💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷
#همسرشهید
محمد عاشق اسم زینب بود و به من میگفت من چهار تا اسم انتخاب کردم و از بین این چهار تا اسم زینب را بیشتر از همه دوست دارم😊 ولی باز هم هر اسمی که شما انتخاب کنید.
هیچوقت نظرش را تحمیل نمیکرد.👌
همیشه دوست داشت نظر، نظر من باشد. من هم نام زینب را برای دخترمان انتخاب کردم، چون خوابی در این خصوص دیده بودم. محمد خیلی دوست داشت با زینب قرآن کار کنیم، دوست داشت حافظ قرآن شود.
یادم است چند روزقبل از رفتنش زینب خیلی شیرینزبانی میکرد.☺️ محمد به من گفت: زینب کم کم همه چی را تکرار میکند. میتوانی قرآن یادش بدهی. محمدم وصیتهایش را برای دخترمان روی عکسهای یادگاری که با هم داشتند نوشت تا برای همیشه بماند.😔
🌺
#شهیدمدافع_حرم
#شهیدمحمدتقی_سالخورده
#سالروزولادت
@ebrahimdelha🌹
💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷
💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷
#همسرشهید
شهید بینهایت صبور بود. وقتی بحثمان میشد من نمی توانستم خودم را کنترل کنم،😔
یکسره غر می زدم و با عصبانیت😠 میگفتم تو مقصری، تو باعث این اتفاق شدی. او اصلا حرفی نمی زد وقتی هم میدید من آرام نمی شوم میرفت سمت در چون می دانست طاقت دوری اش را ندارم.
آنقدر به همسرم وابسته بودم☺️ که واقعا دوست نداشتم لحظه ای از من دور باشد. حتی جلوی مسجد رفتنش را میگرفتم. او هم نقطه ضعفم را میدانست و از من دور میشد تا آرام شوم. روی پله جلوی در مینشست و میگفت هر وقت آرام شدی بگو من بیام داخل. اصلا داد زدن بلد نبود.👌
#شهیدرضاحاجی_زاده
#سالروزولادت
@ebrahimdelha
┅┅✿🍃❀❤️❀🍃✿┅┅
💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷
#همسرشهید
بعد از شهادت سید خیلی اذیت شدیم😔 ولی من تمام سختیها را با جان و دلم خریدم. دخترمان هم خیلی ناراحت میشد. من خودم پدر نداشتم و هنوز یک بچه با پدر میبینم ناراحت میشوم.😞 بچه من هم همینطور است. چند وقت پیش کسالت داشتم و نتوانستم سر خاک شهید بروم که خواب😴 شهید را دیدم. خواب دیدم در راه مشهد هستم و ایشان با چهرهای زیبا آمد و گفت: خانم نیامدی؟ دلم برایت تنگ شده است.😌
گفتم: تو که میدانی مریض شدم و حال نداشتم. گفت: آره! از بیماریات ناراحت شدم.😢 گفتم: تو که میدانی چرا شفای منو نمیگیری؟ گفت: اینها همه آزمایش توست و انشاءالله روسفید از این آزمایش بیرون میآیی و خوب میشوی.👌 گفتم: کی؟ گفت: الان نیست و برای بعداً هست. من از کارهای خوب و بد دیگران گفتم که ایشان گفت: همه چیز را میدانم و از همه چیز اطلاع کامل دارم. گفت: حواسم به تو و زهرا هست و امکان ندارد یک لحظه از تو و زهرا غافل شوم.😍❤️
#شهیدسیدمجتبی_علمدار
#سالروزشهادت
#سالروزولادت
@ebrahimdelha🌹
💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷
💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷
#همسرشهید
#ارادت_شهیدبه_حضرت_معصومه_(س)
🌺
اکثر مسافرت هایی که با آقا محمود می رفتیم، سفرهای زیارتی بود، که خیلی برایم خاطره انگیز و جالب بود.☺️ خصوصاً حرم حضرت معصومه (س)که علاقه و ارادت خاصی نسبت به خانم داشتند، بیشتر به قم سفر می کردیم.
گاهی بدون برنامه ریزی قبلی میخواست که به قم برویم،🌸 کافی بود من مکثی کنم میگفت: وقتی اسم خانم می آید در هرشرایطی که باشید باید برویم حتی با این لفظ که "وقتی گفتم حرم حضرت معصومه باید حتما آماده باشید و کنار در منتظر باشید". اوایل این حرف ایشان برایم عجیب و البته کمی سخت بود
و لی تقریبا بعد ازمدتی عادت کردم و ایشان وقتی تصمیم سفر به قم میگرفت، سریعا آماده می شدم.😊 همین عامل باعث شده بود به معرفت و درک بیشتری دست پیدا کنم و آرامش را در زندگی بیشترحس کنم.👌
#شهیدمحمودنریمانی
#سالروزولادت
@ebrahimdelha
┅┅✿🍃❀❤️❀🍃✿┅┅
💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷
#همسرشهید
یک شب خواب دیدم، حضرت آقا💫 به خانه مان آمدند. من و طاها در منزل بودیم 😊و آقا مصطفی سر کار بودند. حضرت آقا بسیار خوشحال و خندان بودند و یک هدیه 🎁به طاها و چهار هدیه به من دادند و فرمودند شما از طرف من این هدایا را به همسرتان بدهید و با همان لبخند از خانه ما رفتند.
🌺
همان شب با آقا مصطفی از عراق تماس📞 گرفتند که به چند نفر نیرو جهت آموزش به سربازان نیاز داریم و شما نیز جزو یکی از این نیروها هستید.
ایشان در تخریب، ساخت نارنجک دستی و استفاده بهینه از ادوات عمل نکرده جنگی بسیار ماهر و دوره دیده و کتاب های 📚بسیاری مطالعه کرده بود.
#شهیدمدافع_حرم_مصطفی_عارفی
#سالروزولادت
@ebrahimdelha
─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
#سرپرست_خانوارهای_بی_سرپرست_بود
#همسرشهید
زیردست نواز بود. بعداز شهادتش فهمیدیم که سرپرستی5.6 خانواده را برعهده داشت.👌 در پایگاه شیراز معماری به نام قبادی بود که برای نجات یک مقنی از چاه، خفه شد.😞
جواد از آشپز رستوران خواسته بود از همان غذایی که تیمسار و افسران میخورند به خانواده قبادی هم بدهند و خودش پول آن را حساب میکرد.☺️
البته هیچ وقت به من نمیگفت. یک روز خانم قبادی به منزل ما آمد و موضوع را به من گفت و تاکید کرد: میخواهم شما هم راضی باشید. گفتم: آنچه سرهنگ فکوری میکند مورد قبول و رضایت من است.😊
#شهیدجوادفکوری
#سالروزولادت
@ebrahimdelha
─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹
#همسرشهید
صبح روز عاشورا بود .از روضه به خانه برگشته بودم و باعجله ، کارهای منزل را انجام می دادم . در زدند؛ سید بود.☺️
از جبهه آمد .تا مرا آن وقت روز داخل خانه دید ، اخم هایش رفت توی هم!😠
سید!چیزی شده؟
با حالت قهر رو به رویم ایستاد .
من اصلا انتظار نداشتم که روز تاسوعای حسینی توی خانه باشی !😞
توضیح دادم :
از روضه می آیم .تو خونه موندن هم که از تو خیابون موندم بهتره.دوباره همان طور نگاهم کرد.
