eitaa logo
سلام برابراهیم هادے🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
3.1هزار ویدیو
44 فایل
🌹 ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدا را چیدند🌹 تاریخ فعالیت کانال : 97/2/27
مشاهده در ایتا
دانلود
5.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹تقدیم به برادر شهید #ابراهیم_هادی به امید یه نگاه به ما بیچارگان😞 #هادی_دلها ╲\╭┓ ╭❤️🇮🇷💚 @ebrahiimhadi74 ┗╯\╲
بنده خوب خدا🌹 ✨اين پسر حالت عجيبی دارد! من مطمئن هستم كه ابراهيم من، بنده خوب خدا می شود، اين پسر نام من را هم زنده می كند! 🗣مشهدی محمد حسین هادی (پدر شهید) ┏━🍂🌺🍂🌺🍂━┓ @ebrahiimhadi74 ┗━🍂🌺🍂🌺🍂━┛
🌟قبل اینکه این داستان رو بخونید بگم که دلیل ازدواج نکردن شهید این بود که چون که  میرفتند جبهه نمیخواستند کسی منتظرشون باشه و بخاطر این ازدواج نکردند. 🌟ماجرای کمتر شنیده شده خواستگاری رفتن شهید 🌟اززبان خواهر شهید: پای ابراهیم که به جنگ باز می‌شود همه دغدغه‌اش می‌شود جنگ، بارها به دیگران گفته‌است که بدن تنومندش را برای این روزها آماده کرده‌است. برای روزهایی که از اسلام دفاع کند. ابراهیم آنقدر در احوالات جنگ است که هرچه خانواده می‌خواهند برایش زن بگیرند ابراهیم زیربار نمی‌رود. خواهر ابراهیم در این‌باره خاطره جالبی دارد. خاطره‌ای که هنوز بعد از این‌همه سال حسابی او را می‌خنداند:«یک بنده خدایی از دوستان ابراهیم گفت می‌توانم کاری کنم که انقدر رزمنده‌ها هوای جبهه نداشته باشند. زن که بگیرند جبهه یادشان می‌رود. اما ابراهیم قبول نداشت. می‌گفت الان بحث دفاع از کشور است. من باید بروم و حضور داشته باشم شاید بلایی سرم بیاید نمی‌شود که یک نفر همیشه منتظرم باشد. به هرحال ما به احترام معرف رفتیم خواستگاری. خانه یک زن و شوهری رفتیم که دوتا اتاق داشتند و در آنجا به ازدواج جوان‌ها کمک می‌کردند. وقتی رفتیم دختر خانم با چادر مشکی نشسته بود. آن موقع‌ها وقتی خوششان می‌آمد ضربتی عقد می کردند. من وقتی با دخترخانم صحبت کردم شرایط ابراهیم را توضیح دادیم و دخترخانم موافقیت کرد. وقتی خواستند آقا ابراهیم را از آن اتاق صدا کنند گفتند که اقا ابراهیم توی اتاق نیست.دیدیم که پنجره باز است و ابراهیم نیست.فهمیدیم که ابراهیم از پنجره پریده بیرون و فرار کرده است.حالا فکر کنید ما با چه خجالتی بیرون آمدیم. سر کوچه که رسیدیم دیدیم ابراهیم قهقهه میزند.گفت فکر کنم یک دقه دیگه می استادم سریع یک حاج اقایی میاوردند تا عقد کند من هم سریع فرار کردم که کار به عقد نرسد. . . . . گمنام کمیل ┄═❁๑🍃🔮🍃๑❁═┄ ●▬▬▬▬๑۩ 🔶 @ebrahiimhadi74 ۩๑▬▬▬▬●
