#ابراهیم یعنی فکه، یعنی کانال، یعنی #کمیل، یعنی رمل
رمل یعنی یک قدم جلو، سه قدم عقب !
یعنی غربت یعنی #کربلا
ابراهیم یعنی ...
🍃 #متحیرم چه نامم تو را...
#سلام_بر_ابراهیم❤️
🍃🕊@ebrahiimhadi74
#میزکار_شهید_ابراهیم_هادی👇👇👇
🔰اوایل انقلاب بود. ابراهیم در کمیته مشغول فعالیت بود. حیطه فعالیت کمیته ها بسیار گسترده بود. مردم در بیشتر مشکلات به کمیته ها مراجعه می کردند.
🔰من به کمیته ای که ابراهیم در آنجا مشغول بود رفتم. چند اتاق کنار هم بود در هر اتاق یک میز قرار داشت و یکی از نیروهای کمیته پشت میز جوابگوی مردم بود.
🔰وارد اتاق #ابراهیم شدم برخلاف دیگر اتاق ها میز کار پشت سرش بود و صندلی جلوی میز قرار داشت!! صندلی مراجعین هم جلوی صندلی ابراهیم بود.
پرسیدم: اینجا چرا فرق داره⁉️
🔰گفت: پشت میز که نشستم احساس غرور بهم دست داد. گفتم اینطوری از مردم دور می شم برای همین صندلی خودم را آوردم این طرف تا به مردم نزدیک باشم.💞
♥
♥
♥➣@ebrahiimhadi74
یــا رَفِیــقَ مَــنْ لارَفِیـــقَ لَہ
خون زيادے از پای من رفتہ بود. بی حس شده بودم. عراقے ها اما مطمئن بودند كہ زنده نيستم حالت عجيبے داشتم. #زير_لب فقط مےگفتم:
يا صـاحـب الـزمـان ادرڪنی
هوا تاريڪ شده بود.
#جوانے خوش سيما و نورانے بالای سرم آمد. چشمانم را بہ سختے باز ڪردم.
مرا بہ آرامے بلند ڪرد. از ميدان مين خارج شد. در گوشہ ای امن مرا روے زمين گذاشت. آهستہ و آرام.
من دردے حس نمےڪردم!
آن #آقا ڪلے با من صحبت ڪرد. بعد فرمودند: ڪسی مےآيد و شما را نجات مي دهد. #او_دوست_ماست!
لحظاتے بعد #ابـراهيـم آمد. با همان صلابت هميشگے مرا بہ دوش گرفت و حرڪت ڪرد آن #جمال_نورانی، ابـراهيــم را دوست خود معرفے ڪرد خوشا بہ حالش...
📚 سلام بر ابراهیم
🍃 #هادی_دلها❤️
🌷یادش با ذکر #صلوات
🍃 @ebrahiimhadi74
🍃اوایل انقلاب بود. ابراهیم در کمیته مشغول فعالیت بود. حیطه فعالیت کمیته ها بسیار گسترده بود. مردم در بیشتر مشکلات به کمیته ها مراجعه می کردند.
🌷من به کمیته ای که ابراهیم در آنجا مشغول بود رفتم. چند اتاق کنار هم بود در هر اتاق یک میز قرار داشت و یکی از نیروهای کمیته پشت میز جوابگوی مردم بود.
_وارد اتاق #ابراهیم شدم برخلاف دیگر اتاق ها میز کار پشت سرش بود و صندلی جلوی میز قرار داشت!! صندلی مراجعین هم جلوی صندلی ابراهیم بود.