بله ،ولی تو خیابون ایستادن و بر امام حسین گریستن،😭ارزشش بیشتر از موندن تو خانه است.👌
#شهیدسیدعلیرضاقوام
#سالروزشهادت
@ebrahimdelha
┅┅✿🍃❀❤️🌷❤️❀🍃✿┅┅
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#همسرشهید
روح الله خوش اخلاق و شوخ طبع بودند،😊 دائم الوضو و دائم الذکر بودند، شبها قبل از خواب سوره واقعه📖 میخواندند و صبح ها دعای عهد ایشان ترک نمیشد، به نماز اول وقت و جماعت و به نماز جمعه اهمیت زیادی میدادند، عاشق و مطیع امر رهبری بودند.👌
🍁
روح الله مخلص بود، دوست داشت کارهایش طوری باشد که فقط خدا ازش راضی باشد و نظر عرف جامعه برایش مهم نبود.🌾
یکی از چیزهایی که خیلی بدش میآمد😠 غیبت کردن بود، روی چشم و هم چشمی و سنتهای غلط حساس بود، اگر مهمانی میرفتیم که چند نوع غذا داشتند، ناراحت میشد😔 و میگفتند: با یک نوع غذا هم سیر میشدیم.
#شهیدروح_الله_صحرایی
#سالروزولادت
@ebrahimdelha
┅┅✿🍃❀❤️❀🍃✿┅┅
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
#همسرشهید
آن چیزی که من در او دیده بودم عشق و علاقه به رهبری بود☺️ و شهید، پیرو رهبری بود. صحبتهای ایشان را دنبال میکرد. حتی یکی از اهدافش برای دفاع از حرمین صحبتهای حضرت آقا بود.
من فکر میکنم که این عشق و علاقه دو طرفه بوده و این برداشت را از این جمله مقام معظم رهبری دارم، که فرمودند شهدای مدافع حرم هم مجاهد هستند و هم مدافع و این ارجحیت را به شهدای حرمین دادند که نشان از عشق دو طرفه رهبر انقلاب به شهدا و شهدا به رهبر معظم انقلاب است. 👌
🌺
وقتی حضرت آقا جمله ای می گفتند برای محرم هدف بود و حجت را تمام میکرد. چه در عرصه داخلی و چه در عرصههای خارجی. یکی از بهترین و شیرینترین لحظات طول عمر محرم این لحظاتی بود که می گفت: در یکی از ملاقاتهایی که با حضرت آقا داشتم و در صفهای جلو بودم من به ایشان احترام گذاشتم و ایشان برای من دست تکان دادند.همیشه این لحظات تا اخرین روزهای زندگی جلوی چشمشان بود.😌
#شهیدمحرم_ترک
#سالروزشهادت
@ebrahimdelha
┅┅✿🍃❀❤️❀🍃✿┅┅
💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷
#همسرشهید
ملیکا بعدازظهر روز ۱۳ بهمن ماه از خواب بیدار شد و با گریه😭 خوابی را که دیده بود برایم تعریف کرد. گفت دیدم پدرم آمد از روی یک بلندی با دست خونی من را بوس کرد و به من گفت تندتند میآیم به دیدنت و رفت. با شنیدن این خواب نگران شدم اما حرفی نزدم.😔 روزپنج شنبه۱۵بهمن ماه بود که به دلم افتاد سجاد دارد بر میگردد.☺️ موقع اذان ظهربود. زنگ زدم خانه پدرم و آنها خبر دادند که سجاد شهید شده است.😢 باورم نمیشد و پیش خودم میگفتم سجاد دارد بر میگردد و با این خبر سر به سرم میگذارند. اصلا در حال خودم نبودم.
🌹
میخواستم به همه بفهمانم که این شوخی است، دوست داشتم همه حرفم را باورکنند. ولی با این حال خیلی آرام بودم. انگارحضرت زینب(س) به من نظرکرده بودند که اینطور آرام و صبور بودم.💫 همه از آرامشم نگران بودند. هرچه همه بیقراری میکردند، من آرامتر میشدم. اصلاً انگار در عرض چند ساعت کلی تغییرکرده و صبور شده بودم. آنقدر آرام بودم که نگران خودم شده بودم که چرا در نبود سجاد میتوانم نفس بکشم و زنده باشم.😞🌺
#شهیدسیدسجادروشنایی
#سالروزشهادت
╔═ ⚘════⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘════⚘ ═╝
⚜🌹⚜🌹⚜🌹⚜🌹
#خواب_صادقانه
#همسرشهید
🌷پنج شنبه ها به زیارت قبور شهدا می رفتیم.