•|•یا رَفیقَ مَن لا رَفیقَ لَه•|• 💠تقدیم به روح بلند شهید ابراهیم هادی💠 باز هم از جبهه یادی می کنم📿 یاد ابراهیم هادی می کنم🧔🏻 السلام ای شیر گردان کمیل💪✊ السلام ای ماه تابان کمیل🌝💫 با شما هستم،جوابم میدهی⁉️ تشنه ام،یک جرعه آبم میدهی💦⁉️ بادهٔ مینا به دستان شماست🌬🖐 شک ندارم،نامتان مشکل گشاست🎗♨️ جان زهرا(س) قفل در را بازکن💕🔓 با نوای یا علی(ع) اعجاز کن❣🗣 #اندکےتنفس_از_هوای_شهیدان ❤️🌷 چه میگفتی میان #نمازهایت با معبــود خویش ڪہ خریدارت شد...😍❓ بہ گِل نشستہ ایم 😔 برایمـان #دعـــــا ڪـن...🤲 #هادی_دلم🌸 #ابراهیم_هادی🌹 *🏴کانال شهید ابراهیم هادی*🏴 🍃 🌸🍃 @ebrahiimhadi74
🍃بطور اتفاقی با اپلیکیشن طاقچه بی نهایت آشنا شدم. قرار شد هر شب یک قصه یا کتاب مناسبی از آن دانلود کنم و برای فرزندانم (دختر و پسرم) بخوانم. 🍃هنگام جستجو اتفاقی دیدم برخی از کتب شهدا هم موجود هست. با خودم گفتم چه بهتر که پسرم با شهدا بیشتر آشنا بشود چون دیگر ده سالش هست و بهتر هست داستان های واقعی برایش بگویم تا از شهدا درس بگیرد و از آن ها در زندگی اش الگو برداری کند. 🍃کتاب سلام بر ابراهیم زندگی نامه و خاطرات پهلوان بی مزار را انتخاب کردیم. 🍃خیلی عالی و جذاب بود. هر شب پسرم بی صبرانه منتظر ادامه داستان های کتاب سلام بر ابراهیم بود. 🍃مخصوصا اینکه شهید پهلوان هم بودند و پسرم چهار سال هست ورزش های پهلوانی را انجام می دهند دیگر شدیدا به ایشان علاقه مند شده بودند. 🍃تا اینکه یک روز برای مسابقات قرآن شهرمون ثبت نام کرده بود و قرار بود پسرم در مسابقه شرکت کند و قرآن را قرائت کند. 🍃پسرم خییلی ترس و اضطراب داشت. من هم به یادش انداختم به شهید متوسل بشود. 🍃پسرم هم به شهید متوسل شده بود و نذر کرده بود ثواب قرائتش در این مسابقه را به روح این شهید بزرگوار هدیه کند. 🍃در حالی که فقط دو هفته تمرین کرده بود در این مسابقه مقام اول را آورد. 🍃از این قضیه به بعد همیشه سر امتحان ها و هر امر بزرگی تا به شهید بزرگوار توسل پیدا می کنیم انگار که آن کار خدایی می شود و خیلی راحت انجام می گیرد. 🍃واقعا شور و ذوق از برکات اسم و رسم شهید وصف ناپذیر هست و من به یقین رسیدم که شهدا همواره زنده اند. 🍃همیشه سعی می کنیم کارهای خیرمون را به روح پاک شهید جاویدالاثر هدیه کنیم. پسرم مخصوصا قرآن هدیه کردن براشون را خیلی دوست دارند. 🍃الان شش ماه هست که لابلای کتب داستانی کتاب هایی که سیره شهدا را به قلم در آوردند را مطالعه می کنیم ولی کتاب سلام بر ابراهیم در به تصویر کشیدن اخلاق و ایمان و کارهای زیبای شهید جاویدالاثر بزرگوار یک چیز دیگر هست. ♥️🍃♥️ 🍃♥️ @ebrahiimhadi74 ♥️🍃♥️
نہ قـــــرمز❤️ نہ ابـــــی💙 فقط 😍 ✍ابراهیم میگفت : ورزش اگر براے خدا باشد عبادت است! اما اگر بہ هرنیت دیگہ باشہ ضرر کردین. ✨🕊 @ebrahiimhadi74 🕊✨
من آن مالِ بَدَم که اول و آخرش بیخ ریش صاحبش است..🥀 هرکجا که بروم باز به خودتان باز می‌گردم.. با همه بدی ها، دستمو گرفتی... ❤️ ؛ ┄═❁๑🍃🔮🍃๑❁═┄ ●▬▬▬▬๑۩ 🔶 @ebrahiimhadi74 ۩๑▬▬▬▬●
دل من تنگ همین یڪ لبخنـد و تــو در خنده مستانه خود مےگـذرے ... نوش جانتـــ امّـا ... گاه گاهے بہ دل خسته ما هم‌ نظرے... ؛ ❤️ @ebrahiimhadi74 •••••••••••••••••••••••••••••••
💐چقدر خوبه ڪه بعضی آدمای خوب، بدون اینڪه خودت بفهمی... توی زندگیت ظاهر میشن و زندگیت روتغییر میدن... اون وقته ڪه میفهمی خدا، خیلی وقته جواب دعاهات رو، بافرستادن بنده هاش داده...❤️ 🌷 ؛ @ebrahiimhadi74 •••••••••••••••••••••••••••••••
وقتی برای خدا باشی،❤️ تو را آنقدر مشهور می کند که عالم تو را بشناسد... ثمرۀ اخلاص و معامله با خدا این است.☘ ؛ ❤️ @ebrahiimhadi74 •••••••••••••••••••••••••••••••
﷽ 🍃 دیگه وقت خواب نیست!! 🍓 همراه با اتومبیل شخصی، راهی جبهه بودیم. پشت فرمان بودیم. پشت فرمان بودم و ابراهیم کنار من خوابیده بود. 🍓 نیمه های شب دیدم که هر چند دقیقه یک بار از خواب می پرد و ساعتش را نگاه می کند! گفتم: چی شده؟ بگیر بخواب. 🍓 گفت: نه، دیگه وقت خواب نیست. اولین نمازخانه بین راه توقف کن. نزدیک اذان صبحه. 📚 خدای خوب ابراهیم 🍃 @ebrahiimhadi74🍃
💠میگویند با تو میشود به خدا رسید...💠 ‍ 🌸سوگند به نامت که در این وادیِ حیران شده ای آرامِ جانم 🌼شده ای وصف حالِ مَحالم...شده ای انتهای حالِ بی انتهایم!! 🌹شده ای مسبب تمامِ افکارِ خوشِ روز و شبم 🌷شده ای همدمِ تنهایی هایم، همپای قدم هایم.. 🌺این جماعت گرگند! مرا نگاه دار زِ دستِ گرگان و به خودت بسپار. به خدایمان بسپار. حال پریشانم را بنگر و نزدِ خودش رهسپارم کن... 🍀چند روزی میشود اینگونه حیرانم!میشود مرا هم با خود به انتها ببری؟ انتهای انسانیت، مردانگی، شهادت... 💐راستش میخواهم ذره ای از "تو" را در "منی" بیابم که حتی برای بر زبان آوردنِ نامت هم شرم دارد. 🌻میدانی؟! برای این "من" همانند "تو" شدن غیر ممکن است و سخت! اما قلبم صدای قدم هایش را در همین حوالی مژده میدهد. 🌴میشنوی؟ حسش میکنی؟ میگوید اگر بمانی حالِ دلِ نالانم بهتر میشود... 🍃میگوید: با تو، تا ابدیت و تا رسیدن به خدایمان دیگر فاصله ای نیست.. ؛ ┄═❁๑🍃🔮🍃๑❁═┄ ●▬▬▬▬๑۩ 🔶@ebrahiimhadi74 ۩๑▬▬▬▬●