eitaa logo
سلام برابراهیم هادے🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
39 فایل
🌹 ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدا را چیدند🌹 تاریخ فعالیت کانال : 97/2/27
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷 ﷽ 📚 خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 0⃣5⃣ بدنم را شب غسل بده، شب به خاك بسپار، تو را به خدا قسم مى دهم مبادا بگذارى آنهايى كه بر من ظلم كردند بر سر جنازه من حاضر شوند، آنهايى كه مرا با تازيانه زدند ؛ محسن (ع) مرا كشتند نبايد بر پيكر من نماز بخوانند. چشم، فاطمه جان! من قول مى دهم نگذارم آنها بر پيكر تو نماز بخوانند. على جان! من مى خواهم قبرم مخفى باشد. چشم، فاطمه جان! على جان! از تو مى خواهم كه خودت مرا غسل دهى و كفن نمايى و در قبر بگذارى، على جان! بعد از آن كه مرا دفن كردى، بالاى قبرم بنشين و قرآن و دعا بخوان، تو كه مى دانى من سخت مشتاق تو هستم و چقدر شيداى صداى دلنشين تو هستم! على جان! به سر قبرم بيا، چرا كه دل من به تو انس دارد. فاطمه جان! من وصيّت هاى تو را انجام مى دهم، ولى من هم چند خواسته از تو دارم. چه خواسته اى؟ اگر من در حقّ تو كوتاهى كردم مرا حلال كنى و ببخشى، ديگر اين كه وقتى نزد پيامبر رفتى سلام مرا به او برسانى. اشك در چشمان على (ع) حلقه مى زند، بغض راه گلوى على (ع) را مى بندد، فاطمه (س) منتظر است تا على (ع) سخن خود را تمام كند. مى دانم كه تو هم منتظر هستى ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ، به راستى على (ع) چه مى خواهد بگويد؟ فاطمه جان! وقتى نزد پدر خود رفتى مبادا از من پيش او شكايت كنى. 218 خدايا، منظور على (ع) از اين سخن چيست؟ آرى، او بغضى نهفته در گلو دارد، او اشك مى ريزد و نمى تواند سخن بگويد... على (ع) فقط گريه مى كند، سر فاطمه (س) بر سينه اوست، فاطمه (س)، امانت خدا در دست او بود، فاطمه (س)، تمام عشق على (ع) بود، امّا دشمنان با عشق على (ع) چه كردند؟ در مقابل چشم على (ع)، او را تازيانه زدند، سيلى به صورتش زدند، پهلويش را شكستند و او براى حفظ اسلام صبر كرد، پيامبر از او خواسته بود كه در همه اين بلاها صبر كند. او به پيامبر قول داده بود، بايد بر سر قول خود باقى مى ماند. على (ع) نگاهى به صورت فاطمه (س) مى كند، مى بيند كه فاطمه (س) گريه مى كند، به راستى چرا فاطمه (س) گريه مى كند؟ او كه به زودى به آرزويش كه رهايى از قفس دنيا بود مى رسد، پس چرا اشكش جارى شده است؟ على (ع) رو به او مى كند و مى گويد: فاطمه جان! چرا گريه مى كنى؟ من براى غربت و مظلوميّت تو گريه مى كنم، مى دانم كه بعد از من با سختى‌ها و بلاهاى زيادى روبرو خواهى شد. فاطمه جان! گريه نكن، من در راه خدا بر همه آن سختى‌ها صبر خواهم نمود... 👈 .... 📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 🍃 🌸🍃@ebrahiimhadi74
🍃🌷 ﷽ 📚 خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 1⃣5⃣ على جان! از نگاه تو بوى غم مى آيد، گريه مكن كه گريه تو دل مرا مى سوزاند! على جان! من فاطمه تو هستم، مگر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نمى گفتى هر گاه دلم مى گيرد، با نگاه به چهره فاطمه آرام مى گيرم؟ پس چرا به من نگاه نمى كنى؟ چرا سر خود را به زير افكنده اى؟ نكند از سرخىِ چشم و كبودى صورت من غمگين شده اى؟ جانِ فاطمه، سرت را بالا بگير، جانِ من به فداى تو! فاطمه تو، فدايىِ توست: روُحى لَكَ الفِداء... على جان! من بار سفر بسته‌ام و به زودى از پيش تو مى روم، امّا بدان كه تو هميشه در قلب من هستى، پيوند من و تو، هرگز از هم گسسته نمى شود. على جان! با من سخن بگو، غم دل خود را برايم بازگو كن! مى دانم كه وقتى من رفتم، تو هيچ كسى را نخواهى داشت تا با او درددل كنى، تو به بيابان پناه خواهى برد و با چاه سخن خواهى گفت... على جان! وقتى اشك چشم يتيمان مرا ببينى، وقتى نگاه كنى و ببينى حسن و حسين من، زانوىِ غم در بغل گرفته اند، چه خواهى كرد؟ * * * امروز سيزدهم ماه جمادى الاُولى است، هفتاد و پنج روز از وفات پيامبر گذشته است. گروهى از مردم مى خواهند به عيادت فاطمه (س) بيايند، امّا فاطمه (س) گفته است كه به هيچ كس، اجازه ملاقات ندهند. او مى خواهد در اين روز آخر زندگى به حال خودش باشد. سَلمى در كنار فاطمه (س) است. نمى دانم اين خانم را مى شناسى يا نه. او همسرِ ابى رافع است. اين خانم و شوهرش همواره به خاندانِ پيامبر عشق مى ورزند. سَلمى در زمان پيامبر در خانه آن حضرت خدمت مى كرد، و اكنون، اين افتخار نصيب او شده كه پرستار حضرت فاطمه (س) باشد. على (ع) هم در كنار فاطمه (س) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نشسته است، گاهى فاطمه (س) از هوش مى رود و گاه به هوش مى آيد. فرزندان فاطمه (س) در كنار مادر نشسته اند و آخرين نگاه هاى خود را به او مى كنند. نزديك اذان ظهر است، على (ع) با فاطمه (س) خداحافظى مى كند و به سوى مسجد حركت مى كند. فاطمه (س)، سَلمى را صدا مى زند و با كمك او برمى خيزد، وضو گرفته و لباسى نو به تن نموده و خود را خوشبو مى كند. فاطمه (س) مى خواهد به ديدار خدا برود. او از سَلمى مى خواهد تا چادر نماز او را بياورد. سَلمى، چادر نماز فاطمه (س) را مى آورد و به او مى دهد. هنوز تا اذان ظهر فرصت باقى است. او روى خود را به سوى قبله مى كند و چنين مى گويد: «سلام من بر جبرئيل! سلام من بر رسول خدا! بار خدايا من به سوى پيامبر تو مى آيم، من به سوى رحمت تو مى آيم ». 👈 .... 📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 🍃 🌸🍃@ebrahiimhadi74
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌹یلدا را این گونه تعریف کنیم: 🌹 یـــ :یا صاحب الزمان🍃 🍃ل :لوایت را علم کن🌹 🌹 د:دیگر جدایی بس است🍃 🍃ا:اللهـم عجل لولیکــــ الفـرج🌹 🍉 یلدا مبارک🌹🌹🌹 🍃 🌸🍃@ebrahiimhadi74
یلدایمان را به یاد امام زمان عج صبح می‌کنیم آخرین روز فصل پائیز و بلندترین شب سال شب یلدا امسال اما می‌خواهیم تک تک ثانیه‌هایش را معطر کنیم به عِطر دل انگیز مولایمان گره بزنیم سیاهی یلدا را به سپیدی صبح آمدنتان تا زندگیمان با کیمیای دعایتان سر و سامانی بگیرد ما برای آمدنتان دعا می‌کنیم و شما هم برای به راه آمدنمان پنج گل صلوات تقدیم می‌کنیم به محضر مبارکتان تا دنیا را عطر گل محمدی بردارد 🍃⚘اَلّلهُـمَّ صَـلِّ عَلـىٰ⚘🍃 مُحَمَّـ♡ـد وَ آل مُحَـ♡ـمَّد وَ عَجِّـلْ فَرَجَهُــم ✨اَللھُمَّ ؏َـجِّلْ لِوَلیِکَ الْفَرَج✨ 🍃 🌸🍃@ebrahiimhadi74
📺 قرائت دسته‌جمعی حدیث شریف کساء به رسم هر ساله در بلندترین شب سال و در کنار خانوادهایمان با قرائت دست جمعی حدیث شریف کساء رحمت و برکت الهی را از درگاه پروردگار طلب کنیم 🔹امشب ساعت ۲۰:۲۰ از شبکه سه سیما 🍃 🌸🍃@ebrahiimhadi74
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕌 سلام صبح گاهی محضر اربابمون 📿 السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. 📿. @ebrahiimhadi74 صبحتان حسینی
دل را بہ هـواے دلبرے 💖 خوش ڪردیم❣ سر را بہ هـواے سرورے خوش ڪردیم🕊 پا را بہ رڪاب صفدرے خوش ڪردیم✌️🇮🇷 جان را بہ فداے رهـبرے💖 خوش ڪردیم❣ 🍃 🌸🍃@ebrahiimhadi74
🔻 ابراهیم می گفت؛ خوشگل ترین شهادت را می خواهم! اگر جائی بمانی که دست احدی به تو نرسد، کسی هم تو را نشناسد، مولا هم بیاید سرت را به دامن بگیرد، این خوشگل ترین شهادت است. 🍃 🌸🍃@ebrahiimhadi74
🖼 📌 یادت باشه! ▫️ اول امام زمان تو رو یاد می‌کنه، بعد تو یاد امام زمان میفتی... 📎 🍃 🌸🍃@ebrahiimhadi74
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 " شـــــهادت " ، نوعے ‌" مدیریت " است آدمهاے معمولے خیلے هم ڪه موفق باشند ، زندگے خود را مدیریت مے ڪنند ! اما " شـــهـــــدا " ، مـــــرگـــــ خود را نیز ، مدیریت میڪنند " شـــــهـــــادت " ، یعنے: زندگے مان را ڪجا ، خرج ڪنیم ڪه زندگے دیگران معــنـے پیدا ڪند ! 🍃 🌸🍃@ebrahiimhadi74
بالله مرحوم دولابی آنقدر که گناه کردی و خدا به تو گفت عیب ندارد و اینقدر که مثلاً نماز صبحت قضا شد وبه خودت گفتی عیب ندارد، خوب برای گناهان وخطاهای دیگران هم بگو عیب نداردو آنها را ازخودت نران ‎‌‌‌‎‌‌‌ 🍃 🌸🍃@ebrahiimhadi74
⚠️ حاج‌ آقا علوی‌ تهرانی‌ می‌گفتند 10 دقیقه‌ بری عطاری بویِ‌ عطر‌ می‌گیری ! 10‌ دقیقه‌ هم‌ بری‌ قصابی‌ بویِ‌ گوشت‌ می‌گیری ! 10 ساله‌ اومدی هیئت بویِ‌ خدا‌ گرفتی..؟! بویِ حسین علیه‌السلام گرفتی..؟! اگر‌ امام‌ حسین‌ علیه‌السلام شده‌ سرگرمےمون باختیمااا اخلاقت‌، دیدگاهت‌، رفتارت‌ رو‌ حسینی‌ ڪن! شهدابا حُسِین‌‌"علیہ‌السلام‌"شہیدشدن💔 اینجا.گناه.ممنوع📗🖇 برای ترک گناه، هنوز 💥 🍃 🌸🍃@ebrahiimhadi74
عزیزتر از جان♥️...... 🍃 🌸🍃@ebrahiimhadi74
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷 ﷽ 📚 خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 2⃣5⃣ فاطمه (س) رو به قبله مى خوابد و چادر خود را به سر مى كشد و به سَلمى_مى گويد: «مرا تنها بگذار و بعد از لحظاتى مرا صدا بزن، اگر جواب تو را ندادم بدان كه من نزد پدر خويش رفته ام». فاطمه (س) دست خود را زير گونه خود مى گذارد و چادر خود را بر سر مى كشد. سَلمى از اتاق بيرون مى رود. صدايى به گوش فاطمه (س) مى رسد، كسى او را صدا مى كند: «دخترم! فاطمه جانم! نزد من بيا كه منتظرت هستم... ». اللّه أكبر، اللّه أكبر. اين صداى اذان ظهر است كه مى آيد، خوب است بروم و فاطمه (س) را براى نماز بيدار كنم. سَلمى مى آيد و فاطمه (س) را صدا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مى زند، امّا جوابى نمى شنود. اى دختر پيامبر! باز هم جوابى نمى آيد. نزديك مى آيد، چادر را از روى صورت فاطمه (س) كنار مى زند. واى بر من! فاطمه (س) از دنيا رفته است. او صورت فاطمه (س) را مى بوسد و مى گويد: «سلام مرا به پيامبر برسان». سَلمى شروع به گريه كردن مى كند. در اين هنگام، حسن و حسين (ع) از راه مى رسند. آنها سراغ مادر را مى گيرند. سَلمى جوابى نمى دهد، آنها به سوى مادر مى روند. آنها هر چه مادر را صدا مى زنند جوابى نمى شنوند. حسن (ع) كنار مادر مى آيد و مى گويد: «مادر، با من سخن بگو قبل از اين كه جان بدهم». او روى مادر را مى بوسد، امّا مادر جوابى نمى دهد. حسين (ع) جلو مى آيد و مادر را مى بوسد و مى گويد: «مادر! من پسرت حسين هستم با من سخن بگو». سَلمى، حسن و حسين (ع) را دلدارى مى دهد و از آنها مى خواهد تا به مسجد بروند و به پدر خبر بدهند. آنها در حالى كه گريه مى كنند به سوى مسجد مى دوند. همه صداى گريه حسن و حسين (ع) را مى شنوند، خدايا چه خبر شده است؟ آنها نزد پدر مى آيند و خبر شهادت مادر را به پدر مى دهند. وقتى على (ع) اين خبر را مى شنود، بى قرار مى شود و از هوش مى رود. آرى، داغ فاطمه (س) بر على (ع) بسيار سخت است. عدّه اى بر صورت على (ع) آب مى ريزند. على (ع) به هوش مى آيد و مى گويد: «اى دختر پيامبر، بعد از تو چه كسى مايه آرامش من خواهد بود؟ » 👈 .... 📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 🍃 🌸🍃@ebrahiimhadi74
