نمی فهمد کسی حال مرا این روزها آقا
دلم تنگ است تنگ روضه های کربلا آقا
شدم دور از بهشت روضه ات، تنها و سرگردان
شبیه پیرمردی خسته حال و بی عصا آقا
جهان بی روضه جای زندگانی نیست، یک لحظه
جهان، بی اشک و روضه می شود زندان ما آقا
قفس تنگ و نفس تنگم، چنان ماهی که افتاده
به روی خاکهای گرم، بی آب و هوا آقا
همیشه اشکهایم شوق زنده ماندنم می داد
مگیر از عمر من این شوق را محض خدا آقا
اذان عشق می بارد هنوز از مأذن هیأت
نمی خواهم نماز گریه ام گردد قضا آقا
برایت روضه می خوانم الا ای کشته ی گریه
فدای زخم زخم پیکرت ای سرجدا آقا
سیاهی پا به روی سینه ات بگذاشت اما دید
نمی افتاد از لبهای خونینت دعا آقا
مرا در بیت آخر می بری آنجا که زینب دید
تنت افتاد زیر دست و پای نیزه ها آقا
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـیـن_جــان
آتش گرفته دل، ز #فراق هوای تو
دارد بهانه ی #حرم باصفای تو
آقا دوای زخم دلم یک #زیارت است
جان میدهم به خاطر #کرببلای تو
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
#روزيتون_زیارت_كـربلاي_مـعـلـی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_رسول_پورمراد
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
رود بودم حسرت دریا به فریادم رسید
روضه های حضرت سقا به فریادم رسید
حسرت شش گوشه دارم در دل دیوانه ام
تا ابد این مرقد زیبا به فریادم رسید
من فقط از روضه های کربلا دم میزنم
بارگاه زاده ی #زهرا به فریادم رسید
مادرم در روضه شیرم داده، ای ارباب من
روز اول این دل شیدا به فریادم رسید
در جوانی راه را گم کرده بودم بارها
دیدم آخر #اکبر_لیلا به فریادم رسید
اشک چشمم دادی و حال مناجات و دعا
لطف کردی و همین نجوا به فریادم رسید
وقت مردن دوست دارم تا بیایی در برم
تا بگویم #حضرت_مولا به فریادم رسید
خواب میدیم که محشر بود و من چشم انتظار
در همان دم #زینب_کبری به فریادم رسید
کل محشر سینه زن شد با نوای #یاحسین
شال مشکی تو در عقبی به فریادم رسید
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
مرا به خاطر این عشق سرزنش کردند
بگو #فـراق ببینم، کنایه هم بخورم؟
#صلی_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
#روزيتون_زیارت_كـربلاي_مـعـلـی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_میثم_نظری
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
نمی فهمد کسی حال مرا این روزها آقا
دلم تنگ است تنگ روضه های کربلا آقا
شدم دور از بهشت روضه ات، تنها و سرگردان
شبیه پیرمردی خسته حال و بی عصا آقا
جهان بی روضه جای زندگانی نیست، یک لحظه
جهان، بی اشک و روضه می شود زندان ما آقا
قفس تنگ و نفس تنگم، چنان ماهی که افتاده
به روی خاکهای گرم، بی آب و هوا آقا
همیشه اشکهایم شوق زنده ماندنم می داد
مگیر از عمر من این شوق را محض خدا آقا
اذان عشق می بارد هنوز از مأذن هیأت
نمی خواهم نماز گریه ام گردد قضا آقا
برایت روضه می خوانم الا ای کشته ی گریه
فدای زخم زخم پیکرت ای سرجدا آقا
سیاهی پا به روی سینه ات بگذاشت اما دید
نمی افتاد از لبهای خونینت دعا آقا
مرا در بیت آخر می بری آنجا که زینب دید
تنت افتاد زیر دست و پای نیزه ها آقا
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـیـن_جــان
آتش گرفته دل، ز #فراق هوای تو
دارد بهانه ی #حـرم باصفای تو
آقا دوای زخم دلم یک #زیارت است
جان میدهم به خاطر #کـرببلای تو
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
#روزيتون_زیارت_كـربلای_مـعـلـی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_رسول_پورمراد
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
نمی فهمد کسی حال مرا این روزها آقا
دلم تنگ است تنگ روضه های کربلا آقا
شدم دور از بهشت روضه ات، تنها و سرگردان
شبیه پیرمردی خسته حال و بی عصا آقا
جهان بی روضه جای زندگانی نیست، یک لحظه
جهان، بی اشک و روضه می شود زندان ما آقا
قفس تنگ و نفس تنگم، چنان ماهی که افتاده
به روی خاکهای گرم، بی آب و هوا آقا
همیشه اشکهایم شوق زنده ماندنم می داد
مگیر از عمر من این شوق را محض خدا آقا
اذان عشق می بارد هنوز از مأذن هیأت
نمی خواهم نماز گریه ام گردد قضا آقا
برایت روضه می خوانم الا ای کشته ی گریه
فدای زخم زخم پیکرت ای سرجدا آقا
سیاهی پا به روی سینه ات بگذاشت اما دید
نمی افتاد از لبهای خونینت دعا آقا
مرا در بیت آخر میبری آنجا که #زینب دید
تنت افتاد زیر دست و پای نیزه ها آقا
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـیـن_جــان
آتش گرفته دل، ز #فراق هوای تو
دارد بهانه ی #حرم باصفای تو
آقا دوای زخم دلم یک #زیارت است
جان میدهم به خاطر #کرببلای تو
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
#روزيتون_زیارت_كـربلای_مـعـلـی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_بهار_حسین
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
هدایت شده از آستان مقدس امامزاده حسین ( ع ) قزوین
نمی فهمد کسی حال مرا این روزها آقا
دلم تنگ است تنگ روضه های کربلا آقا
شدم دور از بهشت روضه ات، تنها و سرگردان
شبیه پیرمردی خسته حال و بی عصا آقا
جهان بی روضه جای زندگانی نیست، یک لحظه
جهان، بی اشک و روضه می شود زندان ما آقا
قفس تنگ و نفس تنگم، چنان ماهی که افتاده
به روی خاکهای گرم، بی آب و هوا آقا
همیشه اشکهایم شوق زنده ماندنم می داد
مگیر از عمر من این شوق را محض خدا آقا
اذان عشق می بارد هنوز از مأذن هیأت
نمی خواهم نماز گریه ام گردد قضا آقا
برایت روضه می خوانم الا ای کشته ی گریه
فدای زخم زخم پیکرت ای سرجدا آقا
سیاهی پا به روی سینه ات بگذاشت اما دید
نمی افتاد از لبهای خونینت دعا آقا
مرا در بیت آخر میبری آنجا که #زینب دید
تنت افتاد زیر دست و پای نیزه ها آقا
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـیـن_جــان
آتش گرفته دل، ز #فراق هوای تو
دارد بهانه ی #حرم باصفای تو
آقا دوای زخم دلم یک #زیارت است
جان میدهم به خاطر #کرببلای تو
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
#روزيتون_زیارت_كـربلای_مـعـلـی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_بهار_حسین
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم