#نمازاول_وقت📿
🙏به استقبال نماز می رویم
🌺🍃کل #هستی را انرژیای فرا گرفته است که از تو محافظت میکند و مراقب توست.
❌این #انرژی همیشه در دسترس است، اما اگر تو از آن #بیبهره هستی، فقط خودت مقصری!
⭕️اگر تو #درهایت را #بسته نگاه داری ممکن است با وجود درخشش #خورشید در آسمان، در #تاریکی به سر بری!
✅در مورد خداوند نیز اینگونه است ...
#عشق خداوند همواره جاری است اما #قلبهای ما به روی آن #بستهاند.
❤️قلبت را در #اختیار خداوند بگذار تا بتوانی دریافت داری.
تا بتوانی همراه با کــُل به تپش درآیی، هماهنگ با کل…
آنگاه خیر و برکتی عظیم نصیب تو میشود…
┈┅━^*❀💠❀*^━┅┈
@Ebrahim_navid_delha
┈┉━^*❀💠❀*^━┉┈
انتشار بادرج لینک مجاز است👆
🇮🇷 #چالش_انقلاب_رفیق_شهیدم 🇮🇷
#ارسالی_از
🍃🌸 خانم: مهری 🌸🍃
توجه داشته باشین با فوروارد بنر مخصوص خود به گروهها👨👩👧👧 بازدید
(👁سین)پست خود راافزایش دهید💯تا در
#چالش_رفیق_شهیدم اول شوین🏁
دوستان خود را به چالش دعوت کنید
┈┅━^*❀💠❀*^━┉┈
@Ebrahim_navid_delha
┈┅━^*❀💠❀*^━┉┈
#فوروارد_پست_صدقه_جاریه_است👆
🍃🌸✨《دعوت نامہ》✨🌸🍃
دوستان شهـــــــــ❤️ـــدایی توجه توجه❗️❗️❗️❗️📣📣📣
🥀«ابرگروه ختم قرآن وذکرشهیدان»🥀
🕊«ابراهیم هادی و نوید صفری»🕊
💢اگه حاجت داری بیااااا💯
💢اگه میخوای به نیابت از شهـــــــدا ذکر بگین📿 و ختم قران بخونین📖
💢اینجا یه گروه معنوی و شهـــــــدایی هست✨
💢جهت حاجت روایی شما عزیزان ختم قران و ذکر گفته میشه☺️
آمدنت تو این گروه اتفاقی نیست ❣
❣خادمین ما منتظر شما هستن تا برای حاجت روایی اسم شما را ثبت کنن❣
خادمین گروه ذکر ♡ ↴
➣
🆔 @zahrayyy
خادمین گروه ختم قران ♡ ↴
➣
🆔 @hedari44
•┈••✾❀🕊🌹🕊❀✾••┈•
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇
مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق
#هوالعشـــــــــق
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_هفتاد_چهار4⃣7⃣
علی!
لب هایت بهم می خورد: جووونِ علی!
موهایت بلند شده و تا پشت گردنت آمده و همین طور ریشت که صورتت را پخته تر کرده. چشم های خمار و مژه های بلندت دلم را دوباره به بند می کشند. دوست دارم به آغوشت بیایم و گله کنم از روزهایی که نبودی… بگویم چند روزی که گذشت از قرن ها هم طولانی تر بود. دوست دارم از سر تا پایت را ببوسم. دست در موهای پرپشت و مشکی ات کنم و گرد و خاک سفر را بتکانم، اما سجاد مزاحم است. از این فکر بی اختیار لبخند می زنم.
نگاهم در نگاهت قفل و کل وجودمان درهم غرق شده. دست راستم را روی یقه و سینه ات می کشم.
– آخ! خودتی؟ خودِ خودت؟ علی من برگشته؟
نزدیک تر می آیم. با چشم اشاره می کنی به برادرت و لبت را گاز می گیری. ریز می خندم و فاصله می گیرم. پر از بغضی! پر از معصومیت در لبخندی که قطرات باران و اشک خیسش کرده.
سجاد با حالتی پُر از شکایت و البته به شوخی می گوید: ای بابااا بسه دیگه. مردم از بس وایسادم… بریم تو بشینید روی تخت هی بهم نگاه کنید.
هر دو می خندیم. خنده ای که می توان هق هق را در صدای بلندش شنید. سجاد ادامه می دهد: راست می گم دیگه. حداقل حرف بزنید دلم نسوزه. در ضمن بارون هم داره شدید می شه ها.
تو دست مشت شده ات را آرام به شکمش می زنی و با خنده می گویی: چه غر غرو شدی سجاد! باید یه سر ببرمت جنگ تا آدم بشی.
سجاد مردمکش را در کاسه چشمش می چرخاند و می گوید: ان شاء الله.
چادرم را روی صورتم می کشم. می دانم این کار را دوست داری.
– آقا سجاد… اجازه بدید من کمک کنم.
سجاد می خندد و می گوید: نه زن داداش. علی ما یه کم سنگینه. کار خودمه…
نگاهت همان را طلب می کند که من می خواهم. به برادرت تنه می زنی و می گویی: خسته شدی داداش برو…خودم یه پا دارم هنوز… ریحانه هم یه کم زیر دستمو می گیره.
سجاد از نگاهت می خواند که کمک بهانه است. دلمان برای همسرانه هایمان تنگ شده. لبخند شیرینی می زند و تا دم در همراهیت می کند. لِی لِی کنان کنار در می آیی و کف دستت را روی دیوار می گذاری…
سجاد از زیر دستت شانه خالی می کند و با تبسم معنا داری یک شب به خیر می گوید و می رود.
حالا مانده ایم تنها… زیر بارانی که هم می بارد و هم گاهی شرم می کند از خلوت ما و رو می گیرد از لطافتش. تاریکی فرصت خوبی است تا بتوانم در شیرینی نگاهت حل شوم. نزدیک می آیم. آنقدر نزدیک که نفس های گرمت پوست یخ کرده صورتم را می سوزاند. با دست آزادت چانه ام را می گیری و زل می زنی به چشم هایم. دلم می لرزد!
– دلم برات تنگ شده بود ریحان…
دستت را با دو دستم محکم فشار می دهم و چشم هایم را می بندم. انگار می خواهم بهتر لمس پر مهرت را احساس کنم. پیشانی ام را می بوسی، عمیق و گرم. وسط کوچه زیر باران… از تو بعید است. ببین چقدر بیتابی که تحمل نداری تا به حیاط برویم و بعد مشغول دلتنگیمان شویم!
ریز می خندم و می گویی: جونم! دلم برای خنده های قشنگت تنگ شده بود.
دستت را سریع می بوسم.
– چرا این جوری کردی!؟
کنارت می ایستم و درحالی که تو دستت را روی شانه ام می گذاری جواب می دهم: چون منم دلم برای دستات تنگ شده بود.
لی لی کنان با هم داخل می رویم و من پشت سرمان، در را می بندم. کمک می کنم روی تخت بنشینی… چهره ات لحظه نشستن جمع می شود و لبت را روی هم فشار می دهی. کنارت می نشینم و مچ دستت را می گیرم.
– درد داری؟
– اوهوم… پامه.
نگران به پایت نگاه می کنم. تاریکی اجازه نمی دهد تا خوب ببینم.
– چی شده؟
– چیزی نیست… از خودت بگو.
– نه بگو چی شده؟
پوزخندی می زنی و می گویی: همه شهید شدن، اونوقت من…
دستت را روی زانوی همان پای آسیب دیده می گذاری.
– فکر کنم دیگه این پا، برام پا نشه.
چشم هایم گرد می شود.
– یعنی چی!؟
– هیچی. برای همین می گم نپرس!
نزدیک تر می آیم.
– یعنی ممکنه..؟
– آره ممکنه قطعش کنن!… هر چی خیره حالا!
مبهوت خونسردی ات، لجم می گیرد و اخم می کنم.
– یعنی چی هر چی خیره!؟ مو نیست که کوتاه کنی، دوباره در بیاد. پاست.
لپم را می کشی و می گویی: قربون خانومم برم. شما حالا حرص نخور…
وقت قهر کردن نیست. باید هر لحظه را با جان بخرم. سرم را کج می کنم.
– برای همین دیر اومدید؟ آقا سجاد پرسید همه خوابن؟… بعد گفت بیام در رو باز کنم.
– آره. نمی خواست خیلی هول کنن با دیدن من. منتظریم آفتاب بزنه بریم بیمارستان.
– خب بیمارستان شبانه روزیهِ که.
– آره، اما سجاد خسته است. خودم هم حالشو ندارم.
سکوت می کنی و وقتی نگاه خیره ی مرا می بینی، ادامه می دهی: راستش اینایی که گفتم همه اش بهونه است. دیگه پامو نمی خوام. خشک شده
♻️ #ادامه_دارد...
#داستان_عاشقانه_مذهبی 💘
#مدافع_عشق
@ebrahim_navid_delha
✫┄┅═══☆♡☆═══┅┄✫
❀↜انتشار با درج لینک مجاز است.✌️
11.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨♥️ امـام سـیـد علے خامنهـ اے :
ملٺ ایراݩ هـرسال بـا حرڪت خود در بیست و دوم بهمن، دشمن را در جاے خـود متوقف و وادار بهـ عقبنشینے کرده اسٺ🌷🍃
📌اما ۲۲ بهمݩ امسال یڪ فرق مهم با سالهای قبل دارد ...