یک روز صبح از خواب بیدار شد و گفت : دیشب خواب دیدم به زیارت شهدا رفته ام.صدای گریه😭 یک نفر را شنیدم . صدا زدم و پرسیدم که چه کسی دارد گریه می کند؟ در جواب گفت: من #محمد_احمدی هستم (شماره مزارش را هم گفت) به من گفت از خانواده ام حلالیت بطلب و به مادرم بگو من را حلال کند .من در دوران کودکیم خیلی شیطنت کرده ام ...😔
همان روز به گلزار شهدا رفتیم تا از صحت خواب مطمئن شویم . به همان آدرسی که گفته بود رفتیم . کاملا درست بود.👌
به علت مشغله ای و ماموریتی که داشت نتوانست به خانواده شهید سر بزند ولی به من سفارش کرد که حتما به دیدار خانواده بروم و حلالیت بطلبم.🌸
آدرس خانواده شهید را پیدا کردم و پیغام شهید را به آنها دادم. گفتند مادرش به علت بیماری که دارد سه سال است به گلزار شهدا نرفته است.😔
شاید دلیلش این بوده است .....
#شهیدمدافع_حرم
#شهیدعلی_جوکار
#سالروزشهادت
╔═ ⚘════⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘════⚘ ═╝
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#همسرشهید
🌷شهید میگفت: «خدایا دوست دارم نحوه شهادت حضرت زهرا (س) را درک کنم»
🌸
احترام بسیاری برای سادات قائل بود و خیلی به من احترام میگذاشت.☺️ میگفت: ساراجان تو را با هدف از خدا گرفتم. دوست داشتم با حضرت زهرا (س) محرم شوم...»😌
سعید عاشق حضرت زهرا (س) بود. حتی در دست نوشتههایش میدیدم که وقتی با خدا گفتوگو میکند اینگونه ابراز کرده بود که: « خدایا دوست دارم نحوه شهادت خانم حضرت زهرا (س) را درک کنم. یاریم بده...»😔
آقا سعید مرد بسیار باهوش و مسلط به زبان انگلیسی و قاری متبحر قرآن بود. او آدم مسئولیت پذیری بود.👌 وقتی جنگ سوریه پیش آمد، خودش را در قبال دفاع از مردم مظلوم مسئول میدانست. میگفت: « اهل بیت (ع) از ما هستن و ما اجازه نمیدیم کسی بهشون بیاحترامی کنه...»🌾
#شهیدسعیدسامانلو
#سالروزشهادت
╔═ ⚘════⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘════⚘ ═╝
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#همسرشهید
ازآقامهدی فعلاً وصیتنامهای به دست ما نرسیده است. اما طبق وصیت شفاهیاش از من خواست که در امامزاده محمد کرج بین شهدای دفاع مقدس دفن بشوند. من گفتم: چرا شهدای دفاع مقدس؟ گفت: همه شهدای مدافع از دوستانم هستند همیشه با آنها بودهام این بار میخواهم در کنار شهیدان جنگ تحمیلی دفن بشوم.
🌷
برای دخترها و یادگارهای مهدی از خدا میخواهم که کمکم کنند مثل همیشه. از آقامهدی هم میخواهم کمکم کند تا بتوانم بچهها را آن طوری که دوست دارد و در شأن پدرشان است تربیت کنم.
وقتی میروم مزار میگویم من تنهایی نمیتوانم بزرگشان کنم کنارم باش مثل قبل دوتایی با هم دخترهایمان را بزرگ کنیم. مهدی هم درکنار من بودنش را ثابت کرده است.☺️
#شهیدمدافع_حرم_مهدی_نعمایی_عالی
#سالروزشهادت
💫🌺💫🌺💫🌺💫🌺
#همسرشهید
روزی که قرار بود صیغه محرمیت بخوانیم، بعد از محرم شدن به اتفاق خانوادههایمان رفتیم یک امامزاده زیارت و بعد هم بیرون امامزاده نشستیم با هم صحبت کنیم.🍃
من که کنارش نشسته بودم، انگار کر بودم. اصلاً هیچی نمیشنیدم، اما یادم هست خیلی از رهبر صحبت کردند. بعد از عقد از اعتقاداتش گفت و از صحبت کردنش مشخص بود که خیلی طرفدار سرسخت آقاست. شدیداً نسبت به حضرت آقا غیرتی بود. همه میگفتند: «آقا ابوالفضل اصلاً ناراحت نمیشود.» واقعاً کسی ناراحتی آقا ابوالفضل را ندیده بود، اما روی مسائل رهبری خیلی حساس بود و ناراحت میشد. در باره با مسائل دیگر خیلی آرام بود و اصلاً ناراحت و عصبانی نمی شد.🌹
#شهیدمدافع_حرم_ابوالفضل_راه_
چمنی
#سالروزولادت
╔═ ✾════⚘❤️ ═╗
@ebrahimdelha
╚═⚘❤️════ ✾═╝
⚜🌺⚜🌺⚜🌺⚜🌺
#روز_شمار_شهدایی
#۶اسفند
#خاطره
#همسرشهید
#نحوه_شهادت
🌸بار آخر که رفتیم ارومیه، تا رسیدیم، حمید رفت مجلس شهید، گفتم: «این چند روزم که اومدی، باز بلند می شی می ری مجلس شهید؟» گفت: «بایدبرم به مردم بگم بچه هاشون چطور شهید شدند. حالا که نتونستم جنازه هاشون رو بیاریم، تنها کاری که از دستمون برمی آد، فقط همینه.»
🍃
اوایل شهید شدنش، خیلی گریه می کردم. یک شب به خوابم آمد و گفت: «چی شده عزیزدلم؟ چرا این قدر بی تابی می کنی؟» گفتم: «می خوام بدونم چطور شهید شدی؟» گفت: «تو هم به چه چیزهایی فکر می کنی آ.» گفتم: «فقط می خوام بدونم.» به پیشانی اش اشاره کرد و گفت: «یک ترکش فسقلی آمد و خورد این جا و شهیدم کرد، همان لحظه!»🌷
#شهیدحمیدباکری
#سالروزشهادت
@ebrahimdelha
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#همسرشهید
#ویژگی_اخلاقی
🌸
آقا محمد بسیار قدرشناس و صادق بودند، به نحویکه طی 10 سال زندگی مشترک، هیچگاه از همسرم دروغ نشنیدم. همچنین وی همواره به دنبال رفاه و آسایش خانواده بودند؛ حتی اگر خود در سختی قرار میگرفتند. همیشه میگفتند: از امام حسین (ع) شرم دارم که در کربلا به فکر آسایش همسر و خانوادهام باشم، به همین خاطر هیچگاه با هم کربلا نرفتیم. شهید عبداللهی ارادت ویژهای به حضرت زهرا (س) داشتند و میگفتند: چادر، حجاب حضرت زهرا (س) است. اگر مشاهده میکردند خانم چادری به زمین میخورد، همانجا ایستاده و گریه میکردند.💫
آقا محمد علاقه بسیاری به امام رضا (ع) داشتند. مدتی بود که دایم میگفتند: دلتنگ زیارت امام رضا (ع) هستم، اما میترسم اگر به مشهد بروم از اعزام جا بمانم. رفتند و پیکر مطهر شهید بازگشت. زمانیکه داخل معراج شهدا بودیم، به یاد حسرت زیارتی که بر دل شهید مانده بود، افتادم. روز خاکسپاری که مصادف با شهادت امام رضا (ع) بود، پرچم حرم امام رضا (ع) را برای او آوردند.🌺
#شهیدمدافع_حرم
#شهیدمحمدعبداللهی
#سالروزولادت
╔═ 🌸 ════⚘ ═╗
✾ @ebrahimdelha✾
╚═ ⚘════ 🌸 ═╝
⚜🌸⚜🌸⚜🌸⚜🌸
#همسرشهید
🌺اوایل که من مخالفت میکردم سعی نمیکرد که با صحبت کردن مرا راضی کند بلکه ترجیح میداد که با رفتار کاری کند تا من با قلبم راضی شوم.💫
بعد از رفتنش خانواده همسرش تا زمان شهادت اطلاع نداشتند و خانواده محمد هم بعد از رفتنش متوجه شدند.
🍃
مداح بود و مراسمهای خانوادگی از صدای مداحی او برای اهل بیت(ع) گرم میشد اما حالا مدتهاست صدای دلنشین و پرسوزش در فضا شنیده نمیشود و جای خالی او در مناسبتها بیشتر احساس میشود.
حمیده میگوید که وقت رفتن به او گفتم اگر دلیل رفتنت را مردم از من پرسیدن چه بگویم؟
گفت: بگو خودش رفت، با عشق هم رفت، بگو خودش را فدای اهل بیت(ع) و دینش کرد. من هم این روزها خودم را با همین موضوع دلداری میدهم.🌷
#شهیدمدافع_حرم
#محمدصاحب_کرم_اردکانی
#سالروزشهادت
╔═ 🌸 ════⚘ ═╗
✾ @ebrahimdelha✾
╚═ ⚘════ 🌸 ═╝
⚜🌺⚜🌺⚜🌺⚜🌺
#همسرشهید
به رختخوابها تكيه داده بود. دستش را روي زانویش كه توي سينهاش كشيده بود، دراز كرده بود و دانههاي تسبيحش تند تند روي هم ميافتاد. منتظر ماشين بود؛ دير كرده بود.مهدي دور و برش ميپلكيد. هميشه با ابراهيم غريبي ميكرد، ولي آن روز بازيش را گرفته بود. ابراهيم هم اصلاً محل نميگذاشت. 🍃
هميشه وقتي ميآمد مثل پروانه دور ما ميچرخيد، ولي اينبار انگار آمده بود كه برود. خودش ميگفت «روزي كه من مسئلهي محبت شما را با خودم حل كنم، آن روز، روز رفتن من است.»💫
عصباني شدم و گفتم «تو خيلي بيعاطفهاي. از ديشب تا حالا معلوم نيست چته.»
صورتش را برگردانده بود و تكان نميخورد. برگشتم توي صورتش. از اشك 😭خيس شده بود.بندهاي پوتينش را يك هوا گشادتر از پاش بود،با حوصله بست. مهدي را روي دستش نشاند و همينطور كه از پلهها پايين ميرفتيم گفت «بابايي! تو روز به روز داري تپلتر ميشي. فكر نميكني مادرت چهطور ميخواد بزرگت كنه؟» و سفت بوسيدش.
چند دقيقهاي ميشد كه رفته بود. ولي هنوز ماشين راه نيافتاده بود. دويدم طرف در كه صداي ماشين سر جا ميخكوبم كرد. نميخواستم باور كنم. بغضم را قورت دادم و توي دلم داد زدم «اونقدر نماز ميخونم و دعا ميكنم كه دوباره برگردي.»🌷
#خاطره
#شهیدابراهیم_همت
╔═ 🌸 ════⚘ ═╗
✾ @ebrahimdelha✾
╚═ ⚘════ 🌸 ═╝
⚜🌸⚜🌸⚜🌸⚜🌸
#همسرشهید
همان اوایل شهادت خواب وی را دیدم؛ در بهشت به پای امیر افتاده و گریه میکردم. دست شهید را گرفتم و گفتم: امیر ما که در دنیا نتوانستیم، زمان زیادی زندگی کنیم؛ کمک کن در بهشت با هم باشیم. سپس شهید جایگاهی را نشان دادند و گفتند: رسیدن به این جایگاه فقط بستگی به اعمال شما دارد.
🍃
مطمئن هستم شهادت همسرم بنده را انسانی شکرگزار و صبور در برابر همه مسایل ساخته است. خداوند انسانها را امتحان میکند و چه زیباست اگر تسلیم امر خدا شده و شکرگزار باشیم.
🌺
همیشه از من سوال میشود، شهید جزء انسانهای خاص بوده که به این جایگاه رسیده است؟ من معتقد هستم وی همانند بقیه انسانها فردی میانهرو بودند که تمام تلاش خود را برای آرامش خانواده میکردند و تنها خلوص نیت و تقوای شهید سبب شد به آرزوی خود برسند.
#شهیدمدافع_حرم
#شهیدامیرکاظم_زاده
#سالروزولادت
╔═ 🌸🌿════⚘ ═╗
✾ @ebrahimdelha ✾
╚═ ⚘════🌸 🌿═╝
⚜🌸⚜🌸⚜🌸⚜🌸
#همسرشهید
💫سه روز قبل از شهادتش خواب دیدم که علی در یک باغ بزرگ است. او با دوستش رفته بود. علی در عالم خواب به من گفت که: "زهرا، او را فعلاً بعثیها گرفتهاند و در زندان است، او ناکام است و هنوز ازدواج نکرده و انشاءالله دو الی سه روز دیگر آزاد میشود و برمیگردد".
و به من گفت: "زهرا، من رفتم".🍃
شب قبل از شهادت خواب دیدم که علی به من گفت: "زهرا، آمدم تو را به پابوسی امام رضا(ع) ببرم".🌺
#شهیدمدافع_حرم
#شهیدعلی_اصغرکریمی
#سالروزولادت
╔═ 🌸🌿════⚘ ═╗
✾ @ebrahimdelha ✾
╚═ ⚘════🌸 🌿═╝
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#همسرشهید
من کم سن و سال بودم و از همان دوران نیز بازی را بسیار دوست داشتم این بود که آنها نیز من را همچون یک دختر پذیرفته بودند و مدتها زمان کشید تا مفهوم همسر بودن را متوجه شوم اما زمانی که با همسرم صحبت کردم موضوع مهمی را به من گوشزد کرد. 🌺
"اینکه باید در زندگی طوری رفتار کنیم که والدینمان از ما راضی باشند نباید آنها را ناراحت کنیم یا حرفشان را پشت گوش بیاندازیم" و واقعا هم هر دو به این موضوع پایبند ماندیم به همین دلیل او هرگز باعث دلشکستگی والدینمان نشد.🌸
#شهیدمدافع_حرم
#شهیدداوودمرادخانی
#سالروزشهادت
╔═ 🌸 ════⚘ ═╗
✾ @ebrahimdelha✾
╚═ ⚘════ 🌸 ═╝
⚜🌺⚜🌺⚜🌺⚜🌺🕊
#اذن_شهادت_ازحضرت_زهرا_س
🌸شهید برونسی یک بار خیلی دیر از منطقه به خانه آمد، شب همه خوابیده بودیم که متوجه شدم صدای شهید میآید، در خواب با کسی صحبت میکرد و میگفت، «یا زهرا(س)»، چند بار صدایشان کردم اما اصلاً متوجه نمیشدند، در حال و هوای خودشان بودند.وقتی توانستم بیدارشان کنم، ناراحت شد، به سمت اتاق دیگری رفت، من نیز پشت سرش رفتم، دیدم گوشهای نشست، اسم حضرت فاطمه(س) را صدا میزد و از شدت گریه، شانههایش میلرزد؛
آرامتر که شد، به من گفت: «چرا بیدارم کردی، داشتم اذن شهادتم را از بی بی فاطمه(س) میگرفتم».🌺
#همسرشهید
#شهیدعبدالحسین_برونسی
#سالروزشهادت
╔═ 🌸🌿════⚘ ═╗
✾ @ebrahimdelha ✾
╚═ ⚘════🌸 🌿═╝
⚜🌺⚜🌺⚜🌺⚜🌺
#پیوندی_بانورقرآن
حاج عباس مدتی که به علت مجروحیت حین عملیات فتحالمبین در بیمارستان بستری شد وقت را مغتنم شمرده و در مورد تشکیل خانواده فکر میکرد. همسر یکی از دوستان عباس، مرا به او معرفی کرد و این آغاز آشنایی ما، در سال 1361 بود.