🍃🌷 ﷽ 📚 خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 3⃣5⃣ على (ع) همراه با فرزندان خود به سوى خانه حركت مى كند. مردم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خبردار مى شوند، غوغايى در شهر به پا مى شود. زنان مدينه همه با هم ناله و زارى مى كنند، گويى كه از صداى شيون آنها، شهر به لرزه در آمده است. آن زن كيست كه به اين سو مى آيد؟ آيا او را مى شناسى؟ او عايشه، همسر پيامبر است، او مى خواهد وارد خانه على (ع) شود، امّا سَلمى، مانع او مى شود: تو نمى توانى وارد اين خانه شوى. براى چه؟ فاطمه (س) وصيّت كرده است كه بعد از مرگ، ما به هيچ كس اجازه ندهيم كنار پيكر او بيايد. آرى، عايشه همان كسى است كه حديث دروغ از پيامبر نقل كرد كه به فاطمه (س)، هيچ ارثى نمى رسد، اكنون او نبايد به كنار پيكر فاطمه (س) بيايد. عايشه خيلى ناراحت مى شود و برمى گردد. نگاه كن! مردم به سوى خانه على (ع) مى آيند. على (ع) از خانه بيرون مى آيد، حسن و حسين (ع) هم همراه او هستند، آنها گريه مى كنند. مردم با ديدن گريه حسن و حسين (ع) به گريه مى افتند. قيامتى بر پا مى شود! همه منتظر هستند تا على (ع)، پيكر فاطمه (س) را به مسجد ببرد تا آنها بر او نماز بخوانند و در تشييع جنازه او شركت كنند. بعضى‌ها مى گويند: «الآن هوا تاريك مى شود، بايد هر چه زودتر مراسم تشييع جنازه را شروع كرد». در اين ميان، على (ع) سخنى به ابوذر مى گويد و از او مى خواهد تا براى همه بگويد. ابوذر رو به مردم مى كند و با صداى بلند مى گويد: «اى مردم، تشييع جنازه فاطمه (س) به تأخير افتاده است، خواهش ‌‌‌‌‌‌‌‌‌مى كنم به خانه هاى خود برويد». مردم با شنيدن سخن ابوذر متفرّق مى شوند. آنها خيال مى كنند چون غروب نزديك است، على (ع) مى خواهد فردا مراسم با شكوهى براى فاطمه (س) بگيرد و براى همين، تشييع پيكر فاطمه (س) را به تأخير انداخته است. * * * هوا تاريك شده است و مردم مدينه در خواب هستند، امّا امشب در خانه على (ع)، همه بيدار هستند، على (ع) و سَلمى و فضه و يتيمان فاطمه (س). على (ع) دارد بدن فاطمه (س) را غسل مى دهد، بقيّه كمك مى كنند. فاطمه (س) وصيّت كرده است كه على (ع) او را با پيراهن غسل دهد. على (ع) مى خواهد فاطمه (س) را در پارچه بهشتى كه پيامبر به او دادن است، كفن نمايد. او دارد بندهاى كفن را مى بندد. ناگهان چشمش به فرزندانش مى افتد. آنها دوست دارند براى آخرين بار مادر خود را ببينند. على (ع) آنها را صدا مى زند و مى گويد: «عزيزانم! بياييد و براى آخرين بار، مادر خود را ببينيد». 👈 .... 📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 🍃 🌸🍃@ebrahiimhadi74
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
34.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫برای امام زمان (عج) دعا کن هر روز... 📌حتی زمان هایی که هیچ وقتی نداری، هیچ حالی نداری، بعد نماز این دو تا کار رو انجام بده لطفاً پست رو باز کنید👌 🎤حجت الاسلام امیرحسین دریایی 🍃 🌸🍃@ebrahiimhadi74
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایات تکان دهنده و عجیب از یک شهید فرانسوی شهدا رامهمان کنیم با ذکر صلوات الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @ebrahiimhadi74
عليه السلام درباره ی فرستادن و ی در شب جمعه التماس @ebrahiimhadi74