از امسال حاج قاسمـِ رهبـر دیگر در جمع ما نیست💔😭
🌹فردا یڪ #ایران بهـ شوق خونخواهے از طُ بهـ میدان مےآید✊
🌟فـردا همهـ مےآییم حاج قاسم♡✌️🏻
🇮🇷 #فجر_سلیمانے🕊🥀
⚔ #انتقام_سخت🇺🇸🔥
@Ebrahim_navid_delha
کپی با درج لینک مجاز است👆👆
✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
کمک های شما برای مراسم شهادت شهید ابراهیم هادی😍
قبول باشه 🙏
شماهم در برگزاری این مراسم شریک باشید ولو با هزار تومان 🤩
شماره کارت برای واریز👇👇
6037997291276690
به نام منیژه کریمی منش
لطفا پس از واریز،عکس فیش واریزی خود رو به ایدی زیر بفرستید😉
🆔 @alone98
✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
@Ebrahim_navid_delha
⚜بسم الله الرحمن الرحیم⚜
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌼صلی الله علیک یا اباعبدلله
السلام علیک یا بقیه الله فی الارضه🌼
#ختم_چله
شروع چله 4☆11☆98
#چله_زیارت_حضرت_زهرا(س) 🌷
🌸اللّٰھُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ🌸
💠روز ♡ نوزدهم ♡
به نیت سلامتی وظهور امام زمان (عج)،
ترڪ نگاه و افکارحرام ،و یڪ قدم نزدیڪ شدن به مهدی فاطمه (س)و برآورده شدن حاجات قلبی اعضای چله
🎀به نیابت از شهدای زنده 🎀
🕊🌷صیاد شیرازی
🕊🌷مصطفی چمران
#اینجا_بیت_شهداست
👇👇👇
@Ebrahim_navid_delha ⚘🕊
🌸🍃بِسْمِ رَبِّ الشُهدا🌸🍃
📌ثبت نام سراسرے خادم الشهــدا
💯ظرفیت ثبت نام محدود است
📲در فضای مجازی خادم الشهــدا باشین
♻️ مجموعه
🍃شهــیدان ابراهیم هادی و نوید صفری🍃
📌 داشتن تجربه و سابقه ادمینی در خادمی کانال الزامی است
#کار_خیر_بلاخره_انجام_میشه
#حواست_باشه_جانمونی✌️
#به_همین_سادگی_میشه_کار_خیر_کرد🚺
📌#پس همین الان برای خادمی شهدا به این ایدی،پیام بده👇👇
خادم کانال:
🆔 @khorsandir
خادم قرآنی:
🆔 @Hedari44
﷽┄✦༻﷽༺✦┄﷽
#ختم_قرآن
#هرروزیک_صفحه_ازقرآن ⇧⇧
📖صفحه ۵۲۰ 📖جزء۲۶
#سه_شنبـــــہ
☀️ ۲۲ بهمن🌨 ۱۳۹۸
🌙 ۱۶ جمادے الثانے ۱۴۴۱
🌲 11 فوریه 2020
📿 ذڪــــــر روز ⇩⇩
《 #یٰاارحݥ_الراحمـــیٖݩ 》
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️امام سجاد (ع)
▫️امام باقر (ع)
◽️امام صادق (ع)
#اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِاللَّهِالْحُسَیْنْ
#السلامعلیکیااباصالحالمهــدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
➖🔝❣اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج❣🔝➖
➬ 🆔 @Ebrahim_navid_delha ♡
#انتشار_با_درج_لینک_صدقه_جاریه_است
❀↜انتشار با درج لینک مجاز است.✌️
11.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سالروز آسمانی شدن تو،ای مهربان..🕊
درخلوت خودم بودم که صدا زدی مرا...
نه اینکه من خود آمده باشم...
تو مرا خواندی...
و راهم دادی به دنیای زیبایت...❤️
تو هادی دل هایی....🌸
#بی_نشانی، نشان توست..
تو نخواستی شهرت را...
نخواستی دیده شدن را...
و نخواستی دنیا را...
تو نخواستی عزیز مردم باشی...
تو خدا را خواستی و عزیز خدا بودن را...
خدا خواست که نام تو را بر سر زبان ها جاری کند...
خدا خواست که تو را عزیز کند...❤️
که نور باشی در ظلمات ما...
و چراغ راه باشی..
#هادی_دلها باشی..
برای همه ی ماگمشدگان...
تمام عمر مدیون مهربانی هایت هستیم...
🦋🌾شهادت مبارک عزیز برادرم🌾🦋
@ebrahim_navid_delha
✫┄┅══🇮🇷🖤🇮🇷══┅┄✫
❀↜انتشار با درج لینک مجاز است.✌️