
نامم اگرچه لایق طومار عشق نیست
لطفی کن و به حاشیه ی این کتاب کن
از این به بعد جز تو ندارم کسی #حسین
فکری برای چهرهٔ ی در خون خضاب کن
#نـوكـر_نـوشــت:
#حـسیـن_جـان
با لب خشکیده هر دم یاد سقا میکنم
روزه ام را با سلامی بر شما وا میکنم
با صـدای ربّنا هر دم به هنگام وضـو
نام زیباي تو را آهسته نجوا میکنم
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
#به_یاد_شهید_مدافع_حـرم_ظریف_یعقوبی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
حال و روزش با نوای عشق بهتر میشود
هر که چشمش در میان روضه ها تر میشود
این دل سنگم که جای خود، شنیدم از کسی
ریگـهای دشت با نام تو گوهر میشود
نوکری پستم ولیکن دلخوشم از اینکه من
روزگارم با غلامی شما سر میشود
از شما دورم ولی شبهای جمعه این دلم
میپرد تا صحن تو، مثل کبوتر میشود
با نوای #یاحسین و ذکر شور #یاحسن
دل اسیر نامـهـای دو برادر میشود
کاروان را باز گردان ای عزیز #فاطمه
در همین جا قلب زینب زار و مضطر میشود
بازگـرد آقـا کـه با دست پلید حرمله
غنچهی ششماههی باغ تو پرپر میشود
#نـوكـر_نـوشـت:
#حـسیـن_جـان
کـربلا و شبِ جمعــه حرمِ حضرتِ عشـق
در کجا بوده چنین بخت میسّـــــر باشد
در حرم روضه ی مقتل چقدر می چسبد
چه شود مرثیه خوان حضرتِ مادر باشد
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
#روزيتون_زیارت_كـربلای_مـعـلـی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_ظریف_یعقوبی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم