eitaa logo
سلام برابراهیم هادے🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
2.1هزار ویدیو
40 فایل
🌹 ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدا را چیدند🌹 تاریخ فعالیت کانال : 97/2/27
مشاهده در ایتا
دانلود
از همه طرف با خــ♡ــدا احاطه شدی 🌱 ✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🍃 🌸🍃@ebrahiimhadi74
برادر و خواهرم به گوشی؟؟ ما که اومدیم توی این میدون! ولی به بچه های جنگ نرم بگو: همه جوره حواسمون هست، به هر کلمه ، که مینویسن...! بگو اینو یادشون باشه: 🌷شهدا، شاهدن و ناظر.. 🍃 🌸🍃@ebrahiimhadi74
سلام برابراهیم هادے🇵🇸
🍃🌷 ﷽ 📚 #فریاد_مهتاب خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 1⃣1⃣ آرى، مسلمانان بر خلافت ابوبكر، متّحد ش
🍃🌷 ﷽ 📚 خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 2⃣1⃣ آنجا را نگاه كن! بيرون مسجد، كنار درِ آن خانه را مى گويم. آن زن چه مى گويد، چرا صداى خود را بلند كرده است؟ آيا مى خواهيد دين مرا با پول بخريد؟ هرگز! هرگز نخواهيد توانست مرا از دينم جدا كنيد، من اين پول هاى شما را قبول نمى كنم. خدايا، اين شير زن كيست كه اين گونه سخن مى گويد؟ او از طايفه بنى عَدىّ است، او با گوش خود شنيده كه پيامبر، در روز غدير، على (ع) را به عنوان خليفه و جانشين خود معرّفى نموده است. اكنون، او چگونه براى پول و مال دنيا، دست از مولاى خود بردارد؟ آفرين بر تو اى شير زن مدينه! كاش مردان مدينه به اندازه تو غيرت داشتند و اين گونه على (ع) را تنها نمى گذاشتند. 54 اكنون، كار تبليغات شروع‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(ص25) مى شود، بايد كارى كرد كه اين مردم باور كنند كه ابوبكر خليفه رسول خداست. ابوبكر بر روى منبر نشسته است، ناگهان يك نفر از درِ مسجد وارد مى شود و رو به ابوبكر مى كند و مى گويد: «اى خليفه خدا». همه تعجّب مى كنند، آيا ابوبكر اين قدر مقام پيدا كرده كه خليفه خدا شده است؟! ابوبكر از بالاى منبر فرياد مى زند: «من خليفه خدا نيستم، بلكه خليفه رسول خدا هستم و به اين راضى هستم كه مرا به اين نام بخوانيد». 55 آرى، اين گونه است كه لقب خليفه رسول خدا براى ابوبكر، عنوان رسمى شناخته مى شود. بعد از آن خليفه سخنان خود را ادامه مى دهد: «اى مردم! هيچ كس شايستگى خلافت را همانند من ندارد، آيا من اوّلين كسى نبودم كه نماز خواندم، آيا من بهترين يار پيامبر نبودم؟ ». 56 همه كسانى كه در پاى منبر خليفه نشسته اند سخن او را تأييد مى كنند، آرى، همه كسانى كه اينجا هستند به ياد دارند على (ع) اوّلين كسى است كه به پيامبر ايمان آورد و با آن حضرت نماز خواند. 57 مگر تا مدّت ها، فقط على (ع) و خديجه (س) همراه پيامبر نماز نمى خواندند؟ 58 آن روزها كه هنوز ابوبكر مسلمان نشده بود، امّا اكنون كسى جرأت ندارد حقيقت را بگويد. آن كيست كه در كوچه هاى مدينه مى گردد و فرياد مى زند: «همه مسلمانان با ابوبكر بيعت كرده و او را به عنوان خليفه رسول خدا انتخاب نموده اند، پس هر چه زودتر براى بيعت كردن با او به مسجد بياييد». نمى دانم او را شناختى يا نه؟ او عُمَر است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(ص26) ، از وقتى كه خبردار شده است عدّه اى از مردم هنوز با ابوبكربيعت نكرده اند، در كوچه هاى مدينه مى گردد و همه را به بيعت با ابوبكر فرا مى خواند. 59 آرى، عدّه اى از مردم در خانه هاى خود مخفى شده اند، عُمَر مى خواهد هر طور شده است آنها را براى بيعت با ابوبكر به مسجد بكشاند. عدّه اى با شنيدن صداى عُمَر براى بيعت با خليفه از خانه هاى خود خارج مى شوند. ولى عدّه ديگرى به اين سادگى حاضر نيستند با ابوبكر بيعت كنند، آنها كسانى هستند كه مى خواهند به على (ع) وفادار بمانند. بايد فكر اساسى كرد. به نظر شما، عُمَر چه راه حلّى را انتخاب خواهد كرد؟ آرى، بايد به سراغ على (ع) رفت، تا زمانى كه او با ابوبكر بيعت نكرده است، نمى توان بقيّه مردم را مجبور به بيعت با ابوبكر كرد. براى همين عُمَر به سوى مسجد رفته و به خليفه چنين مى گويد: «اى خليفه پيامبر! تا زمانى كه على بيعت نكند بيعت بقيّه مردم به درد ما نمى خورد، هر چه زودتر كسى را به دنبال على بفرست تا او را به اينجا بياورد و او با تو بيعت كند». 60 55. التلخيص الحبير في تخريج الرافعي الكبير، الإمام أبو الفضل أحمد بن علي بن حجر العسقلاني (ت 852 ه)، بيروت: دار الفكر. 📚 نوشتها👇 56. التمهيد لما في الموطّأ من المعاني والأسانيد، يوسف بن عبد اللّه القرطبي (ابن عبد البرّ) (ت 463 ه)، تحقيق: ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه171) مصطفى العلوي ومحمّد عبد الكبير البكري، جدّة: مكتبة السوادي، 1387 ه. 57. التوحيد، أبو جعفر محمّد بن علي بن الحسين بن بابويه القمّي المعروف بالشيخ الصدوق (ت 381 ه)، تحقيق: هاشم الحسيني الطهراني، قمّ: مؤسّسة النشر الإسلامي، الطبعة الاُولى، 1398 ه. 58. تهذيب الأحكام فى شرح المقنعة، أبو جعفر محمّد بن الحسن المعروف بالشيخ الطوسي (ت 460 ه)، بيروت: دار التعارف، الطبعة الاُولى، 1401 ه. 👈 .... 📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 🍃 🌸🍃@ebrahiimhadi74
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام برابراهیم هادے🇵🇸
🍃🌷 ﷽ 📚 #فریاد_مهتاب خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 2⃣1⃣ آنجا را نگاه كن! بيرون مسجد، كنار درِ
🍃🌷 ﷽ 📚 خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 3⃣1⃣ ابوبكر، قُنفُذ را به حضور مى طلبد و به او مى گويد: «نزد على (ع) برو و به او بگو كه خليفه رسول خدا تو را مى طلبد». 61 نمى دانم نام قُنفُذ را شنيده اى يا نه؟ او مردى بسيار خشن و سياه دل مى باشد و براى همين در اين روزها براى اهداف خليفه، خيلى مفيد است. 62 قنفذ همراه با عدّه اى به سوى خانه على (ع) حركت مى كند. درِ خانه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(ص27) به صدا در مى آيد، على (ع) از خانه بيرون مى آيد: از من چه مى خواهى؟ اى على! هر چه زودتر به مسجد بيا كه خليفه پيامبر تو را مى خواند. آيا فراموش كرده ايد كه پيامبر مرا خليفه و جانشين خود قرار داده است؟ قنفذ نمى داند چه جواب بگويد، براى همين به سوى مسجد باز مى گردد. ابوبكر وقتى مى بيند كه قُنفُذ تنها آمده است به او مى گويد: پس على كجاست؟ چرا او را نياوردى؟ وقتى به على گفتم كه خليفه پيامبر تو را مى طلبد در جواب گفت كه پيامبر مرا خليفه و جانشين خود قرار داده است. 63 همه كسانى كه در مسجد هستند به ياد سخنان پيامبر مى افتند، آرى، پيامبر بارها و بارها بالاى همين منبر (كه الآن ابوبكر بر روى آن نشسته است) در مورد جانشينى على (ع) سخن گفته است. ترديد در دل همه كاشته مى شود، همه با خود مى گويند: «چرا ما به اين زودى سخنان پيامبر را فراموش كرديم؟ » عُمَر نگاهى به جمعيّت مى كند، مى فهمد كه الآن است كه سخن على (ع)، باعث بيدارى اين مردم شود. براى همين عُمَر رو به ابوبكر مى كند و فرياد مى زند: «به خدا قسم، اين فتنه فقط با كشتن على تمام مى شود. آيا به من اجازه مى دهى كه بروم و سرِ او را براى تو بياورم؟ » 64 ترس در وجود همه مى نشيند، آيا به راستى عُمَر اين كار را خواهد كرد؟ ابوبكر رو به عُمَر مى كند و از او مى خواهد كه بنشيند. امّا او نمى نشيند، ابوبكر او را قسم مى دهد كه آرام بگيرد وبنشيند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(ص28) 65.عُمَر مى نشيند و ابوبكر رو به قُنفُذ مى كند و مى گويد: «برو به على بگو كه ابوبكر تو را مى طلبد، همه مسلمانان با ابوبكر بيعت كرده اند و تو هم يكى از آنها هستى و بايد براى بيعت به مسجد بيايى». 66 قنفذ اين بار همراه با ده نفر به سوى خانه على (ع) مى رود و مى گويد: اى على! ابوبكر تو را مى طلبد، تو بايد براى بيعت با او به مسجد بيايى. پيامبر به من وصيّت كرده است كه وقتى او را دفن نمودم از خانه خود خارج نشوم تا اين كه قرآن را به صورت كامل بنويسم. نگاه كن! 📚 پی نوشتها👇 61. تهذيب المقال في تنقيح كتاب الرجال، محمّد علي الموحّد الأبطحي (معاصر)، قمّ: ابن المؤلّف، الطبعة الثانية، 1417 ه. 62. الثقات، محمّد بن حبّان البُستي (ت 354 ه)، بيروت: مؤسّسة الكتب الثقافية، 1408 ه. 63. جامع أحاديث الشيعة، السيّد البروجردي (ت 1383 ه)، قمّ: المطبعة العلمية. 64. جامع الرواة، محمّد بن علي الغروي الأردبيلي (ت 1101 ه)، بيروت: دار الأضواء، 1403 ه. 65. الجامع الصغير في أحاديث البشير النذير، جلال الدين عبد الرحمن بن أبي ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه172) بكر السيوطي (ت 911 ه)، بيروت: دار الفكر. 66. جواهر الكلام فى شرح شرائع الإسلام، محمّد حسن النجفي (ت 1266 ه)، بيروت: مؤسّسة المرتضى العالمية. 👈 .... 📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🍃 🌸🍃@ebrahiimhadi74
💠خوشبختی یعنی: 🌸یه کسی توی زندگیت هست که تورو به "سمت خدا" هُل میده، نه به سمت پرتگاه... ابراهیم هادی | هادی دلها❣ 🍃 🌸🍃@ebrahiimhadi74
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕌 سلام صبح گاهی محضر اربابمون 📿 السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. 📿. @ebrahiimhadi74 صبحتان حسینی
سلام حضرت بهشت ❤️ می‌دانم... در ورای تمام دلتنگی‌ها و نومیدی‌ها، آنسوی بی کسی‌ها و یتیمی‌ها، پشت تاریکی‌ها و سردی‌ها... روز روشن زیبایی در راهست. روزی سرشار از خورشید و بهار و امید تو می‌آیی و... همین جا کنار دلهای ما بهشت منزل می‌گیرد... به همین زودی... به همین نزدیکی... 🌤 🍃 🌸🍃@ebrahiimhadi74
ســـــــلام 🕊🍂 صـبح قـشنگ پاییزیتون بخیر 🍂 تنتون سالم لحظـه هـاتـون 🕊🍂 سـرشـار از آرامـش و دست مهربون خدا🕊🍂 هـمیشـه یـاورتـون باشـه 🕊🍂 اول هفته خوبی داشتـه باشیـد🕊🍂 🍃 🌸🍃@ebrahiimhadi74
🍀اکثر دوستان ابراهیم تاکید داشتند اگر با ابراهیم رفیق نمی شدند به فساد کشیده می شدند. آن ها دیده بودند که برخی رفقایشان به خاطر دوستی های نادرست، فاسد و نابود شدند. اما ابراهیم خیلی خوش برخورد بود. شوخی می کرد و می خندید. او غیر مستقیم رفقا را به ورزش و معنویات دعوت می‌کرد و وقت های خالی آنان را پر می کرد. 🌱رفیقی مثل ابراهیم می تواند ما را به اعلی علیین ببرد و رفیقی دیگر می تواند ما را به قعر جهنم ببرد. چرا که ناله بیشتر اهل جهنم از رفقایشان است : 🌸يَا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا:ای وای بر من، کاش فلان ( شخص گمراه ) را به دوستی انتخاب نکرده بودم! ( فرقان /28) 📚خدای خوب ابراهیم 🍃 🌸🍃@ebrahiimhadi74
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹ما همه فرعونیم🤴🏽 ما همه فرعون هستیم مصرهای ما کوچک و بزرگ می شود حالا من در حد محدوده ی اتاقم با دوتا بچه و خانه و مادر و فرزند و عیالم من فرعونی هستم أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلي را در آن حد دارم و در این زمینه قدم بر می دارم یکی می بینی در یک محیط بیشتری آن موقع چند نفر دیگر برای من می آیند توی یک محیطی، توی یک ماشینی می نشینیم من تفرعن می کنم زیربار نمی روم جبروت و کبریا و آن خودخواهی های من در آن محوطه ظهور و بروز پیدا می کند ... 📻 استادصفایی‌حائری (ره) 🍃 🌸🍃@ebrahiimhadi74
1_1616299834.mp3
1.28M
✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨ یاد حضرت در دقایق زندگی ✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨ 🔴 دوری از به خاطر یک عصبانیت 🎙 🍃 🌸🍃@ebrahiimhadi74
سلام برابراهیم هادے🇵🇸
🍃🌷 ﷽ 📚 #فریاد_مهتاب خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 3⃣1⃣ ابوبكر، قُنفُذ را به حضور مى طلبد و به
🍃🌷 ﷽ 📚 خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 4⃣1⃣ على (ع) بعد از گفتن اين سخن وارد خانه مى شود و در را مى بندد. او براى حفظ اسلام، صبر مى كند و در خانه خود مى نشيند. پيامبر از دنيا رفته است و هنوز قرآن به صورت كامل، جمع آورى نشده است، درست است كه عدّه اى به فكر رياست و حكومت دنياى خود هستند، امّا على (ع) به فكر قرآن است. قنفذ به سوى مسجد باز مى گردد و سخن على (ع) را به ابوبكر مى گويد. خليفه، خيلى ناراحت است، براى اين كه ديگر نمى تواند على (ع) را به زور از خانه بيرون بياورد، همه فهميده اند كه على (ع) مشغول جمع آورى قرآن است و ديگر كسى نمى تواند مزاحم على (ع) شود، گويا چاره اى نيست، بايد صبر كرد تا على (ع)، كار نوشتنِ قرآن را تمام كند. * * * امروز پنج شنبه، اوّل ماه ربيع الأوّل است، مردم براى خواندن نماز در مسجد جمع شده اند. على (ع) وارد مسجد مى شود. همه تعجّب مى كنند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه29) ، او كه قسم خورده بود تا قرآن را ننويسد از خانه خود خارج نشود. خوب نگاه كن، آيا آن پارچه را مى بينى كه در دست هاى اوست؟ على (ع) قرآن را نوشته و در داخل اين پارچه گذاشته و به مسجد آورده است. او با صداى بلند با مردم سخن مى گويد: «اى مردم، من در اين مدّت، مشغول نوشتن قرآن بودم، نگاه كنيد، اين قرآنى است كه من نوشته ام، من به تفسير همه آيه هاى قرآن آگاه هستم چرا كه از پيامبر در مورد همه آنها سؤل كرده ام». 68 اگر كسى خواهان فهم قرآن باشد بايد نزد على (ع) برود، زيرا او از همان ابتداىِ نزول قرآن همراه با پيامبر بود و هر گاه آيه اى نازل مى شد، تفسير آن را از پيامبر مى پرسيد. در اين هنگام عُمَر از جا بلند مى شود و مى گويد: «ما نياز به قرآن تو نداريم». 69 وقتى كه عُمَر اين سخن را مى گويد على (ع) قرآنى را كه نوشته است به خانه خود مى برد. اين مردم چقدر زود سخن پيامبر را فراموش كردند، پيامبر فرمود: «من شهر علم هستم و على (ع) دروازه آن است و هر كس خواهان علم است آن را از على (ع) بياموزد ». چرا اينان امروز با على (ع) اين گونه برخورد مى كنند؟ مگر آنان خواهند توانست قرآن را به درستى تفسير كنند؟ پی نوشتها👇 67. حاشية الشيرواني على تحفة المحتاج، العلاّمة عبد الحميد الشيرواني، بيروت: دار صادر. 68. الحدائق الناضرة فى أحكام العترة الطاهرة، يوسف بن أحمد البحراني (ت 1186 ه)، تحقيق: محمّد تقى الإيرواني، النجف: دار الكتب الإسلامية، 1377 ه. 👈 .... 📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 🍃 🌸🍃@ebrahiimhadi74
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام برابراهیم هادے🇵🇸
🍃🌷 ﷽ 📚 #فریاد_مهتاب خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 4⃣1⃣ على (ع) بعد از گفتن اين سخن وارد خانه
🍃🌷 ﷽ 📚 خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 5⃣1⃣ هنوز تعدادى از ياران گرامى پيامبر مثل سلمان، مقداد، ابوذر و عمّار با خليفه بيعت نكرده اند، هم چنين عبّاس، عموى پيامبر هم براى بيعت نيامده است. اين‌ها به خانه على (ع) رفت و آمد مى كنند و بر سر بيعتى كه در غدير ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه30) نموده اند باقى هستند. اكنون بايد كارى كرد تا آنها هم با خليفه بيعت كنند. مهمّ ترين شخصيتى كه در اين ميان به چشم مى خورد عبّاس عموى پيامبر است، اگر آنها بتوانند او را به سوى خود جذب كنند، خيلى از مشكلاتشان، بر طرف خواهد شد. آرى، او ريش سفيدِ بنى هاشم است و اگر او حاضر شود با خليفه بيعت كند امتياز بسيار خوبى براى حكومت ابوبكر خواهد بود. ديگر هوا تاريك شده است، نگاه كن، خليفه همراه با عُمَر و چند نفر ديگر از خانه بيرون مى آيند. آيا موافقى ما هم همراه آنها برويم و ببينيم كه آنها در اين تاريكى شب به كجا مى روند؟ نگاه كن! آنها به سوى محله بنى هاشم مى روند و درِ خانه عبّاس، عموى پيامبر را مى زنند. عبّاس در را باز مى كند و خليفه و همراهانش وارد مى شوند: شما هم همراهيان خليفه هستيد؟ نه، من نويسنده ام، اين هم دوست عزيز من است. خواننده كتابم است، ما آمده ايم ببينيم خليفه با شما چه كار دارد. خوش آمديد. ما وارد خانه مى شويم و در گوشه اتاق مى نشينيم. نگاه كن، عبّاس در فكر است كه خليفه در اين وقت شب براى چه به خانه او آمده است. ابوبكر دستى به ريش هاى سفيدش مى كشد و سخن خود را آغاز مى كند و من هم قلم و كاغذ را برمى دارم و مى نويسم: «خداوند پيامبرش را براى هدايت ما فرستاد و او براى هدايت ما تلاش نمود تا آن كه به سوى خدا سفر كرد. بعد از مرگ پيامبر، مردم مرا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه31) به عنوان خليفه انتخاب كردند و من هم اين مقام را قبول كردم و اميدوارم كه بتوانم وظيفه سنگين خود را با توكّل به خدا به خوبى انجام دهم. شنيده‌ام كه يك نفر مى خواهد ميان مسلمانان اختلاف بياندازد و او تو را كه عموى پيامبر هستى به عنوان يار و ياور خود معرّفى مى كند. اى عبّاس! چقدر خوب است تو هم مانند بقيّه مردم با من بيعت كنى. اگر تو اين كار را بكنى من قول مى دهم كه بعد از خود، تو را به عنوان جانشين معرّفى كنم، زيرا تو عموى پيامبر هستى و مردم به تو توجّه زيادى دارند، اگر تو با ما بيعت كنى هم به نفع خودت و هم به نفع اسلام است ». 70 همه منتظر هستند تا ببينند عبّاس چه مى گويد؟ آيا او براى رسيدن به رياست و حكومت، دست از يارى حق بر خواهد داشت؟ اكنون عُمَر چنين مى گويد: «اى عبّاس، ما نمى خواهيم در ميان مسلمانان اختلاف بيفتد، ما نمى خواهيم كسى تو را به عنوان شخص تفرقه انگيز بشناسد ». 71 پی نوشتها👇 70. خصائص الأئمّة، أبو الحسن الشريف الرضي محمّد بن الحسين بن موسى الموسوي (ت 406 ه)، تحقيق: محمّد هادي الأميني، مشهد: آستان قدس رضوي. 71. الخصال، أبو جعفر محمّد بن علي بن الحسين بن بابويه القمّي المعروف بالشيخ الصدوق (ت 381 ه)، تحقيق: علي أكبر الغفّاري، بيروت: مؤسّسة الأعلمي، الطبعة الاُولى، 1410 ه. 👈 .... 📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 🍃 🌸🍃@ebrahiimhadi74
سلام دوستان عزیز از صفحه اسکرین بگیرید هر شهیدی براتون اومد ۱۴ صلوات به نیت سلامتی و تعجیل‌‌ در فرج بفرستید و ثوابش رو به اون شهید هدیه کنید😍
✨از عارف کاسبی پرسیدند: 🤔چگونه در این کوچه پرت و بی عابر می کنی؟! 💫گفت: آن خدایی که فرشته مرگش، مرا در هر سوراخی که باشم پیدا می کند، چگونه فرشته روزیش مرا گم می کند؟ @ebrahiimhadi74
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕌 سلام صبح گاهی محضر اربابمون 📿 السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. 📿. @ebrahiimhadi74 صبحتان حسینی
•💛🍀• جز در خانه ی تو در نزنم جای دگر نروم جز در ڪوی تو به ماوای دگر من ڪه بیمار غم هجر توأم میدانم جز وصال تو مرا نیست مداوای دگر 🍃 🌸🍃@ebrahiimhadi74
خداوندا ❣ تـو خیلی بزرگی و من خیلی کوچک ولـــــــــــی جـــــــــالـــــــب اینجـــــــــاست: تو به این بزرگی، من‌ڪوچڪ‌را فراموش نمیڪنے ولی.. من‌بہ‌این‌ڪوچڪی تو را فراموش‌ڪرده‌ام 🍃 🌸🍃@ebrahiimhadi74