eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
33.9هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
#خاطرات_شهدا 👌شرح عکس👇😭😭 🌷طی عملیات تفحص ، در منطقه _چیلات، پیکر دو شهید پیدا شد... یکی از این شهدا نشسته بود و با لباس و تجهیزات کامل به دیوار تکیه داده بود. لباس زمستانی هم تنش بود و سر شهید دیگري را كه لای پتو پیچیده شده بود را بر دامن داشت, معلوم بود که شهيد دراز کش مجروح شده بوده است. خوب، پلاک داشتند، پلاک ها را دیدیم که بصورت پشت سر هم است. 555 و 556 . فهمیدیم که آنها با هم پلاک گرفته اند. معمولا اینها که با هم خیلی رفیق بودند، با هم می رفتند پلاک می گرفتند. اسامی را مراجعه کردیم در کامپیوتر. دیدیم که آن شهیدی که نشسته است، پدر است و آن پدری سر پسر را به دامن گرفته است... 🌹شهید سید ابراهیم اسماعیل زاده موسوی پدر و 🌷 سید حسین اسماعیل زاده پسر است اهل روستای باقر تنگه بابلسر... کاش از ما نپرسند که بعد از شهدا چه کردیم ... @ebrahimdelha ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــ‌ق #هوالعشـــــــــق #عاشقانه_مذهبی #قسمت_نهم 9⃣
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــ‌ق 0⃣1⃣ صدای بوق آزاد📱 درگوشم میپیچد شماره راعوض می ڪنم ❕ ڪلافع دوباره شماره گیری می ڪنم بازم فاطمـــــه دستش رامقابل چشمانم تڪان میدهد:👋 _ چی شده؟جواب نمیدن❓ _ ن!نمیدونم ڪجا رفتن ...تلفن خونه جواب نمیدن...گوشی هاشونم خاموشه،ڪلیدم ندارم برم خووونع😖 چندلحظه مڪث می ڪند: _ خب بیافعلا خونه ما❣ ڪمی تعارف ڪردم و " ن " آوردم... دودل بودم...اما آخرسردربرابراصــــرارهای فاطمه تسلیم شدم.. واردحیاط ڪ شدم،ساڪم راگوشه ای گذاشتم و یڪ نفس عمـــــیق ڪشیدم مشخص بودڪ زهراخانوم تازه گلهاراآب داده.🌸 فاطمـــــه داد میزند:ماااماااان...ما اومدیمم... وتویڪ تعارف میزنی ڪ: اول شما بفرمائید... اما بی معطلی سرت راپائین می اندازی ومیروی داخـــــل.. چنددقیقه بعد علی اصغرپسرڪوچڪ خانواده وپشت سرش زهرا خانوم بیرون می آیند... عـــــلی جیغ میزند ومی دود سمت فاطمـــــه ..خنده ام میگیرد چقدر ❕ زهراخانوم بدون این ڪ بادیدن من جابخورد لبخندگرمی میزند واول بجای دخترش ب من سلام می ڪند! این نشان میدهد ڪ چقدرخون گرم و مهمـــــان نوازند.. _ سلام مامان خانوم!...مهمون آوردم... " و پشت بندش ماجرای مرا تعریف می ڪند" - خلاصع این ڪ مامان باباشو گم ڪرده اومده خونه ما❕ علی اصغربالحن شیرین و ڪودڪانع میگوید:آچی❓خاله گم چده❔واقیهنی❓👶 زهراخانوم میخنددوبعد نگاهش راسمت من میگرداند _ نمیخـــــاای بیای داخل دخترخوب؟ _ ببخشیدمزاحم شدم.خیلی زشت شد. _ زشت این بود ڪ توخیابون میموندی!حالا تعارفو بزار پشت درو بیا تو...ناهارحاضره.... لبخند میزند ،پشت ب من می ڪند ومیرود داخـــــل... خانه ای بزرگ،قدیمی ودوطبقه ڪ طبقه بالایش متعلـــــق ب بچه هابود.. ی اتاق برای سجادو تو،دیگری هم برای فاطمـــــه و علی اصغر.. زینب هم یڪ سالی میشودازدواج ڪرده وسرزندگی اش رفته.. ازراهرو عبورمی ڪنم وپائین پله ها میشینم،ازخستگی شروع می ڪنم پاهایم رامیمـــــالم.. ڪ صدایت ازپشت سروپله های بالاب گوش میخورد: _ ببخشید!.میشه رد شم..؟ دستپاچه ازروی پله بلند میشوم. یڪی از دستانت رابسته ای،همانی ڪ موقـــــع افتادن ازروی تپه ضرب دیده بود😅 علی اصغرازپذیرایـی ب راهرومی دود و آویزون پایت میشود.. _ داداچ عـــــلی..چلا نیمیای ڪولم ڪنی..؟؟ بی اراده لبخند میزنم،ب چهره ات نگاه می ڪنم،ســـــرخ میشوی و ڪوتاه جواب میدی: _ الان خسته ام...جوجه ی من! ڪلمه جوجه🐣 را طوری گفتی ڪه من نشنوم...اما شنیدم!!! یڪ لحظـــــه از ذهنم میگذرد: "چقدرخوب شد ڪ پدر و مادرم نبودن ومن الان اینجـــــاااام".😆 ♻️ ... 💘 🌹🕊 @ebrahimdelha
🌺 نماز شب 🌺 ⚜️ آیةاللّه ناصری: 🌷 نماز شب، شفیع در نزد حضرت ملک الموت است. موقعی که حضرت ملک الموت تشریف می آورند، نماز شب می آید و شفاعت او را می کند. می گوید: «ایشان اهل نماز شب بوده است». البته او هم می داند. اما اين‌ها جنبه تشریفاتی آن است. 🌷 دو رکعت نماز شب بخوان. حالا نماز شب هم نشد، نماز مستحبی بخوان. نماز قضا بخوان. نماز ِهدیه به پدر و مادرت بخوان. 🌷 هر دو رکعت نمازی که در شب بخوانی، بهتر از هزار رکعت است که در روز خوانده بشود. 🌷🍂🌷🍂🌷🍂 @ebrahimdelha 🌷🍂🌷🍂🌷🍂
⚜بسم الله الرحمن الرحیم⚜ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌼صلی الله علیک یا اباعبدلله السلام علیک یا بقیه الله فی الارضه🌼 شروع چله14☆8☆98 #ختم_چله_سوره_مبارکہ_ملک⚰ 💠روز♡بیست و نهم♡ به نیت سلامتی وظهور امام زمان (عج)، ترڪ نگاه و افکارحرام ،و یڪ قدم نزدیڪ شدن به مهدی فاطمه (س)و برآورده شدن حاجات قلبی اعضای چله 🎀به نیابت از شهید زنده 🎀 🕊🌷#شهید_محمـود_نجفے_کلیانے 🌸اللّٰھُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ🌸 ╔═ ⚘════⚘ ═╗ @ebrahimdelha ╚═ ⚘════⚘ ═╝
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 🌞امروز #سه شنبه 💫۱۲ برج آذر ۱۳۹۸ ه.ش 💫۶ ماه ربیع الثانی ۱۴۴۱ ه.ق 💫۳ دسامبر ۲۰۱۹ میلادی 🥀ذڪر روز🥀 《یا ارحم الراحمین》 #ختم_قرآن 🔸صفحه ۴۵۰ 🔸جزء ۲۳ جهت سلامتی #امام_زمان_عج #مقام_معظم_رهبری هدیه به روح #امام و #شهدای_والامقام 🌺اللّٰھُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج🌺 ╔═─┅─═ঊঈ💗ঊ═╗ 👉 @ebrahimdelha 👈 ╚═─┅─═ঊঈ💗ঊ═╝ 🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
#حدیث 🌼اَلّلهُمَّـ عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرج🌼 ‌╔═─┅─═ঊঈ💗ঊ═╗ 👉 @ebrahimdelha 👈 ╚═─┅─═ঊঈ💗ঊ═╝
4_5888477021255761931.mp3
5.65M
#تلنگر بگومگو، یکی از کثیف ترین گناهانه❗️ 👈 وقتی قلبت به کسی که باهاش بحث کردی، مشغول میشه؛ از مشغول شدن به خدا جا می مونه! گیرَم که برنده شدی؛ می ارزید⁉️ 🌷🍃🌷🍃🌷🍃 @ebrahimdelha 🌷🍃🌷🍃🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#کلام_شهید 🌷شهید باکری : فرزندان خود را نیز همانگونه تربیت کنید که سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح و وارث حضرت ابوالفضل (ع‌) برای اسلام بار بیایند‌. 📎تصویر فرزند 🌷شهید کمال شیرخانی @ebrahimdelha ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 #معرفی_شهدا #در_ادامه 🌺خاطراتی از شهید مصطفی احمدی روشن از زبان دوستان شهید : رفتیم قم