پرسیدم: اینجا چرا فرق داره⁉️
🍃گفت: پشت میز که نشستم احساس غرور بهم دست داد. گفتم اینطوری از مردم دور می شم برای همین صندلی خودم را آوردم این طرف تا به مردم نزدیک باشم.❤️
🍃 شهیدابراهیم هادی
@ebrahiimhadi74
🍃یاری"خداوند"
توی بیمارستان بود . خبرنگار آمد بالای سر #ابراهیم و پرسید : شما عملیات اخیر را چطور دیدی ؟ #ابراهیم گفت : ما هرچه دیدیم عنایت "خدا " بود . ما کاری نکردیم . ما فقط راهپیمایی کردیم و از "خدا " کمک خواستیم . دشمن ، چنان از عظمت رزمندگان ما ترسیده بود که پا به فرار گذاشت . ما این آیه را با تمام وجود لمس کردیم :
🍂 ﷽ 🍂
" اِن تَنصُرُوا اللَّه یَنصُرکُم و یُثَبِت اَقدامَکُم "
" اگر ( دین ) "خدا" را یاری کنید ، "او" هم شما را یاری می کند و گامهایتان را استوار میکند ."
🍃 محمد - 7🍃
📚 #خدای_خوب_ابراهیم
🍃 @ebrahiimhadi74
#شهید_ابراهیم_هادی 🕊🌹🕊
از بزرگان محل و مسجد ماست. کنارش نشستم و گفتم از #ابراهیم برایم بگو. سکوت کرد. چشمانش خیس شد و گفت: جوان بودم. محیط فاسد قبل از انقلاب. میخواستم کار را رها کنم. میخواستم به دنبال هرزگی بروم و...
آن روز سرکار نرفتم. #ابراهیم هم سر کار نرفت. چون تا ظهر با من در خیابان راه رفت و حرف زد تا مرا هدایت کند. صاحب کار من که از بستگانم بود، دنبالم آمده بود. یکباره مرا دید. جلو آمد و یک کشیده محکم در صورت #ابراهیم زد!
فکر کرده بود او باعث گمراهی من است! اما
#ابراهیم ... برای خدا صبر کرد. صبر کرد تا توانست مرا آدم کند. مرد صورتش خیس خیس شده بود و با سکوتش این آیه را فریاد می زد:
وَلِرَبِّکَ فَاصْبِرْ
و بخاطر پروردگارت صبر کن (مدثر/7)
📚خدای خوب ابراهیم
@ebrahiimhadi74
࿐᪥✧🍃🌸🍃✧᪥࿐
*💶 #ابراهیم با اینکه خیلی برای رفقایش خرج*
می کرد و به بسیاری از افراد کمک مالی می کرد.
💞 اما وقتی دوستان متاهل را می دید که
*زیاد انفاق می کنند به آنها گوشزد می کرد که*
*شما حسابی خرج دارید پس به اندازه انفاق کنید*
📚خدای خوب ابراهیم
@ebrahiimhadi74
┄༻☘🌸☘༺┄
🍂روح خشک و بی لطافت هیچ گاه در امر تربیت موفق نمی شود #ابـراهیـم وقتی مجروح بود و در خانه بستری بود گروه گروه افراد برای ملاقاتش می آمدند که با شخصیت او سنخیت نداشتند.
🍎 از صنف قصابان تهران از میوه فروش ها حتی گروهی از جوانان شمال شهری که به ظاهر با دین بیگانه بودند و همه اقرار داشتند که به خاطر #اخلاق_خوب آقا ابراهیم جذبش شدند او واقعا پیرو رسول الله بود که خداوند در توصیفش می فرماید.
📚خدای خوب ابراهیم
@ebrahiimhadi74
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
💞عشق یعنے:
چشم های پر از محبت شهید
حتےاز پشت قاب شیشه ای
عاشقانه،خیرهخیره دنبال بهانہ است
که لب باز کند بہ دوست داشتن تو
بہ چشم هایش قسم،
#ابراهیم تو رادوست دارد❤️
╲\╭┓
╭❤️🇮🇷💚 @ebrahiimhadi74
┗╯\╲
#غم_های یک #دختر_مذهبی ...😞
آقا قبول ما دختریم ...
آقا قبول #شهید نمی شویم ...😑
آقا قبول نمی گذارند #تفنگ دستمان بگیریم و برویم #مدافع_حرم_حضرت_عشق شویم ...🙁
آقا قبول راه #شهادت برایمان بسته شده ...
قبول ....☹️🖐🏻
همه را در اوج نا امیدی قبول کردیم ...😔💔
آری اشک میریزیم😭
چون نمی توانیم #ابراهیم باشیم نمی توانیم #محمد_هادی باشیم نمی توانیم علی باشیم ....
آری نمی توانیم ...
هر کاری میخواهیم بکنیم می گویند شما دخترید توان کافی را ندارید ...😓💪🏻
هر وقت خواستیم تنها برویم گفتند #دختر نباید تنها جایی بره ...☝️🏻
هر وقت خواستیم #خلوت کنیم نگذاشتند ...
پس چگونه شبیه #ابراهیم_هادی و #هادی_ذوالفقاری و #علی_خلیلی شویم ⁉️
بنشینیم و فقط #درس بخوانیم و آرزوی #شهادت کنیم ؟
نمی شود به والله نمی شود ...💔
#شهدا بیابید بگویید این #دختران_دلسوخته چه کنند ؟؟؟
چه کنند در این آشفته بازار #فساد و #بی_حجابی و تنهایی #مهدی_فاطمه ؟؟( علیه السلام )
جوابم را #شهدا دادند ...😍
از #شهدا به دختران #محجبه ایران 😍😇👇🏻
قبول ✋🏻
هرکاری خواستید بکنید به یاد #مهدی_فاطمه باشید
آن وقت خود به خود عزیز دل #مهدی_فاطمه می شوید😄
آن وقت است که دیگر طاقت ماندن در دنیایی که بوی #گناه را می دهد نخواهید داشت ...
آن وقت است که وقت #شهادت است ...😃
آن وقت می فهمید که راه #شهادت برای هیچ کس بسته نیست ...
آن وقت مسیر #شهادت برایتان باز میشود حتی اگر #دختر باشید ...😇
فقط #اخلاص و نگاه #مهدی_فاطمه را درنظر بگیرید ...
در نبود ما پشت #حضرت_مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) را خالی نکنید ...😣
یقه تان را میگیریم اگر #ولایت_فقیه را تنها بگذارید...😠
آری دختران نگویید #شهید نمی شویم
میشود 😍
میشود ....
هنوز هم میشود ...☺️
و #شهادتی #دخترانه را رقم میزند #چادر ...
#دل_نوشته
🍃🌱↷
『 @ebrahiimhadi74 』
┄┅══✼🏮✼══┅┄
🗯مهدی حسن قمی از کوچکترین دوستان ابراهیم می گفت:تربیت کردن #ابراهیم به صورت غیر مستقیم بود. مثلاً هر بار که با هم بودیم و یک فقیر می دید، پول را به من می داد تا به فقیر بدهم این طوری خودش گرفتار ریا نمی شد و به ما هم درس برخورد با فقیر می داد.
🍔یادم هست ابراهیم به ساندویچ الویه علاقه داشت. اما هر جایی برای ساندویچ نمی رفت. یک ساندویچ فروشی در ۱۷ شهریور بود که به فروشنده اش آقا شیخ می گفتند آدم مقدس و مسجدی بود. ابراهیم همیشه پیش او می رفت. حساب دفتری پیش او داشت.
🍗می دانست توی الویه، کالباس نمی ریزد و فقط از مرغ استفاده می کند. ابراهیم سوسیس و همبرگر و … هرگز استفاده نمی کرد. این گونه به ما درس تربیتی می داد که هر چیزی نخوریم و هر جایی برای غذا نرویم.
✨می دانست که این فروشنده به حلال و حرام خیلی دقت دارد. برای همین آنجا می رفت. چرا که قرآن دستور می دهد: انسان به غذایی که می خورد توجه داشته باشد.
یاد داداش ابراهیم با صلوات🌷🌷
@ebrahiimhadi74