🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊
به نام خدای فاطمه✨
داستان آشنایی من با شهیدابراهیمهادی یه کمعجیبه🙂 داستانش طولانیه و نمیخوام تعریف کنم. چند ماه پیش توی یه گروهی دیدم بعضی از اعضا به نیت شهید هادی بسته های کوچیکی آماده میکنن و به مناسبتهای مختلف پخش میکنن😊
خیلی خیلی دوست داشتم این موهبت و سعادت قسمت منم بشه ولی به دلایل خاصی اصلا فکرشم نمیتونستم بکنم که من یه روزی اینکاررو انجام بدم😔.
یه جورایی حسرت میخوردم ولی خب کاری نمیشد کرد. تصمیم گرفتم بیشتر بهش نزدیک بشم و بیشتر ازش بدونم☺️
اما ....
╔═ ⚘════⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘════⚘ ═╝
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊
اما هرچی بیشتر ازش میدونستم بیشتر دلم میگرفت. کتاب سلام برابراهیم ۱رو خونده بودم ولی هدیه ش داده بودم به یکی از دوستانم. داداش ابراهیم یه هدیه روز عرفه هم بهم داد😍زیارت حضرت معصومه و جمکران اونم برای اولین بار😍😊 توی جمکران دو جلد کتابش رو گرفتم و شروع به خوندن کردم😊توی یه شب هردوجلدش رو تموم کردم و وقتی به خودم اومدم دیدم صورتم ازاشک خیس شده😭 سرم رو،روی کتاب گذاشتم و یه دل سیر اشک ریختم😞
هروقت کاری میخواستم بکنم قبلش به آقا ابراهیم میگفتم و یه جوری نظرش رو بهم میفهموند☺️
╔═ ⚘════⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘════⚘ ═╝
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊
تازه به واسطه وجود نازنینیش با شهدای شهرم و مخصوصا شهدای گمنام آشنا شدم و حالا هروقت بتونم میرم و بهشون سر میزنم و باهاشون درد ودل میکنم🙂
وامروز که روز شهادت بی بی دوعالم هستش💔 بازم آقا ابراهیم سعادتی رو قسمتم کردن که هنوزم باورم نمیشه😭
روزشهادت مادر و سالروز شهادت خودش که دو روز دیگه ست تونستم با عنایت خدا و شهید یه کار کوچیکی انجام بدم🙂
امیدوارم این حال خوب قسمت همتون بشه😊
#خادم
╔═ ⚘════⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘════⚘ ═╝
#بسته های فرهنگی
به مناسبت شهادت حضرت زهرا (س)
وسالروز شهادت ابراهیم هادی
#ارسالی_از_خادمین
@ebrahimdelha
╚═ ⚘════⚘ ═╝
دوستان گرامی
✍شاید خیلی ازشما عزیزان هم توسل به شهدا کردین و حتما هم کمکتون کردن😊
خوشحال میشیم اگه مایل بودین حتما به این آیدی #دلنوشته_هاتون رو بفرستین☺️👇
@Tm_EH_68
🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴
#قسمت_پنجاه_و_دوم
🍀سلاح كمري🍀
راوی:امير منجر❤️
آخرين روزهاي ســال 1360 بود.باجمع آوري وسائل وتحويل سلاح ها،آماده حركت به سمت جنوب شديم.بنابه دستورفرمانده ی جنگ،قراراست عمليات بزرگي درخوزستان اجراشود.براي همين اكثرنيروهاي سپاه وبسيج به سمت جنوب نقل مكان كرده اند.گروه اندرزگوبه همراه بچه هاي سپاه گيلان غرب عازم جنوب شد.روزهاي آخر،از طرف سپاه كرمانشاه خبر دادند:برادر ابراهيم هادی💚يك قبضه اسلحه کُلت گرفته وهنوزتحويل نداده است!ابراهيم هر چه صحبت كرد كه من كلت ندارم بي فايده بود.گفتم:ابراهيم💚،شايد گرفته باشــي و فراموش كردي تحويل دهي؟كمي فكر🤔 كردوگفت:يادم هست كه تحويل گرفتم.اما دادم به محمدوگفتم بياره تحويل بده.بعدپيگيری كردوفهميدسلاح دست محمدمانده واوتحويل نداده.يك هفته قبل هم محمد برگشته تهران.آمديم تهران،سراغ آدرس محمد.اما گفتند:از اينجا رفته😞.برگشته روستاي
خودشــان به نام كوهپايه درمســيراصفهان به يزد.ابراهيم💚كه تحويل سلاح
برايش خيلي اهميت داشت گفت:بيا با هم بريم كوهپايه.شب🌃بود كه به سمت اصفهان راه افتاديم.ازآنجابه روستاي كوهپايه رفتيم.صبح زود🌄رسيديم.هوا تقريباًسرد بود،به ابراهيم گفتم:خب،كجا بايد بريم!
#ادامه_دارد ...
[❀ @ebrahimdelha ❀]
🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