💐💐💐💐💐💐💐💐
💐
سؤالی از محضر آیتالله #بهجت قدسسره:
#سؤال: این حقیر مشتاق زیارت امام عصر عج میباشم از حضرتعالی تقاضا دارم که مرا دعا کنید که به این سعادت نایل شوم.
#پاسخ: زیاد #صلوات اهدای وجود مقدسش نمایید مقرون با دعای تعجیل فرجش و زیاد به مسجد جمکران مشرف شوید با ادای نمازهایش.
بهسوی محبوب، ص۵۹
مرکز تنظیم و نشر آثار آیتالله بهجت قدسسره
#امام_زمان
💐 @ebrahimdelha
💐💐💐💐💐💐💐💐
💐💐💐💐💐💐💐💐💐
💐
از همهی خواهران عزیز و از همهی زنان امت رسولالله میخواهم روز به روز حجاب خود را تقویت کنید.مبادا تار مویی از شما نظر نامحرمی را به خود جلب کند؛ مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود؛ مباداچادر را کنار بگذارید
همیشه الگوی خود را حضرت زهرا و زنان اهل بیت قرار دهید
همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید
ان زمان که حضرت رقیه (س) خطاب به پدرش فرمودند:
غصهی حجاب من را نخورس بابا جان
چادرم سوخته اما به سرم هست هنوز...
#شهید_محسن_حججی
💐 @ebrahimdelha
💐💐💐💐💐💐💐💐💐
💐💐💐💐💐💐💐💐💐
💐
آیـت اللَّـــه مجتهـــدے (ره) :
☝️یکـــے از فوایــد نمــاز اول وقــت
ایــن است کــه بــه برڪت امــام زمان(عج)
نمــاز هـاے مــا مقبـــول مےشـــود.👌..
چـــون امــام زمان (عج) اول وقــت نمـــاز
می خوانند و نمـــاز مــا بـا نمــاز حضــرت
بالا مےرود....❤️❤️
💐 @ebrahimdelha
💐💐💐💐💐💐💐💐💐
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
ببینید چه بهشتی برای خودشون درست کردن😍
حتمااااااااا ببینید
#ارسالی_از_اعضای_محترم_کانال
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
❣
🌹
دستهایی که پینه بسته بود 🌺
💥خانهای که در پایگاه هوایی به ما دادند، خانه درجهدارها بود نه یک فرمانده.😕 بنده از بس که برای باز کردن لوله چاه فاضلاب آشپزخانه تلمبه زده بودم، دستهایم پینه بسته بود.😔
در حالی که همسر فرماندهان دیگر، ماشین و راننده داشتند،🚘 خانمهایشان در ویلا زندگی میکردند 🏡و خریدهایشان را هم دیگران انجام میدادند🙄 با این وجود از زندگی با عباس با اینکه خیلی پایینتر از سطح حقیقیاش بود،😊 راضی بودم و لذت میبردم.😍❤️
@ebrahimdelha🌹
🌹
🌺
🌸
🌿🍃
🍃🌺🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌸🌹🌺
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
#ارسالی_از_کاربرعزیزمون😊👆 #گلستان_شهدای_اصفهان🌺☺️
مزاریادبود سرلشکر شهید مصطفی ردانی پور💔
به فرمایش رهبری مادر بزرگوارشون توی این آرامگاه دفن شدن.
ان شاءالله به زودی ازاین شهید بزرگوار هم خواهیم گفت☺️
💐💐💐💐💐💐💐💐
💐
#تلنگر
راستی رفقا ... حواستون هست
«فردا جمعهاست»
بچهها... بیاین راست و حسینی بگیم
چند نفرمون آمادهایم که مولامون بیاد ...
کدومامون یه برنامهریزی برای روز ظهور مولا داریم؟
یا آمادهایم جونمون رو نثارش کنیم؟
اصلا ...
منتظر هستیم فردا مولامون بیاد؟؟؟
یا نه ...
فقط شعر آماده کردیم که ...
شایــد این جمعه بیاید ...
شایــــد ...
بچهها ...
فردا جمعهاست
بیایم #یکم ...
فقط #یکم ...
منتظر این شهنشاه غریب جهان باشیم
♡اللهم عجل لولیک الفرج♡
💐 @ebrahimdelha
💐💐💐💐💐💐💐💐
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫
#سلام_بر_ابراهیم ✋🌻✨
#در_ادامه...
سید حسین طحامی(کشتی گیرقهرمان جهان)به زورخانه ما آمده بود وبابچه ها ورزش می کرد.💪
هرچند مدتی بودکه سید به مسابقات قهرمانی نمی رفت،اما هنوز بدنی بسیار ورزیده و قوی داشت.☺
بعدازپایان ورزش رو کرد به حاج حسن و گفت:حاجی کسی هست با من کشتی بگیره؟😇
حاج حسن نگاهی به بچه ها کردو گفت: ابراهیم،بعد اشاره کرد،برو وسط گود.😍
معمولا درکشتی پهلوانی،حریفی که زمین بخورد یا خاک شود میبازد😑
کشتی شروع شد.همه ما تماشا میکردیم،مدتی طولانی دوکشتی گیردرگیربودند😲اما هیچکدام زمین نخوردند😯
فشار زیادی به هردونفرشان آمد،اماهیچکدام نتوانست حریفش را مغلوب کند،این کشتی پیروز نداشت!!!🙁
و
بعدازکشتی،سیدحسین بلندبلند می گفت: بارک الله،بارک الله،چه جوان شجاعی،ماشاءالله پهلوان👏😊
#ادامه_دارد... ☺️
🕊 @ebrahimdelha 🕊
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫
#_ادامه
ورزش تمام شده بود.حاج حسن خیره خیره به صورت ابراهیم نگاه می کرد😶
ابراهیم جلو آمد وباتعجب گفت:چیزی شده حاجی!؟🙂
بعد از چند لحظه سکوت گفت: تو قديمهاي اين تهرون،
دو تا ✌️ پهلوون بودند 💪به نامهاي حاج سيد حسن رزاّز و حاج صادق بلور فروش ..
اونها خيلي با هم دوست و رفيق بودند👨👨
توي کشــتي هم هيچکس حريفشــان نبــود.
اما مهمتر از همــه اين بود که بنده هاي خالصي براي خدا بودند😇..
هميشه قبل از شروع ورزش کارشان رو با چند آيه قرآن و يه روضه مختصر و با چشمان اشــکآلود براي آقا اباعبدالله شروع ميکردند📖😭
نََفس گرم حاج محمد صادق و حاج سيد حسن، مريض شفا ميداد.
بعــد ادامه داد: ابراهيم، من تو رو يه پهلوون ميدونم مثل اونها! ابراهيم هم
لبخندي زد😊 و گفت: نه حاجي، ما کجا و اونها کجا☺️
بعضــي از بچه ها از اينکه حاج حســن اينطور از ابراهيــم تعريف ميکرد،ناراحت شدند🙄😒
#ادامه_دارد ......👈
🕊 @ebrahimdelha 🕊
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫
فرداي آن روز پنج 🖐 پهلوان از يکي از زورخانه هاي کشتی تهران به آنجا آمدند.
قرار شد بعد از ورزش با بچه هاي ما کشتي بگيرند😉 همه قبول کردند که حاج حسن
داور شود.
بعداز ورزش کشتي ها شروع شد💪
چهار مسابقه برگزار شد،دو✌️کشتي را بچه هاي ما بردند، دو✌️ تا هم آنها.
اما در کشتي آخركمي شلوغ کاري شد!😖
آنها سر حاج حسن داد ميزدند. حاج حسن هم خيلي ناراحت شده بود. 😞
من دقت کردم و ديدم کشــتي بعدي بين ابراهيم و يکي از بچه هاي مهمان اســت.😇
آنها هم که ابراهيم را خوب ميشناختند مطمئن بودند که ميبازند.😏
براي همين شلوغ کاري کردند که اگر باختند تقصير را بيندازند گردن داور!😐
همه عصباني بودند.😡
چند لحظه ای نگذشــت که ابراهيم داخل گود آمد🙃 با لبخندي که بر لب داشــت😊 با همه بچه هاي مهمان دست داد و آرامش به جمع ما برگشت😅..
#_ادامه_دارد😊
🕊 @ebrahimdelha 🕊
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫
سلااااااام😃
یه هدیه نااااب براتون دارم 😊
همین الان رسیده به دستمون😍
👇👇👇👇👇👇👇👇