در جریان خواستگاری احساس همدلی و همفکری کرده به جهت اطمینان استخاره کردم، آیههای سوره نور آمد: «الله نور السموات والارض»💫
بعد از خرید مختصری بر طبق آداب و رسوم در تاریخ 21/7/1361 دلهایمان با نور قرآن پیوند خورد و عقدمان جاری گشت. روز بعد از مراسم عقد به گلزار شهدا رفتیم و عباس حلاوت خودش را در این مدت برایم توصیف کرد: «وقتی برای خواستگاری به سراغت آمدم بار سنگینی بر سینهام حس میکردم، با شنیدن نامت (زهرا) آرام شدم، وقتی به درخواستم جواب مثبت دادی، همه درهای بسته به رویم گشوده شد.» همه به او سفارش میکردند که مراسم عروسی را در باشگاه برگزار کند اما او نپذیرفت چون از خانواده شهدا خجالت میکشید و نمیخواست خود را درگیر مراسم کند. لباس دامادی او نیز همچون سرداران دیگر جامه سبز سپاه بود. مراسم در عین سادگی انجام شد و حاج عباس بعد از ازدواج بلافاصله به منطقه بازگشت.🌺
#همسرشهید
#شهیدحاج_عباس_کریمی
#سالروزشهادت
@ebrahimdelha
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌#همسرشهید:
احسان،بهزیارتعاشوراعلاقهعجیبی
داشت.همیشهدرجیبشبودومیخواند.
دورکعتنمازاستغاثهبهحضرتفاطمه
راهمبهخودشواجبکردهبود🌱
کههرروزبعدازنمازمغربمیخواند.
#شهیداحسانحاجےحتملو🕊
#سالروزشهادت🖤
#معرفی_کتاب
📚 #کتاب_شهید_نوید
روایتی از زندگی #شهید_مدافع_حرم_نوید_صفری
📖روایت زندگی پر از #خیر و #برکتی که 16تیر سال 1365 در محلهی تهرانپارس تهران، آغاز میشود و صحنهی آخرش در دل صحرای #بوکمال_سوریه، رقم میخورد. همانطور که خود #شهید_نوید آرزو کرده بود. همان طور #بیسر، همان طور بیسامان...
📗"شهید نوید" مجموعه #روایتهای #جذاب و خواندنی از زبان #خانواده، #دوستان و #همسرشهید است که در هر روایت بخشی از #خصوصیات بارز #اخلاقی شهید نوید را مطرح میکند.
📝قرار گرفتن عین متن دستنوشتههای شهید نوید در لابهلای روایتهای کتاب از خصوصیات ویژهی این اثر ارزشمند است که مخاطب را با فکر و اعتقاد شهید نوید به خوبی آشنا میکند.
شهید #نوید_صفری
📖 تعداد صفحات: ۲۰۸صفحه
🟢قیمت کتاب 65/000تومان
🔴قیمت باتخفیف: 60/000تومان
🟡هزینه ارسال 25/000ت
#شهیداربعین
.......................................
جهت ثبت سفارش 👇
★᭄ꦿ↬ @yaa_zahraa18📲
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•