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 #معرفی_شهدا #در_ادامه 🕊خاطراتی از شهید مصطفی احمدی روشن از زبان دوستان شهید : یکی از ارگان های نظامی دنبال نیروهای فنی-مهندسی بود.مصطفی داوطلب شد و رفت. روی سوخت موشک🚀کار می کردند. بعضی از آنهایی که آنجا بودند، تخصص نداشتند.روش هایی که به کار می بردند، غیرعلمی بود. مصطفی باهاشان بحث میکرد. کوتاه نمی آمد.رئیس و مسئول هم نمیشناخت. بهشان میگفت مثل زمان جنگ جهانی دوم کار می کنید😒.» میدید که بیت المال را هدر میدهند. جلویشان می ایستاد. به یک سال نکشید زد بیرون. چند ماه به خاطر تعلیق غنی سازی، سایت نطنز تعطیل بود، ولی مصطفی آنجا را رها نکرد. روز آمد خانه، گفت «به خدا یه کاری کردن که ما ببوسیم کار رو بذاریم کنار😠.» گفتم «چطور بابا؟» گفت «اومدن در سایت رو مهر و موم کرده اند این خدانشناس ها. کاری کرده اند که ما از بغل سایت نطنز هم نمیتونیم رد شیم. عکسبرداری میکنن.» دولت جدید که آمد و تعلیق را برداشت، غوغایی🤩بود توی وجودش. چسبید به کار. هفته ای چهار پنج بار بین نطنز و کاشان و تهران می رفت و می آمد. نه یک ماه و دوماه، نه یک سال و دوسال؛ هشت سال کارش همین بود. ساعت چهار صبح می نشست توی ماشین🚗و راه می افتاد. گاهی وقت ها تازه ساعت یازده شب جلسه اش شروع می شد. بعد از آن راه می افتاد و می آمد سمت تهران، هفت صبح توی تهران جلسه داشت. خستگی نمی شناخت. به قول بچه ها لودری کار می کرد. یک بار حساب کردم، مصطفی شاید این مدت بیشتر از پانصدهزار کیلومتر رفته و آمده؛ ده برابر دور کره ی زمین😳. 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 ╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗ @ebrahimdelha ╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 #معرفی_شهدا #در_ادامه 🕊خاطراتی از شهید مصطفی احمدی روشن از زبان دوستان شهید : یکی از ار
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 قرارداد بستیم که دستگاهی وارد کنم. مصطفی آن زمان مامور خرید بود. همکارهایش باورشان نمی شد کسی بتواند این دستگاه را بیاورد؛ ولی من آوردم😉. از شش کشور ردش کردم؛ هربار با یک اسم. بردم سایت، تستش کردم. مشکلی نداشت. یک هفته بعد رفتم نصبش کنم، روشن کردم ولی کار نکرد. همه جای دستگاه را چک کردم، ولی نمی فهمیدم🤔مشکل از کجا است. معلوم بود یکی بهش دست زده. مصطفی ساعت به ساعت زنگ می زد. می گفتم «مصطفی چرا اینطوری شد؟» می گفت «نگران نباش، درستش می کنم.» این را که می گفت، آرام می شدم. دو روز لنگ دستگاه بودم داشتم دیوانه می شدم. بخشی که باید دستگاه را تحویل می گرفت، مدام می گفت «این دستگاه مشکل دارد، ما تحویل نمی گیریم😕.» همه مشخصات فنی دستگاه درست بود، ولی جرات نمی کردند تائیدش کنند. تلفنم زنگ خورد. مصطفی بود، گفت «برو ببین کابل ها دست نزده باشن.» به ذهن خودم نرسیده بود. حدسش درست بود، جای فازها را عوض کرده بودند. قاطی😡کردم. به شان توپیدم. مصطفی هم پشتم درآمد. دادو بیداد می کرد، میگفت «این بنده خدا رفته با جونش بازی کرده و این دستگاه رو آورده؛ اون وقت شما قبول نمی کنید؟» 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 ╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗ @ebrahimdelha ╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا